گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۵}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
<span id='link121'><span>
<span id='link121'><span>
==آيات ۵۷ - ۶۵، سوره زخرف ==
==آيات ۵۷ - ۶۵، سوره زخرف ==
وَ لَمَّا ضرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ(۵۷)
وَ لَمَّا ضرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ(۵۷)
وَ قَالُوا ءَ أَلِهَتُنَا خَيرٌ أَمْ هُوَ مَا ضرَبُوهُ لَك إِلا جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ(۵۸)
وَ قَالُوا ءَ أَلِهَتُنَا خَيرٌ أَمْ هُوَ مَا ضرَبُوهُ لَك إِلا جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ(۵۸)
إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَهُ مَثَلاً لِّبَنى إِسرءِيلَ(۵۹)
إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَهُ مَثَلاً لِّبَنى إِسرءِيلَ(۵۹)
وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا مِنكم مَّلَئكَةً فى الاَرْضِ يخْلُفُونَ(۶۰)
وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا مِنكم مَّلَئكَةً فى الاَرْضِ يخْلُفُونَ(۶۰)
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۱)
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۱)
وَ لا يَصدَّنَّكُمُ الشيْطنُ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(۶۲)
وَ لا يَصدَّنَّكُمُ الشيْطنُ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(۶۲)
وَ لَمَّا جَاءَ عِيسى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكم بِالْحِكْمَةِ وَ لاُبَينَ لَكُم بَعْض الَّذِى تخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۶۳)
وَ لَمَّا جَاءَ عِيسى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكم بِالْحِكْمَةِ وَ لاُبَينَ لَكُم بَعْض الَّذِى تخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۶۳)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبى وَ رَبُّكمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۴)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبى وَ رَبُّكمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۴)
فَاخْتَلَف الاَحْزَاب مِن بَيْنهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ(۶۵)
فَاخْتَلَف الاَحْزَاب مِن بَيْنهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ(۶۵)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
و چون عيسى بن مريم مثل زده مى شود ناگهان قوم تو سر و صدا راه مى اندازند (۵۷).
و چون عيسى بن مريم مثل زده مى شود ناگهان قوم تو سر و صدا راه مى اندازند (۵۷).
خط ۲۷: خط ۲۹:
بيان آيات  
بيان آيات  
بعد از آنكه در آيات قبل از اشاره به داستان موسى (عليه السلام ) فارغ شد، اينك در اين آيات به داستان عيسى (عليه السلام ) اشاره مى كند، و قبل از هر چيز مجادله مردم با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در باره عيسى (عليه السلام ) را ذكر نموده سپس از آن پاسخ مى دهد.
بعد از آنكه در آيات قبل از اشاره به داستان موسى (عليه السلام ) فارغ شد، اينك در اين آيات به داستان عيسى (عليه السلام ) اشاره مى كند، و قبل از هر چيز مجادله مردم با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در باره عيسى (عليه السلام ) را ذكر نموده سپس از آن پاسخ مى دهد.
وَ لَمَّا ضرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ ... خَصِمُونَ
وَ لَمَّا ضرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ ... خَصِمُونَ
تفسير و شاءن نزول آيه : ((و لما ضرب ابن مريم مثلا اذا قومك منه يصدون (( و وجوه مختلفى كه در اين باره گفته اند
تفسير و شاءن نزول آيه : ((و لما ضرب ابن مريم مثلا اذا قومك منه يصدون (( و وجوه مختلفى كه در اين باره گفته اند
از اينجا تا آخر چهار و يا شش آيه پيرامون جدال مردم در باره مثلى كه به عيسى بن مريم زده شد بحث مى كند، و آنچه با دقت و تدبر در اين آيات به دست مى آيد، با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكه نازل شده و با قطع نظر از روايات ، اين است كه مراد از جمله ((و لما ضرب ابن مريم مثلا(( آيات اول سوره مريم است ، چون تنها سوره اى كه در مكه نازل شده و داستان مريم بطور مفصل در آن آمده سوره مريم بوده كه در آن داستان عده اى از انبياء (عليهم السلام ) آمده ، و بدان جهت آمده كه خداى تعالى بر آنان انعام فرموده . و در آخر با آيه ((اولئك الذين انعم اللّه عليهم من النبيين (( ختم شده است ، و در آيات مورد بحث فرموده : ((ان هو الا عبد انعمنا عليه (( و اين خود شاهد است بر اين كه آيه ((و لما ضرب ابن مريم مثلا(( اشاره به مطالب سوره مريم است .
