گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۷: خط ۸۷:
<span id='link379'><span>
<span id='link379'><span>


==در قيامت جزا عبارت است از خود عمل و عذر خواهى در آن روز بلا اثر است ==
==در قيامت، جزا عبارت است از خودِ عمل و عذرخواهى در آن روز بی اثر است ==
يَأَيهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
«'''يَا أَيّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ'''»:


اين آيه شريفه خطابى است عمومى به همه كفار، خطابى است كه بعد از رسيدن كفار به آتش دوزخ (و زبان به عذرخواهى گشودن ، كه اگر كفر ورزيديم ، و يا گناه كرديم عذرمان اين بود و اين بود) به ايشان مى شود كه امروز سخن عذر خواهى به ميان نياوريد، چون روز قيامت روز جزا است و بس . علاوه بر اين ، جزايى كه به شما داده شد عين اعمالى است كه كرده بوديد، خود اعمال زشت شما است كه امروز حقيقتش برايتان به صورت جلوه كرده است ، و چون عامل آن اعمال خود شمابوديد، عامل بودنتان قابل تغيير نيست ، و با عذرخواهى نمى توانيد عامل بودن خود را انكار كنيد، چون واقعيت ، قابل تغيير نيست ، و كلمه عذاب كه از ناحيه خدا عليه شما محقق شده باطل نمى شود. اين معنايى است كه از ظاهر خطاب در آيه استفاده مى شود.
اين آيه شريفه، خطابى است عمومى به همه كفار. خطابى است كه بعد از رسيدن كفار به آتش دوزخ (و زبان به عذرخواهى گشودن، كه اگر كفر ورزيديم و يا گناه كرديم، عذرمان اين بود و اين بود)، به ايشان مى شود كه: امروز، سخن عذرخواهى به ميان نياوريد. چون روز قيامت، روز جزا است و بس. علاوه بر اين، جزايى كه به شما داده شد، عين اعمالى است كه كرده بوديد. خود اعمال زشت شماست كه امروز حقيقتش برايتان به این صورت جلوه كرده است، و چون عامل آن اعمال خود شما بوديد، عامل بودنتان قابل تغيير نيست، و با عذرخواهى نمى توانيد عامل بودن خود را انكار كنيد. چون واقعيت، قابل تغيير نيست. و كلمۀ «عذاب» كه از ناحيه خدا عليه شما محقق شده، باطل نمى شود. اين معنايى است كه از ظاهر خطاب در آيه استفاده مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۳ </center>
ولى بعضى گفته اند: عذرخواهى كفار بعد از داخل شدن در آتش است ، و عذرخواهى خود نوعى توبه است ، و بعد از داخل شدن در آتش ، ديگر توبه قبول نمى شود، و در معناى جمله «'''انما تجزون ...'''» گفته اند: معنايش اين است كه در مقابل اعمالى كه كرده ايد آن جزايى را به شما مى دهند كه حكم ت لازمش مى داند.
ولى بعضى گفته اند: عذرخواهى كفار بعد از داخل شدن در آتش است، و عذرخواهى، خود نوعى توبه است، و بعد از داخل شدن در آتش، ديگر توبه قبول نمى شود. و در معناى جملۀ «إنّمَا تُجزَونَ...» گفته اند: معنايش اين است كه در مقابل اعمالى كه كرده ايد، آن جزايى را به شما مى دهند كه حكمت لازمش مى داند.


و در اينكه آيه مورد بحث دنباله آيات سابق قرار گرفت ، و در آن خطابى قهرآميز و تهديدى جدى شد، اشاره اى هم به اين حقيقت هست كه نافرمانى خداى تعالى و رسول او چه بسا كار آدمى را به كفر بكشاند.
و در اين كه آيه مورد بحث دنباله آيات سابق قرار گرفت، و در آن خطابى قهرآميز و تهديدى جدى شد، اشاره اى هم به اين حقيقت هست كه نافرمانى خداى تعالى و رسول او، چه بسا كار آدمى را به كفر بكشاند.


يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سيِّئَاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكمْ جَنَّتٍ ...
==معناى «توبۀ نصوح»، كه خداوند به آن امر فرموده است==
«'''يَا أَيّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سيِّئَاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ...'''»:


معناى «'''توبه نصوح '''» كه خداوند به آن امر فرموده است
كلمه «نَصُوح»، از مادۀ نُصح است كه به معناى جستجو از بهترين عمل و بهترين گفتارى است كه صاحبش را بهتر و بيشتر سود ببخشد. و اين كلمه معنايى ديگر نيز دارد و آن، عبارت است از: اخلاص. وقتى مى گويى: «نَصَحتُ لَهُ الوُدّ»، معنايش اين است كه من دوستى را با او به حدّ خلوص رساندم. و اين معنايى است كه «راغب»، براى اين كلمه كرده. و بنابر گفتۀ وى، توبه نصوح مى تواند عبارت باشد از توبه اى كه صاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد. و يا توبه اى كه بنده را براى رجوع از گناه خالص سازد. و در نتيجه، ديگر به آن عملى كه از آن توبه كرده، بر نگردد.


