تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


براى هر امتى طريقى براى قربان كردن مقرر كرديم كه هر يك پيرو طريق خويش است در اين كار با تو مجادله نكنند و تو به سوى پروردگارت دعوت همى كن كه پيرو هدايتى خالى از انحراف هستى. (۶۷)
براى هر امتى طريقى براى قربان كردن مقرر كرديم، كه هر يك پيرو طريق خويش است، در اين كار با تو مجادله نكنند و تو به سوى پروردگارت دعوت همى كن كه پيرو هدايتى خالى از انحراف هستى. (۶۷)


اگر با تو مجادله كنند بگو: خدا به اعمالى كه مى كنيد داناتر است. (۶۸)
اگر با تو مجادله كنند، بگو: خدا به اعمالى كه مى كنيد، داناتر است. (۶۸)


خدا روز قيامت درباره مطالبى كه در آن اختلاف مى كرديد ميان شما حكم مى كند. (۶۹)
خدا، روز قيامت درباره مطالبى كه در آن اختلاف مى كرديد، ميان شما حكم مى كند. (۶۹)


مگر نمى دانى كه خدا آنچه در آسمان و زمين هست مى داند كه اين در نامه اى است و اين براى خدا آسان است. (۷۰)
مگر نمى دانى كه خدا آنچه در آسمان و زمين هست، مى داند كه اين در نامه اى است و اين براى خدا آسان است. (۷۰)


غير خدا چيزها مى پرستند كه خدا در مورد آن دليلى نازل نكرده و چيزها كه درباره آن علم ندارند، و ستمگران ياورى ندارند. (۷۱)
غير خدا چيزها مى پرستند كه خدا در مورد آن دليلى نازل نكرده و چيزها كه درباره آن علم ندارند، و ستمگران ياورى ندارند. (۷۱)


و چون آيه هاى روشن ما را برايشان بخوانند در چهره كسانى كه كافرند اثر انكار را توانى شناخت و نزديك باشند كه بروى كسانى كه آيه هاى ما را برايشان خوانده اند دست بگشايند، بگو آيا از چيزى خبرتان دهم كه بدتر از اين است ، و آن آتش است كه خدا به كافران وعده داده و بد سرانجامى است. (۷۲)
و چون آيه هاى روشن ما را برايشان بخوانند، در چهره كسانى كه كافرند، اثر انكار را توانى شناخت و نزديك باشند كه به روى كسانى كه آيه هاى ما را برايشان خوانده اند، دست بگشايند، بگو آيا از چيزى خبرتان دهم كه بدتر از اين است، و آن آتش است كه خدا به كافران وعده داده و بد سرانجامى است. (۷۲)


اى مردم مثلى زده شده گوش بدان داريد: آن كسانى كه سوى خدا مى خوانيد هرگز مگسى خلق نكنند و گر چه در اين باب همكارى كنند و اگر مگسى چيزى از آنها بربايد نمى توانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. (۷۳)
اى مردم! مَثَلى زده شده، گوش بدان داريد: آن كسانى كه سوى خدا مى خوانيد، هرگز مگسى خلق نكنند و گرچه در اين باب همكارى كنند و اگر مگسى چيزى از آن ها بربايد، نمى توانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. (۷۳)


خدا را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند كه خدا توانا و نيرومند است. (۷۴)
خدا را آن گونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه خدا توانا و نيرومند است. (۷۴)


خدا از فرشتگان فرستادگان بر مى گزيند و همچنين از مردم كه خدا شنوا و دانا است. (۷۵)
خدا از فرشتگان فرستادگان بر مى گزيند و همچنين از مردم كه خدا شنوا و دانا است. (۷۵)


آنچه را در پيش دارند و آنچه را پشت سر نهاده اند مى داند و همه كارها به خدا بازگشت دارد. (۷۶)
آنچه را در پيش دارند و آنچه را پشت سر نهاده اند، مى داند و همه كارها به خدا بازگشت دارد. (۷۶)


شما كه ايمان داريد ركوع كنيد و به سجده بيفتيد و پروردگارتان را بپرستيد و نيكى كنيد شايد رستگار شويد.(۷۷)
شما كه ايمان داريد، ركوع كنيد و به سجده بيفتيد و پروردگارتان را بپرستيد و نيكى كنيد، شايد رستگار شويد.(۷۷)


و در راه خدا كارزار كنيد چنانكه سزاوار كارزار كردن براى او است او شما را برگزيد و در اين دين براى شما دشوارى ننهاده آئين پدرتان ابراهيم است و او شما را از پيش و هم در اين قرآن مسلمان نام داد تا اين پيغمبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد پس نماز گزاريد و زكات دهيد و به خدا تكيه كنيد كه او مولاى شما است و چه خوب مولا و چه خوب ياورى است (۷۸)
و در راه خدا كارزار كنيد، چنان كه سزاوار كارزار كردن براى او است، او شما را برگزيد و در اين دين براى شما دشوارى ننهاده، آیين پدرتان ابراهيم است و او شما را از پيش و هم در اين قرآن مسلمان نام داد، تا اين پيغمبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز گزاريد و زكات دهيد و به خدا تكيه كنيد، كه او مولاى شما است و چه خوب مولا و چه خوب ياورى است. (۷۸)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۴ </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


اين آيات رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را دستور مى دهد به دعوت ، و اينكه حقايقى از دعوت خود و اباطيل شرك را بيان كند، آنگاه مؤ منين را دستور مى دهد به فعل خير كه خلاصه شريعت است و مراد از آن اين است كه خدا را بندگى نموده ، عمل خير انجام دهند، و در آخر امر به جهاد در راه خدا مى كند، و با همين دستور سوره را ختم مى نمايد.
اين آيات، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را دستور مى دهد به دعوت، و اين كه حقايقى از دعوت خود و اباطيل شرك را بيان كند، آنگاه به مؤمنان دستور مى دهد به «فعل خير»، كه خلاصه شريعت است و مراد از آن، اين است كه خدا را بندگى نموده، عمل خير انجام دهند، و در آخر، امر به جهاد در راه خدا مى كند، و با همين دستور، سوره را ختم مى نمايد.


«'''لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسكاً هُمْ نَاسِكوهُ فَلا يُنَازِعُنَّك فى الاَمْرِ...'''»:
«'''لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكاً هُمْ نَاسِكوهُ فَلا يُنَازِعُنَّك فى الاَمْرِ...'''»:


كلمه منسك مصدر ميمى از ((نسك (( به معناى عبادت است ، مؤ يد اين مطلب جمله ((هم ناسكوه (( است يعنى همان عبادت را انجام مى دادند و اگر مصدر ميمى نبود و اسم مكان مى بود - همچنانكه بعضى احتمال داده اند - آن وقت برگشت ضمير ((هاء(( به منسك معناى درستى نمى داد.
كلمۀ «مَنسَك»، مصدر ميمى از «نسك»، به معناى عبادت است. مؤيد اين مطلب، جملۀ «هُم نَاسِكُوهُ» است. يعنى همان عبادت را انجام مى دادند و اگر مصدر ميمى نبود و اسم مكان مى بود - همچنان كه بعضى احتمال داده اند - آن وقت برگشت ضمير «هاء» به منسك، معناى درستى نمى داد.


و مراد از ((كل امة (( امتهاى گذشته است كه هر يك پس از ديگرى آمده تا منتهى به امت اسلام شده ، نه امتهاى مختلف زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از قبيل امت عرب و عجم و روم ، چون مى دانيم كه شريعت خدا همواره يكى بوده و نبوت هم جهانى بوده است .
و مراد از «كُلّ امّة»، امت هاى گذشته است كه هر يك پس از ديگرى آمده، تا منتهى به امت اسلام شده، نه امت هاى مختلف زمان رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از قبيل امت عرب و عجم و روم، چون مى دانيم كه شريعت خدا، همواره يكى بوده و نبوت هم جهانى بوده است.
<span id='link393'><span>
<span id='link393'><span>
==جواب به كفار و مشركين كه به روش مسلمين در عبادت خدا خرده مى گرفتند ==
==جواب به كفار و مشركان، كه به روش مسلمين در عبادت خدا، خُرده مى گرفتند ==
جمله ((فلا ينازعنك فى الامر(( مشركين و منكرين دعوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را نهى مى كند از اينكه در عبادتى كه او آورده با او نزاع نكنند هر چند كه آنها ايمان به دعوت او نداشته باشند و براى امر و نهى او احترامى قائل نباشند. خواهى گفت : با اينكه وقعى به امر و نهى او نمى گذارند، نهى ايشان در اين آيه چه اثرى دارد؟
جملۀ «فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِى الأمر»، مشركان و منكران دعوت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را نهى مى كند از اين كه در عبادتى كه او آورده، با او نزاع نكنند، هرچند كه آن ها ايمان به دعوت او نداشته باشند و براى امر و نهى او احترامى قائل نباشند.  


مى گوييم : اين در صورتى است كه نهى همراه با دليل نباشد، ولى در اينجا در صدر آيه دليل ذكر شده . و گويا كفار از اهل كتاب و يا مشركين وقتى عبادات اسلامى را ديده اند و چون براى آنها نوظهور بوده - چون نظير آنرا در شريعت هاى سابق ، يعنى شريعت يهود نديده بودند - لذا در مقام منازعه با آن جناب بر آمده اند كه اين نوع عبادت را از كجا آورده اى ما اينطور عبادت در هيچ شريعتى نديده ايم اگر اين قسم عبادت از شرايع نبوت بود، و به عبارت ديگر اگر تو كه آورنده اين عبادتى پيغمبر بودى بايد مردم خداپرست كه از امتهاى انبياء گذشته اند آن را مى شناختند. و خداى تعالى جواب داده كه هر امتى از امتهاى گذشته عبادتى داشته اند كه آن قسم خدا را عبادت مى كردند، و عبادت هيچ امتى به امت ديگر منتقل نمى شده چون خداوند با هر شريعت ، شرايع قبلى را نسخ مى كرد و بهتر از آن را مى آورد، چون افكار امتهاى بعدى ترقى يافته تر از
خواهى گفت: با اين كه وقعى به امر و نهى او نمى گذارند، نهى ايشان در اين آيه چه اثرى دارد؟
 
مى گوييم: اين در صورتى است كه نهى همراه با دليل نباشد، ولى در اين جا در صدر آيه دليل ذكر شده. و گويا كفار از اهل كتاب و يا مشركان وقتى عبادات اسلامى را ديده اند و چون براى آن ها نوظهور بوده - چون نظير آن را در شريعت هاى سابق، يعنى شريعت يهود نديده بودند - لذا در مقام منازعه با آن جناب بر آمده اند كه اين نوع عبادت را از كجا آورده اى، ما اين طور عبادت در هيچ شريعتى نديده ايم، اگر اين قسم عبادت از شرايع نبوت بود، و به عبارت ديگر، اگر تو كه آورنده اين عبادتى پيغمبر بودى، بايد مردم خداپرست كه از امت هاى انبياء گذشته اند، آن را مى شناختند.  
 
و خداى تعالى جواب داده كه هر امتى از امت هاى گذشته، عبادتى داشته اند كه آن قسم خدا را عبادت مى كردند، و عبادت هيچ امتى به امت ديگر منتقل نمى شده، چون خداوند با هر شريعت، شرايع قبلى را نسخ مى كرد و بهتر از آن را مى آورد. چون افكار امت هاى بعدى، ترقى يافته تر از قبلی ها بود و استعداد
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۵ </center>
قبلى ها بود و استعداد عبادتى كاملتر و بهتر از سابق را يافته بودند، پس هميشه عبادت سابقين در حق لاحقين نسخ مى شد، پس ديگر معنا ندارد كه شما با پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نزاع كنيد كه چرا طريقه عبادتت شبيه به طريقه سابقين نيست .
عبادتى كاملتر و بهتر از سابق را يافته بودند. پس هميشه عبادت سابقين در حق لاحقين نسخ مى شد. پس ديگر معنا ندارد كه شما با پيغمبر «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نزاع كنيد كه چرا طريقه عبادتت شبيه به طريقه سابقين نيست.  


و چون نهى ايشان از منازعه به معناى دلخوش داشتن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، و نهى آن جناب از اعتنا كردن به اعتراضات آنها است ، لذا جمله ((و ادع الى ربك - تو به كار دعوت به سوى پروردگارت بپرداز(( را بر آن جمله عطف نموده ، گويا فرموده : ناراحت مشو و اعتنايى به منازعت آنان مكن ، تو به آنچه ماءمور شده اى - يعنى به دعوت به سوى پروردگارت - بپرداز.
و چون نهى ايشان از منازعه به معناى دلخوش داشتن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و نهى آن جناب از اعتنا كردن به اعتراضات آن ها است. لذا جملۀ «وَ ادعُ إلَى رَبِّك: تو به كار دعوت به سوى پروردگارت بپرداز» را بر آن جمله عطف نموده. گويا فرموده: ناراحت مشو و اعتنايى به منازعت آنان مكن، تو به آنچه مأمور شده اى - يعنى به دعوت به سوى پروردگارت - بپرداز.


آنگاه همين مطلب را با جمله ((انك لعلى هدى مستقيم (( تعليل كرد، و اگر هدايت را مستقيم خواند با اينكه مستقيم صفت راهى است كه به هدايت منتهى مى شود، از باب مجاز عقلى است .
آنگاه همين مطلب را با جملۀ «إنَّكَ لَعَلَى هُدىً مُستَقِيم» تعليل كرد، و اگر هدايت را مستقيم خواند، با اين كه مستقيم صفت راهى است كه به هدايت منتهى مى شود، از باب مجاز عقلى است.


«'''وَ إِن جَادَلُوك فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ'''»:
«'''وَ إِن جَادَلُوك فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ'''»:


سياق آيه قبلى تاءييد مى كند كه مراد از اين جدال ، مجادله و بگو مگوى در همان مساءله طرز عبادت باشد، بعد از آنكه آن حجت مذكور را در پاسخشان آورد، رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه (اگر زير بار نرفتند) به حكم خدا ارجاعشان ده . حكم ، حكم خدا است ، و تو خودت را با ايشان يكى مكن .
سياق آيه قبلى تأييد مى كند كه مراد از اين جدال، مجادله و بگو مگوى در همان مسأله طرز عبادت باشد، بعد از آن كه آن حجت مذكور را در پاسخشان آورد، به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه: (اگر زير بار نرفتند)، به حكم خدا ارجاعشان ده. حكم، حكم خدا است، و تو خودت را با ايشان يكى مكن.
 
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از جملۀ «إن جَادَلُوك»، مطلق جدال در امر دين است. بعضى ديگر گفته اند: مراد جدال در امر ذبيحه است، ولى سياق سابق، با اين احتمال نمى سازد.


بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از جمله ((ان جادلوك (( مطلق جدال در امر دين است بعضى ديگر گفته اند: مراد جدال در امر ذبيحه است ، ولى سياق سابق با اين احتمال نمى سازد.
جملۀ «فَقُل اللّهُ أعلَمُ بِمَا تَعمَلُون»، زمينه چينى است براى اين كه ايشان را به حكم خدا ارجاع دهد و معنايش اين است كه: خدا داناتر است به آنچه مى كنيد، و ميان شما حكم مى كند، حكم كسى كه حقيقت حال را كاملا مى داند. چيزى كه هست، اين حكم را روز قيامت مى كند و در ازاى مخالفتتان با حق و اهل حق به حسابتان مى رسد.  


جمله ((فقل اللّه اعلم بما تعملون (( زمينه چينى است براى اينكه ايشان را به حكم خدا ارجاع دهد و معنايش اين است كه : خدا داناتر است به آنچه مى كنيد، و ميان شما حكم مى كند حكم كسى كه حقيقت حال را كاملا مى داند، چيزى كه هست اين حكم را روز قيامت مى كند و در ازاى مخالفتتان با حق و اهل حق به حسابتان مى رسد. كلمه ((اختلاف (( و ((تخالف (( هر دو به يك معنا است ، همچنانكه ((استباق (( و ((تسابق (( به يك معنا است .
كلمۀ «اختلاف» و «تخالف»، هر دو به يك معنا است، همچنان كه «استباق» و «تسابق»، به يك معنا است.


«'''أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَاءِ وَ الاَرْضِ إِنَّ ذَلِك فى كِتَابٍ إِنَّ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ'''»:
«'''أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السَّمَاءِ وَ الاَرْضِ إِنَّ ذَلِك فى كِتَابٍ إِنَّ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ'''»:


اين آيه تعليل علم خدا است به آنچه مى كنند، و معنايش اين است : آنچه كفار مى كنند
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۶ </center>
بعضى از حوادث است كه در زمين و آسمان جريان مى يابد، و خدا تمامى حوادث و موجودات زمين و آسمان را مى داند پس او به كرده هاى شما كفار نيز آگاه است .
اين آيه، تعليل علم خدا است به آنچه مى كنند، و معنايش اين است: آنچه كفار مى كنند، بعضى از حوادث است كه در زمين و آسمان جريان مى يابد، و خدا تمامى حوادث و موجودات زمين و آسمان را مى داند. پس او به كرده هاى شما كفار نيز آگاه است.
 
جملۀ «إنَّ ذَلِكَ فِى كِتَاب»، مطالب قبلى را تأكيد مى كند و مى فرمايد: آنچه را خدا مى داند، همه در كتابى ثبت است. نه نسخه اش گُم مى شود، نه او فراموش مى كند و نه دچار اشتباه مى گردد. پس كرده هاى ايشان، همان طور كه بوده تا روزى كه خدا حكم كند، محفوظ مى ماند.  


جمله ((ان ذلك فى كتاب (( مطالب قبلى را تاءكيد مى كند، و مى فرمايد: آنچه را خدا مى داند همه در كتابى ثبت است ، نه نسخه اش ‍ گم مى شود، نه او فراموش مى كند و نه دچار اشتباه مى گردد. پس ‍ كرده هاى ايشان همانطور كه بوده تا روزى كه خدا حكم كند محفوظ مى ماند. و جمله ((ان ذلك على اللّه (( يسير معنايش اين است كه ثبت و نگهدارى آنچه مى داند در كتابى محفوظ براى او آسان است .
و جملۀ «إنَّ ذَلِكَ عَلَى اللّه يَسِير»، معنايش اين است كه ثبت و نگهدارى آنچه مى داند، در كتابى محفوظ براى او آسان است.


احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند
==احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند==


«'''وَ يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنزِّلْ بِهِ سلْطاناً وَ مَا لَيْس لهَُم بِهِ عِلْمٌ...'''»:
«'''وَ يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنزِّلْ بِهِ سلْطاناً وَ مَا لَيْس لهَُم بِهِ عِلْمٌ...'''»: