گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
<span id='link195'><span>
<span id='link195'><span>


== دو شاهد بر لزوم هدايت مردم از جانب خدای تعالی ==
== دو شاهد بر لزوم هدايت مردم، از جانب خدای تعالی ==
جمله اول متضمن احتجاج به كتابى از كتب آسمانى نازل بر پيغمبرانى است كه نبوتشان با معجزات روشنى ثابت شده ، پس در حقيقت در ادعاى مذكور به وجود هدايت الهى كه به وسيله انبيايى از قبيل نوح و پيغمبران بعد از او هميشه در بين مردم محفوظ بوده احتجاج شده.
جمله اول متضمن احتجاج به كتابى از كتب آسمانى نازل بر پيغمبرانى است كه نبوتشان با معجزات روشنى ثابت شده ، پس در حقيقت در ادعاى مذكور به وجود هدايت الهى كه به وسيله انبيايى از قبيل نوح و پيغمبران بعد از او هميشه در بين مردم محفوظ بوده احتجاج شده.


خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
براى اين كه خداى تعالى در جواب از اشكال مزبور كتاب موسى (عليه السلام) را به رخ آنان ميكشد، و معلوم است كه ايشان جز يهوديها نيستند، براى اينكه مشركين عرب كتاب موسى (عليه السلام) را كتابى آسمانى نمى دانستند تا خداوند به آن استناد جسته و تمسك كند، پس قطعا احتمال اينكه مخاطبان در آيه مشركان عرب باشند احتمال صحيحى نيست.  
براى اين كه خداى تعالى در جواب از اشكال مزبور كتاب موسى (عليه السلام) را به رخ آنان ميكشد، و معلوم است كه ايشان جز يهوديها نيستند، براى اينكه مشركين عرب كتاب موسى (عليه السلام) را كتابى آسمانى نمى دانستند تا خداوند به آن استناد جسته و تمسك كند، پس قطعا احتمال اينكه مخاطبان در آيه مشركان عرب باشند احتمال صحيحى نيست.  


علاوه بر اين آيه شريفه مخاطبين را مذمت مى كند به اينكه تورات را كاغذ قرار داده بعضى از آن را اظهار و بيشترش را پنهان مى دارند و اين بطورى كه از آيات ديگر نيز استفاده مى شود از خصايص يهود است و جز بر يهود تطبيق نمى كند.
علاوه بر اين آيه شريفه مخاطبين را مذمت مى كند به اينكه تورات را كاغذ قرار داده بعضى از آن را اظهار و بيشترش را پنهان مى دارند و اين بطورى كه از آيات ديگر نيز استفاده مى شود از خصايص يهود است و جز بر يهود تطبيق نمى كند.


از اين هم گذشته جمله بعد از جمله مورد بحث كه مى فرمايد: «و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آباؤكم» معناى ساده اش با اين كه مخاطب آن مشركان و يا مسلمين باشند جور نمى آيد، و به زودى نيز خواهد آمد كه آيه جز بر يهود تطبيق نمى كند.
از اين هم گذشته جمله بعد از جمله مورد بحث كه مى فرمايد: «و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آباؤكم» معناى ساده اش با اين كه مخاطب آن مشركان و يا مسلمين باشند جور نمى آيد، و به زودى نيز خواهد آمد كه آيه جز بر يهود تطبيق نمى كند.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
در اينجا ممكن است كسى بگويد: اين شواهدى كه ذكر كرديد همه صحيح است ، و ليكن اين اشكال را چه بايد كرد كه يهوديها مساءله نبوت انبيا (عليهم السلام) و مخصوصا نبوت حضرت موسى (عليه السلام) و پيغمبران قبل از وى را قبول داشته و به آن مؤمن بودند، و همچنين كتاب هاى آسمانى نظير تورات را قبول داشته و به آن معتقد بودند، با اين حال چطور ممكن است يهوديها گفته باشند «ما انزل الله على بشر من شئ».
در اينجا ممكن است كسى بگويد: اين شواهدى كه ذكر كرديد همه صحيح است ، و ليكن اين اشكال را چه بايد كرد كه يهوديها مساءله نبوت انبيا (عليهم السلام) و مخصوصا نبوت حضرت موسى (عليه السلام) و پيغمبران قبل از وى را قبول داشته و به آن مؤمن بودند، و همچنين كتاب هاى آسمانى نظير تورات را قبول داشته و به آن معتقد بودند، با اين حال چطور ممكن است يهوديها گفته باشند «ما انزل الله على بشر من شئ».


جواب اين حرف اين است كه مخالفت داشتن اين حرف با اصول عقايد يهود دليل بر اين نمى شود كه يك نفر يهودى هم اين حرف را به خاطر تعصب عليه اسلام نزده و بدين وسيله مشركين را عليه مسلمانان تحريك و تهييج نكرده باشد، ممكن است اينطور بوده و يا مشركين از يهوديها حال قرآن را پرسيده و ايشان اين حرف را در اين مقام زده باشند، تا بدين وسيله مشركين عرب را نسبت به دين اسلام بد بين سازند، همچنانكه گفته بودند: «مشركين راه يافته تر و از گمراهى دورتر از كسانى هستند كه به دين اسلام ايمان آورده اند» و با كمال وقاحت پليدى شرك را بر پاكى توحيد كه اساس دين خود آنان نيز بر آن است ترجيح دادند، و قرآن در اين باره فرموده: «الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت و الطاغوت و يقولون للذين كفروا هؤلاء اهدى من الذين آمنوا سبيلا»، بلكه سفاهت و وقاحت را از اين هم گذرانيده در مقام دشمنى و خشم بر نصارا گفته بودند: ابراهيم (عليه السلام) هم يهودى بوده.  
جواب اين حرف اين است كه مخالفت داشتن اين حرف با اصول عقايد يهود دليل بر اين نمى شود كه يك نفر يهودى هم اين حرف را به خاطر تعصب عليه اسلام نزده و بدين وسيله مشركين را عليه مسلمانان تحريك و تهييج نكرده باشد، ممكن است اينطور بوده و يا مشركين از يهوديها حال قرآن را پرسيده و ايشان اين حرف را در اين مقام زده باشند، تا بدين وسيله مشركين عرب را نسبت به دين اسلام بد بين سازند.
 
همچنان كه گفته بودند: «مشركين راه يافته تر و از گمراهى دورتر از كسانى هستند كه به دين اسلام ايمان آورده اند» و با كمال وقاحت پليدى شرك را بر پاكى توحيد كه اساس دين خود آنان نيز بر آن است ترجيح دادند، و قرآن در اين باره فرموده: «الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت و الطاغوت و يقولون للذين كفروا هؤلاء اهدى من الذين آمنوا سبيلا»، بلكه سفاهت و وقاحت را از اين هم گذرانيده در مقام دشمنى و خشم بر نصارا گفته بودند: ابراهيم (عليه السلام) هم يهودى بوده.  


و در ابطال گفتارشان، آيه نازل شد كه: «يا اهل الكتاب لم تحاجون فى ابراهيم و ما انزلت التورية و الانجيل الا من بعده افلا تعقلون». تا آنجا كه مى فرمايد «ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين».  
و در ابطال گفتارشان، آيه نازل شد كه: «يا اهل الكتاب لم تحاجون فى ابراهيم و ما انزلت التورية و الانجيل الا من بعده افلا تعقلون». تا آنجا كه مى فرمايد «ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين».  
۱۴٬۱۱۵

ویرایش