از اينجا تا آخر چهار و يا شش آيه پيرامون جدال مردم در باره مثلى كه به عيسى بن مريم زده شد بحث مى كند، و آنچه با دقت و تدبر در اين آيات به دست مى آيد، با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكه نازل شده و با قطع نظر از روايات ، اين است كه مراد از جمله ((و لما ضرب ابن مريم مثلا(( آيات اول سوره مريم است ، چون تنها سوره اى كه در مكه نازل شده و داستان مريم بطور مفصل در آن آمده سوره مريم بوده كه در آن داستان عده اى از انبياء (عليهم السلام ) آمده ، و بدان جهت آمده كه خداى تعالى بر آنان انعام فرموده . و در آخر با آيه ((اولئك الذين انعم اللّه عليهم من النبيين (( ختم شده است ، و در آيات مورد بحث فرموده : ((ان هو الا عبد انعمنا عليه (( و اين خود شاهد است بر اين كه آيه ((و لما ضرب ابن مريم مثلا(( اشاره به مطالب سوره مريم است .
خط ۶۶: خط ۶۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۵ </center>
ممكن هم هست جمله ((و قالوا ءآلهتنا خير ام هو...(( جمله اى استينافى و غير مربوط به ما قبل باشد. و خلاصه اين آيه در خصوص آن قصه نازل نشده باشد، بلكه تنها آيه ((و لما ضرب بن مريم مثلا(( در خصوص آن قصه نازل شده باشد.
ممكن هم هست جمله ((و قالوا ءآلهتنا خير ام هو...(( جمله اى استينافى و غير مربوط به ما قبل باشد. و خلاصه اين آيه در خصوص آن قصه نازل نشده باشد، بلكه تنها آيه ((و لما ضرب بن مريم مثلا(( در خصوص آن قصه نازل شده باشد.
إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَهُ مَثَلاً لِّبَنى إِسرءِيلَ
إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَهُ مَثَلاً لِّبَنى إِسرءِيلَ
آنچه سياق اقتضاء مى كند اين است كه ضمير هو به عيسى بن مريم برگردد، و مراد از مثل بودن او بطورى كه گفته اند اين است كه آن جناب آيتى عجيب از آيات الهى است كه نامش مانند مثلهاى جارى بر سر زبانها است .
آنچه سياق اقتضاء مى كند اين است كه ضمير هو به عيسى بن مريم برگردد، و مراد از مثل بودن او بطورى كه گفته اند اين است كه آن جناب آيتى عجيب از آيات الهى است كه نامش مانند مثلهاى جارى بر سر زبانها است .
و معناى آيه اين است : پسر مريم به جز بنده اى كه اظهار بندگى ما مى كرد نبود. بنده اى بود كه ما بر او انعام كرديم و نبوتش داديم ، و به روح القدس ‍ تاءييدش نموديم و معجزاتى روشن بر دستش جارى ساختيم ، و انعامهاى ديگر به او كرديم ، و او را آيتى عجيب و خارق العاده قرار داديم تا به وسيله او حق را براى بنى اسرائيل بيان كرده باشيم .
و معناى آيه اين است : پسر مريم به جز بنده اى كه اظهار بندگى ما مى كرد نبود. بنده اى بود كه ما بر او انعام كرديم و نبوتش داديم ، و به روح القدس ‍ تاءييدش نموديم و معجزاتى روشن بر دستش جارى ساختيم ، و انعامهاى ديگر به او كرديم ، و او را آيتى عجيب و خارق العاده قرار داديم تا به وسيله او حق را براى بنى اسرائيل بيان كرده باشيم .
خط ۷۲: خط ۷۴:
<span id='link127'><span>
<span id='link127'><span>
==ردّ استبعاد كمالات عيسى (ع ) توسط مشركين ، و بيان امكان تزكيه انسان تا سر حدّ ملكگونه شدن ==
==ردّ استبعاد كمالات عيسى (ع ) توسط مشركين ، و بيان امكان تزكيه انسان تا سر حدّ ملكگونه شدن ==
وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا مِنكم مَّلَئكَةً فى الاَرْضِ يخْلُفُونَ
وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا مِنكم مَّلَئكَةً فى الاَرْضِ يخْلُفُونَ
ظاهرا اين آيه شريفه متصل است به ما قبلش ، و مى خواهد اين استبعاد را بر طرف كند كه چگونه ممكن است يك فرد بشر داراى اين همه كمالاتى كه قرآن درباره عيسى نقل مى كند بوده باشد و بتواند مرغ بيافريند، مرده زنده كند، و در روزهايى كه طفل در گهواره است با مردم حرف بزند، و خوارقى امثال اين از خود بروز دهد. و خلاصه مانند ملائكه واسطه فيض در احياء و اماته و رزق و ساير انواع تدبير باشد، و در عين حال عبد باشد و نه معبود و مالوه باشد، نه اله .
