تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




«'''الْمُلْك يَوْمَئذٍ لِّلَّهِ يحْكمُ بَيْنَهُمْ... عَذَابٌ مُّهِينٌ'''»:
«'''الْمُلْك يَوْمَئذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ... عَذَابٌ مُّهِينٌ'''»:


در سابق به طور مكرر گفتيم كه مراد از براى خدا بودن ملك در روز قيامت ظاهر
در سابق به طور مكرر گفتيم كه مراد از «براى خدا بودن مُلك در روز قيامت»، ظاهر شدن حقیقت است
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۸ </center>
شدن حقيقت است در آن روز، و گرنه در دنيا هم ملك براى خدا است ، و اين اختصاص به روز قيامت ندارد، و همچنين در نظاير اين اوصاف كه براى روز قيامت در قرآن آمده ، از قبيل ((الامر يومئذ لله ، القوه يومئذ لله ((، و مانند آن ، كه منظور ظهور آن وصف است .
در آن روز، و گرنه در دنيا هم مُلك براى خدا است، و اين اختصاص به روز قيامت ندارد. و همچنين در نظاير اين اوصاف كه براى روز قيامت در قرآن آمده، از قبيل «الأمرُ يَومَئِذٍ لِلهِ»، «القُوَّةُ يَومَئِذٍ لِلّهِ»، و مانند آن، كه منظور ظهور آن وصف است.


در اينجا لازم است مطلب را توضيح دهيم تا كسى از خوانندگان عزيز دچار اشتباه نشود: منظور ما از اينكه گفتيم در روز قيامت براى همه روشن مى شود كه ملك براى خدا است ملك مجازى نيست ، چون ملك دو قسم است ، يكى ملك حقيقى و حق ، و ديگرى مجازى و صورى . آنچه از مصاديق ملك در اين عالم براى اشياء و اشخاص ‍ ملاحظه مى كنيم ملك مجازى و صورى است كه خدا به آنها داده ، البته در عين اينكه داده باز ملك خود اوست .
در اين جا لازم است مطلب را توضيح دهيم تا كسى از خوانندگان عزيز دچار اشتباه نشود:  


اين دو قسم ملك همواره هست تا قيامت به پا شود، آن وقت ديگر اثرى از ملك مجازى و صورى باقى نمى ماند، در نتيجه ديگر احدى از موجودات عالم صفت مالكيت را ندارند. پس ، از معناى مالك باقى نمى ماند مگر ملك حقيقى و حق ، كه آن هم براى خدا است و بس .  
منظور ما از اين كه گفتيم در روز قيامت براى همه روشن مى شود كه مُلك براى خدا است، مُلك مجازى نيست. چون مُلك دو قسم است: يكى مُلك حقيقى و حق، و ديگرى مجازى و صورى. آنچه از مصاديق مُلك در اين عالَم براى اشياء و اشخاص ملاحظه مى كنيم، مُلك مجازى و صورى است كه خدا به آن ها داده، البته در عين اين كه داده، باز ملك خود اوست.  


پس يكى از خصايص روز قيامت اين مى شود كه آن روز ملك براى خدا است ، و همچنين آن روز عزت و قدرت و امر براى خدا است .
اين دو قسم ملك همواره هست تا قيامت به پا شود. آن وقت ديگر اثرى از ملك مجازى و صورى باقى نمى ماند. در نتيجه ديگر احدى از موجودات عالَم صفت مالكيت را ندارند. پس از معناى مالك باقى نمى ماند، مگر ملك حقيقى و حق، كه آن هم براى خدا است و بس.  


«'''يحكم بينهم'''» - يعنى آن روز غير از خدا هيچ حاكمى ديگر غير او نيست ، چون حكم راندن از فروعات ملك است ، وقتى در آن روز براى احدى هيچ نصيبى از ملك نماند، هيچ نصيبى از حكم راندن هم نمى ماند.
پس يكى از خصايص روز قيامت اين مى شود كه: «آن روز، مُلك براى خدا است»، و همچنين آن روز عزت و قدرت و امر، براى خدا است.


«'''فالذين آمنوا و عملوا الصالحات فى جنات النعيم ، و الذين كفروا و كذبوا باياتنا'''» - مقصود از ((الذين كفروا...(( معاندين هستند كه از حق استكبار مى ورزند.
«'''يَحكُمُ بَينَهُم'''» - يعنى: آن روز، غير از خدا هيچ حاكمى ديگر غير او نيست. چون حكم راندن از فروعات ملك است. وقتى در آن روز براى احدى هيچ نصيبى از ملك نماند، هيچ نصيبى از حكم راندن هم نمى ماند.


«'''فاولئك لهم عذاب مهين'''» - اين جمله بيان همان حكمى است كه خداى تعالى در آن روز مى راند.
«'''فالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِى جَنَّاتِ النَّعِيم وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا'''» - مقصود از «الَّذِينَ كَفَرُوا...»، معاندين هستند كه از حق استكبار مى ورزند.
 
«'''فَأُولَئِكَ لَهُم عَذَابٌ مُهِين'''» - اين جمله، بيان همان حكمى است كه خداى تعالى در آن روز مى راند.
<span id='link384'><span>
<span id='link384'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
چند روايت درباره اذن قتال و تشريع جهاد با نزول آيه : ((اذن للذين يقاتلون ...((
در مجمع البيان مى گويد: از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هنوز ماءمور به قتال و ماذون به آن نشده بود كه آيه ((اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا(( نازل ، و جبرئيل شخصا شمشير بر كمر آن جناب ببست .
در مجمع البيان مى گويد: از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هنوز ماءمور به قتال و ماذون به آن نشده بود كه آيه ((اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا(( نازل ، و جبرئيل شخصا شمشير بر كمر آن جناب ببست .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۹ </center>