تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۰: خط ۱۲:
بنابراين ، آيه مورد بحث مربوط به طايفه اى از مسلمانان است كه ايمان آورده و داخل مؤ منين بودند، و بيشتر از مؤ منين واقعى چپ و راست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را احاطه مى كردند، ولى در باطن به بعضى از احكام كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نازل شده كفر ورزيدند و اعتنايى به آن نكردند. خداى سبحان در اين آيات توبيخشان كرده كه از احاطه كردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و همواره با آن جناب بودن سودى نخواهند برد، و نبايد طمع بهشت كنند، چون از آنانى كه داخل بهشت شوند نيستند، و نه مى توانند قضا و قدر خدا را لغو كنند، و نه خدا را به ستوه آورند.
بنابراين ، آيه مورد بحث مربوط به طايفه اى از مسلمانان است كه ايمان آورده و داخل مؤ منين بودند، و بيشتر از مؤ منين واقعى چپ و راست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را احاطه مى كردند، ولى در باطن به بعضى از احكام كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نازل شده كفر ورزيدند و اعتنايى به آن نكردند. خداى سبحان در اين آيات توبيخشان كرده كه از احاطه كردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و همواره با آن جناب بودن سودى نخواهند برد، و نبايد طمع بهشت كنند، چون از آنانى كه داخل بهشت شوند نيستند، و نه مى توانند قضا و قدر خدا را لغو كنند، و نه خدا را به ستوه آورند.
مؤ يد اين وجه آيه بعدى است كه مى فرمايد: «'''انا لقادرون على ان نبدل خيرا منهم ...'''» كه معنايش به زودى مى آيد.
مؤ يد اين وجه آيه بعدى است كه مى فرمايد: «'''انا لقادرون على ان نبدل خيرا منهم ...'''» كه معنايش به زودى مى آيد.
َكلا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ
َكلا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ
در اين آيه طمع آنان را رد مى كند كه به هيچ وجه ممكن نيست با كفر داخل بهشت شوند، و منظور از اينكه فرمود: ما ايشان را از چيزى خلق كرده ايم كه خودشان مى دانند، اين است كه ما ايشان را از نطفه خلق كرديم ، و اين جمله مربوط به ما بعد است ، و مجموع آن و جمله ما بعدش رد قبلى را تعليل مى كند. و خلاصه آن تعليل اين است كه : ما آنان را از نطفه خلق كرديم ، كه خودشان هم مى دانند، وقتى چنين است براى ما آسان است كه آنان را از بين برده ، قومى ديگر بجاى آنان خلق كنيم كه بهتر از آنان و مؤ من باشند، و چيزى از احكام دين خدا را رد نكنند، و كسى نيست كه بر قضا و قدر ما سبقت گيرد و ما را عاجز سازد، تا اين كفار هم طمع كنند از آنان باشند، و با كفر داخل بهشت گردند و قضاء و قدر ما را نقض كنند.
در اين آيه طمع آنان را رد مى كند كه به هيچ وجه ممكن نيست با كفر داخل بهشت شوند، و منظور از اينكه فرمود: ما ايشان را از چيزى خلق كرده ايم كه خودشان مى دانند، اين است كه ما ايشان را از نطفه خلق كرديم ، و اين جمله مربوط به ما بعد است ، و مجموع آن و جمله ما بعدش رد قبلى را تعليل مى كند. و خلاصه آن تعليل اين است كه : ما آنان را از نطفه خلق كرديم ، كه خودشان هم مى دانند، وقتى چنين است براى ما آسان است كه آنان را از بين برده ، قومى ديگر بجاى آنان خلق كنيم كه بهتر از آنان و مؤ من باشند، و چيزى از احكام دين خدا را رد نكنند، و كسى نيست كه بر قضا و قدر ما سبقت گيرد و ما را عاجز سازد، تا اين كفار هم طمع كنند از آنان باشند، و با كفر داخل بهشت گردند و قضاء و قدر ما را نقض كنند.