ظاهرا اين آيه شريفه متصل است به ما قبلش ، و مى خواهد اين استبعاد را بر طرف كند كه چگونه ممكن است يك فرد بشر داراى اين همه كمالاتى كه قرآن درباره عيسى نقل مى كند بوده باشد و بتواند مرغ بيافريند، مرده زنده كند، و در روزهايى كه طفل در گهواره است با مردم حرف بزند، و خوارقى امثال اين از خود بروز دهد. و خلاصه مانند ملائكه واسطه فيض در احياء و اماته و رزق و ساير انواع تدبير باشد، و در عين حال عبد باشد و نه معبود و مالوه باشد، نه اله .
آرى ، اين گونه كمالات در نظر وثنيت مختص به ملائكه ، و ملاك الوهيت آنها است كه بايد بخاطر داشتن آنها پرستيده شوند. و كوتاه سخن اينكه : از نظر وثنيت محال است بشرى پيدا شود كه اين نوع كمالاتى را كه مختص ملائكه است دارا باشد.
آرى ، اين گونه كمالات در نظر وثنيت مختص به ملائكه ، و ملاك الوهيت آنها است كه بايد بخاطر داشتن آنها پرستيده شوند. و كوتاه سخن اينكه : از نظر وثنيت محال است بشرى پيدا شود كه اين نوع كمالاتى را كه مختص ملائكه است دارا باشد.
خط ۸۵: خط ۸۷:
ليكن اين تفسير آنطور كه بايد و شايد با نظم آيه سازگار نيست .
ليكن اين تفسير آنطور كه بايد و شايد با نظم آيه سازگار نيست .
مقصود از اينكه ((عيسى علم به قيامت است ((
مقصود از اينكه ((عيسى علم به قيامت است ((
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
ضمير در ((انه (( به عيسى (عليه السلام ) برمى گردد، و مراد از اينكه مى فرمايد ((عيسى علم به قيامت است (( اين است كه وسيله علم به قيامت است . و معناى آيه اين است عيسى وسيله اى است كه با آن مى توان به قيامت علم يافت ، براى اينكه هم خودش بدون پدر خلق شده ، و هم اينكه مرده را زنده مى كند، پس براى خدا كارى ندارد كه قيامت را بپا كند، و موجودات مرده را زنده كند، پس ديگر در مساءله معاد شك نكنيد، و به هيچ وجه ترديد نداشته باشيد.
ضمير در ((انه (( به عيسى (عليه السلام ) برمى گردد، و مراد از اينكه مى فرمايد ((عيسى علم به قيامت است (( اين است كه وسيله علم به قيامت است . و معناى آيه اين است عيسى وسيله اى است كه با آن مى توان به قيامت علم يافت ، براى اينكه هم خودش بدون پدر خلق شده ، و هم اينكه مرده را زنده مى كند، پس براى خدا كارى ندارد كه قيامت را بپا كند، و موجودات مرده را زنده كند، پس ديگر در مساءله معاد شك نكنيد، و به هيچ وجه ترديد نداشته باشيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۷ </center>
خط ۹۳: خط ۹۵:
و در باره جمله ((و اتبعون هذا صراط مستقيم (( بعضى گفته اند: كلامى است از خود خداى تعالى ، و معنايش اين است كه هدايت مرا و يا شرع مرا و يا رسول مرا پيروى كنيد كه اين صراط مستقيم است .
و در باره جمله ((و اتبعون هذا صراط مستقيم (( بعضى گفته اند: كلامى است از خود خداى تعالى ، و معنايش اين است كه هدايت مرا و يا شرع مرا و يا رسول مرا پيروى كنيد كه اين صراط مستقيم است .
بعضى ديگر گفته اند كلامى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به امر خداى تعالى فرموده .
بعضى ديگر گفته اند كلامى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به امر خداى تعالى فرموده .
