العصر ٢: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[البقرة ٢٤ | فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ...]] (۱) [[الصافات ٤٠ | إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ]] (۰) | [[البقرة ٢٤ | فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ...]] (۱) [[الصافات ٤٠ | إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۱ و ۲:''' | |||
گویند: این آیه درباره اسود بن شریق القرشى نازل گردیده است و نیز گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل شده و همچنین گویند: درباره مردى از قریش به نام جمیل نزول یافته است.<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link422 | آيات ۱ - ۳، سوره عصر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link422 | آيات ۱ - ۳، سوره عصر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link423 | اقوال مختلف درباره مراد از ((عصر)) كه بدان قسم ياد فرموده است صفحه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link423 | اقوال مختلف درباره مراد از ((عصر)) كه بدان قسم ياد فرموده است صفحه]] | ||
خط ۴۰: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link427 | (چند روايت در ذيل آيات سوره عصر)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link427 | (چند روايت در ذيل آيات سوره عصر)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۳#link132 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۳#link132 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3» | |||
به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مىكنند. | |||
===نکته ها=== | |||
در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از يكديگر اين سوره را تلاوت مىكردند. «1» | |||
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند ياد كرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» «2»، صبح: | |||
«وَ الصُّبْحِ» «3»*، روز: «وَ النَّهارِ» «4»*، شب: «وَ اللَّيْلِ» «5»*، چاشت: «وَ الضُّحى» «6»، سحر: | |||
«وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «7» عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند ياد كرده است. | |||
در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى عليه السلام است. «8» | |||
بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفتهاند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن يعنى فشار گرفتهاند، زيرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسانهاست. بعضى مراد | |||
---- | |||
«1». تفاسير نمونه و درّ المنثور. | |||
«2». فجر، 1. | |||
«3». تكوير، 18. | |||
«4». ليل، 2. | |||
«5». ليل، 1. | |||
«6». ضحى، 1. | |||
«7». مدّثر، 33. | |||
«8». تفسير نور الثقلين. | |||
جلد 10 - صفحه 585 | |||
از عصر را عصاره هستى يعنى انسان كامل گرفتهاند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانستهاند. «1» | |||
خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانيّت، بالاترين خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «2»* | |||
سفارش ديگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه بايد با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» | |||
فخر رازى مىگويد: انسان در دنيا مانند يخ فروشى است كه هر لحظه سرمايهاش آب مىشود و بايد هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است. «3» | |||
با اينكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهميّت جداگانه بيان شدهاند. همانگونه كه صبر و استقامت نيز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مىشود ولى به خاطر اهميّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» | |||
قرآن در آيهاى ديگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مىفرمايد: | |||
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ» «4» بنابراين ايمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سايه فضل و رحمت الهى حاصل مىشود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدايت مىشود كه به ايمان برسد و نه اهل عمل صالح مىگردد. | |||
بازار دنيا | |||
نگاه اجمالى به آيات قرآن ما را به اين نكته اساسى مىرساند كه دنيا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىكنند و فروش جنس در اين بازار اجبارى است. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «نفس المرء خطاه الى اجله» «5» يعنى نفس كشيدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمايه عمر را هر لحظه از دست مىدهد و ما نمىتوانيم از رفتن عمر و توان خود جلوگيرى كنيم. بخواهيم يا نخواهيم توان و زمان ما از | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه. | |||
«2». زمر، 15. | |||
«3». تفسير كبير. | |||
«4». بقره، 64. | |||
«5». نهج البلاغه، حكمت 74. | |||
جلد 10 - صفحه 586 | |||
دست ما مىرود. لذا در اين بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مىكنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند اين افراد، عمر فانى را باقى كرده و دنيا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىكنند. | |||
اين دسته برندگان واقعى هستند، زيرا اولًا خريدار آنها خداوندى است كه تمام هستى از اوست. | |||
ثانياً اجناس ناچيز را هم مىخرد. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» «1» | |||
ثالثاً گران مىخرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِينَ فِيها» «2»* | |||
رابعاً اگر به دنبال انجام كار خوب وبديم امّا موفق به عمل نشديم باز هم پاداش مىدهد. | |||
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» «3» يعنى اگر كسى سعى كرد گرچه عملى صورت نگرفت كامياب مىشود. | |||
خامساً پاداش را چند برابر مىدهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» «4» به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نيك مثل دانهاى است كه هفت خوشه از آن برويد و در هر خوشه صد دانه باشد. | |||
امّا كسانى كه در اين بازار، عمر خود را به هوسهاى خود يا ديگران بفروشند و به فكر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگين كردهاند كه قرآن چنين تعبيراتى در مورد آنها دارد: | |||
تجارت بد انجام دادهاند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» «5» | |||
تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «6» | |||
زيان كردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «7»* | |||
زيان آشكار كردند. «خُسْراناً مُبِيناً» «8» | |||
در زيان غرق شدند. «لَفِي خُسْرٍ» «9» | |||
در ديد اين گروه، زرنگ و زيرك كسى است كه بتواند با هر كار و كلام و شيوهاى، خواه حق و | |||
---- | |||
«1». زلزال، 7. | |||
«2». آل عمران، 15. | |||
«3». نجم، 39. | |||
«4». آل عمران، 130. | |||
«5». بقره، 90. | |||
«6». بقره، 16. | |||
«7». اعراف، 53. | |||
«8». نساء، 119. | |||
«9». عصر، 2. | |||
جلد 10 - صفحه 587 | |||
خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست كند و در جامعه شهرت و محبوبيّتى يا مقام و مدالى كسب كند و در غير اين صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مىدهند. | |||
امّا در فرهنگ اسلامى، زيرك كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و آن را رها نكند، براى زندگى ابدى كار كند و هر روزش بهتر از ديروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود. | |||
امام هادى عليه السلام فرمودند: «الدنيا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنيا بازارى است كه گروهى سود بردند و گروهى زيانكار شدند. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- دوران تاريخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند ياد كرده است. پس از عبرتهاى آن پند بگيريم. «وَ الْعَصْرِ» | |||
2- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِي خُسْرٍ» | |||
3- انسانِ مطلق كه در مدار تربيت انبيا نباشد، در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» | |||
4- تنها راه جلوگيرى از خسارت، ايمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» | |||
5- به فكر خود بودن كافى نيست. مؤمن در فكر رشد و تعالى ديگران است. | |||
«تَواصَوْا بِالْحَقِّ» | |||
6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است كه سفارش به حق. «بِالْحَقِ- بِالصَّبْرِ» | |||
7- ايمان بر عمل مقدم است، چنانكه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. | |||
آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا | |||
8- بدون ايمان و عمل و صالح و سفارش ديگران به حق و صبر، خسارت انسان بسيار بزرگ است. «لَفِي خُسْرٍ» (نكره بودن «خُسْرٍ» و تنوين آن نشانه عظمت خسارت است.) | |||
---- | |||
«1». تحف العقول، كلمات امام هادى. | |||
جلد 10 - صفحه 588 | |||
9- اقامهى حق به استقامت نياز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» | |||
10- جامعه زمانى اصلاح مىشود كه همه مردم در امر به معروف و نهى از منكر مشاركت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذيرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (كلمه «تَواصَوْا» براى كار طرفينى است) | |||
11- نجات از خسارت زمانى است كه انسان در صدد انجام تمام كارهاى نيك باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (كلمه «الصَّالِحاتِ» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است) | |||
12- ايمان بايد جامع باشد نه جزئى. ايمان به همه اجزا دين، نه فقط برخى از آن. | |||
«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» (ايمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.) | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 590 | |||
سوره همزه | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» | |||
إِنَّ الْإِنْسانَ: به درستى كه جنس انسانى، لَفِي خُسْرٍ: هر آينه در زيانكارى است. به سبب صرف عمر عزيز گران بها در مطالب و مقاصد ناپايدار. يعنى | |||
---- | |||
«1». تفسير برهان (چ قم 1394) ج 4 ص 504- كمال الدين ج 2 باب 58 ص 656. | |||
جلد 14 - صفحه 337 | |||
جميع آدميان در زيانكارى فاحشاند. چه هر روز كه بر انسان مىگذرد، از سرمايه عمر چيزى كم شود و تا نگاه كند عمر رفته است و ذخيره آخرت كه طاعت و عبادت است، فراهم ننموده و در خسارت دائمى گرفتار شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3» | |||
ترجمه | |||
سوگند بعصر حاضر | |||
همانا آدمى هر آينه در زيانكارى است | |||
مگر آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را و توصيه نمودند يكديگر را بمتابعت حق و توصيه نمودند يكديگر را بصبر و بردبارى در امور. | |||
تفسير | |||
خداوند سبحان در اين سوره مباركه سوگند ياد فرموده ظاهرا بعصر حاضر كه عصر بعثت خاتم انبيا و اكمال دين و اتمام نعمت از جانب خدا بر خلق است كه نوع انسان و افراد بنى آدم همگى در خسران و زيانكارى ميباشند چون سرمايه عمر را تلف نموده سودى كه ميتوان از آن بدست آورد كه نعيم جاودان است نميبرند بلكه مستحق عذاب اليم ميشوند مگر كسانيكه ظاهرا و باطنا ايمان آوردند بتوحيد خدا و نبوت پيغمبر آخر الزمان و امامت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او و آنچه بايد بآن معتقد باشند از عقائد حقه و بجا آوردند اعمال صالحهاى را كه بايد بجا بياورند چون ايشان خريدارى نمودند لذّات باقيه عاليه را بلذائذ دانيه فانيه مشوب بآلام و اسقام و اين دسته از مردم علاوه بر آنكه خودشان حقّ را يافتند و بآن عمل كردند يكديگر را هم توصيه بتحصيل حق و حقيقت نمودند و نيز توصيه و سفارش كردند بيكديگر كه ثابت قدم باشند در طريق تحصيل سعادت ابدى بصبر بر طاعت و صبر از معصيت و صبر در بلايا و مصائب دنيا براى فوز بنعيم عقبى و در روايات ائمه اطهار عصر بزمان ظهور صاحب الزمان و كسانيكه در زيانكارى هستند بدشمنان ائمه اطهار و اهل ايمان و عمل صالح بشيعيان ايشان و توصيه و سفارش بحق بتوصيه اولادشان بقبول ولايت و توصيه بصبر بسفارش | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 431 | |||
كسانشان بر ثبات بمحبت عترت تفسير و با اين عناوين تطبيق شده است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و العصر انّ الانسان لفى خسر الى آخر الدّهر قرائت فرمودهاند و شايد مقصود تفسير باشد و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و العصر را در نمازهاى مستحب خود خداوند او را با چهره تابان و لب خندان و ديده روشن مبعوث فرمايد در روز قيامت و باين حال باقى باشد تا داخل در بهشت شود و الحمد للّه و السلام على عباده الذين اصطفى محمّد و آله سادة الورى. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 432 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الإِنسانَ لَفِي خُسرٍ «2» | |||
جواب قسم است و انسان بر حسب طبيعت که داراي قواي شهويه و غضبيه و وهميه است و حب شهوات و هواي نفس و حب جاه و مال و كبر و نخوت و زخارف دنيوي و اغواي شياطين و رفقاء سوء و معايب ديگر او را بكلي از آخرت بازميدارد و تمام توجهش بدنيا است، و خسر خسران و زيان است که در تجارت اضافه بر اينکه که سود نبرده و سرمايه را هم از دست داده مديون هم شده که گفتند: | |||
الدنيا مزرعة الاخرة، | |||
و گفتند: الدنيا دار عمل و الاخرة دار جزاء، و از همين جهت بود که ملائكه عرض | |||
جلد 18 - صفحه 222 | |||
كردند: أَ تَجعَلُ فِيها مَن يُفسِدُ فِيها وَ يَسفِكُ الدِّماءَ ... الايه بقره آيه 30، ولي ملائكه استثنا را نميدانستند که خدا فرمود: إِنِّي أَعلَمُ ما لا تَعلَمُونَ و آن استثناء اينکه است که ميفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 2)- در این آیه اشاره به چیزی میکند که این سوگند مهم برای آن یاد شده است، میفرماید: «به یقین انسانها همه در زیانند» (ان الانسان لفی خسر). | |||
سرمایههای وجودی خود را چه بخواهند یا نخواهند از دست میدهند، ساعات و ایام و ماهها و سالهای عمر بسرعت میگذرد، نیروهای معنوی و مادی تحلیل میرود، و توان و قدرت کاسته میشود. | |||
ج5، ص575 | |||
یک قلب استعداد معینی برای ضربان دارد، وقتی آن استعداد و توان پایان گرفت قلب خود به خود میایستد، بیآنکه عیب و علت و بیماری در کار باشد، و این در صورتی است که بر اثر بیماری قبلا از کار نیفتد همچنین سایر دستگاههای وجودی انسان و سرمایه و استعدادهای مختلف او. | |||
به هر حال از نظر جهان بینی اسلام دنیا یک بازار تجارت است همان گونه که در حدیثی از امام هادی علیه السّلام میخوانیم: «دنیا بازاری است که جمعی در آن سود میبرند و جمع دیگری زیان.» | |||
آیه مورد بحث میگوید: همه در این بازار بزرگ زیان میکنند، مگر یک گروه که برنامه آنها در آیه بعد بیان شده است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||