تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۲: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
و در تفسير عياشى، از محمد بن سنان، از بطيخى، از ابى جعفر «عليه السلام» آورده كه در ذيل آيه «لَو اطَّلَعتَ عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِرَاراً وَ لَمُلِئتَ مِنهُم رُعباً» فرموده: مقصود خداى تعالى، شخص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نيست، بلكه منظور مؤمنان هستند. گويا مؤمنان دارند اين حرف را به يكديگر مى زنند، و حال مؤمنان چنين است كه اگر اصحاب كهف را ببينند، سرشار از ترس و رعب شده، پا به فرار مى گذارند. | و در تفسير عياشى، از محمد بن سنان، از بطيخى، از ابى جعفر «عليه السلام» آورده كه در ذيل آيه «لَو اطَّلَعتَ عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِرَاراً وَ لَمُلِئتَ مِنهُم رُعباً» فرموده: مقصود خداى تعالى، شخص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نيست، بلكه منظور مؤمنان هستند. گويا مؤمنان دارند اين حرف را به يكديگر مى زنند، و حال مؤمنان چنين است كه اگر اصحاب كهف را ببينند، سرشار از ترس و رعب شده، پا به فرار مى گذارند. | ||
<span id='link267'><span> | <span id='link267'><span> | ||
و در تفسير روح المعانى، اسماء اصحاب كهف بر طبق روايت صحيحى، از ابن عباس چنين آمده: | |||
و در تفسير روح | |||
۱ - مكسلينيا. ۲ - يمليخا. ۳ - مرطولس. ۴ - ثبيونس. ۵ - دردونس. ۶ - كفاشيطيطوس. ۷ - منطونواسيس - كه همان چوپان بوده واسم سگش قطمير بوده است. | |||
و اما | راوى مى گويد: از على «كرّم اللّه وجهه» روايت شده كه اسمای ایشان را چنين برشمرده: | ||
۱ - يمليخا. ۲ - مكسلينيا. ۳ - مسلينيا، كه اصحاب دست راستى پادشاه بوده اند. ۴ - مرنوش. ۵ - دبرنوش. ۶ - شاذنوش، كه اصحاب دست چپش بوده اند، و همواره با اين شش نفر مشورت مى كرده و هفتمى اصحاب كهف، همان چوپانى بوده كه در اين روايت اسمش نيامده، ولى در اين جا نيز، اسم سگ را «قطمير» معرفى نموده. | |||
و اما اين كه آيا اين روايت به على نسبت داده اند صحيح است، يا صحيح نيست، گفتار ديگرى است كه علامه سيوطى، در حواشى بيضاوى نوشته، كه طبرانى اين روايت را در معجم «اوسط» خود، به سند صحيح، از ابن عباس آورده. و آنچه كه در الدر المنثور است، نيز همين روايت طبرانى، در «اوسط» است كه گفتيم به سند صحيح، از ابن عباس روايت كرده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۴۰۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۴۰۰ </center> | ||
البته در بعضى روايات | البته در بعضى روايات ديگرى، اسامى ديگرى براى آنان نقل كرده اند، كه حافظ ابن حجر، در شرح بخارى نوشته. گفتگو در باره اسامى اصحاب كهف بسيار است، كه هيچ يك هم مضبوط و مستند و قابل اعتماد نيست. و در كتاب بحر آمده كه اسامى اصحاب كهف، عجمى (غير عربى) بوده، كه نه شكل معينى و نه نقطه داشته، و خلاصه سند در شناختن اسامى آنان ضعيف است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۰۱ </center> | ||
و روايتى كه به على | و روايتى كه به على «عليه السلام» نسبت داده اند، همان است كه ثعلبى هم، در كتاب «عرائس» و ديلمى، در كتاب خود، به طور مرفوع آورده و در آن عجائبى ذكر شده. | ||
<span id='link268'><span> | <span id='link268'><span> | ||
==اصحاب كهف ياران، حضرت مهدى «عج» هستند == | ==اصحاب كهف ياران، حضرت مهدى «عج» هستند == | ||
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) فرمود: اصحاب كهف، ياران مهدى اند. | و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) فرمود: اصحاب كهف، ياران مهدى اند. |