وَ لا يَصدَّنَّكُمُ الشيْطنُ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ
وَ لا يَصدَّنَّكُمُ الشيْطنُ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ
كلمه ((صد(( به معناى صرف و باز دارى است . و بقيه الفاظ آيه روشن است .
كلمه ((صد(( به معناى صرف و باز دارى است . و بقيه الفاظ آيه روشن است .
وَ لَمَّا جَاءَ عِيسى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكم بِالْحِكْمَةِ ...
وَ لَمَّا جَاءَ عِيسى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكم بِالْحِكْمَةِ ...
مراد از ((بينات ((، آيات بينات است ، از قبيل معجزات . و مراد از حكمت معارف الهى است ، از قبيل عقايد حقه و اخلاق فاضله .
مراد از ((بينات ((، آيات بينات است ، از قبيل معجزات . و مراد از حكمت معارف الهى است ، از قبيل عقايد حقه و اخلاق فاضله .
((و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه (( - يعنى براى شما حكم حوادث و افعالى كه در حكمش اختلاف مى كنيد بيان مى كنم . هر چند ظاهر آيه مطلق است ، هم شامل اعتقادات مورد اختلاف كه كدام حق و كدام باطل است مى شود، و هم شامل افعال و حوادثى كه در حكمش ‍ اختلاف مى شود، و ليكن به خاطر اينكه جمله ((قد جئتكم بالحكمه (( قبل از آن واقع شده ، مناسب تر آن است كه مختص به حوادث و افعال باشد - و خدا داناتر است .
((و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه (( - يعنى براى شما حكم حوادث و افعالى كه در حكمش اختلاف مى كنيد بيان مى كنم . هر چند ظاهر آيه مطلق است ، هم شامل اعتقادات مورد اختلاف كه كدام حق و كدام باطل است مى شود، و هم شامل افعال و حوادثى كه در حكمش ‍ اختلاف مى شود، و ليكن به خاطر اينكه جمله ((قد جئتكم بالحكمه (( قبل از آن واقع شده ، مناسب تر آن است كه مختص به حوادث و افعال باشد - و خدا داناتر است .
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه من حكمت آوردم تا براى شما تنها امور دينتان را بيان كنم ، نه امور دنيايتان را. ولى نه الفاظ آيه بر اين معنا دلالت دارد، و نه مقام آيه .
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه من حكمت آوردم تا براى شما تنها امور دينتان را بيان كنم ، نه امور دنيايتان را. ولى نه الفاظ آيه بر اين معنا دلالت دارد، و نه مقام آيه .
((فاتقوا اللّه و اطيعون (( - در اين جمله تقوى را به خدا نسبت داده ، و اطاعت را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ). و از قول آن جناب فرموده ((پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد(( تا اين معنا را مسجل كند، كه او جز رسالت ادعايى ندارد.
((فاتقوا اللّه و اطيعون (( - در اين جمله تقوى را به خدا نسبت داده ، و اطاعت را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ). و از قول آن جناب فرموده ((پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد(( تا اين معنا را مسجل كند، كه او جز رسالت ادعايى ندارد.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبى وَ رَبُّكمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبى وَ رَبُّكمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ
اين آيه حكايت دعوت حضرت عيسى (عليه السلام ) است تنها به عبادت خدا و اينكه تنها خداى عزوجل رب او،و رب همگى ايشان است . و با اين بيان عليه كسى كه قائل به الوهيت آن جناب بود اتمام حجت مى كند.
اين آيه حكايت دعوت حضرت عيسى (عليه السلام ) است تنها به عبادت خدا و اينكه تنها خداى عزوجل رب او،و رب همگى ايشان است . و با اين بيان عليه كسى كه قائل به الوهيت آن جناب بود اتمام حجت مى كند.
فَاخْتَلَف الاَحْزَاب مِن بَيْنهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ
فَاخْتَلَف الاَحْزَاب مِن بَيْنهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ
ضمير جمع در ((من بينهم (( به مردمى برمى گردد كه عيسى (عليه السلام ) به سويشان گسيل شده بود. مى فرمايد حزبهاى مختلف از بين امت عيسى در امر وى اختلاف كردند: بعضى به وى كفر ورزيدند، و عيبش گفتند. و جمعى ديگر به وى ايمان آوردند و در باره اش غلو كردند. و جمعى راه ميانه و اعتدال را رفتند.
