گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۷: خط ۶۷:
==آغاز با نام خدا ادب و عمل را خدایى و نيك فرجام مى كند ==
==آغاز با نام خدا ادب و عمل را خدایى و نيك فرجام مى كند ==
اين معنا در كلام خداى تعالى نيز جريان يافته، خداي تعالى كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده، تا آنچه كه در كلامش هست مارك او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد. و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب، مودب كند، و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايش اين ادب را رعايت نموده، آن را با نام وى آغاز نموده، مارك وى را به آن بزند، تا عملش خدایى شده، صفات اعمال خدا را داشته باشد، و مقصود اصلى از آن اعمال، خدا و رضاى او باشد، و در نتيجه باطل و هالك و ناقص و ناتمام نماند. چون به نام خدایى آغاز شده كه هلاك و بطلان در او راه ندارد.
اين معنا در كلام خداى تعالى نيز جريان يافته، خداي تعالى كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده، تا آنچه كه در كلامش هست مارك او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد. و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب، مودب كند، و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايش اين ادب را رعايت نموده، آن را با نام وى آغاز نموده، مارك وى را به آن بزند، تا عملش خدایى شده، صفات اعمال خدا را داشته باشد، و مقصود اصلى از آن اعمال، خدا و رضاى او باشد، و در نتيجه باطل و هالك و ناقص و ناتمام نماند. چون به نام خدایى آغاز شده كه هلاك و بطلان در او راه ندارد.
خواهيد پرسيد كه دليل قرآنى اين معنا چيست؟ در پاسخ مى گوئيم: دليل آن اين است كه خداي تعالى در چند جا از كلام خود بيان فرموده كه: آنچه براى رضاى او و به خاطر او و به احترام او انجام نشود باطل و بى اثر خواهد بود. و نيز فرموده: به زودى به يك يك اعمالى كه بندگانش انجام داده مى پردازد، و آنچه به احترام او و به خاطر او انجام نداده اند نابود و هباء منثورا مى كند، و آنچه به غير اين منظور انجام داده اند، حبط و بى اثر و باطل مى كند، و نيز فرموده: هيچ چيزى جز وجه كريم او بقاء ندارد. در نتيجه هرچه به احترام او و وجه كريمش و به خاطر رضاى او انجام شود، و به نام او درست شود باقى مى ماند، چون خود او باقى و فنا ناپذير است، و هر امرى از امور از بقاء، آن مقدار نصيب دارد كه خدا از آن امر نصيب داشته باشد.
خواهيد پرسيد كه دليل قرآنى اين معنا چيست؟ در پاسخ مى گویيم: دليل آن اين است كه خداي تعالى در چند جا از كلام خود بيان فرموده كه: آنچه براى رضاى او و به خاطر او و به احترام او انجام نشود باطل و بى اثر خواهد بود. و نيز فرموده: به زودى به يك يك اعمالى كه بندگانش انجام داده مى پردازد، و آنچه به احترام او و به خاطر او انجام نداده اند نابود و هباء منثورا مى كند، و آنچه به غير اين منظور انجام داده اند، حبط و بى اثر و باطل مى كند، و نيز فرموده: هيچ چيزى جز وجه كريم او بقاء ندارد. در نتيجه هرچه به احترام او و وجه كريمش و به خاطر رضاى او انجام شود، و به نام او درست شود باقى مى ماند، چون خود او باقى و فناناپذير است، و هر امرى از امور از بقاء، آن مقدار نصيب دارد كه خدا از آن امر نصيب داشته باشد.
و نيز اين معنا همان است كه حديث مورد اتفاق شيعه و سنى آن را افاده مى كند، و آن اين است كه رسول خدا(ص) فرمود: (هر امرى از امور كه اهميتى داشته باشد، اگر به نام خدا آغاز نشود، ناقص و ابتر مى ماند، و به نتيجه نمى رسد). و كلمه (ابتر) به  
و نيز اين معنا همان است كه حديث مورد اتفاق شيعه و سنى آن را افاده مى كند، و آن اين است كه رسول خدا(ص) فرمود: «هر امرى از امور كه اهميتى داشته باشد، اگر به نام خدا آغاز نشود، ناقص و ابتر مى ماند، و به نتيجه نمى رسد». و كلمه «ابتر» به  
  معناى چيزي است كه آخرش بريده باشد.
  معناى چيزي است كه آخرش بريده باشد.
از همين جا مى توانيم بگویيم: حرف (باء) كه در اول (بسم الله) است، از ميان معناهایى كه براى آن است، معناى ابتداء با اين معنایى كه ما ذكر كرديم مناسب تر است. در نتيجه معناى جمله اين مى شود: كه (من به نام خدا آغاز مى كنم).  
