گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۰: خط ۳۰:
بعضى گفته اند: كلمه «اتعاظ - پندگيرى» در تقدير است. و معنايش اين است كه: هر كس بخواهد پند بگيرد، راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ مى كند. و منظور «از اتخاذ راه به سوى پروردگار»، اتخاذ راه به سوى تقرب به او است. و منظور از «راه»، همان ايمان و اطاعت است. اين آن معنايى است كه مفسران ذكر كرده اند.
بعضى گفته اند: كلمه «اتعاظ - پندگيرى» در تقدير است. و معنايش اين است كه: هر كس بخواهد پند بگيرد، راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ مى كند. و منظور «از اتخاذ راه به سوى پروردگار»، اتخاذ راه به سوى تقرب به او است. و منظور از «راه»، همان ايمان و اطاعت است. اين آن معنايى است كه مفسران ذكر كرده اند.


ولى ممكن است كلمه «هذه» را اشاره به آيات اول سوره بگيريم، كه به شب زنده دارى و تهجد سفارش مى كرد، و بگوييم: اين آيه مى خواهد خطاب اختصاصى به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در اول سوره را به همه مؤمنين عموميت دهد، و به طور كلى بفرمايد: «فَمَن شَاء...». مؤيد اين احتمال اين است كه آيه مورد بحث، عينا در سوره «دهر» هم آمده، و در آن جا بعد از آيه اى قرار گرفته كه از نماز شب سخن مى گويد و مى فرمايد: «وَ سَبّحهُ لَيلاً طَوِيلاً»، و از اين معنا مى توان نتيجه گرفت كه نماز شب، راه مخصوصى است كه آدمى را به سوى پروردگارش هدايت مى كند.
ولى ممكن است كلمه «هذه» را اشاره به آيات اول سوره بگيريم، كه به شب زنده دارى و تهجد سفارش مى كرد، و بگوييم: اين آيه مى خواهد خطاب اختصاصى به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در اول سوره را به همه مؤمنان عموميت دهد، و به طور كلى بفرمايد: «فَمَن شَاء...».  
 
مؤيد اين احتمال اين است كه آيه مورد بحث، عينا در سوره «دهر» هم آمده، و در آن جا بعد از آيه اى قرار گرفته كه از نماز شب سخن مى گويد و مى فرمايد: «وَ سَبّحهُ لَيلاً طَوِيلاً»، و از اين معنا مى توان نتيجه گرفت كه نماز شب، راه مخصوصى است كه آدمى را به سوى پروردگارش هدايت مى كند.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۹ </center>
خط ۴۶: خط ۴۸:
و در تفسير كشاف، از عايشه روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه پرسيده بود تزميل (روانداز) رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» چه بود؟ گفت: رواندازى بود به طول چهارده ذراع، كه من در زير نيمى از آن مى خوابيدم، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بر روى نيم ديگرش نماز مى خواند. پرسيدند: از چه جنسى بود؟ گفت: به خدا سوگند، نه خز بود و نه قز (ابريشم غير مرغوب)، و نه پوست مرعز، و نه ابريشم، و نه پشم. رويه آن، از مو و آستريش، از كُرك بود.
و در تفسير كشاف، از عايشه روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه پرسيده بود تزميل (روانداز) رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» چه بود؟ گفت: رواندازى بود به طول چهارده ذراع، كه من در زير نيمى از آن مى خوابيدم، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بر روى نيم ديگرش نماز مى خواند. پرسيدند: از چه جنسى بود؟ گفت: به خدا سوگند، نه خز بود و نه قز (ابريشم غير مرغوب)، و نه پوست مرعز، و نه ابريشم، و نه پشم. رويه آن، از مو و آستريش، از كُرك بود.


مؤلف: اهل فن اين روايت را به جعلى بودن متهم كرده اند، و درست هم هست،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۰ </center>
براى اين كه آن زمانى كه اين سوره كه ابتدايى ترين سوره هاى قرآن است، در مكه نازل مى شد، عايشه همسر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نشده بود. ازدواج آن جناب با وى، بعد از هجرت، در مدينه واقع شد.
مؤلف: اهل فن اين روايت را به جعلى بودن متهم كرده اند، و درست هم هست، براى اين كه آن زمانى كه اين سوره كه ابتدايى ترين سوره هاى قرآن است، در مكه نازل مى شد، عايشه همسر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نشده بود. ازدواج آن جناب با وى، بعد از هجرت، در مدينه واقع شد.


