گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


==معنى رحمن و رحيم و فرق آن دو ==
==معنى رحمن و رحيم و فرق آن دو ==
و اما دو وصف رحمان و رحيم ، دو صفتند كه از ماده رحمت اشتقاق يافته اند، و رحمت صفتى است انفعالى ، و تاءثر خاصى است درونى ، كه قلب هنگام ديدن كسى كه فاقد چيزى و يا محتاج به چيزى است كه نقص كار خود را تكميل كند، متاءثر شده ، و از حالت پراكندگى به حالت جزم و عزم در مى آيد، تا حاجت آن بيچاره را بر آورد، و نقص او را جبران كند، چيزيكه هست اين معنا با لوازم امكانيش درباره خدا صادق نيست ، و به عبارت ديگر، رحمت در خدايتعالى هم به معناى تاءثر قلبى نيست ، بلكه بايد نواقص امكانى آن را حذف كرد، و باقى مانده را كه همان اعطاء، و افاضه ، و رفع حاجت حاجتمند است ، به خدا نسبت داد.
و اما دو وصف «رحمان» و «رحيم»، دو صفت اند كه از ماده «رحمت» اشتقاق يافته اند. و رحمت صفتى است انفعالى، و تأثر خاصى است درونى، كه قلب هنگام ديدن كسى كه فاقد چيزى و يا محتاج به چيزى است كه نقص كار خود را تكميل كند، متأثر شده و از حالت پراكندگى به حالت جزم و عزم در مى آيد، تا حاجت آن بيچاره را بر آورد، و نقص او را جبران كند. چيزي كه هست اين معنا با لوازم امكانيش درباره خدا صادق نيست. به عبارت ديگر: رحمت در خداي تعالى هم به معناى تأثر قلبى نيست، بلكه بايد نواقص امكانى آن را حذف كرد و باقى مانده را كه همان اعطاء و افاضه و رفع حاجت حاجتمند است، به خدا نسبت داد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۰ </center>
كلمه (رحمان ) صيغه مبالغه است كه بر كثرت و بسيارى رحمت دلالت مى كند، و كلمه (رحيم ) بر وزن فعيل صفت مشبهه است ، كه ثبات و بقاء و دوام را ميرساند، پس خداى رحمان معنايش خداى كثير الرحمه ، و معناى رحيم خداى دائم الرحمه است ، و بهمين جهت مناسب با كلمه رحمت اين است كه دلالت كند بر رحمت كثيرى كه شامل حال عموم موجودات و انسانها از مؤ منين و كافر مى شود، و به همين معنا در بسيارى از موارد در قرآن استعمال شده ، از آن جمله فرموده : «'''الرحمن على العرش استوى '''»، (مصدر رحمت عامه خدا عرش است كه مهيمن بر همه موجودات است ) و نيز فرموده : «'''قل من كان فى الضلاله فليمدد له الرحمن مدا'''»، (بگو آن كس كه در ضلالت است بايد خدا او را در ضلالتش مدد برساند) و از اين قبيل موارد ديگر.
كلمه «رحمان»، صيغه مبالغه است كه بر كثرت و بسيارى رحمت دلالت مى كند، و كلمه «رحيم»، بر وزن «فعيل» صفت مشبهه است، كه ثبات و بقا و دوام را مي رساند. پس خداى رحمان، معنايش خداى كثير الرحمه، و معناى رحيم، خداى دائم الرحمه است. و به همين جهت، مناسب با كلمه رحمت اين است كه دلالت كند بر رحمت كثيرى كه شامل حال عموم موجودات و انسان ها از مؤ منين و كافر مى شود، و به همين معنا در بسيارى از موارد در قرآن استعمال شده. از آن جمله فرموده: «'''الرحمن على العرش استوى '''»، (مصدر رحمت عامه خدا، عرش است كه مهيمن بر همه موجودات است). و نيز فرموده: «'''قل من كان فى الضلاله فليمدد له الرحمن مدا'''»، (بگو آن كس كه در ضلالت است، بايد خدا او را در ضلالتش مدد برساند)، و از اين قبيل موارد ديگر.
و نيز بهمين جهت مناسب تر آنست كه كلمه (رحيم ) بر نعمت دائمى ، و رحمت ثابت و باقى او دلالت كند، رحمتى كه تنها بمؤ منين افاضه مى كند، و در عالمى افاضه مى كند كه فنا ناپذير است ، و آن عالم آخرت است ، همچنانكه خدايتعالى فرمود: «'''و كان بالمؤ منين رحيما'''»، (خداوند همواره ، به خصوص مؤ منين رحيم بوده است )، و نيز فرموده : «'''انه بهم رؤ ف رحيم '''»، (بدرستى كه او به ايشان رئوف و رحيم است )، و آياتى ديگر، و به همين جهت بعضى گفته اند: رحمان عام است ، و شامل مؤ من و كافر مى شود، و رحيم خاص مؤ منين است .
و نيز به همين جهت، مناسب تر آن است كه كلمه «رحيم» بر نعمت دائمى، و رحمت ثابت و باقى او دلالت كند. رحمتى كه تنها به مؤمنين افاضه مى كند، و در عالمى افاضه مى كند كه فناناپذير است، و آن عالم آخرت است. همچنان كه خداي تعالى فرمود: «'''و كان بالمؤ منين رحيما'''»، (خداوند همواره، به خصوص مؤمنين رحيم بوده است)، و نيز فرموده: «'''إنه بهم رؤف رحيم '''»، (به درستى كه او به ايشان رئوف و رحيم است)، و آياتى ديگر. و به همين جهت بعضى گفته اند: رحمان عام است، و شامل مؤمن و كافر مى شود، و رحيم خاص مؤمنين است.
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>
==معنى حمد و فرق آن با مدح ==
==معنى حمد و فرق آن با مدح ==
الحمد لله كلمه حمد بطوريكه گفته اند به معناى ثنا و ستايش در برابر عمل جميلى است كه ثنا شونده باختيار خود انجام داده ، بخلاف كلمه (مدح ) كه هم اين ثنا را شامل ميشود، و هم ثناى بر عمل غير اختيارى را، مثلا گفته مى شود (من فلانى را در برابر كرامتى كه دارد حمد و مدح كردم ) ولى در مورد تلالوء يك مرواريد، و يا بوى خوش يك گل نمى گوئيم آن را حمد كردم بلكه تنها مى توانيم بگوئيم (آن را مدح كردم ).
الحمد لله كلمه حمد بطوريكه گفته اند به معناى ثنا و ستايش در برابر عمل جميلى است كه ثنا شونده باختيار خود انجام داده ، بخلاف كلمه (مدح ) كه هم اين ثنا را شامل ميشود، و هم ثناى بر عمل غير اختيارى را، مثلا گفته مى شود (من فلانى را در برابر كرامتى كه دارد حمد و مدح كردم ) ولى در مورد تلالوء يك مرواريد، و يا بوى خوش يك گل نمى گوئيم آن را حمد كردم بلكه تنها مى توانيم بگوئيم (آن را مدح كردم ).
۱۳٬۹۰۰

ویرایش