گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
«'''فَلَمَّا جَاءَت قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشكِ قَالَت كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِينَ'''»:
«'''فَلَمَّا جَاءَت قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشكِ قَالَت كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِينَ'''»:


يعنى: بعد از آن كه ملكه «سباء» نزد سليمان آمد، از طرف سليمان به او گفتند: «آيا تخت تو این طور <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۱ </center>
يعنى: بعد از آن كه ملكه «سباء» نزد سليمان آمد، از طرف سليمان به او گفتند: «آيا تخت تو این طور بود»؟ و اين جمله، يعنى جملۀ «أهَكَذَا عَرشُك»، كلمۀ امتحان است.
بود»؟ و اين جمله، يعنى جملۀ «أهَكَذَا عَرشُك»، كلمۀ امتحان است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۱ </center>


و اگر فرمود: «أهَكَذَا عَرشُكِ: آيا اين چنين بود تخت تو»، و نفرمود: «أهَذَا عَرشُكِ: آيا اين است عرش تو»، براى اين بود كه تخت را بيشتر مجهول و ناشناخته كند. لذا از مشابهت اين تخت با تخت خود او در شكل و صفات پرسش نمود، كه معلوم است اين گونه سؤال، در ناشناخته كردن تخت، مؤثرتر است.
و اگر فرمود: «أهَكَذَا عَرشُكِ: آيا اين چنين بود تخت تو»، و نفرمود: «أهَذَا عَرشُكِ: آيا اين است عرش تو»، براى اين بود كه تخت را بيشتر مجهول و ناشناخته كند. لذا از مشابهت اين تخت با تخت خود او در شكل و صفات پرسش نمود، كه معلوم است اين گونه سؤال، در ناشناخته كردن تخت، مؤثرتر است.


«'''قَالَت كَأنَّهُ هُوَ'''» - مراد از اين كه گفت: «گويا اين همان است»، اين است كه: «اين، همان است». و اگر اين طور تعبير كرد، خواست تا از سبك مغزى و تصديق بدون تحقيق اجتناب كند. چون غالبا از اعتقادات ابتدايى كه هنوز وارسى نشده و در قلب جاى نگرفته است، با تشبيه، تعبير مى آورند. (مى گويند: «مثل اين كه فلانى آمده». يا: «گويا فلانى رفته» و «مثل اين كه اين كتاب مال فلانى است»، و همچنين).
«'''قَالَت كَأنَّهُ هُوَ'''» - مراد از اين كه گفت: «گويا اين همان است»، اين است كه: «اين، همان است». و اگر اين طور تعبير كرد، خواست تا از سبك مغزى و تصديق بدون تحقيق اجتناب كند. چون غالبا از اعتقادات ابتدايى كه هنوز وارسى نشده و در قلب جاى نگرفته است، با تشبيه، تعبير مى آورند. (مى گويند: «مثل اين كه فلانى آمده». يا: «گويا فلانى رفته» و «مثل اين كه اين كتاب، مالِ فلانى است»، و همچنين).


«'''وَ أُوتِينَا العِلمَ مِن قَبلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِين '''» - ضمير «ها» در كلمۀ «قَبلِهَا»، به همين معجزه و آيت، يا حالت رؤيت آن بر مى گردد. و معنايش اين است كه: «ما قبل از اين معجزه، يا قبل از اين حالت كه معجزه را مى بينيم، عالِم به آن بوديم».  
«'''وَ أُوتِينَا العِلمَ مِن قَبلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِين '''» - ضمير «ها» در كلمۀ «قَبلِهَا»، به همين معجزه و آيت، يا حالت رؤيت آن بر مى گردد. و معنايش اين است كه: «ما قبل از اين معجزه، يا قبل از اين حالت كه معجزه را مى بينيم، عالِم به آن بوديم».  
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
بعضى از مفسران گفته اند: جملۀ «وَ أُوتِينَا العِلمَ...»، كلام سليمان است. بعضى ديگر گفته اند: سخن درباريان سليمان است. بعضى ديگر گفته اند: كلام ملكۀ «سباء» است، وليكن معنايش اين است كه ما قبلا مى دانستيم كه تخت ما از دربارمان به اين جا منتقل شده. ولى هيچ يك از اين وجوه صحيح نيست.
بعضى از مفسران گفته اند: جملۀ «وَ أُوتِينَا العِلمَ...»، كلام سليمان است. بعضى ديگر گفته اند: سخن درباريان سليمان است. بعضى ديگر گفته اند: كلام ملكۀ «سباء» است، وليكن معنايش اين است كه ما قبلا مى دانستيم كه تخت ما از دربارمان به اين جا منتقل شده. ولى هيچ يك از اين وجوه صحيح نيست.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۲ </center>
«'''وَ صدَّهَا مَا كانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كانَت مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ'''»:
«'''وَ صدَّهَا مَا كانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كانَت مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ'''»:


كلمۀ «صَدَّ»، به معناى جلوگيرى و برگرداندن است و متعلق آن، تسليم خدا شدن است، که اعتراف ملکه
كلمۀ «صَدَّ»، به معناى جلوگيرى و برگرداندن است و متعلق آن، تسليم خدا شدن است، که اعتراف ملکه هنگام داخل شدن به قصر كه مى گويد: «أسلَمتُ مَعَ سُلَيمَانَ لله رَبِّ العَالَمِين» بر آن شهادت مى دهد. و اين اسلامش، با اسلامى كه قبلا بدان تصريح كرد و گفت: «وَ كُنَّا مُسلِمِين» اشتباه نشود. براى اين كه آن اسلام، تسليم سليمان شدنش بود و اين اسلام، تسليم خدا شدن است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۲ </center>
هنگام داخل شدن به قصر كه مى گويد: «أسلَمتُ مَعَ سُلَيمَانَ لله رَبِّ العَالَمِين» بر آن شهادت مى دهد. و اين اسلامش، با اسلامى كه قبلا بدان تصريح كرد و گفت: «وَ كُنَّا مُسلِمِين» اشتباه نشود. براى اين كه آن اسلام، تسليم سليمان شدنش بود و اين اسلام، تسليم خدا شدن است.


اين، آن معنايى است كه از سياق آيات بر مى آيد، ولى مفسران، وجوه ديگرى در معناى آيه ذكر كرده اند، كه ما از نقل آن ها صرف نظر كرديم.
اين، آن معنايى است كه از سياق آيات بر مى آيد، ولى مفسران، وجوه ديگرى در معناى آيه ذكر كرده اند، كه ما از نقل آن ها صرف نظر كرديم.


جملۀ «إنَّهَا كَانَت مِن قَومٍ كَافِرِين'''»، در مقام تعليل «صَدّ» مذكور است و معنايش اين است: تنها چيزى كه او را از تسليم خدا شدن جلوگيرى نمود، همان معبودى بود كه به جاى خدا مى پرستيد، و آن معبود - همچنان كه در خبر هُدهُد گذشت - آفتاب بوده و سبب اين جلوگيرى اين بود كه ملكه نيز، از مردمى كافر بود و (از نظر افكار عمومى)، ايشان را در كفرشان پيروى مى كرد.
جملۀ «إنَّهَا كَانَت مِن قَومٍ كَافِرِين»، در مقام تعليل «صَدّ» مذكور است و معنايش اين است: تنها چيزى كه او را از تسليم خدا شدن جلوگيرى نمود، همان معبودى بود كه به جاى خدا مى پرستيد، و آن معبود - همچنان كه در خبر هُدهُد گذشت - آفتاب بوده و سبب اين جلوگيرى اين بود كه ملكه نيز، از مردمى كافر بود و (از نظر افكار عمومى)، ايشان را در كفرشان پيروى مى كرد.




۱۴٬۱۱۵

ویرایش