تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۷}}
__TOC__
__TOC__


خط ۲۳: خط ۲۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۹ </center>
در مجمع البيان گفته : ((اين تعبير از اين جهت است كه كفار هم مانند ديگران لياقت و استعداد آن را داشتند كه به سوى بهشت هدايت شوند، خدا هم جز هدايت كارى ندارد، ولى خود آنان كارهايى كردند كه هدايت خدا مبدل به هدايت به سوى دوزخ شود، و اين تعبير نظير تعبيرى است كه در آيه ((فبشرهم بعذاب اليم : پس به عذاب دردناك بشارتشان بده (( آمده ، چون در اين آيه نيز خود كفار بشارت خداى را مبدل به بشارت به سوى عذاب كردند((.
در مجمع البيان گفته : ((اين تعبير از اين جهت است كه كفار هم مانند ديگران لياقت و استعداد آن را داشتند كه به سوى بهشت هدايت شوند، خدا هم جز هدايت كارى ندارد، ولى خود آنان كارهايى كردند كه هدايت خدا مبدل به هدايت به سوى دوزخ شود، و اين تعبير نظير تعبيرى است كه در آيه ((فبشرهم بعذاب اليم : پس به عذاب دردناك بشارتشان بده (( آمده ، چون در اين آيه نيز خود كفار بشارت خداى را مبدل به بشارت به سوى عذاب كردند((.
وَ قِفُوهُمْ إِنهُم مَّسئُولُونَ مَا لَكمْ لا تَنَاصرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُستَسلِمُونَ
وَ قِفُوهُمْ إِنهُم مَّسئُولُونَ مَا لَكمْ لا تَنَاصرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُستَسلِمُونَ
در مجمع البيان مى گويد: وقتى كسى مى گويد ((وقفت انا(( معنايش ‍ اين است كه : من ايستادم ، وقتى هم بگويد: ((وقفت غيرى (( معنايش ‍ اين است كه : من فلانى را به ايستادن و توقف وادار كردم . خلاصه كلمه ((وقف (( هم لازم و بدون مفعول استعمال مى شود و هم متعدى ، ولى بعضى از بنى تميم وقتى مى خواهند متعدى استعمالش كنند، به باب افعالش برده مى گويند ((اوقفت الدابة : من حيوان را نگه داشتم (( و خلاصه در صورت تعدى از باب افعال استفاده مى كنند، و ثلاثى مجرد را در مورد تعدى به كار نمى برند.
در مجمع البيان مى گويد: وقتى كسى مى گويد ((وقفت انا(( معنايش ‍ اين است كه : من ايستادم ، وقتى هم بگويد: ((وقفت غيرى (( معنايش ‍ اين است كه : من فلانى را به ايستادن و توقف وادار كردم . خلاصه كلمه ((وقف (( هم لازم و بدون مفعول استعمال مى شود و هم متعدى ، ولى بعضى از بنى تميم وقتى مى خواهند متعدى استعمالش كنند، به باب افعالش برده مى گويند ((اوقفت الدابة : من حيوان را نگه داشتم (( و خلاصه در صورت تعدى از باب افعال استفاده مى كنند، و ثلاثى مجرد را در مورد تعدى به كار نمى برند.
و بنا به گفته وى معناى جمله ((وقفوهم (( اين مى شود كه ايشان را نگه داريد و نگذاريد بروند كه بايد بازخواست شوند. و از سياق استفاده مى شود كه اين امر به بازداشت و بازخواست ، در سر راه جهنم صورت مى گيرد.
و بنا به گفته وى معناى جمله ((وقفوهم (( اين مى شود كه ايشان را نگه داريد و نگذاريد بروند كه بايد بازخواست شوند. و از سياق استفاده مى شود كه اين امر به بازداشت و بازخواست ، در سر راه جهنم صورت مى گيرد.