و از كتاب جوامع الجامع نقل شده كه گفته است: در روايتى آمده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» داخل خانه خديجه شد، در حالى كه از شدت كوفتگى و فزع و ترس نمى توانست روى پاى خود بايستد، و فرمود: مرا بپيچيد. چيزى نگذشت كه جبرئيل ندايش در داد كه: «يَا أيّهَا المُزّمّل».
و از كتاب جوامع الجامع نقل شده كه گفته است: در روايتى آمده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» داخل خانه خديجه شد، در حالى كه از شدت كوفتگى و فزع و ترس نمى توانست روى پاى خود بايستد، و فرمود: مرا بپيچيد. چيزى نگذشت كه جبرئيل ندايش در داد كه: «يَا أيّهَا المُزّمّل».
خط ۶۵: خط ۶۶:


==چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن ==
==چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن ==
و در الدر المنثور است كه عسكرى، در كتاب مواعظ، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيدند: معناى «وَ رَتّلِ القُرآنَ تَرتِيلاً» چيست ؟ فرمود: حروفش را واضح بگويى، و چون خواندن شعر، صداى خود را ترجيع ندهى. نه مانند بحر طويل يكسره باشد و نه مانند شعر پاره پاره. وقتى به عجائبش بر مى خورى، در آن جا بايستى، (و با تكرار آن) دل را به حركت در آورى. و زنهار! همّت تان اين نباشد كه زودتر به آخر سوره برسيد.
و در الدر المنثور است كه عسكرى، در كتاب مواعظ، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيدند: معناى «وَ رَتّلِ القُرآنَ تَرتِيلاً» چيست؟
 
فرمود: حروفش را واضح بگويى، و چون خواندن شعر، صداى خود را ترجيع ندهى. نه مانند بحر طويل يكسره باشد و نه مانند شعر پاره پاره. وقتى به عجائبش بر مى خورى، در آن جا بايستى، (و با تكرار آن) دل را به حركت در آورى. و زنهار! همّت تان اين نباشد كه زودتر به آخر سوره برسيد.


مؤلف: نظير اين معنا را، كلينى در كافى، به سند خود، از عبداللّه بن سليمان، از امام صادق، از على «عليه السلام»، به اين عبارت نقل كرده كه فرمود: يعنى حروف آن را واضح بگوييد، و مانند خواندن شعر، به صوت خود ترجيع ندهيد، و مانند ريگ، در هم و برهمش مكنيد، بلكه با (تكرار) آياتش، دل هاى مبتلا به قساوت را از قساوت تهى كنيد، و هم هيچ يك از شما اين نباشد كه زودتر سوره را تمام كنيد.
مؤلف: نظير اين معنا را، كلينى در كافى، به سند خود، از عبداللّه بن سليمان، از امام صادق، از على «عليه السلام»، به اين عبارت نقل كرده كه فرمود: يعنى حروف آن را واضح بگوييد، و مانند خواندن شعر، به صوت خود ترجيع ندهيد، و مانند ريگ، در هم و برهمش مكنيد، بلكه با (تكرار) آياتش، دل هاى مبتلا به قساوت را از قساوت تهى كنيد، و هم هيچ يك از شما اين نباشد كه زودتر سوره را تمام كنيد.
خط ۸۱: خط ۸۴:


==رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول خدا «ص» ==
==رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول خدا «ص» ==
و نيز در همان كتاب روايت كرده كه: حارث بن هشام، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيد: وحى چگونه بر تو نازل مى شود؟ فرمود: احيانا صدايى چون صداى زنگ به گوشم مى خورد، و من آنچه را مى گويد، از بر مى شوم. و اين نوع وحى از ساير انواعش بر من سخت تر است، و بدنم عرق مى كند، و گاهى فرشته وحى، به صورت مردى برايم مجسم مى شود، و من آنچه را مى گويد، از بر مى شوم.
و نيز در همان كتاب روايت كرده كه: حارث بن هشام، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيد: وحى چگونه بر تو نازل مى شود؟  
 
فرمود: احيانا صدايى چون صداى زنگ به گوشم مى خورد، و من آنچه را مى گويد، از بر مى شوم. و اين نوع وحى از ساير انواعش بر من سخت تر است، و بدنم عرق مى كند، و گاهى فرشته وحى، به صورت مردى برايم مجسم مى شود، و من آنچه را مى گويد، از بر مى شوم.


عايشه هم گفته: گاه مى شد كه وحى بر آن جناب نازل مى شد، در حالى كه سوار بر شتر بود. ناچار به گردن حيوان مى زد، تا بخوابد. و نيز گفته: من ديده ام كه گاهى در روز بسيار سرد، وحى بر آن جناب نازل مى شد و خيس عرق مى شد، به طورى كه عرق از پيشانيش مى چكيد.  
عايشه هم گفته: گاه مى شد كه وحى بر آن جناب نازل مى شد، در حالى كه سوار بر شتر بود. ناچار به گردن حيوان مى زد، تا بخوابد. و نيز گفته: من ديده ام كه گاهى در روز بسيار سرد، وحى بر آن جناب نازل مى شد و خيس عرق مى شد، به طورى كه عرق از پيشانيش مى چكيد.  


و از تفسير عياشى نقل شده كه او، به سند خود، از عيسى بن عبيد، از پدرش، از جدش، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: قرآن بعضى آياتش، بعضى ديگر را نسخ مى كند، و لذا بايد به دستور رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به همه آيات تمسك كرد. يعنى آخرين آيه اى را هم كه نازل شده، در نظر بگيريم. و از جمله آخرين آياتى كه به آن جناب نازل شد، سوره «مائده» است، كه ماقبل خود را نسخ كرده، ولى چيزى آن را نسخ نمى كند. اين سوره در حالى بر آن جناب نازل شد كه بر ناقه شهباء سوار بود، و وحى آن چنان بر آن حيوان گران آمد كه نتوانست راه برود، بلكه شكمش را به زمين نزديك مى كرد و من خود ديدم كه نزديك بود نافش به زمين برسد.
و از تفسير عياشى نقل شده كه او، به سند خود، از عيسى بن عبيد، از پدرش، از جدش، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: قرآن بعضى آياتش، بعضى ديگر را نسخ مى كند، و لذا بايد به دستور رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به همه آيات تمسك كرد. يعنى آخرين آيه اى را هم كه نازل شده، در نظر بگيريم.  
 
و از جمله آخرين آياتى كه به آن جناب نازل شد، سوره «مائده» است، كه ماقبل خود را نسخ كرده، ولى چيزى آن را نسخ نمى كند. اين سوره در حالى بر آن جناب نازل شد كه بر ناقه شهباء سوار بود، و وحى آن چنان بر آن حيوان گران آمد كه نتوانست راه برود، بلكه شكمش را به زمين نزديك مى كرد و من خود ديدم كه نزديك بود نافش به زمين برسد.


مؤلف: اين روايت اگر درست باشد، ناگزير بايد بگوييم ظاهر شدن اثر سنگينى وحى در ناقه و يا قاطر، از قبيل تجسم معانى است، نه اين كه وحى هم امرى مادى و داراى سنگينى وزن است. چون اين سخن معقول نيست. و نظير اين تعبيرها در رواياتى كه معجزات و كرامات اولياء را نقل مى كنند، بسيار است.
مؤلف: اين روايت اگر درست باشد، ناگزير بايد بگوييم ظاهر شدن اثر سنگينى وحى در ناقه و يا قاطر، از قبيل تجسم معانى است، نه اين كه وحى هم امرى مادى و داراى سنگينى وزن است. چون اين سخن معقول نيست. و نظير اين تعبيرها در رواياتى كه معجزات و كرامات اولياء را نقل مى كنند، بسيار است.
خط ۱۲۳: خط ۱۳۰:


==تخفيف در دستور تهجّد و قيام برای نماز شب ==
==تخفيف در دستور تهجّد و قيام برای نماز شب ==
سخن در اين آيه شريفه، براى تخفيف دادن به دستورى است كه در اول سوره، به شخص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» داد، و در آيه «إنّ هذِهِ تَذكِرَة...»، در وسط سوره، آن دستور را به عموم مؤمنين تعميم داد. و آن عبارت بود از: پرداختن به نماز شب و تهجد. در اين آيه مى خواهد بفرمايد: خدا از مؤمنين اكتفا كرد به هر مقدارى كه بتوانند از قرآن تلاوت كنند. پس آيه شريفه مى خواهد دستور اول سوره را تخفيف دهد، نه اين كه آن را نسخ نموده، از قيام در دو ثلث شب، و يا نصف آن، و يا ثلث آن منع كند.
سخن در اين آيه شريفه، براى تخفيف دادن به دستورى است كه در اول سوره، به شخص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» داد، و در آيه «إنّ هذِهِ تَذكِرَة...»، در وسط سوره، آن دستور را به عموم مؤمنين تعميم داد. و آن عبارت بود از: پرداختن به نماز شب و تهجد. در اين آيه مى خواهد بفرمايد: خدا از مؤمنان اكتفا كرد به هر مقدارى كه بتوانند از قرآن تلاوت كنند. پس آيه شريفه مى خواهد دستور اول سوره را تخفيف دهد، نه اين كه آن را نسخ نموده، از قيام در دو ثلث شب، و يا نصف آن، و يا ثلث آن منع كند.


در اخبار زيادى وارد شده كه خصوص اين آيه بعد از گذشتن هشت ماه و يا يك سال و يا ده سال از نزول آيات اول سوره در مكه نازل شد، وليكن اين حرف از اين نظر سست است، كه در آيه شريفه، جمله «أقِيمُوا الصّلوة و آتُوا الزّكَوة وَ أقرِضُوا اللّه قَرضاً حَسَناً» آمده، و ظاهر آن اين است كه مراد از زكات - مخصوصا بدان جهت كه بعد از نماز و قبل از مسأله انفاق مستحبى آمده - زكات واجب باشد، و همه مى دانيم كه زكات بعد از هجرت در مدينه واجب شده.
در اخبار زيادى وارد شده كه خصوص اين آيه بعد از گذشتن هشت ماه و يا يك سال و يا ده سال از نزول آيات اول سوره در مكه نازل شد، وليكن اين حرف از اين نظر سست است، كه در آيه شريفه، جمله «أقِيمُوا الصّلوة و آتُوا الزّكَوة وَ أقرِضُوا اللّه قَرضاً حَسَناً» آمده، و ظاهر آن اين است كه مراد از زكات - مخصوصا بدان جهت كه بعد از نماز و قبل از مسأله انفاق مستحبى آمده - زكات واجب باشد، و همه مى دانيم كه زكات بعد از هجرت در مدينه واجب شده.
خط ۱۳۳: خط ۱۴۰:
«'''إِنَّ رَبَّك يَعْلَمُ أَنَّك تَقُومُ أَدْنى مِن ثُلُثىِ الَّيْلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ ...'''»:
«'''إِنَّ رَبَّك يَعْلَمُ أَنَّك تَقُومُ أَدْنى مِن ثُلُثىِ الَّيْلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ ...'''»:


خطاب در اين آيه به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، و تعبير به «رَبّك» اشاره است به اين كه رحمت و عنايت الهى شامل آن جناب است، و همچنين تعبير به «يَعلَمُ أنّك تَقُومُ ...»،
خطاب در اين آيه به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، و تعبير به «رَبّك» اشاره است به اين كه رحمت و عنايت الهى شامل آن جناب است، و همچنين تعبير به «يَعلَمُ أنّك تَقُومُ ...»، بويى از شكر مى دهد، و از لحنش پيداست كه مى خواهد از آن جناب تشكر كند. آرى خودش فرموده «وَ كَانَ سَعيُكُم مَشكُوراً».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۶ </center>
بويى از شكر مى دهد، و از لحنش پيداست كه مى خواهد از آن جناب تشكر كند. آرى خودش فرموده «وَ كَانَ سَعيُكُم مَشكُوراً».


«'''تَقُومُ أدنى مِن ثُلُثَى اللّيلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ '''» - كلمه «أدنى» اسم تفضيل از مصدر «دُنُو» است، كه به معناى نزديكى است، ولى در عرف، استعمال اين ماده در موردى شايع شده كه علاوه بر نزديك بودنش به چيزى كمتر از آن هم باشد. مثلا عدد «نُه» و عدد «يازده»، هر دو به عدد ده نزديك اند، اما كلمه «أدنى مِن عَشَره» را تنها در پايين تر از ده مثلا «نُه» استعمال مى كنند، نه در بالاتر از آن مثلا «يازده». پس معناى جمله «أدنى مِن ثُلُثَى اللِيل»، كمى كمتر از دو ثلث شب است.
«'''تَقُومُ أدنى مِن ثُلُثَى اللّيلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ '''» - كلمه «أدنى» اسم تفضيل از مصدر «دُنُو» است، كه به معناى نزديكى است، ولى در عرف، استعمال اين ماده در موردى شايع شده كه علاوه بر نزديك بودنش به چيزى كمتر از آن هم باشد. مثلا عدد «نُه» و عدد «يازده»، هر دو به عدد ده نزديك اند، اما كلمه «أدنى مِن عَشَره» را تنها در پايين تر از ده مثلا «نُه» استعمال مى كنند، نه در بالاتر از آن مثلا «يازده». پس معناى جمله «أدنى مِن ثُلُثَى اللِيل»، كمى كمتر از دو ثلث شب است.


واو عاطفه در جمله «وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ»، صرفا براى مطلق جمع است، و مى خواهد بفرمايد: خداى تعالى مى داند كه تو در بعضى از شب ها كمتر از دو ثلث شب، و در بعضى از شب ها نصف شب، و در بعضى ثلث شب را به نماز مى ايستى.
«واو» عاطفه در جمله «وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ»، صرفا براى مطلق جمع است، و مى خواهد بفرمايد: خداى تعالى مى داند كه تو در بعضى از شب ها كمتر از دو ثلث شب، و در بعضى از شب ها نصف شب، و در بعضى ثلث شب را به نماز مى ايستى.


و مراد از «معيّت» در جمله «وَ طَائّفَة مِنَ الّذِينَ مَعَك»، معيّت در ايمان است، و حرف «مِن» براى تبعيض است. و بنابراين، آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه بعضى از مؤمنين نماز شب مى خواندند، همان طور كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مى خواند. ولى بعضى از مفسران حرف «مِن» را بيانيه گرفته اند، كه مى دانيد درست نيست.
و مراد از «معيّت» در جمله «وَ طَائّفَة مِنَ الّذِينَ مَعَك»، معيّت در ايمان است، و حرف «مِن» براى تبعيض است. و بنابراين، آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه بعضى از مؤمنين نماز شب مى خواندند، همان طور كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مى خواند. ولى بعضى از مفسران حرف «مِن» را بيانيه گرفته اند، كه مى دانيد درست نيست.
خط ۱۵۱: خط ۱۵۷:
پس مراد از اين كه فرمود: «خدا دانست كه شما نمى توانيد اين مقادير را به دست آوريد»، اين است كه اين احاطه، براى عموم شما مكلّفين ميسر نيست. نه اين كه حتى هيچ فردى نمى تواند چنين احاطه اى پيدا كند.
پس مراد از اين كه فرمود: «خدا دانست كه شما نمى توانيد اين مقادير را به دست آوريد»، اين است كه اين احاطه، براى عموم شما مكلّفين ميسر نيست. نه اين كه حتى هيچ فردى نمى تواند چنين احاطه اى پيدا كند.