ضمير جمع در ((من بينهم (( به مردمى برمى گردد كه عيسى (عليه السلام ) به سويشان گسيل شده بود. مى فرمايد حزبهاى مختلف از بين امت عيسى در امر وى اختلاف كردند: بعضى به وى كفر ورزيدند، و عيبش گفتند. و جمعى ديگر به وى ايمان آوردند و در باره اش غلو كردند. و جمعى راه ميانه و اعتدال را رفتند.
و جمله ((فويل للذين ظلموا من عذاب يوم اليم (( تهديد و وعيدى است عليه دو طائفه اول ، آنها كه عيبش گفتند، و آنها كه در باره اش غلو كردند.
و جمله ((فويل للذين ظلموا من عذاب يوم اليم (( تهديد و وعيدى است عليه دو طائفه اول ، آنها كه عيبش گفتند، و آنها كه در باره اش غلو كردند.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۴:
==آيات ۶۶ - ۷۸ سوره زخرف ==
==آيات ۶۶ - ۷۸ سوره زخرف ==
هَلْ يَنظرُونَ إِلا الساعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۶۶)
هَلْ يَنظرُونَ إِلا الساعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۶۶)
الاَخِلاءُ يَوْمَئذِ بَعْضهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوُّ إِلا الْمُتَّقِينَ(۶۷)
الاَخِلاءُ يَوْمَئذِ بَعْضهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوُّ إِلا الْمُتَّقِينَ(۶۷)
يَعِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنتُمْ تحْزَنُونَ(۶۸)
يَعِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنتُمْ تحْزَنُونَ(۶۸)
الَّذِينَ ءَامَنُوا بِئَايَتِنَا وَ كانُوا مُسلِمِينَ(۶۹)
الَّذِينَ ءَامَنُوا بِئَايَتِنَا وَ كانُوا مُسلِمِينَ(۶۹)
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَجُكمْ تحْبرُونَ(۷۰)
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَجُكمْ تحْبرُونَ(۷۰)
يُطاف عَلَيهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشتَهِيهِ الاَنفُس وَ تَلَذُّ الاَعْينُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(۷۱)
يُطاف عَلَيهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشتَهِيهِ الاَنفُس وَ تَلَذُّ الاَعْينُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(۷۱)
وَ تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۷۲)
وَ تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۷۲)
لَكمْ فِيهَا فَكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكلُونَ(۷۳)
لَكمْ فِيهَا فَكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكلُونَ(۷۳)
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَلِدُونَ(۷۴)
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَلِدُونَ(۷۴)
لا يُفَترُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۵)
لا يُفَترُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۵)
وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَكِن كانُوا هُمُ الظلِمِينَ(۷۶)
وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَكِن كانُوا هُمُ الظلِمِينَ(۷۶)
وَ نَادَوْا يَمَلِك لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّك قَالَ إِنَّكم مَّكِثُونَ(۷۷)
وَ نَادَوْا يَمَلِك لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّك قَالَ إِنَّكم مَّكِثُونَ(۷۷)
لَقَدْ جِئْنَكم بِالحَْقِّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَكُمْ لِلْحَقِّ كَرِهُونَ(۷۸)
لَقَدْ جِئْنَكم بِالحَْقِّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَكُمْ لِلْحَقِّ كَرِهُونَ(۷۸)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
آيا منتظر همينند كه قيامت ناگهانى و در حالى كه از آن بى خبرند به سر وقتشان آيد؟ (۶۶).
آيا منتظر همينند كه قيامت ناگهانى و در حالى كه از آن بى خبرند به سر وقتشان آيد؟ (۶۶).
خط ۱۴۷: خط ۱۴۹:
و خلاصه : حالشان حال كسى است كه هلاكت تهديدشان مى كند، و هيچ در صدد پيش گيرى از آن و يافتن وسيله اى براى نجات از آن نباشند، و در عوض بنشينند و منتظر آمدن هلاكت باشند. پس در اين تعبير كنايه اى به كار رفته ، يعنى به كنايه فهمانده كه كفار اعتنايى به ايمان به حق ندارند تا به وسيله آن از عذاب اليم نجات يابند.
و خلاصه : حالشان حال كسى است كه هلاكت تهديدشان مى كند، و هيچ در صدد پيش گيرى از آن و يافتن وسيله اى براى نجات از آن نباشند، و در عوض بنشينند و منتظر آمدن هلاكت باشند. پس در اين تعبير كنايه اى به كار رفته ، يعنى به كنايه فهمانده كه كفار اعتنايى به ايمان به حق ندارند تا به وسيله آن از عذاب اليم نجات يابند.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش