گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۴: خط ۵۴:
<span id='link354'><span>
<span id='link354'><span>


==اشاره به مرگ سليمان«ع» ==
==مرگ عجبیب حضرت سليمان«ع» ==
«'''فَلَمَّا قَضيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْت مَا دَلهَُّمْ عَلى مَوْتِهِ إِلا دَابَّةُ الاَرْضِ تَأْكلُ مِنسأَتَهُ'''»:
«'''فَلَمَّا قَضيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلهَُّمْ عَلى مَوْتِهِ إِلّا دَابَّةُ الاَرْضِ تَأْكُلُ مِنسأَتَهُ'''»:


مراد از ((دابه الارض (( - به طورى كه در روايت آمده - حشره معروف به موريانه است ، كه چوبها و پارچه ها را مى خورد، و مراد از ((منساه (( عصا است ، و اينكه فرموده : ((فلما خر تبينت الجن ان لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين (( كلمه ((خر(( از خرور است ، كه به معناى به خاك افتادن است
مراد از «دَابَّةُ الأرض» - به طورى كه در روايت آمده - حشرۀ معروف به «موريانه» است، كه چوب ها و پارچه ها را مى خورد. و مراد از «مِنسَأة»، عصا است. و اين كه فرموده: «فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الجِنُّ أن لَو كَانُوا يَعلمَونَ الغَيبَ مَا لَبِثُوا فِى العَذَابِ المُهِين»، كلمۀ «خَرَّ»، از «خرور» است، كه به معناى به خاك افتادن است.


از سياق استفاده مى شود كه سليمان در حالى كه تكيه به عصا داشته ، از دنيا رفته ، و كسى متوجه مردنش نشده ، و همچنان در حال تكيه به عصا بوده ، و از انس و جن كسى متوجه واقع مطلب نبوده ، تا آنكه خداوند موريانه اى را ماءمور مى كند، تا عصاى سليمان را بخورد، و عصا از كمر بشكند، و سليمان به زمين بيفتد، آن وقت مردم متوجه شدند، كه وى مرده است ، و جن به دست آورد و گفت اى كاش علم غيب مى داشت ، چون اگر علم به غيب مى داشت ، تا به امروز درباره مرگ سليمان در اشتباه نمى ماند، و اين عذاب خوار كننده را بيهوده تحمل نمى كرد
از سياق استفاده مى شود كه سليمان در حالى كه به عصا تکیه داشته، از دنيا رفته، و كسى متوجه مُردنش نشده، و همچنان در حال تكيه به عصا بوده، و از انس و جنّ، كسى متوجه واقع مطلب نبوده، تا آن كه خداوند موريانه اى را مأمور مى كند، تا عصاى سليمان را بخورد، و عصا از كمر بشكند، و سليمان به زمين بيفتد. آن وقت مردم متوجه شدند كه وى، مُرده است، و جن به دست آورد و گفت: اى كاش علم غيب مى داشت. چون اگر علم به غيب مى داشت، تا به امروز درباره مرگ سليمان در اشتباه نمى ماند، و اين عذاب خوار كننده را بيهوده تحمل نمى كرد.


داستان قوم ((سباء(( كه متنعم بودند و كفران نمودند و هلاك و نابود گشتند
==داستان کفران نعمت قوم «سباء» و نابودی آنان ==
 
«'''لَقَدْ كانَ لِسبَإٍ فى مَسكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ ...'''»:
«'''لَقَدْ كانَ لِسبَإٍ فى مَسكَنِهِمْ ءَايَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ ...'''»:


مردم سبا قومى قديمى از عرب بودند، كه در يمن زندگى مى كردند، و نام سبا - به طورى كه گفته اند -: نام پدر بزرگ ايشان ، سبا پسر يشحب ، پسر يعرب پسر قحطان است ، و منظور از جمله ((عن يمين و شمال (( سمت راست و چپ آبادى ايشان است
مردم سبا قومى قديمى از عرب بودند، كه در يمن زندگى مى كردند، و نام سبا - به طورى كه گفته اند -: نام پدر بزرگ ايشان ، سبا پسر يشحب ، پسر يعرب پسر قحطان است ، و منظور از جمله ((عن يمين و شمال (( سمت راست و چپ آبادى ايشان است
۱۴٬۲۰۵

ویرایش