گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱)
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱)
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲)
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲)
وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳)
وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳)
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا(۴)
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا(۴)
وَ السّمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵)
وَ السّمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵)
وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶)
وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶)
وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷)
وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷)
فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸)
فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا(۹)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا(۹)
وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰)
 
وَ قَدْ خَاب مَن دَسّاهَا(۱۰)
 
كَذَّبَت ثَمُودُ بِطغْوَاهَا(۱۱)
كَذَّبَت ثَمُودُ بِطغْوَاهَا(۱۱)
إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲)
إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲)
فَقَالَ لهَُمْ رَسولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سقْيَهَا(۱۳)
 
فَقَالَ لهَُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سقْيَهَا(۱۳)
 
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسوَّاهَا(۱۴)
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسوَّاهَا(۱۴)
وَ لا يخَاف عُقْبَهَا(۱۵)
 
وَ لا يخَافُ عُقْبَهَا(۱۵)


<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>
خط ۲۶۷: خط ۲۸۲:
كلمۀ «قمر»، عطف است به كلمۀ «الشمس»، و ضمير در اين آيه نيز، به شمس بر مى گردد. و در اين آيه، به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است.
كلمۀ «قمر»، عطف است به كلمۀ «الشمس»، و ضمير در اين آيه نيز، به شمس بر مى گردد. و در اين آيه، به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۷ </center>
و مراد از دنبال روى «قمر»، دو چيز مى تواند باشد: يكى اين كه از خورشيد كسب نور مى كند كه در اين صورت، حال «إذا تليها»، حالى دائمى است. چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند. و يكى اين كه طلوع «قمر» بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت، سوگند دائمى نيست؛ بلكه در دو حال قمر است. يكى، ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد و يكى، ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.
و مراد از دنبال روى «قمر»، دو چيز مى تواند باشد: يكى اين كه از خورشيد كسب نور مى كند كه در اين صورت، حال «إذا تليها»، حالى دائمى است. چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند. و يكى اين كه طلوع «قمر» بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت، سوگند دائمى نيست؛ بلكه در دو حال قمر است. يكى، ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد و يكى، ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.


۱۳٬۸۷۹

ویرایش