۱۴٬۱۹۵
ویرایش
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link341'><span> | <span id='link341'><span> | ||
==معناى اينكه فرمود: به اعراب بگو ايمان نياورده ايد بلكه بگوييد اسلام آورده ايم == | ==معناى اينكه فرمود: به اعراب بگو ايمان نياورده ايد بلكه بگوييد اسلام آورده ايم == | ||
«'''قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا'''» - يعنى به تو مى گويند ايمان آورديم و ادعاى ايمان مى كنند، بگو: نه ، هنوز ايمان نياورده ايد، و آنان را در ادعايشان تكذيب كن . و جمله ((و لكن قولوا اسلمنا(( استدراك و اعراض از آن معنايى است كه جمله قبلى بر آن دلالت داشت ، و تقدير كلام چنين است : نگوييد ايمان آورديم بلكه بگوييد اسلام آورديم . | |||
«'''و لما يدخل الايمان فى قلوبكم'''» - اين جمله مى رساند كه : با اينكه انتظار مى رفت ايمان داخل در دل هاى شما شده باشد، هنوز نشده ، و به همين جهت در اين جمله نفى ايمانى كه در جمله قبلى بود تكرار نشده در آن جا مى فرمود: ((بگو ايمان نياورده ايد(( و در اينجا مى فرمايد ((با اينكه انتظار آن هست هنوز ايمان داخل در قلوب شما نشده (( پس تكرار يك مطلب نيست . | |||
از اينكه در اين آيه شريفه نخست ايمان را از اعراب نفى مى كند و سپس توضيح مى دهد كه منظور اين است كه ايمان كار دل است ، و دلهاى شما هنوز با ايمان نشده ، و در عين حال اسلام را براى آنان قائل مى شود، بر مى آيد كه فرق بين اسلام و ايمان چيست . | از اينكه در اين آيه شريفه نخست ايمان را از اعراب نفى مى كند و سپس توضيح مى دهد كه منظور اين است كه ايمان كار دل است ، و دلهاى شما هنوز با ايمان نشده ، و در عين حال اسلام را براى آنان قائل مى شود، بر مى آيد كه فرق بين اسلام و ايمان چيست . | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ايمان معنايى است قائم به قلب و از قبيل اعتقاد است ؛ و اسلام معنايى است قائم به زبان و اعضاء، چون كلمه اسلام به معناى تسليم شدن و گردن نهادن است . تسليم شدن زبان به اينست كه شهادتين را اقرار كند، و تسليم شدن ساير اعضاء به اين است كه هر چه خدا دستور مى دهد ظاهرا انجام دهد، حال چه اينكه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانيت آنچه زبان و عملش مى گويد داشته باشد، و چه نداشته باشد، و اين اسلام آثارى دارد كه عبارت است از محترم بودن جان و مال ، و حلال بودن نكاح وارث او. | ايمان معنايى است قائم به قلب و از قبيل اعتقاد است ؛ و اسلام معنايى است قائم به زبان و اعضاء، چون كلمه اسلام به معناى تسليم شدن و گردن نهادن است . تسليم شدن زبان به اينست كه شهادتين را اقرار كند، و تسليم شدن ساير اعضاء به اين است كه هر چه خدا دستور مى دهد ظاهرا انجام دهد، حال چه اينكه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانيت آنچه زبان و عملش مى گويد داشته باشد، و چه نداشته باشد، و اين اسلام آثارى دارد كه عبارت است از محترم بودن جان و مال ، و حلال بودن نكاح وارث او. | ||
«'''و ان تطيعوا اللّه و رسوله لا يلتكم من اعمالكم شيئا'''» - كلمه ((يلتكم (( از ماده ((ليت (( اشتقاق يافته كه به معناى نقص است . وقتى گفته مى شود ((لاته ، يليته ، ليتا(( كه چيزى از مفعول فعل كم كرده باشد. و مراد از اطاعت ، اطاعت خالص و واقعى است ، به طورى كه باطن انسان با ظاهرش مطابقت داشته باشد، نه اينكه چون منافقان تقليد اطاعت كاران واقعى را در آورد. و اطاعت خدا استجابت دعو او است در هر چه كه بدان دعوت مى كند، چه اعتقاد و چه عمل. و اطاعت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم) تصديق رسالت او و پيرويش در آنچه كه بدان امر مى كند مى باشد، او امرى كه مربوط به ولايت او در امور امت است . و مراد از كلمه ((اعمال ((، جزاى اعمال است ، و مراد از نقص اعمال ناقص نكردن جزاى آن است . | |||
و معناى آيه اين است كه : اگر خدا را در آنچه به شما امر مى كند - كه خلاصه اش پيروى دين او بر حسب اعتقاد است - و رسول را در آنچه به شما امر مى كند اطاعت كنيد از پاداشهاى اعمالتان چيزى كم نمى كند. و جمله ((ان اللّه غفور رحيم ((، همان كم نكردن اعمال بندگان در صورت اطاعتشان از خدا و رسول را تعليل مى كند، (مى فرمايد اجر شما را كم نمى كند براى اينكه او آمرزگار مهربان است ). | و معناى آيه اين است كه : اگر خدا را در آنچه به شما امر مى كند - كه خلاصه اش پيروى دين او بر حسب اعتقاد است - و رسول را در آنچه به شما امر مى كند اطاعت كنيد از پاداشهاى اعمالتان چيزى كم نمى كند. و جمله ((ان اللّه غفور رحيم ((، همان كم نكردن اعمال بندگان در صورت اطاعتشان از خدا و رسول را تعليل مى كند، (مى فرمايد اجر شما را كم نمى كند براى اينكه او آمرزگار مهربان است ). | ||
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَ | «'''إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فى سبِيلِ اللَّهِ أُولَئك هُمُ الصادِقُونَ'''»: | ||
در آيه قبلى اجمالا تعريف كرد كه ايمان داخل در دلهايشان شده (چون از جمله ((لم تومنوا(( و ((لما يدخل الايمان فى قلوبكم (( كه راجع به مسلمانان بى ايمان بود اين تعريف اجمالى استفاده مى شد) و اينك در اين آيه همان تعريف اجمالى را به طور مفصل بيان مى كند. | در آيه قبلى اجمالا تعريف كرد كه ايمان داخل در دلهايشان شده (چون از جمله ((لم تومنوا(( و ((لما يدخل الايمان فى قلوبكم (( كه راجع به مسلمانان بى ايمان بود اين تعريف اجمالى استفاده مى شد) و اينك در اين آيه همان تعريف اجمالى را به طور مفصل بيان مى كند. | ||
<span id='link342'><span> | <span id='link342'><span> | ||
==مؤمنان واقعى اين چنين هستند == | ==مؤمنان واقعى اين چنين هستند == | ||
پس جمله ((انما المؤمنون الذين امنوا باللّه و رسوله (( مى خواهد مؤمنين را منحصر در كسانى كند كه به خدا و رسول او ايمان داشته باشند. پس تعريف مؤمنين به اينكه به خدا و رسول ايمان دارند، و به ساير صفاتى كه در آيه آمده ، تعريفى است كه هم جامع صفات مؤمن است و هم مانع ، يعنى هيچ غير مؤمنى مشمول آن نمى شود، در نتيجه هر كس متصف به اين صفات باشد مومن حقيقى است ، همچنان كه هر كس يكى از اين صفات را نداشته باشد، مؤمن حقيقى نيست . | پس جمله ((انما المؤمنون الذين امنوا باللّه و رسوله (( مى خواهد مؤمنين را منحصر در كسانى كند كه به خدا و رسول او ايمان داشته باشند. پس تعريف مؤمنين به اينكه به خدا و رسول ايمان دارند، و به ساير صفاتى كه در آيه آمده ، تعريفى است كه هم جامع صفات مؤمن است و هم مانع ، يعنى هيچ غير مؤمنى مشمول آن نمى شود، در نتيجه هر كس متصف به اين صفات باشد مومن حقيقى است ، همچنان كه هر كس يكى از اين صفات را نداشته باشد، مؤمن حقيقى نيست . |
ویرایش