چند وجه در معناى «'''انا خلقنا هم مما يعلمون '''»
چند وجه در معناى «'''انا خلقنا هم مما يعلمون '''»
خط ۲۰: خط ۲۲:
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''من '''» ابتداى غايت را مى رساند، و معناى آيه اين است كه : ما ابتداى خلقت آنان را از نطفه اى چركين كه هيچ تناسبى با عالم قدس و طهارت ندارد آغاز كرديم ، تا به وسيله ايمان و اطاعت طاهر شود و به اخلاق ملائكه متخلق گردد و داخل بهشت شود، و اينان كه كافرند كجا مى توانند چنين شوند.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''من '''» ابتداى غايت را مى رساند، و معناى آيه اين است كه : ما ابتداى خلقت آنان را از نطفه اى چركين كه هيچ تناسبى با عالم قدس و طهارت ندارد آغاز كرديم ، تا به وسيله ايمان و اطاعت طاهر شود و به اخلاق ملائكه متخلق گردد و داخل بهشت شود، و اينان كه كافرند كجا مى توانند چنين شوند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''ما يعلمون '''» جنس است ، و معنايش ‍ اين است كه ما اين كفار را از جنس آدميان كه خودشان مى دانند خلق كرديم ، و يا از جنس آنچه خود مى دانند خلق كرديم ، نه از جنس ‍ حيواناتى كه عقل و فهم ندارند، پس حجت ما بر آنان تمام است . ليكن اين سه وجه از نظر ما وجوهى بى ارزش است .
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''ما يعلمون '''» جنس است ، و معنايش ‍ اين است كه ما اين كفار را از جنس آدميان كه خودشان مى دانند خلق كرديم ، و يا از جنس آنچه خود مى دانند خلق كرديم ، نه از جنس ‍ حيواناتى كه عقل و فهم ندارند، پس حجت ما بر آنان تمام است . ليكن اين سه وجه از نظر ما وجوهى بى ارزش است .
فَلا أُقْسِمُ بِرَب المَْشرِقِ وَ المَْغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ عَلى أَن نُّبَدِّلَ خَيراً مِّنْهُمْ وَ مَا نحْنُ بِمَسبُوقِينَ
فَلا أُقْسِمُ بِرَب المَْشرِقِ وَ المَْغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ عَلى أَن نُّبَدِّلَ خَيراً مِّنْهُمْ وَ مَا نحْنُ بِمَسبُوقِينَ
يعنى مشارق خورشيد، و مغارب آن . چون خورشيد در هر روز از ايام سالهاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هيچ روزى از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمى كند، مگر در مثل همان روز در سالهاى آينده . احتمال هم دارد مراد از مشارق و مغارب مشرقهاى همه ستارگان و مغربهاى آنها باشد.
يعنى مشارق خورشيد، و مغارب آن . چون خورشيد در هر روز از ايام سالهاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هيچ روزى از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمى كند، مگر در مثل همان روز در سالهاى آينده . احتمال هم دارد مراد از مشارق و مغارب مشرقهاى همه ستارگان و مغربهاى آنها باشد.
<span id='link21'><span>
<span id='link21'><span>
خط ۳۲: خط ۳۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴ </center>
پس ، از آنچه گذشت روشن گرديد كه جمله «'''انا خلقناهم مما يعلمون '''» تا آخر سه آيه ، كلمه «'''كلا'''» را تعليل مى كند، و حاصل مضمون اين سه آيه اين است كه : نه ، حاشا، براى اينكه اينها خودشان مى دانند كه از نطفه خلق شده اند و خلقت از نطفه خلقتى است جارى ، و رب و مدبر اين حوادث جاريه كه يكى از آنها همين خلقت انسانها نسلا بعد نسل است ، خداست ، و خدا قادر است كه اينان را از بين برده اشخاصى بهتر از آنان را به جايشان قرار دهد، اشخاصى كه اعتناى به امر دين دارند و لياقت دارند كه داخل بهشت شوند، و اين طايفه نمى توانند خدا را از خلقت اشخاص بهتر و داخل بهشت كردن آنان جلوگير شوند، البته اگر آنان را داخل بهشت كند به خاطر كمال ايمان ايشان است ، نه اينكه محكوم و مجبور به اينكار شده باشد، پس اين تقدير الهى كه بهشت مخصوص صالحان از اهل ايمان است ، هرگز نقض نمى شود.