و مراد از اين كه فرمود: «به همين جهت بر شما توبه كرد»، اين است كه به رحمت الهيّه اش، به طرف شما توجه و رجوع كرد و تكليف شما را در اين باب تخفيف داد. بنابراين، خداى تعالى بر بندگان خود توبه و رجوعى دارد، و آن اين است كه رحمت خود را بر آنان بسط دهد. و اثر اين توبه خدا آن است كه بندگان، موفق به توبه و رجوع به وى شوند. و يا اين است كه موفق به هر اطاعتى گردند. و يا اين است كه بعضى از تكاليف دشوار را به كلّى بر دارد. و يا در آن تخفيفى بدهد، كه قرآن كريم در باره اولين اثر كه براى توبه خدا شمرديم، فرموده: «ثُمّ تَابَ عَلَيهِم لِيَتُوبُوا».
و مراد از اين كه فرمود: «به همين جهت بر شما توبه كرد»، اين است كه به رحمت الهيّه اش، به طرف شما توجه و رجوع كرد و تكليف شما را در اين باب تخفيف داد.  
 
بنابراين، خداى تعالى بر بندگان خود توبه و رجوعى دارد، و آن اين است كه رحمت خود را بر آنان بسط دهد. و اثر اين توبه خدا آن است كه بندگان، موفق به توبه و رجوع به وى شوند. و يا اين است كه موفق به هر اطاعتى گردند. و يا اين است كه بعضى از تكاليف دشوار را به كلّى بر دارد. و يا در آن تخفيفى بدهد، كه قرآن كريم در باره اولين اثر كه براى توبه خدا شمرديم، فرموده: «ثُمّ تَابَ عَلَيهِم لِيَتُوبُوا».


علاوه بر آن توبه، خداوند يك توبه ديگرى دارد، و آن بعد از توبه بندگان است. و اثرش اين است كه توبه آنان را قبول نموده، گناهانشان را مى آمرزد، و ما در سابق هم، به اين معنا اشاره كرده بوديم.
علاوه بر آن توبه، خداوند يك توبه ديگرى دارد، و آن بعد از توبه بندگان است. و اثرش اين است كه توبه آنان را قبول نموده، گناهانشان را مى آمرزد، و ما در سابق هم، به اين معنا اشاره كرده بوديم.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۹:
و لازمه اين تخفيف، توسعه يافتن تكليف براى عموم مكلّفين، و برخوردارى همه از نعمت شب زنده دارى است. هر كس به مقدار وُسعش، نه اين كه خواسته باشد حكم ثلث و نصف و كمتر از دو ثلث را، حتى براى آن فردى كه قدرت احصاى آن را دارد، نسخ كند، و بفرمايد: از اين به بعد، اين عمل بدعت و حرام است. براى اين كه گفتيم اين عمل، براى غالب مردم دشوار است، نه براى همه. و اگر براى همه غير ميّسر بود، و حتى يك نفر هم قادر به انجام آن نبود، از اول تشريع نمى شد. چون خداى تعالى، هيچ فردى را تكليف به غير ميسور نمى كند: «لا يُكَلّفُ اللّهُ نَفساً إلّا وُسعَهَا».
و لازمه اين تخفيف، توسعه يافتن تكليف براى عموم مكلّفين، و برخوردارى همه از نعمت شب زنده دارى است. هر كس به مقدار وُسعش، نه اين كه خواسته باشد حكم ثلث و نصف و كمتر از دو ثلث را، حتى براى آن فردى كه قدرت احصاى آن را دارد، نسخ كند، و بفرمايد: از اين به بعد، اين عمل بدعت و حرام است. براى اين كه گفتيم اين عمل، براى غالب مردم دشوار است، نه براى همه. و اگر براى همه غير ميّسر بود، و حتى يك نفر هم قادر به انجام آن نبود، از اول تشريع نمى شد. چون خداى تعالى، هيچ فردى را تكليف به غير ميسور نمى كند: «لا يُكَلّفُ اللّهُ نَفساً إلّا وُسعَهَا».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۱۸ </center>
علاوه بر اين، در آيه شريفه، پيغمبر خود و طايفه اى از مؤمنين را تصديق كرده كه ثلث و يا نصف و يا كمتر از دو ثلث را شب زنده دارى مى كردند، و مى توانستند اين اندازه ها را رعايت كنند، و ميسر نبودن آن را به جميع مردم نسبت داده، و معلوم است كه جميع مردم، عبارتند از: آن ها كه اين كار را مى كردند، و آن هايى كه نمى كردند. پس حكم شب زنده دارى، شاقّ بر مجموع من حيث المجموع است، نه شاقّ بر تك تك عموم مسلمانان. و چون چنين است، تكليف را طورى تخفيف داد كه هم اصل تكليف براى افرادى كه قادر بر اندازه گيرى هستند بماند، و هم آسانتر آن براى همه ميسور شود، و فرمود: «فَاقرَؤُا مَا تَيَسّر مِنَ القُرآن»، و حكم شب زنده دارى، چه حدّ اكثرش، يعنى ثلث و دو ثلث و نصف، و چه حدّ اقلش، يعنى خواندن مقدار ميسور از قرآن براى عموم مؤمنين مستحب است.
علاوه بر اين، در آيه شريفه، پيغمبر خود و طايفه اى از مؤمنان را تصديق كرده كه ثلث و يا نصف و يا كمتر از دو ثلث را شب زنده دارى مى كردند، و مى توانستند اين اندازه ها را رعايت كنند، و ميسر نبودن آن را به جميع مردم نسبت داده، و معلوم است كه جميع مردم، عبارتند از: آن ها كه اين كار را مى كردند، و آن هايى كه نمى كردند. پس حكم شب زنده دارى، شاقّ بر مجموع من حيث المجموع است، نه شاقّ بر تك تك عموم مسلمانان. و چون چنين است، تكليف را طورى تخفيف داد كه هم اصل تكليف براى افرادى كه قادر بر اندازه گيرى هستند بماند، و هم آسانتر آن براى همه ميسور شود، و فرمود: «فَاقرَؤُا مَا تَيَسّر مِنَ القُرآن»، و حكم شب زنده دارى، چه حدّ اكثرش، يعنى ثلث و دو ثلث و نصف، و چه حدّ اقلش، يعنى خواندن مقدار ميسور از قرآن براى عموم مؤمنين مستحب است.


مفسران در اين كه منظور از «قيام ليل» چيست، اختلاف كرده اند، آيا قرائت قرآن در خارج نماز است و يا خود نماز خواندن در شب است؟ و بنابر اين كه منظور نماز باشد، اختلاف كرده اند در اين كه آيا اين نماز بر پيامبر «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و همه مؤمنين واجب است، و يا براى همه مستحب است، و يا بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» واجب و بر سايرين مستحب است؟ و نيز اختلاف كرده اند در اين كه: آيا آيه مربوط به قيام ليل به وسيله آيه مورد بحث نسخ شده؟ و آيا حكم نماز شب مبدّل به قرائت قرآن، به قدر ميسور شده؟ و اين اقوال كثير چيزى نيست كه تعرض به آن ها فايده داشته باشد.
مفسران در اين كه منظور از «قيام ليل» چيست، اختلاف كرده اند، آيا قرائت قرآن در خارج نماز است و يا خود نماز خواندن در شب است؟ و بنابر اين كه منظور نماز باشد، اختلاف كرده اند در اين كه آيا اين نماز بر پيامبر «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و همه مؤمنين واجب است، و يا براى همه مستحب است، و يا بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» واجب و بر سايرين مستحب است؟ و نيز اختلاف كرده اند در اين كه: آيا آيه مربوط به قيام ليل به وسيله آيه مورد بحث نسخ شده؟ و آيا حكم نماز شب مبدّل به قرائت قرآن، به قدر ميسور شده؟ و اين اقوال كثير چيزى نيست كه تعرض به آن ها فايده داشته باشد.
خط ۱۷۵: خط ۱۸۳:
پس كسى خيال نكند كه تخفيف از شب زنده دارى به ساير وظائف سرايت كرده. در حقيقت آيه مورد بحث از اين نظر شبيه به آيه نجوى است، كه وقتى (به منظور تخفيف) حكم صدقه دادن قبل از نجواى با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را بر مى دارد، بلافاصله مسأله وجوب نماز و زكات و اطاعت خدا و رسولش را خاطرنشان مى سازد و مى فرمايد: «فَإذ لَم تَفعَلُوا وَ تَابَ اللّهُ عَلَيكُم فَأقِيمُوا الصّلوة وَ آتُوا الزّكوة وَ أطِيعُوا اللّه وَ رَسُولَهُ».
پس كسى خيال نكند كه تخفيف از شب زنده دارى به ساير وظائف سرايت كرده. در حقيقت آيه مورد بحث از اين نظر شبيه به آيه نجوى است، كه وقتى (به منظور تخفيف) حكم صدقه دادن قبل از نجواى با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را بر مى دارد، بلافاصله مسأله وجوب نماز و زكات و اطاعت خدا و رسولش را خاطرنشان مى سازد و مى فرمايد: «فَإذ لَم تَفعَلُوا وَ تَابَ اللّهُ عَلَيكُم فَأقِيمُوا الصّلوة وَ آتُوا الزّكوة وَ أطِيعُوا اللّه وَ رَسُولَهُ».


«'''وَ مَا تُقَدّمُوا لِأنفُسِكُم مِن خَيرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّه هُوَ خَيراً وَ أعظَمُ أجراً'''» - كلمه «مِن خَيرٍ» بيان «ما» است، و مراد از «خير مطلق»، اطاعت است. چه واجب و چه مستحب. و كلمه «هُوَ»، يا ضمير فصل است، و يا تأكيد ضمير در «تَجِدُوهُ» است. و معناى آيه اين است كه: هر اطاعتى كه به نفع خود از پيش بفرستيد - يعنى براى اين كه با آن زندگى آخرتى خود را تأمين كنيد - نزد خدا آن را خواهيد ديد. يعنى در روز «لقاء اللّه»، آن را بهتر از همه كارهاى نيك كه مى كرديد، و يا بهتر از هر چيزى كه در دنيا باقى مى گذاريد، و پر اجرتر از آن، خواهيد يافت.
«'''وَ مَا تُقَدّمُوا لِأنفُسِكُم مِن خَيرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّه هُوَ خَيراً وَ أعظَمُ أجراً'''» - كلمه «مِن خَيرٍ» بيان «ما» است، و مراد از «خير مطلق»، اطاعت است. چه واجب و چه مستحب. و كلمه «هُوَ»، يا ضمير فصل است، و يا تأكيد ضمير در «تَجِدُوهُ» است.  
 
و معناى آيه اين است كه: هر اطاعتى كه به نفع خود از پيش بفرستيد - يعنى براى اين كه با آن زندگى آخرتى خود را تأمين كنيد - نزد خدا آن را خواهيد ديد. يعنى در روز «لقاء اللّه»، آن را بهتر از همه كارهاى نيك كه مى كرديد، و يا بهتر از هر چيزى كه در دنيا باقى مى گذاريد، و پر اجرتر از آن، خواهيد يافت.


«'''وَ استَغفِرُوا اللّهَ إنّ اللّه غَفُورٌ رَحِيم'''» - سوره مورد بحث را با امر به استغفار ختم نمود، و در اين كه فرمود: «به درستى خدا غفور و رحيم است»، اشعارى به وعده مغفرت و رحمت هم دارد، و بعيد نيست مراد از «استغفار» انجام مطلق طاعات باشد. چون طاعات وسائلى هستند كه با آن، مغفرت خدا شامل حال آدمى مى شود. پس مى توان گفت: هر طاعتى استغفار است.
«'''وَ استَغفِرُوا اللّهَ إنّ اللّه غَفُورٌ رَحِيم'''» - سوره مورد بحث را با امر به استغفار ختم نمود، و در اين كه فرمود: «به درستى خدا غفور و رحيم است»، اشعارى به وعده مغفرت و رحمت هم دارد، و بعيد نيست مراد از «استغفار» انجام مطلق طاعات باشد. چون طاعات وسائلى هستند كه با آن، مغفرت خدا شامل حال آدمى مى شود. پس مى توان گفت: هر طاعتى استغفار است.
۱۴٬۰۹۹

ویرایش