گمنام

آل عمران ١٩٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۳۱٬۴۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[الممتحنة ١ | لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي‌ وَ...]] (۴) [[البروج ٨ | وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ‌ إِلاَّ أَنْ‌...]] (۰) [[النساء ٣٢ | وَ لاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ‌ اللَّهُ‌...]] (۲) [[الشورى ٢٦ | وَ يَسْتَجِيبُ‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ...]] (۳)   
[[الممتحنة ١ | لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي‌ وَ...]] (۴) [[البروج ٨ | وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ‌ إِلاَّ أَنْ‌...]] (۰) [[النساء ٣٢ | وَ لاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ‌ اللَّهُ‌...]] (۲) [[الشورى ٢٦ | وَ يَسْتَجِيبُ‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ...]] (۳)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. <ref> طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۷۴.</ref>
«شیخ طوسى» گوید: مجاهد و عمرو بن دينار روايت كنند كه ام‌سلمة از پيامبر سؤال كرد: كه چرا در موضوع هجرت اسم مردان برده شده و از زنان نامى به ميان نيامده است؟ سپس اين آيه نازل گرديده است.<ref> عبدالرزاق و سعيد بن منصور و ترمذى و حاكم و ابن ابى‌حاتم از عامه نيز آن را نقل نموده اند و صاحب مجمع البيان چنين افزوده كه بلخى گويد: اين آيه و آيه ۱۹۴ درباره پيروان رسول خدا صلی الله علیه و آله مى باشد و نظير آن در سوره احزاب آيه ۳۵ مى باشد.</ref><ref> شيخ مفيد در كتاب الاختصاص موضوع نزول آيه را درباره امام على مرتضى عليه‌السلام از نكته نظر فداكارى كه درباره خوابيدن به جاى پيامبر و نيز هجرت با اهل بيت رسول خدا و زوجات پيامبر به مدينه كه شرح آن را طى آيات ۱۹۱ تا ۱۹۴ ذكر نموده ايم، آورده و نيز اضافه نموده كه فرمود: يا على منظور از (ذكر) تو و (انثى) دختران رسول خدا مى باشند.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۰#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۰#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۱#link180 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۱#link180 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«195» فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ‌
پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب كرد (و فرمود:) كه من عمل هيچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد يا زن، (گرچه) همه از يكديگريد، تباه نمى‌كنم (و بى‌پاداش نمى‌گذارم). پس كسانى كه هجرت كرده واز خانه‌هايشان رانده شده و در راه من آزار و اذيّت ديده، جنگيده و كشته شدند، قطعاً من لغزش‌هايشان را مى‌پوشانم و در باغ‌هايى كه نهرها از زيرشان جارى است، واردشان مى‌كنم. (اين) پاداشى است از طرف خدا و پاداش نيكو تنها نزد خداست.
----
«1». غافر، 51.
جلد 1 - صفحه 680
===پیام ها===
1- دعاى قلبى، استجابت قطعى دارد. دعايى كه همراه با ياد دائمى خدا؛ «يذكرون» فكر؛ «يتفكّرون» و ستايش خدا باشد، «سبحانك» قطعاً مستجاب مى‌شود. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»
2- دعاى اهل فكر و ذكر، به سرعت مستجاب مى‌شود. «فاستجاب»
3- استجابت دعا، جلوه‌اى از ربوبيّت الهى است. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»
4- در جهان‌بينى الهى، هيچ عملى بدون پاداش نيست. «لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ»
5- دعائى مستجاب مى‌شود كه همراه با عمل و تلاش دعا كننده باشد، گرچه خود دعا نيز نوعى عمل است. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ ... لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ»
6- عمل و عامل هر دو مورد توجّهند. حُسن فعلى و حُسن فاعلى هر دو مدّ نظر هستند. «لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ»
7- تنها به عمل مؤمنان پاداش داده مى‌شود، چرا كه اعمال كفّار بى‌ارزش و حبط و نابود مى‌گردد. «عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ»
8- در بينش الهى، مرد و زن در رسيدن به مقام والاى انسانى برابر هستند. «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌»
9- جنس مرد برتر از زن نيست. «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»
10- در جامعه اسلامى، همه‌ى مسلمانان از يك پيكرند. «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»
11- تا گناهان وعيوب محو نشود، كسى وارد بهشت نمى‌شود. «لَأُكَفِّرَنَّ ... لَأُدْخِلَنَّهُمْ»
12- هجرت، جهاد، تبعيد و تحمّل آزار در راه خدا؛ زمينه‌هاى عفو خداوند هستند. «هاجَرُوا، أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ ... لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ ...»
13- علاقه به وطن، يك حقّ پذيرفته شده‌ى قرآنى است و گرفتن اين حق، ظلم است. «أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ»
14- در پيمودن راه خدا؛ هجرت، تبعيد، شكنجه و جهاد و شهادت لازم است.
جلد 1 - صفحه 681
«فِي سَبِيلِي»
15- به خاطر بعضى لغزشها، افراد را طرد نكنيم. در اين آيه، خردمندانى كه حتّى از اولياى خدا و اهل بهشتند، سابقه‌اى از لغزش دارند، ولى خداوند آنها را مى‌پوشاند. «لَأُكَفِّرَنَّ»
16- عنايت و توجّه مخصوص خداوند، براى خردمندان مؤمن است. «لا أُضِيعُ ... لَأُكَفِّرَنَّ ... لَأُدْخِلَنَّهُمْ ...» همه‌ى اين فعلها به صيغه متكلم وحده آمده است. به علاوه كلمه‌ى «ربّهم» نشانه‌ى عنايت خاص خداوند به خردمندان است.
17- در تحقق وعده‌هاى خداوند، ذرّه‌اى شك و ترديد وجود ندارد. تمام وعده‌ها با تأكيد بيان شده است. «أَنِّي ... لَأُكَفِّرَنَّ ... لَأُدْخِلَنَّهُمْ»
18- هر پاداشى ممكن است با تغيير مكان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداش‌هاى الهى مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن كاسته نمى‌شود. «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ ...»
19- نهرهاى بهشت، هم از پاى درختان آن جارى است؛ «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا» و هم از زير جايگاه مسكونى بهشتيان. «مِنْ تَحْتِهِمْ»*
20- مغفرت و بهشت، ثوابى عمومى است، ولى آن ثوابى كه در شأن لطف خدا و مؤمنان است، ثواب ديگرى است كه فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداريم.
«وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
21- پاداش‌هاى الهى براى مردم به طور كامل قابل وصف نيست، همين اندازه بدانيم كه از هر پاداشى بهتر است. «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
22- پاداش‌هاى الهى، همراه با انواع كرامت‌هاست. «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ (195)
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ‌: پس اجابت فرمود دعوات ايشان را پروردگارشان، و ايشان را به مطالب و مقاصد خود رسانيد، أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ‌:
بدرستى كه من ضايع نگردانم عمل هيچ بجا آورنده‌اى را، مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌: از مرد و زن، بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ‌: بعضى از شما از برخى ديگرند، زيرا مردان از زنان، و زنان از مردانند. يا به جهت آنكه زنان و مردان از اصل واحدند، يا به جهت اجتماع و اتّفاق در دين اسلام.
بيان: اين جمله، معترضه، و براى بيان شركت زنان و مردان است در آنچه موعود است براى اهل ايمان. پس هر كه عملى نمايد، اجر به او مرحمت شود، چه مرد باشد يا زن، بلكه چه مؤمن باشد چه كافر، زيرا عادل حقيقى به مقتضاى عدل، جزا و پاداش خواهد داد، اگرچه كافر باشد؛ چنانچه نوشيروان به سبب‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 333
عدالت، و خاتم طائى به جهت سخاوت، در جهنم تخفيف عذاب دارند.
