۱۴٬۲۰۵
ویرایش
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
<span id='link354'><span> | <span id='link354'><span> | ||
== | ==مرگ عجبیب حضرت سليمان«ع» == | ||
«'''فَلَمَّا قَضيْنَا عَلَيْهِ | «'''فَلَمَّا قَضيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلهَُّمْ عَلى مَوْتِهِ إِلّا دَابَّةُ الاَرْضِ تَأْكُلُ مِنسأَتَهُ'''»: | ||
مراد از | مراد از «دَابَّةُ الأرض» - به طورى كه در روايت آمده - حشرۀ معروف به «موريانه» است، كه چوب ها و پارچه ها را مى خورد. و مراد از «مِنسَأة»، عصا است. و اين كه فرموده: «فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الجِنُّ أن لَو كَانُوا يَعلمَونَ الغَيبَ مَا لَبِثُوا فِى العَذَابِ المُهِين»، كلمۀ «خَرَّ»، از «خرور» است، كه به معناى به خاك افتادن است. | ||
از سياق استفاده مى شود كه سليمان در حالى كه | از سياق استفاده مى شود كه سليمان در حالى كه به عصا تکیه داشته، از دنيا رفته، و كسى متوجه مُردنش نشده، و همچنان در حال تكيه به عصا بوده، و از انس و جنّ، كسى متوجه واقع مطلب نبوده، تا آن كه خداوند موريانه اى را مأمور مى كند، تا عصاى سليمان را بخورد، و عصا از كمر بشكند، و سليمان به زمين بيفتد. آن وقت مردم متوجه شدند كه وى، مُرده است، و جن به دست آورد و گفت: اى كاش علم غيب مى داشت. چون اگر علم به غيب مى داشت، تا به امروز درباره مرگ سليمان در اشتباه نمى ماند، و اين عذاب خوار كننده را بيهوده تحمل نمى كرد. | ||
داستان قوم | ==داستان کفران نعمت قوم «سباء» و نابودی آنان == | ||
«'''لَقَدْ كانَ لِسبَإٍ فى مَسكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ ...'''»: | |||
«'''لَقَدْ كانَ لِسبَإٍ فى مَسكَنِهِمْ | |||
مردم سبا قومى قديمى از عرب بودند، كه در يمن زندگى مى كردند، و نام سبا - به طورى كه گفته اند -: نام پدر بزرگ ايشان ، سبا پسر يشحب ، پسر يعرب پسر قحطان است ، و منظور از جمله ((عن يمين و شمال (( سمت راست و چپ آبادى ايشان است | مردم سبا قومى قديمى از عرب بودند، كه در يمن زندگى مى كردند، و نام سبا - به طورى كه گفته اند -: نام پدر بزرگ ايشان ، سبا پسر يشحب ، پسر يعرب پسر قحطان است ، و منظور از جمله ((عن يمين و شمال (( سمت راست و چپ آبادى ايشان است |
ویرایش