۱۴٬۲۱۶
ویرایش
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه) مشروط كند == | ==انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه) مشروط كند == | ||
پس انسان عارف به مقام پروردگار خود | پس انسان عارف به مقام پروردگار خود و كسى كه خود را تسليم پروردگار خويش ساخته، مى بايستى هيچ وقت خود را سبب مستقل در امرى و در كارى نداند، و خود را در آن كار مستغنى از خدا نپندارد، و بداند كه اگر مالك آن عمل و قادر بر آن است، خداى تعالى تمليكش فرموده، و او را بر آن کار قادر ساخته، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۷۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۷۷ </center> | ||
و ايمان داشته باشد به اين كه: «أنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً: نيروها همه از خدا است». | |||
لاجرم هر وقت تصميم مى گيرد كه عملى را انجام دهد، بايد عزمش توأم با توكل بر خدا باشد، همچنان كه خودش فرموده: «فَإذَا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَى اللّه». و هر وقت به كسى وعده اى مى دهد و يا از عملى كه در آينده انجام دهد، خبر مى دهد، بايد مقيدش كند به اذن خدا، و يا به عدم مشيت خدا خلاف آن را، و بگويد: «اين كار را مى كنم، اگر خدا غير آن را نخواسته باشد». | |||
از | و همين معنا، يعنى نهى از مستقل پنداشتن، خود معنايى است كه از آيه شريفه به ذهن مى رسد. مخصوصا با سابقه ذهنى كه از قرآن كريم درباره اين حقيقت داريم. | ||
وقتى مى شنويم: «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَئٍ إنّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً إلّا أن يَشَاءَ اللّه»، آن هم با در نظر گرفتن آيات قبل كه وحدانيت خدا را در الوهيت و ربوبيت بيان مى كرد و همچنين آيات ماقبل اين قصه را كه آنچه در روى زمين است، زينت داده، خدا معرفى مى نمود، و مى فرمود: «خدا به زودى آن ها را به صورت خاكى خشك و بى علف در مى آورد»، و نيز با در نظر گرفتن اين كه يكى از چيزهايى كه در روى زمين است، افعال آدمى است كه خدا براى انسان زينتش داده و با آن آدميان را امتحان مى كند، كه آيا خود را مالك آن افعال مى دانند يا خير. | |||
از | از همه اين ها استفاده مى شود كه منظور از جملۀ «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَئٍ إنّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً»، اين نيست كه شما كارهاى خودتان را به خود نسبت ندهيد، و اين كارها مال شما نيست، قطعا منظور اين نيست. براى اين كه ما مى بينيم بسيارى از موارد، خدا كارهاى پيغمبرش و غير پيغمبرش را به خود آنان نسبت داده، و اصلا امر مى كند كه كارهايى را به خودش نسبت دهد: «فَقُل لِى عَمَلِى وَ لَكُم عَمَلُكُم». و يا: «لَنَا أعمَالُنَا وَ لَكُم أعمَالُكُم». | ||
پس قرآن كريم، اصل نسبت دادن افعال به فاعل را انكار نمى كند. آن چيزى را كه انكار كرده، اين است كه كسى براى خود و يا براى كسى و يا چيزى ادعاى استقلال در عمل و بى نيازى از مشيت خدا و اذن او كند. اين است آن نكته اى كه جمله استثنایى: «إلّا أن يَشَاءَ اللّه» در مقام افاده آن است. | |||
از همين جا روشن مى شود كه در جمله مذكور، بایى به معناى ملابسه در تقدير است، و استثناء هم، استثناء مفرّغ است كه مستثنى را از همه احوال و از همه زمان ها بيرون مى كند و تقديرش اين است كه به «هيچ چيز مگو - يعنى درباره هيچ چيز تصميم مگير - كه من آن را فردا انجام مى دهم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۷۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۷۸ </center> | ||
اين حرف را در هيچ حالى از احوال و در هيچ زمانى از ازمنه | اين حرف را در هيچ حالى از احوال و در هيچ زمانى از ازمنه مزن، مگر در يك حال و يك زمان، و آن حال و زمانى است كه كلام خود را معلق بر مشيت خدا كرده باشى، به اين كه گفته باشى: من اين كار را فردا انجام مى دهم، اگر خدا بخواهد كه انجام دهم و يا اگر خدا نخواهد كه انجام ندهم». و بالاخره معناى «إن شاء اللّه»، مقيد ساختن عمل خويش است به مشيت خدا. | ||
==وجوه ديگر درباره استثناء در آيه: «و لاتقولنّ لشئ انى فاعل ذلك غدا...»== | ==وجوه ديگر درباره استثناء در آيه: «و لاتقولنّ لشئ انى فاعل ذلك غدا...»== |
ویرایش