كلمه «'''نصوح '''» از ماده نصح است كه به معناى جستجو از بهترين عمل و بهترين گفتارى است كه صاحبش را بهتر و بيشتر سود ببخشد، و اين كلمه معنايى ديگر نيز دارد، و آن عبارت است از اخلاص ، وقتى مى گويى : «'''نصحت له الود'''» معنايش اين است كه من دوستى را با او به حد خلوص رساندم ، و اين معنايى است كه راغب براى اين كلمه كرده . و بنابر گفته وى ، توبه نصوح مى تواند عبارت باشد از توبه اى كه صاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد، و يا توبه اى كه بنده را براى رجوع از گناه خالص سازد، و در نتيجه ، ديگر به آن عملى كه از آن توبه كرده بر نگردد.
بعد از آنكه مؤمنان را امر فرمود كه خود و اهل بيت خود را از آتش حفظ كنند، در اين آيه براى نوبت دوم - البته به طور عمومى - به همه مؤمنان مى فرمايد: توبه كنند، و سپس با تعبير «عَسَى»، اين اميد را كه خدا گناهانشان را بپوشاند، و آنان را داخل بهشت هايى كند كه نهرها از زير آن روان است، متفرع بر آن فرمان كرده است.


بعد از آنكه مؤ منين را امر فرمود كه خود و اهل بيت خود را از آتش حفظ كنند، در اين آيه براى نوبت دوم - البته به طور عمومى - به همه مؤ منين مى فرمايد: توبه كنند، و سپس با تعبير عسى اين اميد را كه خدا گناهانشان را بپوشاند، و آنان را داخل بهشتهايى كند كه نهرها از زير آن روان است ، متفرع بر آن فرمان كرده است .
«'''يَومَ لَا یُخزِى اللّهُ النّبِىّ وَ الّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ '''» - راغب مى گويد: وقتى درباره كسى گفته مى شود: «خزى الرّجُلُ» كه دچار انكسار شده باشد. يا انكسار از ناحيه خودش و يا از ناحيه ديگران. انكسارى كه از ناحيۀ خود شخص به او دست مى دهد، همان حياى مفرط و برون از حد اعتدال است، كه مصدرش «خزايت» مى آيد. و انكسارى كه از نا حيه ديگران به او مى رسد، كه نوعى خوار شمردن هم ناميده مى شود، مصدرش «خزى» است. و اما «إخزاء»، هم از «خزايت» مى آيد و هم از «خزى». آنگاه مى گويد: نظير اين مطلب كه درباره كلمۀ «خزى» گفتيم،
 
«'''يوم لا تخزى اللّه النبى و الذين امنوا معه '''» - راغب مى گويد: وقتى درباره كسى گفته مى شود: «'''خزى الرجل '''»، كه دچار انكسار شده باشد، يا انكسار از ناحيه خودش و يا از ناحيه ديگران ، انكسارى كه از ناحيه خود شخص به او دست مى دهد، همان حياى مفرط و برون از حد اعتدال است ، كه مصدرش «'''خزايت '''» مى آيد، و انكسارى كه از نا حيه ديگران به او مى رسد، كه نوعى خوار شمردن هم ناميده مى شود، مصدرش «'''خزى '''» است و اما «'''اخزاء'''» هم از «'''خزايت '''» مى آيد و هم از «'''خزى '''»، آنگاه مى گويد: نظير اين مطلب كه درباره كلمه «'''خزى '''» گفتيم ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۴ </center>
در دو كلمه «'''ذل '''» و «'''هان '''» مى آيد، ذلت و هوانى كه خود آدمى در نفس خود ايجاد مى كند، و فضيلتى پسنديده است ، مصدرش ‍ «'''هون '''» - به فتحه ها -، و «'''ذل '''» - به فتحه ذال - است ، و ذلت و هوانى كه از ناحيه غير به انسان مى رسد، و يكى از رذائل اخلاقى است ، مصدرش «'''هون '''» - به ضمه هاء - و «'''ذل '''» - به ضمه ذال - است .
در دو كلمه «ذل» و «هان» مى آيد. ذلت و هوانى كه خود آدمى در نفس خود ايجاد مى كند و فضيلتى پسنديده است، مصدرش «هَون» - به فتحه ها - و «ذَل» - به فتحه ذال - است؛ و ذلت و هوانى كه از ناحيه غير به انسان مى رسد و يكى از رذائل اخلاقى است، مصدرش «هُون» - به ضمه هاء - و «ذُل» - به ضمه ذال - است.


دو احتمال در معناى جمله :«'''يوم لا يخزى الله النبى و الذين آمنوا معه ....'''»
بنابراين، كلمۀ «يَوم» در آيه شريفه، ظرف است براى مطالب قبل. و معناى آيه اين است كه: به سوى خدا توبه كنيد كه اميد است خداى تعالى، گناهان شما را بپوشاند و داخل بهشتتان كند، در روزى كه خداوند شخصيت پيغمبر و مؤمنان را نمى شكند. يعنى ايشان را از كرامت محروم نمى سازد، و وعده هاى جميلى كه به آنان داده بود، خُلف نمى كند.
بنابراين ، كلمه
«'''يوم '''» در آيه شريفه ظرف است براى مطالب قبل . و معناى آيه اين است كه به سوى خدا توبه كنيد كه اميد است خداى تعالى گناهان شما را بپوشاند و داخل بهشتتان كند، در روزى كه خداوند شخصيت پيغمبر و مؤ منين را نمى شكند، يعنى ايشان را از كرامت محروم نمى سازد، و وعده هاى جميلى كه به آنان داده بود خلف نمى كند.


«'''النبى و الذين امنوا معه '''» - در اين آيه مطلب مقيد شده به مؤمنين كه با پيامبرند، و اعتبار معيت و با پيامبر بودن براى اين است كه بفهماند صرف ايمان آوردن در دنيا كافى نيست ، بايد لوازم ايمان راهم داشته باشند، و آن اين است كه ملازم با پيامبر باشند، و او را به تمام معناى كلمه اطاعت كنند، و مخالفت و بگو مگو با وى نداشته باشند.
«'''النّبِىَّ وَ الّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ '''» - در اين آيه، مطلب مقيّد شده به مؤمنان كه با پيامبرند، و اعتبار معيت و با پيامبر بودن، براى اين است كه بفهماند صِرف ايمان آوردن در دنيا كافى نيست. بايد لوازم ايمان را هم داشته باشند و آن، اين است كه ملازم با پيامبر باشند، و او را به تمام معناى كلمه، اطاعت كنند و با وی مخالفت و بگو مگو، نداشته باشند.


احتمال هم دارد كه جمله «'''الذين امنوا'''» مبتدا باشد، و كلمه «'''معه '''» خبر آن ، و جمله «'''نورهم يسعى ...'''» خبر دومش ، و جمله «'''يقولون ...'''»، خبر سومش باشد، و معناى آيه چنين باشد: روزى كه خدا پيامبر خود را خوار نمى كند، و روزى كه «'''الذين امنوا - ايمان آورندگان '''» با اويند، و از او جدا نمى شوند، و آن جناب هم از ايشان جدا نمى شود. واحتمال ، احتمال خوبى است ، و لازمه اش اين است كه از خاصيت سه گانه عدم خزى ، سعى نور، و درخواست اتمام آن ، اولى مخصوص پيامبر، و دومى و سومى مخصوص مؤ منين با او باشد، مؤ يد اين احتمال آيه سوره حديد است كه مساءله به راه افتادن نور در پيش پاى طرف راست را خاص مؤ منين مى دانست ، و مى فرمود: «'''يوم ترى المؤ منين و المومنات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم ...'''».
احتمال هم دارد كه جملۀ «الّذِينَ آمَنُوا»، مبتدا باشد و كلمۀ «مَعَهُ» خبر آن، و جملۀ «نُورُهُم يَسعَى...»، خبر دومش، و جملۀ «يَقُولُونَ...» خبر سومش باشد. و معناى آيه چنين باشد: روزى كه خدا پيامبر خود را خوار نمى كند، و روزى كه «الّذِينَ آمَنُوا - ايمان آورندگان» با اويند، و از او جدا نمى شوند، و آن جناب هم از ايشان جدا نمى شود. و این احتمال، احتمال خوبى است، و لازمه اش اين است كه از خاصيت سه گانه عدم خزى، سعى نور، و درخواست اتمام آن، اوّلى مخصوص پيامبر، و دوّمى و سوّمى، مخصوص مؤمنان با او باشد. مؤيّد اين احتمال، آيه سوره حديد است كه مسأله به راه افتادن نور در پيش پاى طرف راست را، خاصّ مؤمنان مى دانست و مى فرمود: «يَومَ تَرَى المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِنَاتِ يَسعَى نُورُهُم بَينَ أيدِيهِم وَ بِأيمَانِهِم...».


احتمال هم دارد كه كلمه «'''معه '''» متعلق باشد به جمله «'''امنوا و جمله نورهم يسعى ...'''»، اولين خبر و آن ديگرى دومين خبر براى «'''الذين '''» باشد، كه بنابر اين ، معنا چنين مى شود: روزى كه خدا پيامبرش را خوار نمى كند، و كسانى كه به او ايمان آوردند، و در نتيجه با او هستند، اولا نورشان در جلو و در دست راستشان در حركت است ، و ثانيا مى گويند پروردگارا نور ما را كامل كن .
احتمال هم دارد كه كلمۀ «مَعَهُ»، متعلق باشد به جمله «آمَنُوا» و جمله «نُورُهُم يَسعَى...»، اولين خبر و آن ديگرى، دومين خبر براى «الّذِينَ» باشد، كه بنابراين، معنا چنين مى شود: روزى كه خدا پيامبرش را خوار نمى كند، و كسانى كه به او ايمان آوردند، و در نتيجه با او هستند، اولا نورشان در جلو و در دست راستشان در حركت است، و ثانيا مى گويند: پروردگارا! نور ما را كامل كن.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۶۵ </center>
«'''نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم '''» - عين اين مضمون در آيه شريفه «'''يوم ترى المؤمنين و المومنات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم '''» بود، و ما در آنجا مقدارى پيرامونش بحث كرديم ، در اينجا تنها اين را اضافه مى كنيم كه احتمال دارد نورى كه در پيش روى آنان به حركت در مى آيد نور ايمان باشد، و نور دست راستشان نور عمل باشد.
«'''نُورُهُم يَسعَى بَينَ أيدِيهِم وَ بِأيمَانِهِم'''» - عين اين مضمون در آيه شريفه «يَومَ تَرَى المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِنَاتِ يَسعَى نُورُهُم بَينَ أيدِيهِم وَ بِأيمَانِهِم» بود، و ما در آن جا، مقدارى پيرامونش بحث كرديم. در اين جا، تنها اين را اضافه مى كنيم كه احتمال دارد نورى كه در پيش روى آنان به حركت در مى آيد، «نور ايمان» باشد، و نور دست راستشان، «نور عمل» باشد.


مقصود از دعاى مؤمنين در قيامت : «'''ربنا اتمم لنا نورنا...'''»
==مقصود از دعاى مؤمنان در قيامت که می گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن»


«'''يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انك على كل شى ء قدير'''» - از سياق بر مى آيد مغفرتى كه مؤ منين درخواست مى كنند سبب تماميت نور و يا حداقل ملازم با تماميت نور باشد، در نتيجه آيه شريفه مى رساند كه مؤمنين در آن روز نور خدا را ناقص مى بينند، و چون نور آن روز ايمان و عمل صالح امروز است ، معلوم مى شود نقصى در درجات ايمان و عمل خود مى بينند، و يا مى بينند كه آثار گناهان در نامه اعمالشان جاى عبوديت را گرفته ، و در آن نقاط عمل صالحى نوشته نشده ، و آمرزش گناهان كه درخواست دوم ايشان است ، تنها باعث آن مى شود كه گناهى در نامه نماند، ولى جاى خالى آن گناهان را چيزى پر نمى كند، لذا در خواست مى كنند، خدا نورشان را تمام كند، آن نقاط خالى را هم پر كند، و آيه شريفه «'''و الذين امنوا باللّه و رسله اولئك هم الصديقون و الشهداء عند ربهما جرهم و نورهم '''» هم به اين معنا اشاره دارد.
«'''يَقُولُونَ رَبّنَا أتمِم لَنَا نُورَنَا وَ اغفِر لَنَا إنّكَ عَلَى كُلّ شَئٍ قَدِير'''» - از سياق بر مى آيد مغفرتى كه مؤمنان درخواست مى كنند سبب تماميت نور و يا حداقل ملازم با تماميت نور باشد، در نتيجه آيه شريفه مى رساند كه مؤمنان در آن روز، نور خدا را ناقص مى بينند، و چون نور آن روز، ايمان و عمل صالح امروز است، معلوم مى شود نقصى در درجات ايمان و عمل خود مى بينند. و يا مى بينند كه آثار گناهان در نامۀ اعمالشان جاى عبوديت را گرفته، و در آن نقاط عمل صالحى نوشته نشده، و آمرزش گناهان كه درخواست دوم ايشان است، تنها باعث آن مى شود كه گناهى در نامه نماند، ولى جاى خالى آن گناهان را چيزى پُر نمى كند. لذا درخواست مى كنند خدا نورشان را تمام كند. آن نقاط خالى را هم پُر كند. و آيه شريفه: «وَ الّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ أولئكَ هُمُ الصّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداء عِندَ رَبّهِم لَهُم أجرُهُم وَ نوُرُهُم» هم، به اين معنا اشاره دارد.
<span id='link383'><span>
<span id='link383'><span>


۱۴٬۱۹۷

ویرایش