پس ، از آنچه گذشت روشن گرديد كه جمله «'''انا خلقناهم مما يعلمون '''» تا آخر سه آيه ، كلمه «'''كلا'''» را تعليل مى كند، و حاصل مضمون اين سه آيه اين است كه : نه ، حاشا، براى اينكه اينها خودشان مى دانند كه از نطفه خلق شده اند و خلقت از نطفه خلقتى است جارى ، و رب و مدبر اين حوادث جاريه كه يكى از آنها همين خلقت انسانها نسلا بعد نسل است ، خداست ، و خدا قادر است كه اينان را از بين برده اشخاصى بهتر از آنان را به جايشان قرار دهد، اشخاصى كه اعتناى به امر دين دارند و لياقت دارند كه داخل بهشت شوند، و اين طايفه نمى توانند خدا را از خلقت اشخاص بهتر و داخل بهشت كردن آنان جلوگير شوند، البته اگر آنان را داخل بهشت كند به خاطر كمال ايمان ايشان است ، نه اينكه محكوم و مجبور به اينكار شده باشد، پس اين تقدير الهى كه بهشت مخصوص صالحان از اهل ايمان است ، هرگز نقض نمى شود.
فَذَرْهُمْ يخُوضوا وَ يَلْعَبُوا حَتى يُلَقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِى يُوعَدُونَ
فَذَرْهُمْ يخُوضوا وَ يَلْعَبُوا حَتى يُلَقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِى يُوعَدُونَ
در اين آيه رسول گرامى خود را دستور مى دهد آنان را در آنچه هستند رها كند و اصرار نورزد به اينكه با استدلال آنان را به راه آورد و با موعظه و اندرز آنان ، خود را به تعب اندازد. و اينكه وضع آنان را خوض و لعب ناميده ، دلالت دارد بر اينكه طايفه مورد بحث از اصرار و لجبازى كه دارند خير نمى بينند، و اين اصرارشان نظير بازى است كه جز در عالم خيال هيچ سود حقيقى در آن نيست ، پس بايد رها شوند، تا آن روزى را كه وعده داده شده اند ديدار كنند، و آن روز قيامت است .
در اين آيه رسول گرامى خود را دستور مى دهد آنان را در آنچه هستند رها كند و اصرار نورزد به اينكه با استدلال آنان را به راه آورد و با موعظه و اندرز آنان ، خود را به تعب اندازد. و اينكه وضع آنان را خوض و لعب ناميده ، دلالت دارد بر اينكه طايفه مورد بحث از اصرار و لجبازى كه دارند خير نمى بينند، و اين اصرارشان نظير بازى است كه جز در عالم خيال هيچ سود حقيقى در آن نيست ، پس بايد رها شوند، تا آن روزى را كه وعده داده شده اند ديدار كنند، و آن روز قيامت است .
و اينكه كلمه «'''يوم '''» را اضافه كرد به ضميرى كه به آنان بر مى گردد، و فرمود روزشان ، اشاره دارد به اينكه آن روز به نوعى اختصاص به ايشان دارد، و آن عبارت است از اختصاص به عذاب .
و اينكه كلمه «'''يوم '''» را اضافه كرد به ضميرى كه به آنان بر مى گردد، و فرمود روزشان ، اشاره دارد به اينكه آن روز به نوعى اختصاص به ايشان دارد، و آن عبارت است از اختصاص به عذاب .