از همين جا مى توانيم بگویيم: حرف «باء» كه در اول «بسم الله» است، از ميان معناهایى كه براى آن است، معناى ابتداء با اين معنایى كه ما ذكر كرديمء مناسب تر است. در نتيجه معناى جمله اين مى شود كه: «من به نام خدا آغاز مى كنم».  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۶ </center>
مخصوصا اين تناسب از اين جهت روشن تر به نظر مى رسد كه كلام خدا با اين جمله آغاز شده، و كلام، خود فعلى است از افعال، و ناگزير داراى وحدتى است، و وحدت كلام به وحدت معنا و مدلول آن است. پس لاجرم كلام خدا از اول تا به آخرش معناى واحدى دارد، و آن معناى واحد غرضى است كه به خاطر آن غرض، كلام خود را به بندگان خود القاء كرده است.
مخصوصا اين تناسب از اين جهت روشن تر به نظر مى رسد كه كلام خدا با اين جمله آغاز شده، و كلام، خود فعلى است از افعال، و ناگزير داراى وحدتى است، و وحدت كلام به وحدت معنا و مدلول آن است. پس لاجرم كلام خدا از اول تا به آخرش معناى واحدى دارد، و آن معناى واحد غرضى است كه به خاطر آن غرض، كلام خود را به بندگان خود القاء كرده است.
حال آن معناى واحدى كه غرض از كلام خداي تعالى است چيست؟ از آيه: «'''قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين، يهدى به الله '''»، (از سوى خدا به سوى شما نورى و كتابى آشكار آمد، كه به سوى خدا راه مى نمايد)...، و آياتى ديگر، كه خاصيت و نتيجه از كتاب و كلام خود را هدايت بندگان دانسته، فهميده ميشود كه: آن غرض واحد هدايت خلق است. پس در حقيقت هدايت خلق با نام خدا آغاز شده، خدایى كه مرجع همه بندگان است. خدایى كه رحمان است، و به همين جهت سبيل رحمتش را براى عموم بندگانش چه مؤمن و چه كافر بيان مى كند. آن سبيلى كه خير هستى و زندگى آنان در پيمودن آن سبيل است، و خدایى كه رحيم است، و به همين جهت سبيل رحمت خاصه اش را براى خصوص مؤمنين بيان مى كند. آن سبيلى كه سعادت آخرت آنان را تامين نموده، و به ديدار پروردگارشان منتهى مى شود. و در جاى ديگر از اين دو قسم رحمتش، يعنى رحمت عامه و خاصه اش خبر داده، فرمود: «'''و رحمتى وسعت كلشىء، فساكتبها للذين يتقون '''»، (رحمتم همه چيز را فرا گرفته ، و به زودى همه آن را به كسانى كه تقوى پيشه كنند اختصاص مى دهم). اين ابتداء به نام خدا نسبت به تمامى قرآن بود، كه گفتيم غرض از سراسر قرآن يك امر است، و آن هدايت است كه در آغاز قرآن اين يك عمل با نام خدا آغاز شده است.
حال آن معناى واحدى كه غرض از كلام خداي تعالى استء چيست؟ از آيه: «'''قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين، يهدى به الله '''»، (از سوى خدا به سوى شما نورى و كتابى آشكار آمد، كه به سوى خدا راه مى نمايد)...، و آياتى ديگر، كه خاصيت و نتيجه از كتاب و كلام خود را هدايت بندگان دانسته، فهميده مي شود كه: آن غرض واحد هدايت خلق است. پس در حقيقت هدايت خلق با نام خدا آغاز شده، خدایى كه مرجع همه بندگان است. خدایى كه رحمان است، و به همين جهت سبيل رحمتش را براى عموم بندگانشء چه مؤمن و چه كافر بيان مى كند. آن سبيلى كه خير هستى و زندگى آنان در پيمودن آن سبيل است، و خدایى كه رحيم است، و به همين جهت سبيل رحمت خاصه اش را براى خصوص مؤمنين بيان مى كند. آن سبيلى كه سعادت آخرت آنان را تأمين نموده، و به ديدار پروردگارشان منتهى مى شود. و در جاى ديگر از اين دو قسم رحمتش، يعنى رحمت عامه و خاصه اش خبر داده، فرمود: «'''و رحمتى وسعت كلشىء، فساكتبها للذين يتقون '''»، (رحمتم همه چيز را فرا گرفته، و به زودى همه آن را به كسانى كه تقوا پيشه كنند اختصاص مى دهم). اين ابتداء به نام خدا نسبت به تمامى قرآن بود، كه گفتيم غرض از سراسر قرآن يك امر است، و آن هدايت است كه در آغاز قرآن اين يك عمل با نام خدا آغاز شده است.
<span id='link21'><span>
<span id='link21'><span>


۱۴٬۰۶۶

ویرایش