گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۹: خط ۶۹:


==اشاره به مطالب سوره مباركه قمر ==
==اشاره به مطالب سوره مباركه قمر ==
بيان آيات  
 
اين سوره به جز دو آيه از آخرش كه متقين را وعده بهشت و حضور در نزد خداى تعالى مى دهد بقيه آياتش يكسره مربوط به انذار و تهديد است ، نخست در اين سوره به معجره شق القمر اشاره مى كند، كه رسول خدا(ص ) آن را به خاطر مطالبه قومش آورد. و سپس مى فرمايد كه : همان قوم او را ساحر خواندند، و نبوتش را تكذيب نموده همچنان هواهاى نفسانى را پيروى كردند، با اين كه خبرهاى تكان دهنده اى از اخبار روز قيامت و از داستان هاى امم منقرضه در گذشته بگوششان خورد.
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
آنگاه دوباره به نقل پاره اى از آن داستان ها بر مى گردد، اما پيداست كه با خشم و عتاب آنها را نقل مى كند و بد حاليشان در روز قيامت هنگام بيرون شدن از قبرها و حضورشان را براى حساب خاطرنشان مى سازد.
 
و سپس به داستان هايى از قوم نوح ، عاد، ثمود، قوم لوط، و دودمان فرعون ، و عذابهاى دردناكى كه به خاطر تكذيبشان پيامبران را بر سر آنان آمد، پرداخته ، مى فرمايد : قوم پيامبر اسلام نزد خدا عزيزتر از آنان نيستند، و ايشان هم مانند آنها نمى توانند خدا را عاجز سازند، و در آخر همانطور گفتيم سوره را با بشارت به متقين ختم مى كند.
اين سوره، به جز دو آيه از آخرش - كه متقين را وعده بهشت و حضور در نزد خداى تعالى مى دهد - بقيه آياتش، يكسره مربوط به انذار و تهديد است.
و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكّه نازل شده ، و نبايد به گفته آنان كه گفته اند: در جنگ بدر نازل شده ، و يا آنها كه گفته اند: بعضى از آياتش در مدينه نازل شده ، اعتناء كرد.
 
و از جمله آيات برجسته اش آيات راجع به قدر است كه در آخر سوره قرار دارد.
نخست در اين سوره به معجزۀ شق القمر اشاره مى كند، كه رسول خدا «ص»، آن را به خاطر مطالبۀ قومش آورد. و سپس مى فرمايد كه: همان قوم او را ساحر خواندند، و نبوتش را تكذيب نموده، همچنان هواهاى نفسانى را پيروى كردند. با اين كه خبرهاى تكان دهنده اى از اخبار روز قيامت و از داستان هاى امم منقرضه در گذشته، به گوششان خورد.
اقْترَبَتِ الساعَةُ وَ انشقَّ الْقَمَرُ
 
كلمه «'''اقتراب '''» به معناى بسيار نزديك شدن است ، پس اين كه فرمود: «'''اقتربت الساعة '''» معنايش اين است كه : ساعت خيلى نزديك شده ، و ساعت عبارت است از ظرفى كه در آن ظرف قيامت بپا مى شود.
آنگاه دوباره به نقل پاره اى از آن داستان ها بر مى گردد، اما پيداست كه با خشم و عتاب آن ها را نقل مى كند و بد حالی شان در روز قيامت هنگام بيرون شدن از قبرها و حضورشان را براى حساب خاطر نشان مى سازد.
 
و سپس به داستان هايى از قوم نوح، عاد، ثمود، قوم لوط، و دودمان فرعون، و عذاب هاى دردناكى كه به خاطر تكذيبشان پيامبران را بر سرِ آنان آمد، پرداخته، مى فرمايد: قوم پيامبر اسلام نزد خدا عزيزتر از آنان نيستند، و ايشان هم مانند آن ها نمى توانند خدا را عاجز سازند. و در آخر، همان طور که گفتيم، سوره را با بشارت به متقين ختم مى كند.
 
و اين سوره، به شهادت سياق آياتش در مكّه نازل شده، و نبايد به گفته آنان كه گفته اند: در جنگ بدر نازل شده، و يا آن ها كه گفته اند: بعضى از آياتش در مدينه نازل شده، اعتناء كرد.
 
و از جمله آيات برجسته اش، آيات راجع به «قدر» است كه در آخر سوره قرار دارد.
 
«'''اقْترَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ'''»:
 
كلمه «اقتراب»، به معناى بسيار نزديك شدن است. پس اين كه فرمود: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ»، معنايش اين است كه: «ساعت» خيلى نزديك شده و «ساعت»، عبارت است از ظرفى كه در آن ظرف قيامت به پا مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۹ </center>
<span id='link63'><span>
<span id='link63'><span>
==مقصود از انشقاق قمر و وجوه مختلف در اين باره ==
==مقصود از انشقاق قمر و وجوه مختلف در اين باره ==
و معناى اين كه فرمود: «'''و انشق القمر'''» اين است كه اجزاى قرص ‍ قمر از هم جدا شده ، دو قسمت گرديد، و اين آيه به معجزه شق القمر كه خداى تعالى به دست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه و قبل از هجرت و به دنبال پيشنهاد مشركين مكّه جاريش ساخت اشاره مى كند. روايات اين داستان هم بسيار زياد است ، و به طورى كه مى گويند همه اهل حديث و مفسرين بر قبول آن احاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده جز حسن ، عطاء و بلخى كه گفته اند: معناى اين كه فرمود: «'''انشق القمر'''» اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مى شود، و اگر فرموده : دو نيم شده ، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مى شود.
و معناى اين كه فرمود: «'''و انشق القمر'''» اين است كه اجزاى قرص ‍ قمر از هم جدا شده ، دو قسمت گرديد، و اين آيه به معجزه شق القمر كه خداى تعالى به دست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه و قبل از هجرت و به دنبال پيشنهاد مشركين مكّه جاريش ساخت اشاره مى كند. روايات اين داستان هم بسيار زياد است ، و به طورى كه مى گويند همه اهل حديث و مفسرين بر قبول آن احاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده جز حسن ، عطاء و بلخى كه گفته اند: معناى اين كه فرمود: «'''انشق القمر'''» اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مى شود، و اگر فرموده : دو نيم شده ، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مى شود.
۱۴٬۲۰۵

ویرایش