خط ۴۲: خط ۴۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵ </center>
ليكن اين معنا از كلام خدا به دور است ، كه مردگان زنده شده از قبر را به كسانى تشبيه كند كه به سوى بت مى دوند. چون مصدر «'''ايفاض '''» كه فعل «'''يوفضون '''» از آن مشتق است به معناى سرعت گرفتن است .
ليكن اين معنا از كلام خدا به دور است ، كه مردگان زنده شده از قبر را به كسانى تشبيه كند كه به سوى بت مى دوند. چون مصدر «'''ايفاض '''» كه فعل «'''يوفضون '''» از آن مشتق است به معناى سرعت گرفتن است .
خَشِعَةً أَبْصرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِك الْيَوْمُ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ
خَشِعَةً أَبْصرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِك الْيَوْمُ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ
كلمه خشوع به معناى تاءثر خاصى است در قلب كه به دنبال مشاهده عظمت و كبريا در قلب پيدا مى شود، نظير اين كلمه در اعضاى بدن كلمه خضوع است ، و اگر خشوع را به ديدگان نسبت داده ، با اينكه گفتيم حالت قلبى است ، بدين جهت است كه آثار خشوع قلبى در چشم ظاهر مى شود، و كلمه «'''رهق '''» به معناى پوشاندن و فراگرفتن چيزى است به قهر و غلبه . و معناى اين آيه و آيه قبلش اين است كه : روز قيامت از قبرها در مى آيند، در حالى كه سرگردان مى دوند، گويا به سوى علامتى مى دوند تا راه را پيدا كنند، در حالى كه اثر خشوع قلبى در ديدگانشان هويدا باشد، آرى آن روزى كه در دنيا وعده داده مى شدند، همين روز است .
كلمه خشوع به معناى تاءثر خاصى است در قلب كه به دنبال مشاهده عظمت و كبريا در قلب پيدا مى شود، نظير اين كلمه در اعضاى بدن كلمه خضوع است ، و اگر خشوع را به ديدگان نسبت داده ، با اينكه گفتيم حالت قلبى است ، بدين جهت است كه آثار خشوع قلبى در چشم ظاهر مى شود، و كلمه «'''رهق '''» به معناى پوشاندن و فراگرفتن چيزى است به قهر و غلبه . و معناى اين آيه و آيه قبلش اين است كه : روز قيامت از قبرها در مى آيند، در حالى كه سرگردان مى دوند، گويا به سوى علامتى مى دوند تا راه را پيدا كنند، در حالى كه اثر خشوع قلبى در ديدگانشان هويدا باشد، آرى آن روزى كه در دنيا وعده داده مى شدند، همين روز است .
«'''ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون '''» - كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به اوصافى كه قبلا براى قيامت ذكر كرده بود، يعنى بيرون شدن از قبر و سرگردان دويدن و هويدا شدن آثار خشوع قلبى در ديدگان .
«'''ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون '''» - كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به اوصافى كه قبلا براى قيامت ذكر كرده بود، يعنى بيرون شدن از قبر و سرگردان دويدن و هويدا شدن آثار خشوع قلبى در ديدگان .
خط ۵۹: خط ۶۱:
==آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح ==
==آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح ==
سوره نوح مكى است و بيست و هشت آيه دارد
سوره نوح مكى است و بيست و هشت آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَرْسلْنَا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَك مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۱)
إِنَّا أَرْسلْنَا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَك مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۱)
قَالَ يَقَوْمِ إِنى لَكمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ(۲)
قَالَ يَقَوْمِ إِنى لَكمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ(۲)
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ(۳)
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ(۳)
يَغْفِرْ لَكم مِّن ذُنُوبِكمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۴)
يَغْفِرْ لَكم مِّن ذُنُوبِكمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۴)
قَالَ رَب إِنى دَعَوْت قَوْمِى لَيْلاً وَ نَهَاراً(۵)
قَالَ رَب إِنى دَعَوْت قَوْمِى لَيْلاً وَ نَهَاراً(۵)
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلا فِرَاراً(۶)
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلا فِرَاراً(۶)
وَ إِنى كلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصبِعَهُمْ فى ءَاذَانهِمْ وَ استَغْشوْا ثِيَابهُمْ وَ أَصرُّوا وَ استَكْبرُوا استِكْبَاراً(۷)
وَ إِنى كلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصبِعَهُمْ فى ءَاذَانهِمْ وَ استَغْشوْا ثِيَابهُمْ وَ أَصرُّوا وَ استَكْبرُوا استِكْبَاراً(۷)
ثُمَّ إِنى دَعَوْتهُمْ جِهَاراً(۸)
ثُمَّ إِنى دَعَوْتهُمْ جِهَاراً(۸)
ثُمَّ إِنى أَعْلَنت لهَُمْ وَ أَسرَرْت لهَُمْ إِسرَاراً(۹)
ثُمَّ إِنى أَعْلَنت لهَُمْ وَ أَسرَرْت لهَُمْ إِسرَاراً(۹)
فَقُلْت استَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً(۱۰)
فَقُلْت استَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً(۱۰)
يُرْسِلِ السمَاءَ عَلَيْكم مِّدْرَاراً(۱۱)
يُرْسِلِ السمَاءَ عَلَيْكم مِّدْرَاراً(۱۱)
وَ يُمْدِدْكم بِأَمْوَلٍ وَ بَنِينَ وَ يجْعَل لَّكمْ جَنَّتٍ وَ يجْعَل لَّكمْ أَنهَراً(۱۲)
وَ يُمْدِدْكم بِأَمْوَلٍ وَ بَنِينَ وَ يجْعَل لَّكمْ جَنَّتٍ وَ يجْعَل لَّكمْ أَنهَراً(۱۲)
مَّا لَكمْ لا تَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً(۱۳)
مَّا لَكمْ لا تَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً(۱۳)
وَ قَدْ خَلَقَكمْ أَطوَاراً(۱۴)
وَ قَدْ خَلَقَكمْ أَطوَاراً(۱۴)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْف خَلَقَ اللَّهُ سبْعَ سمَوَتٍ طِبَاقاً(۱۵)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْف خَلَقَ اللَّهُ سبْعَ سمَوَتٍ طِبَاقاً(۱۵)
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشمْس ‍ سِرَاجاً(۱۶)
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشمْس ‍ سِرَاجاً(۱۶)
وَ اللَّهُ أَنبَتَكم مِّنَ الاَرْضِ نَبَاتاً(۱۷)
وَ اللَّهُ أَنبَتَكم مِّنَ الاَرْضِ نَبَاتاً(۱۷)
ثمَّ يُعِيدُكمْ فِيهَا وَ يخْرِجُكمْ إِخْرَاجاً(۱۸)
ثمَّ يُعِيدُكمْ فِيهَا وَ يخْرِجُكمْ إِخْرَاجاً(۱۸)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكمُ الاَرْض بِساطاً(۱۹)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكمُ الاَرْض بِساطاً(۱۹)
لِّتَسلُكُوا مِنهَا سبُلاً فِجَاجاً(۲۰)
لِّتَسلُكُوا مِنهَا سبُلاً فِجَاجاً(۲۰)
قَالَ نُوحٌ رَّب إِنهُمْ عَصوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً(۲۱)
قَالَ نُوحٌ رَّب إِنهُمْ عَصوْنى وَ اتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلا خَساراً(۲۱)
وَ مَكَرُوا مَكْراً كبَّاراً(۲۲)
وَ مَكَرُوا مَكْراً كبَّاراً(۲۲)
وَ قَالُوا لا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سوَاعاً وَ لا يَغُوث وَ يَعُوقَ وَ نَسراً(۲۳)
وَ قَالُوا لا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سوَاعاً وَ لا يَغُوث وَ يَعُوقَ وَ نَسراً(۲۳)
وَ قَدْ أَضلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظلِمِينَ إِلا ضلَلاً(۲۴)
وَ قَدْ أَضلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظلِمِينَ إِلا ضلَلاً(۲۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۱۳: خط ۱۱۵:
بيان آيات  
بيان آيات  
اين سوره به رسالت نوح به سوى قومش ، و به اجمالى از دعوتش ، و اينكه قوم او اجابتش نكردند، و در آخر به پروردگار خود شكوه نمود و نفرينشان كرد، و براى خود و پدر و مادر خود و هر مرد و زنى كه با ايمان داخل خانه اش شود استغفار كرد، و به اينكه در آخر عذاب بر آن قوم نازل شده ، همگى غرق شدند، اشاره مى ك ند. اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده است .
اين سوره به رسالت نوح به سوى قومش ، و به اجمالى از دعوتش ، و اينكه قوم او اجابتش نكردند، و در آخر به پروردگار خود شكوه نمود و نفرينشان كرد، و براى خود و پدر و مادر خود و هر مرد و زنى كه با ايمان داخل خانه اش شود استغفار كرد، و به اينكه در آخر عذاب بر آن قوم نازل شده ، همگى غرق شدند، اشاره مى ك ند. اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده است .
إِنَّا أَرْسلْنَا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَك مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
إِنَّا أَرْسلْنَا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَك مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
جمله «'''ان انذر قومك ...'''»، رسالت نوح را تفسير مى كند، در حقيقت تقدير كلام «'''و اوحينا اليه ان انذر...'''» است ، يعنى ما نوح را به سوى قومش فرستاده و به وى وحى كرديم كه قوم خودت را قبل از اين كه عذابى اليم به سراغشان آيد انذار كن .
جمله «'''ان انذر قومك ...'''»، رسالت نوح را تفسير مى كند، در حقيقت تقدير كلام «'''و اوحينا اليه ان انذر...'''» است ، يعنى ما نوح را به سوى قومش فرستاده و به وى وحى كرديم كه قوم خودت را قبل از اين كه عذابى اليم به سراغشان آيد انذار كن .
و اين سخن دلالت دارد بر اينكه قوم نوح به خاطر شرك و گناهان در معرض عذاب بوده اند، همچنان كه از كلام آن جناب در آيه بعدى كه فرموده : «'''انى لكم نذير مبين ان اعبدوا اللّه و اتقوه '''»، نيز اين معنا است فاده مى شود، چون «'''انذار'''» به معناى ترساندن است ، و ترساندن همواره از خطر محتملى است كه اگر هشدار و تحذير نباشد حتما مى رسد. و جمله «'''من قبل ان ياتيهم عذاب اليم '''» مى رساند كه اين عذاب اليم متوجه ايشان بوده ، و اگر هشدار نوح (عليه السلام ) نباشد، حتما خواهد آمد، و از ايشان دست بردار نخواهد بود.
و اين سخن دلالت دارد بر اينكه قوم نوح به خاطر شرك و گناهان در معرض عذاب بوده اند، همچنان كه از كلام آن جناب در آيه بعدى كه فرموده : «'''انى لكم نذير مبين ان اعبدوا اللّه و اتقوه '''»، نيز اين معنا است فاده مى شود، چون «'''انذار'''» به معناى ترساندن است ، و ترساندن همواره از خطر محتملى است كه اگر هشدار و تحذير نباشد حتما مى رسد. و جمله «'''من قبل ان ياتيهم عذاب اليم '''» مى رساند كه اين عذاب اليم متوجه ايشان بوده ، و اگر هشدار نوح (عليه السلام ) نباشد، حتما خواهد آمد، و از ايشان دست بردار نخواهد بود.
دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : «'''ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون'''»
دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : «'''ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون'''»
قَالَ يَقَوْمِ إِنى لَكمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ
قَالَ يَقَوْمِ إِنى لَكمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ
اين آيه شريفه رسالت نوح (عليه السلام ) را به طور اجمال و تفصيل بيان مى كند، جمله «'''انى لكم نذير مبين '''»، به طور اجمال و جمله «'''ان اعبدوا الله ...'''» به طور تفصيل .
اين آيه شريفه رسالت نوح (عليه السلام ) را به طور اجمال و تفصيل بيان مى كند، جمله «'''انى لكم نذير مبين '''»، به طور اجمال و جمله «'''ان اعبدوا الله ...'''» به طور تفصيل .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰ </center>
خط ۱۲۶: خط ۱۲۸:
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>
==بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى شود (يغفركم من ذنوبكم ) ==
==بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى شود (يغفركم من ذنوبكم ) ==
يَغْفِرْ لَكم مِّن ذُنُوبِكمْ
يَغْفِرْ لَكم مِّن ذُنُوبِكمْ
كلمه «'''يغفر'''» در اينجا مجزوم است ، چون جواب امر است ، و در قواعد عربيت قرار بر همين است كه فعلى را كه در جواب امر قرار مى گيرد به جزم بخوانند، و كلمه «'''من '''» در اين جمله به طورى كه از سياق استفاده مى شود براى تبعيض است ، و معناى اينكه فرمود: «'''اينكه خدا را بپرستيد، و از او بترسيد، و مرا اطاعت كنيد تا بعضى از گناهانتان را بيامرزد'''»، اين است كه اگر چنين كنيد، خدا چنين مى كند، (پس در حقيقت برگشت امر و جواب امر به دو جمله شرط و جزا است ، و بدين سبب جوابش به جزم خوانده مى شود )،
كلمه «'''يغفر'''» در اينجا مجزوم است ، چون جواب امر است ، و در قواعد عربيت قرار بر همين است كه فعلى را كه در جواب امر قرار مى گيرد به جزم بخوانند، و كلمه «'''من '''» در اين جمله به طورى كه از سياق استفاده مى شود براى تبعيض است ، و معناى اينكه فرمود: «'''اينكه خدا را بپرستيد، و از او بترسيد، و مرا اطاعت كنيد تا بعضى از گناهانتان را بيامرزد'''»، اين است كه اگر چنين كنيد، خدا چنين مى كند، (پس در حقيقت برگشت امر و جواب امر به دو جمله شرط و جزا است ، و بدين سبب جوابش به جزم خوانده مى شود )،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱ </center>
خط ۱۳۹: خط ۱۴۱:
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''من '''» در جمله «'''من ذنوبكم '''» اصلا براى تبعيض نيست ، تا اين همه بگو مگو راه بيندازد، بلكه زايده است . اين سخن هم درست نيست ، براى اينكه اين كلمه در جمله اثباتى (مثبت ) زايده واقع نمى شود و اگر بعضى از علما اين كلمه را در بعضى از جملات اثباتى زايده گرفته اند، قولشان ضعيف است . و نظير اين قول در ضعف ، قول كسى است كه گفته : كلمه «'''من '''» بيانيه است . و قول آن ديگرى كه گفته : اين كلمه براى ابتداى غايت است .
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''من '''» در جمله «'''من ذنوبكم '''» اصلا براى تبعيض نيست ، تا اين همه بگو مگو راه بيندازد، بلكه زايده است . اين سخن هم درست نيست ، براى اينكه اين كلمه در جمله اثباتى (مثبت ) زايده واقع نمى شود و اگر بعضى از علما اين كلمه را در بعضى از جملات اثباتى زايده گرفته اند، قولشان ضعيف است . و نظير اين قول در ضعف ، قول كسى است كه گفته : كلمه «'''من '''» بيانيه است . و قول آن ديگرى كه گفته : اين كلمه براى ابتداى غايت است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]