خط ۳۵: خط ۳۷:
<span id='link130'><span>
<span id='link130'><span>
==اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود ==
==اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود ==
وَ أَقْبَلَ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ ... إِنَّا كُنَّا غَوِينَ
وَ أَقْبَلَ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ ... إِنَّا كُنَّا غَوِينَ
اين شش آيه حكايت مخاصمه تابعين و متبوعين است كه در روز قيامت با يكديگر دارند، و اگر از اين مخاصمه تعبير به ((تسائل : پرسش طرفينى (( كرده ، از اين جهت است كه مخاصمه آنان در معناى اين است كه به عنوان ملامت و عتاب ، اين عده از آن عده مى پرسند كه شما متبوعين و روسا چرا ما را به كفر كشانديد و آن عده در پاسخ مى گويند: شما چرا به حرف ما گوش داديد، مگر ما شما را مجبور كرديم ؟
اين شش آيه حكايت مخاصمه تابعين و متبوعين است كه در روز قيامت با يكديگر دارند، و اگر از اين مخاصمه تعبير به ((تسائل : پرسش طرفينى (( كرده ، از اين جهت است كه مخاصمه آنان در معناى اين است كه به عنوان ملامت و عتاب ، اين عده از آن عده مى پرسند كه شما متبوعين و روسا چرا ما را به كفر كشانديد و آن عده در پاسخ مى گويند: شما چرا به حرف ما گوش داديد، مگر ما شما را مجبور كرديم ؟
پس در جمله ((و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون (( ((بعض (( اول عبارتند از: اعتراض كنندگان و ((بعض (( دوم عبارتند از: اعتراض شدگان ، چون سياق ((تساول (( در مقام مخاصمه اين معنا را افاده مى كند. و كلمه ((تسائل (( به معناى تخاصم است .
پس در جمله ((و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون (( ((بعض (( اول عبارتند از: اعتراض كنندگان و ((بعض (( دوم عبارتند از: اعتراض شدگان ، چون سياق ((تساول (( در مقام مخاصمه اين معنا را افاده مى كند. و كلمه ((تسائل (( به معناى تخاصم است .
خط ۶۳: خط ۶۵:
((و يقولون ءانا لتاركوا الهتنا لشاعر مجنون بل جاء بالحق و صدق المرسلين ((
((و يقولون ءانا لتاركوا الهتنا لشاعر مجنون بل جاء بالحق و صدق المرسلين ((
مى گويند آيا خدايان خود را به خاطر مردى شاعر و ديوانه رها كنيم ؟ اين كلام ايشان در حقيقت انكارى است نسبت به رسالت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از آن استكبارى كه از پذيرفتن توحيد ورزيدند و آن را انكار كردند. و جمله بعدى كه مى فرمايد: ((بل جاء بالحق و صدق المرسلين (( رد كلام ايشان است كه مى گفتند: ((لشاعر مجنون (( آن جناب شاعر است و مجنون ، و كتاب او شعر است و از سخنان در حال جنون . خداوند اين گفتار مشركين را رد كرده و مى فرمايد: بلكه آنچه او آورده حق است ، و در آن رسالت رسولان سابق تصديق شده ، پس مانند شعر و سخنان مجانين باطل نيست ، و چيز تازه اى هم نيست ، بلكه قبل از او هزاران نفر مانند او به اين رسالت ماءمور شده بودند.
مى گويند آيا خدايان خود را به خاطر مردى شاعر و ديوانه رها كنيم ؟ اين كلام ايشان در حقيقت انكارى است نسبت به رسالت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از آن استكبارى كه از پذيرفتن توحيد ورزيدند و آن را انكار كردند. و جمله بعدى كه مى فرمايد: ((بل جاء بالحق و صدق المرسلين (( رد كلام ايشان است كه مى گفتند: ((لشاعر مجنون (( آن جناب شاعر است و مجنون ، و كتاب او شعر است و از سخنان در حال جنون . خداوند اين گفتار مشركين را رد كرده و مى فرمايد: بلكه آنچه او آورده حق است ، و در آن رسالت رسولان سابق تصديق شده ، پس مانند شعر و سخنان مجانين باطل نيست ، و چيز تازه اى هم نيست ، بلكه قبل از او هزاران نفر مانند او به اين رسالت ماءمور شده بودند.
إِنَّكمْ لَذَائقُوا الْعَذَابِ الاَلِيمِ
إِنَّكمْ لَذَائقُوا الْعَذَابِ الاَلِيمِ
در اين جمله ايشان را به خاطر استكبارى كه كردند، و به حق نسبت باطل دادند، تهديد فرموده .
در اين جمله ايشان را به خاطر استكبارى كه كردند، و به حق نسبت باطل دادند، تهديد فرموده .
وَ مَا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
وَ مَا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
يعنى و در جزايى كه خواهيد ديد، هيچ ظلمى وجود ندارد، براى اينكه عين اعمال شما به شما برمى گردد.
يعنى و در جزايى كه خواهيد ديد، هيچ ظلمى وجود ندارد، براى اينكه عين اعمال شما به شما برمى گردد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۴ </center>
إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ... بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ... بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
اين استثنا، استثنايى است منقطع از ضمير در ((لذائقوا(( و ممكن هم هست استثنا از ضمير ((ما تجزون (( باشد و هر دو هم صحيح و داراى وجه است ، بنابر نظريه اول معنايش اين مى شود: ((و ليكن بندگان مخلص خدا رزقى معلوم دارند، و از چشندگان عذاب اليم نيستند(( و بنابر نظريه دوم معنايش اين مى شود: ((و ليكن بندگان مخلص خدا رزقى معلوم دارند ماوراى جزاى اعمالشان ((. و به زودى ان شاءاللّه به معناى آيه اشاره خواهيم كرد.
اين استثنا، استثنايى است منقطع از ضمير در ((لذائقوا(( و ممكن هم هست استثنا از ضمير ((ما تجزون (( باشد و هر دو هم صحيح و داراى وجه است ، بنابر نظريه اول معنايش اين مى شود: ((و ليكن بندگان مخلص خدا رزقى معلوم دارند، و از چشندگان عذاب اليم نيستند(( و بنابر نظريه دوم معنايش اين مى شود: ((و ليكن بندگان مخلص خدا رزقى معلوم دارند ماوراى جزاى اعمالشان ((. و به زودى ان شاءاللّه به معناى آيه اشاره خواهيم كرد.
ولى آنچه مسلم است اين است كه : نمى توان استثناى مذكور را متصل گرفت ، و احتمال اينكه استثنا متصل باشد، ضعيف بوده و خالى از تكلف و زحمت نيست .
ولى آنچه مسلم است اين است كه : نمى توان استثناى مذكور را متصل گرفت ، و احتمال اينكه استثنا متصل باشد، ضعيف بوده و خالى از تكلف و زحمت نيست .
خط ۱۲۴: خط ۱۲۶:
و بعضى ديگر گفته اند: ((كلام اهل بهشت است نه گوينده ((.
و بعضى ديگر گفته اند: ((كلام اهل بهشت است نه گوينده ((.
به طور كلى بايد دانست كه : مفسرين در بيشتر جملات سابق و اينكه هر يك حكايت كلام چه كسى است ، مثلا فلان جمله كلام ملائكه است ، و يا كلام اهل بهشت و يا كلام همان گوينده ؟ اختلاف كرده اند و آنچه ما اختيار كرديم ، وجهى بود كه سياق آيات با آن مساعدت داشت .
به طور كلى بايد دانست كه : مفسرين در بيشتر جملات سابق و اينكه هر يك حكايت كلام چه كسى است ، مثلا فلان جمله كلام ملائكه است ، و يا كلام اهل بهشت و يا كلام همان گوينده ؟ اختلاف كرده اند و آنچه ما اختيار كرديم ، وجهى بود كه سياق آيات با آن مساعدت داشت .
أَ ذَلِك خَيرٌ نُّزُلاً أَمْ شجَرَةُ الزَّقُّومِ ... يهْرَعُونَ
أَ ذَلِك خَيرٌ نُّزُلاً أَمْ شجَرَةُ الزَّقُّومِ ... يهْرَعُونَ
در اين آيه بين نعمت هايى كه خداى تعالى براى اهل بهشت آماده كرده و آنها را به وصف رزق كريم توصيف نموده و بين آن جايگاهى كه براى اهل آتش تهيه ديده و آن را درخت زقوم ناميده ، كه شكوفه هايش گويا سر شيطانها است و نيز شرابى از حميم است ، مقايسه شده .
در اين آيه بين نعمت هايى كه خداى تعالى براى اهل بهشت آماده كرده و آنها را به وصف رزق كريم توصيف نموده و بين آن جايگاهى كه براى اهل آتش تهيه ديده و آن را درخت زقوم ناميده ، كه شكوفه هايش گويا سر شيطانها است و نيز شرابى از حميم است ، مقايسه شده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۱ </center>
و مشار اليه به اشاره ((ذلك (( همان رزق كريمى است كه در سابق فرمود براى اهل بهشت آماده شده . و كلمه ((نزل (( - به ضمه نون و زا - چيزى است كه قبل از وارد شدن ميهمان براى پذيرايى از او آماده مى كنند، تا وقتى وارد شد تقديمش بدارند مانند انواع ميوه ها و خوراكيها.
و مشار اليه به اشاره ((ذلك (( همان رزق كريمى است كه در سابق فرمود براى اهل بهشت آماده شده . و كلمه ((نزل (( - به ضمه نون و زا - چيزى است كه قبل از وارد شدن ميهمان براى پذيرايى از او آماده مى كنند، تا وقتى وارد شد تقديمش بدارند مانند انواع ميوه ها و خوراكيها.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]