گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸۸: خط ۸۸:
و اما اسم؟ اين كلمه در لغت، به معناى لفظى است كه بر مسمى دلالت كند، و اين كلمه از ماده «سمه» اشتقاق يافته، و سمه به معناى داغ و علامتى است كه بر گوسفندان مى زدند، تا مشخص شود كداميك از كدام شخص است. و ممكن هم هست اشتقاقش از «سمو» به معناى بلندى باشد. مبدأ اشتقاقش هرچه باشد، كارى نداريم. فعلا آنچه لغت و عرف از لفظ «اسم» مى فهمد، لفظ دلالت كننده است، و معلوم است كه لازمه اين معنا آن است كه اسم غير از مدلول و مسمى باشد.
و اما اسم؟ اين كلمه در لغت، به معناى لفظى است كه بر مسمى دلالت كند، و اين كلمه از ماده «سمه» اشتقاق يافته، و سمه به معناى داغ و علامتى است كه بر گوسفندان مى زدند، تا مشخص شود كداميك از كدام شخص است. و ممكن هم هست اشتقاقش از «سمو» به معناى بلندى باشد. مبدأ اشتقاقش هرچه باشد، كارى نداريم. فعلا آنچه لغت و عرف از لفظ «اسم» مى فهمد، لفظ دلالت كننده است، و معلوم است كه لازمه اين معنا آن است كه اسم غير از مدلول و مسمى باشد.
البته اين يك استعمال است. استعمال ديگر اين كه: اسم بگویيم و مرادمان از آن ذاتى باشد كه وصفى از اوصافش مورد نظر ما است، كه در اين مورد كلمه «اسم» ديگر از مقوله الفاظ نيست، بلكه از اعيان خارجى است. چون چنين اسمى همان مسماى كلمه «اسم» به معناى قبلى است.
البته اين يك استعمال است. استعمال ديگر اين كه: اسم بگویيم و مرادمان از آن ذاتى باشد كه وصفى از اوصافش مورد نظر ما است، كه در اين مورد كلمه «اسم» ديگر از مقوله الفاظ نيست، بلكه از اعيان خارجى است. چون چنين اسمى همان مسماى كلمه «اسم» به معناى قبلى است.
مثلا كلمه «عالم» ـ دانا ـ (كه يكى از اسماء خداي تعالى است)، اسمى است كه دلالت مى كند بر آن ذاتى كه به اين اسم مسمى شده، و آن ذات عبارت است از: ذات به لحاظ صفت علمش، و همين كلمه در عين حال اسم است براى ذاتى كه از خود آن ذات جز از مسير صفاتش خبرى نداريم. در مورد اول اسم از مقوله الفاظ بود، كه بر معنایى دلالت مى كرد، ولى در مورد دوم، ديگر اسم لفظ نيست، بلكه ذاتى است از ذوات كه داراى وصفى است از صفات.
مثلا كلمه «عالم» - دانا - (كه يكى از اسماء خداي تعالى است)، اسمى است كه دلالت مى كند بر آن ذاتى كه به اين اسم مسمى شده، و آن ذات عبارت است از: ذات به لحاظ صفت علمش، و همين كلمه در عين حال اسم است براى ذاتى كه از خود آن ذات جز از مسير صفاتش خبرى نداريم. در مورد اول اسم از مقوله الفاظ بود، كه بر معنایى دلالت مى كرد، ولى در مورد دوم، ديگر اسم لفظ نيست، بلكه ذاتى است از ذوات كه داراى وصفى است از صفات.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۸ </center>
<span id='link23'><span>
<span id='link23'><span>
۱۴٬۰۳۰

ویرایش