فَالَّذِينَ هاجَرُوا: پس آنانكه هجرت كردند از بلاد شرك و از اوطان و عشاير خود دورى كردند به جهت حفظ دين، وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ‌: و بيرون كرده شدند از شهرها و منزلهاى خود، وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي‌: و اذيت و رنجانيده شدند در راه طاعت من به سبب ايمان، مانند «بلال» كه او را به ضرب و شتم و ستم آزار ميرسانيدند، و «صهيب» كه اموال او را غارت كردند، وَ قاتَلُوا: و آنانكه مقاتله كردند با كفار به جديت و ثبات تمام، مانند حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و اتباع آن حضرت، وَ قُتِلُوا: و آنانكه كشته شدند در جهاد مانند حمزه و ساير شهداء، لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ‌: هر آينه البته بپوشانم و عفو نمايم از ايشان بديهائى كه نمودند، وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي‌: و هر آينه البته- داخل نمايم ايشان را در بوستانهايى كه جارى است، مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: از پيش آنها نهرها، ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‌: در حالتى كه ثوابى است بر اعمال آنها از جانب خداى تعالى، وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ‌: و خداى تعالى نزد اوست نيكوئى پاداش بر طاعات، و قادر بر آن، يعنى او است ثواب دهنده، نه غير او.
بيان: حسن ثواب را دو وجه تفسير نموده‌اند:
1- ثواب اعمال مذكوره بر وجهى باشد كه به وصف درنيايد، زيرا نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه به قلب بشرى خطور نموده.
2- ثواب آن متصف باشد به دوام و خلود و سلامتى از نقصان و شوائب.
«ابن عمر» روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
روز قيامت حق تعالى، رضوان را امر فرمايد تا بهشت را بيارايد. بعد فرمايد:
كجايند آنانكه در راه من جهاد كردند و اذيّت شدند و از وطن تبعيد گرديدند و شهيد شدند؟ ايشان را حاضر كنند و بهشت را بر آنها جلوه دهند و با جلال تمام بر ناقه‌هاى نور سوار، و وارد بهشت گردانند. چون قدم در بهشت نهند، ملائكه گويند: سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 334
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ (195)
ترجمه‌
پس اجابت كرد مر ايشان را پروردگارشان كه من ضايع نميكنم كار كار كننده از شما را از مرد و زن بعض شما از بعضى هستند پس آنانكه مهاجرت نمودند و بيرون شدند از ديارشان و اذيت شدند در راه من و جهاد كردند و كشته شدند هر آينه محو ميكنم البته از آنها گناهانشان را و هر آينه داخل ميكنم آنها را در بهشت‌هائيكه ميرود از كنار آنها نهرها بپاداش از نزد خدا و خدا نزد او است‌
----
جلد 1 صفحه 553
نيكوئى پاداش..
تفسير
خداوند دعاى صاحبان علم و معرفت را بعد از ذكر و فكر و تنزيه و تسبيح و تقديس و توجه و خطاب با سوز و گداز پنج مرتبه و تضرع و سؤال مغفرت و جنت مستجاب فرمود چون شرايط داعى و دعا موجود بود و آداب آن مراعات شد و براى مزيد اطمينان آنها تصريح فرمود كه خداوند هيچ عمل عمل كننده را ضايع و باطل نمى‌فرمايد خواه مرد باشد خواه زن روايت شده كه ام سلمه بحضرت رسول (ص) عرض كرد بعد از هجرت چرا از زنها ذكرى در قرآن نشده است اين آيه نازل شد و مرد از زن تولد ميشود و زن از مرد توليد ميشود و بعضى از مردم از نسل بعض ديگرند و همه از يك اصل بوجود آمده‌اند
بنى آدم اعضاء يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى بدرد آورد روزگار
ديگر عضوها را نماند قرار
و نسبت فضل و عدل و احسان الهى بهمه يكسان است تفاوت در نسبت آنها از حيث تفاوت در مرتبه علم و تقوى است و مزيت بحسب است نه نسب علاوه بر آنكه اهل ايمان همه از يك طينت پاك خلق شده‌اند و مانند يك نفس شريفند و متفق در دين و رأى و طاعت و عبادتند پس هيچ اقتضائى موجود نيست كه اعمال بعضى مقبول و بعضى مردود شود مگر آنكه خللى در آداب و شرائط اعمال از آنها روى داده باشد پس كسانيكه براى نصرت دين از اوطان و عشاير خود دست كشيدند و بملازمت ركاب حضرت ختمى مرتبت مهاجرت نمودند و از خوف تعرض كفار بجان و مال و عرض آنها ناچار شدند كه از خانه‌ها و علايق خود صرف نظر نمايند و از مكه بيرون روند و چه آزار و اذيت‌ها كه از كفار بآنها رسيد و در راه خدا و مرضات پيغمبر (ص) تحمل نمودند و اينها همه براى آن بود كه ايمان بخدا و پيغمبر (ص) آورده بودند و الا كسى با آنها عداوت شخصى نداشت و علاوه بر همه در راه اسلام جانبازى نمودند و با كفار جهاد كردند و بدرجه شهادت رسيدند اين چنين اشخاص استحقاق و لياقت پيدا كردند كه خداوند با تأكيد بفرمايد از گناهان آنها ميگذرم و نعيم ابدى را كه بهترين پاداشها است و نزد من است بآنها از قبل خود بپاداش ميدهم و تكرار ثواب و بيان نسبت بخداوند براى افاده كمال تشريف نسبت و تعظيم نعمت است و در امالى وارد است كه‌
----
جلد 1 صفحه 554
امير المؤمنين (ع) چون بعد از پيغمبر (ص) از مدينه هجرت فرمود كه ملحق بآنحضرت شود با جمعى از كفار قريش مدافعه و غلبه فرمود و همراه او حضرت فاطمه زهراء عليها السلام و حضرت فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت زبير بودند و با كمال جرأت و جلادت طى منازل و قطع مراحل مى‌نمودند و در منزل اول جمعى از ضعفاء مؤمنين و ام ايمن بآنها ملحق شدند و در تمام منازل ذكر خداوند را در حال ايستاده و نشسته و خوابيده مى‌نمودند و در نماز واجب بحضرت امير المؤمنين (ع) اقتدا مى‌كردند تا وارد مدينه شدند و پيش از ورود آنها آيه‌ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً تا اين آيه نازل شد پس مراد از ذكر على (ع) و مراد از انثى فواطم است كه على از فاطمه يا از فواطم است و آنها از او هستند و قمى فرموده مراد از مهاجرين در اين آيه شريفه امير المؤمنين (ع) و سلمان است و أبو ذر كه از مدينه اخراج شد و عمار است كه در راه خدا اذيت‌ها ديدند فيض ره فرموده و شامل ميشود اين آيات هر كس را موصوف باين صفات باشد حقير عرض ميكنم ولى افراد كملين همان كسانند كه بيان فرمودند كه اوضح مصاديق آيه‌اند و آيات در شأن آنها نازل شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَاستَجاب‌َ لَهُم‌ رَبُّهُم‌ أَنِّي‌ لا أُضِيع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنكُم‌ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ بَعضُكُم‌ مِن‌ بَعض‌ٍ فَالَّذِين‌َ هاجَرُوا وَ أُخرِجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ وَ أُوذُوا فِي‌ سَبِيلِي‌ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَن‌َّ عَنهُم‌ سَيِّئاتِهِم‌ وَ لَأُدخِلَنَّهُم‌ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ ثَواباً مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ وَ اللّه‌ُ عِندَه‌ُ حُسن‌ُ الثَّواب‌ِ (195)
‌پس‌ اجابت‌ فرمود پروردگار ‌آنها‌ دعاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محققا ‌من‌ ضايع‌ نميكنم‌ عمل‌ ‌هر‌ عمل‌ كننده ‌از‌ ‌شما‌ ‌را‌ چه‌ مرد ‌باشد‌ و چه‌ زن‌ بعضي‌ ‌از‌ بعضي‌ ‌يعني‌ تفاوت‌ نميكند ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ كساني‌ ‌که‌ هجرت‌ كردند و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ مراكز ‌خود‌ كفار بيرون‌ نمودند و گرفتار اذيت‌ كفار شدند ‌در‌ راه‌ ‌من‌ و ‌با‌ كفار مقاتله‌ كردند و كشته‌ شدند ‌هر‌ آينه‌ ‌من‌ ‌از‌ گناهان‌ ‌آنها‌ گذشت‌ ميكنم‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ داخل‌ بهشتهايي‌ مينمايم‌ ‌که‌ ‌از‌ زير ‌آن‌ بهشتها نهرهايي‌ جاري‌ ميشود، ‌اينکه‌ تكفير سيّئات‌ و دخول‌ جنة ثوابيست‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ و نزد خداوند ثواب‌ بسيار خوبي‌ ‌است‌.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ و ‌لو‌ ‌در‌ مورد مهاجرين‌ و مجاهدين‌ وارد ‌شده‌ لكن‌ ذكر ‌آنها‌ ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصاديق‌ ‌است‌ و قرائن‌ زيادي‌ ‌در‌ ‌آيه‌ هست‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ عموم‌ دارد و شامل‌ جميع‌ مؤمنين‌ ميشود ‌تا‌ قيام‌ قيامت‌:
1‌-‌ جمله‌ فَاستَجاب‌َ لَهُم‌ رَبُّهُم‌ ‌که‌ ضمير ‌هم‌ راجع‌ ‌است‌ بجملات‌ آيات‌ سابقه‌ ‌که‌ اولي‌ الالباب‌ باشند ‌که‌ صفات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ اجابت‌ سؤال‌ ‌آنها‌ ‌است‌ 2‌-‌ جمله‌ أَنِّي‌ لا أُضِيع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنكُم‌ ‌که‌ شامل‌ جميع‌ اعمال‌ برّ ميشود ‌که‌ هيچ‌ عمل‌ خيري‌ ‌از‌ ‌بين‌ نميرود و ضايع‌ نميگردد.
جلد 4 - صفحه 464
3‌-‌ جمله‌ مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ ‌که‌ شامل‌ ‌هر‌ مرد و زني‌ ‌از‌ مؤمنين‌ ميشود 4‌-‌ جمله‌ بَعضُكُم‌ مِن‌ بَعض‌ٍ ‌که‌ صريح‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ فردي‌ ‌از‌ افراد.
صدق‌ بعض‌ ‌بر‌ ‌او‌ ميشود ‌يعني‌ فرقي‌ ‌بين‌ افراد نيست‌ ‌که‌ بعضي‌ دون‌ بعض‌ ‌باشد‌.
سپس‌ خداوند ‌بر‌ ‌اينکه‌ عموم‌ متفرّع‌ ميسازد بعض‌ مصاديق‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌که‌ چون‌ عم‌ هيچ‌ عاملي‌ ‌از‌ ‌بين‌ نميرود فَالَّذِين‌َ هاجَرُوا ‌که‌ بقصد تشرّف‌ خدمت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و اخذ احكام‌ و نصرت‌ اسلام‌ و هجرت‌ بمدينه‌ نمودند.
وَ أُخرِجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ اذيت‌ مشركين‌ ‌در‌ مكه‌ بودند و بالاخره‌ متفرق‌ شدند بعضي‌ بحبشه‌، برخي‌ بطائف‌، برخي‌ بمواضع‌ ديگر ‌که‌ ‌آنها‌ اخراج‌ بلد كردند.
وَ أُوذُوا فِي‌ سَبِيلِي‌ چه‌ ‌در‌ مكه‌ ‌که‌ ‌در‌ شعب‌ ابي‌ طالب‌ چند سالي‌ گرفت‌ چه‌ سائر اذيتها ‌از‌ مشركين‌ و يهود ‌در‌ مدينه‌ بآنها متوجه‌ شد.
وَ قاتَلُوا ‌در‌ جبهه‌ جنگ‌ حاضر شدند ‌در‌ بدر و احد و سائر غزوات‌ و سريه‌ وَ قُتِلُوا شهداء بدر، احد، موته‌ و ‌غير‌ اينها.
لَأُكَفِّرَن‌َّ عَنهُم‌ سَيِّئاتِهِم‌ حسب‌ سؤال‌ ‌آنها‌ ‌که‌ گفتند كَفِّر عَنّا سَيِّئاتِنا وَ لَأُدخِلَنَّهُم‌ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ حسب‌ دعاء ‌آنها‌ ‌که‌ گفتند وَ تَوَفَّنا مَع‌َ الأَبرارِ.
ثَواباً مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ گفتند معني‌ ثواب‌ اعطاء نعمت‌ ‌است‌ بازاء عمل‌ ‌از‌ روي‌ اكرام‌ و احترام‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌پس‌ شامل‌ نعم‌ دنيوي‌ ‌ يا ‌ بدون‌ عمل‌ ‌ يا ‌ بدون‌ اكرام‌ احترام‌ صدق‌ ثواب‌ نميكند.
و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ خداوند عالم‌ فياض‌ مطلق‌ ‌است‌ لكن‌ قابليت‌ محل‌ لازم‌ دارد و نعم‌ اخروي‌ بنص‌ّ آيات‌ شريفه‌ و اخبار متواتره‌ و ضرورت‌ دين‌ ‌غير‌ مؤمن‌ قابليت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ندارد فقط ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ قابليت‌ ميآورد، و اما نه‌
جلد 4 - صفحه 465
دنيويّه‌ ‌را‌ ‌بر‌ مدار مصالح‌ و حكمت‌ ‌که‌ ‌اگر‌ اقتضاء كرد افاضه‌ ميشود و الّا ‌فلا‌، ‌پس‌ جمله‌ ثَواباً مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ بواسطه‌ همان‌ ايمان‌ و همان‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌است‌ ‌که‌ قبلا ذكر شد.
وَ اللّه‌ُ عِندَه‌ُ حُسن‌ُ الثَّواب‌ِ ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ دوام‌ نعمت‌ ‌که‌ فناء ندارد و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ وفور نعمت‌ ‌که‌ ‌فيها‌ ‌ما ‌لا‌ عين‌ رأت‌ و ‌لا‌ اذن‌ سمعت‌ و ‌لا‌ خطر ‌علي‌ قلب‌ بشر و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ كيفيت‌ و التذاذ ويژه‌ لذائذ روحاني‌ ‌که‌ بمراتب‌ فوق‌ لذائذ جسمانيست‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 195)
شأن نزول:
این آیه دنباله آیات پیشین در باره صاحبان عقل و خرد، و نتیجه اعمال آنها می‌باشد و در مورد نزول آن نقل شده که: «امّ سلمه» (یکی از همسران رسول خدا) خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: در قرآن از جهاد و هجرت و فداکاری مردان، فراوان بحث شده آیا زنان هم در این قسمت سهمی دارند؟ آیه نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.
تفسیر:
نتیجه برنامه خردمندان- در پنج آیه گذشته، فشرده‌ای از ایمان و برنامه‌های عملی و درخواستهای صاحبان فکر و خرد و نیایشهای آنها بیان شد در این آیه می‌فرماید: «پروردگارشان و بلافاصله درخواستهای آنها را اجابت می‌کند» (فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ).
ج1، ص363
و برای این که اشتباه نشود و ارتباط پیروزی و نجات آدمی با اعمال و کردار او قطع نگردد بلافاصله می‌فرماید: «من هرگز عمل هیچ عمل‌کننده‌ای از شما را ضایع نمی‌کنم» (أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ).
سپس برای این که تصور نشود که این وعده الهی اختصاص به دسته معینی دارد صریحا می‌فرماید: «این عمل‌کننده خواه مرد باشد یا زن، تفاوتی نمی‌کند» (مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی).
از اینجا روشن می‌شود این که پاره‌ای از افراد بی‌اطلاع گاهی اسلام را متهم می‌کنند که اسلام دین مردهاست نه زنها، چه اندازه از حقیقت دور است! زیرا همه شما در آفرینش به یکدیگر بستگی دارید «بعضی از شما از بعض دیگر تولد یافته‌اید» زنان از مردان و مردان از زنان (بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ).
در جمله بعد چنین نتیجه‌گیری می‌کند، می‌فرماید: «آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‌های خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می‌بخشم» (فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ).
سپس می‌فرماید: علاوه بر این که گناهان آنها را می‌بخشم، بطور مسلم «آنها را در بهشتی جای می‌دهم که از زیر درختان آن، نهرها در جریان است و مملو از انواع نعمتهاست» (وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
«این پاداشی است که به پاس فداکاری آنها از ناحیه خداوند، به آنها داده می‌شود و بهترین پاداشها و اجرها در نزد پروردگار است» (ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ).
اشاره به این که پاداشهای الهی برای مردم این جهان بطور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشی بالاتر است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس