تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۱: خط ۸۱:
<span id='link379'><span>
<span id='link379'><span>


==پاسخ به استهزاى مشركين درباره نزول عذاب ، با بيان اينكه زمان كم و زياد نزدخداوند يكسان است ==
==پاسخ به استهزاى مشركان درباره درخواست نزول عذاب ==
«'''وَ يَستَعْجِلُونَك بِالْعَذَابِ وَ لَن يخْلِف اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِندَ رَبِّك كَأَلْفِ سنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ'''»:
«'''وَ يَستَعْجِلُونَك بِالْعَذَابِ وَ لَن يُخْلِف اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِندَ رَبِّك كَأَلْفِ سنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ'''»:


مشركين عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آن جناب را وقتى وعده عذابشان مى داد تكذيب مى كردند و از در استهزاء استعجال مى نمودند، يعنى مى گفتند: پس چرا نمى آورى آن عذاب را؟ چه وقت اين وعده تو عملى مى شود؟ خداى تعالى با اين جمله ايشان را پاسخ گفته كه ((لن يخلف اللّه وعده - هرگز خداوند خلف وعده نمى كند(( حال اگر آن وعده عذابى كه داد فقط مربوط به مشركين مكه باشد قهرا مراد از آن همان عذابى خواهد بود كه در جنگ بدر چشيدند. و اگر مراد از آن عذابى باشد كه بعدا خدا در روزى كه ميان پيغمبر خود و امتش ‍ داورى مى كند عملى مى سازد قهرا آن وعده هنوز عملى نشده است . و خدا از آن وعده داده و فرموده : ((و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم ((
مشركان عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، آن جناب را وقتى وعده عذابشان مى داد، تكذيب مى كردند و از درِ استهزاء، استعجال مى نمودند. يعنى مى گفتند: پس چرا نمى آورى آن عذاب را؟ چه وقت اين وعده تو عملى مى شود؟  


«'''و ان يوما عند ربك كالف سنه مما تعدون'''» - در اين جمله حكم كرده به اينكه يك روز از روزهايى كه نزد خدا است برابر است با هزار سال از روزهايى كه ما مى شماريم و نتيجه مى گيرد: پس خدايى كه يك روز نزد خودش طولانى و بسيار نيست و روزهاى ما نزد او كوتاه و اندك نيست و از بلندى آن و از كوتاهى اين متاءثر نمى شود چنين خدايى ترس از فوت ندارد تا در عذاب آنها عجله كند بلكه او حليم و بزرگوار است ، مهلتشان مى دهد تا دركات شقاوت خود را تكميل كنند آنگاه ايشان را در روزى كه برايشان مقدر شده مى گيرد و آن وقت كه اجلشان رسيد ديگر نمى توانند عقب بيندازند و نه نزديك تر كنند. و به همين جهت دنبال جمله مورد بحث در آيه بعدى مى فرمايد: ((و كاين من قريه امليت لها و هى ظالمه ثم اخذتها و الى المصير((
خداى تعالى، با اين جمله ايشان را پاسخ گفته كه: «لَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ: هرگز خداوند خُلف وعده نمى كند». حال اگر آن وعده عذابى كه داد، فقط مربوط به مشركان مكه باشد، قهرا مراد از آن، همان عذابى خواهد بود كه در جنگ بدر چشيدند.
 
و اگر مراد از آن عذابى باشد كه بعدا خدا در روزى كه ميان پيغمبر خود و امتش داورى مى كند، عملى مى سازد، قهرا آن وعده هنوز عملى نشده است. و خدا از آن وعده داده و فرموده: «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإذَا جَاءَ رَسُولُهُم قُضِىَ بَينَهُم».
 
«'''وَ إنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَألفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون'''» - در اين جمله، حكم كرده به اين كه يك روز از روزهايى كه نزد خدا است، برابر است با هزارسال از روزهايى كه ما مى شماريم و نتيجه مى گيرد:  
 
پس خدايى كه يك روز نزد خودش طولانى و بسيار نيست و روزهاى ما نزد او كوتاه و اندك نيست و از بلندى آن و از كوتاهى اين متأثر نمى شود، چنين خدايى ترس از فوت ندارد تا در عذاب آن ها عجله كند، بلكه او حليم و بزرگوار است، مهلتشان مى دهد تا دركات شقاوت خود را تكميل كنند. آنگاه ايشان را در روزى كه برايشان مقدر شده مى گيرد و آن وقت كه اجلشان رسيد، ديگر نمى توانند عقب بيندازند و نه نزديك تر كنند. و به همين جهت، دنبال جمله مورد بحث در آيه بعدى مى فرمايد: «وَ كَأيِّن مِن قَريَةٍ أملَيتُ لَهَا وَ هِىَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أخَذتُهَا وَ إلَىَّ المَصِير».
 
پس اين كه فرمود: «وَ إنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَألفِ سَنَةٍ»، ردّ استعجال ايشان به عذاب است. به اين بيان كه نزد خدا زمان كم و زياد يكسان است.


پس اينكه فرمود: ((و ان يوما عند ربك كالف سنة (( رد استعجال ايشان به عذاب است ، به اين بيان كه نزد خدا زمان كم و زياد يكسان است . ((و جمله و لن يخلف اللّه وعده ((
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۱ </center>
وعده تسليت ، و تاءييد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است كه از تكذيب آنان نسبت به خبرى كه از وعده خدا به ايشان داد، و نيز از تعجيز و است هزاء ايشان ناراحت نشود.
و جملۀ «وَ لَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ»، وعده تسليت، و تأييد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است كه از تكذيب آنان نسبت به خبرى كه از وعده خدا به ايشان داد، و نيز از تعجيز و استهزاء ايشان ناراحت نشود.


بعضى از مفسرين گفته اند: معناى جمله ((و ان يوما عند ربك (( اين است كه يك روز از روزهاى آخرت كه در آن روزها كفار عذاب مى شوند، براب ر هزار سال از ايام دنيايى است كه آن را سالهايى چند مى شمارند.
بعضى از مفسران گفته اند: معناى جملۀ «وَ إنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ»، اين است كه يك روز از روزهاى آخرت كه در آن روزها كفار عذاب مى شوند، برابر هزار سال از ايام دنيايى است كه آن را سال هايى چند مى شمارند.


بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه يك روز از روزهاى قيامت كه در آن به عذاب الهى گرفتارند، از شدت عذاب به نظرشان هزار سال دنيا مى آيد. ولى اين دو معنا با صدر آيه و نيز با آيه بعدى سازگار نيست.
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه يك روز از روزهاى قيامت، كه در آن به عذاب الهى گرفتارند، از شدت عذاب، به نظرشان هزار سال دنيا مى آيد. ولى اين دو معنا با صدر آيه و نيز با آيه بعدى سازگار نيست.


«'''وَ كَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْت لهََا وَ هِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتهَا وَ إِلىَّ الْمَصِيرُ...'''»:
«'''وَ كَأَيِّن مِن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لهََا وَ هِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَ إِلىَّ الْمَصِيرُ...'''»:


همانطور كه گفتيم اين آيه متمم جمله ((و ان يوما عند ربك كالف سنه (( و به منزله شاهد صدق مدعى است، و معنايش اين است كه : زمان اندك و يا بسيار نزد پروردگار تو يكسان است ، به شهادت اينكه بسيارى از قراى ظلم كننده را مهلت داد و بعد از مهلت به عذاب خود بگرفت .
همان طور كه گفتيم، اين آيه متمم جملۀ «وَ إنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَألف سَنَة» و به منزله شاهد صدق مدعى است، و معنايش اين است كه: زمان اندك و يا بسيار نزد پروردگار تو يكسان است. به شهادت اين كه بسيارى از قراى ظلم كننده را مهلت داد و بعد از مهلت، به عذاب خود بگرفت.


جمله ((و الى المصير(( بيان علت تعجيل نكردن خدا در عذاب كفار است . به اين بيان كه وقتى بازگشت همه به سوى اوست ، ديگر خوف فوت براى او تصور ندارد تا در عقاب ظالمان و كفار عجله كند.
جملۀ «وَ إلَىَّ المَصِير»، بيان علت تعجيل نكردن خدا در عذاب كفار است. به اين بيان كه وقتى بازگشت همه به سوى اوست، ديگر خوف فوت براى او تصور ندارد تا در عقاب ظالمان و كفار، عجله كند.


با اين بيان روشن مى شود كه مفاد اين آيه تكرار مفاد آيه ((فكاين من قريه ...(( نيست بلكه هر يك مفاد جداگانه اى دارند. اين را هم ناگفته نگذاريم كه در آيه شريفه التفاتى از غيبت به تكلم وحده به كار رفته (البته غيبت در آيه قبلى بود كه در جمله ((نزد پروردگارت (( خدا غايب حساب شده بود، و تكلم وحده در اين آيه كه ((بازگشت به سوى من است (( به كار رفته ) و نكته اين التفات اين است كه آيه مورد بحث يكى از صفات خدا را كه حلم است بيان مى كند، و در چنين مقامى مناسب اين است كه خدا شخصاخصم كفار به حساب آيد، و بفرمايد: چون با پيامبر من دشمنى كردند خود من دشمن و طرف حساب آنها خواهم بود.
با اين بيان روشن مى شود كه مفاد اين آيه تكرار مفاد آيه «فَكَأيّن مِن قَريَةٍ...» نيست، بلكه هر يك مفاد جداگانه اى دارند.  


«'''قُلْ يَا أَيهَا النَّاس إِنَّمَا أَنَا لَكمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ...أَصحَاب الجَْحِيمِ'''»:
اين را هم ناگفته نگذاريم كه در آيه شريفه، التفاتى از غيبت به تكلم وحده به كار رفته. (البته غيبت در آيه قبلى بود كه در جملۀ «نزد پروردگارت»، خدا غايب حساب شده بود، و تكلم وحده در اين آيه كه «بازگشت به سوى من است»، به كار رفته). و نكته اين التفات اين است كه آيه مورد بحث، يكى از صفات خدا را كه حلم است، بيان مى كند، و در چنين مقامى، مناسب اين است كه خدا شخصا خصم كفار به حساب آيد، و بفرمايد: چون با پيامبر من دشمنى كردند، خود من دشمن و طرف حساب آن ها خواهم بود.
 
«'''قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ...أَصحَابُ الجَْحِيمِ'''»:


رسول را امر مى كند به اينكه رسالت خود را به انذار و بيان نتايج ايمان و عمل صالح
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۲ </center>
كه همان اجر جميل - يعنى آمرزش گناهان - و رزق كريم - يعنى بهشت با همه نعمتهاى آن - است ، و نيز نتايج كفر و انكار و آثار سوء آن - كه همنشينى با جهنميان و خلاصى نداشتن از عذاب است - را اعلام بدارد.
رسول را امر مى كند به اين كه رسالت خود را به انذار و بيان نتايج ايمان و عمل صالح كه همان اجر جميل - يعنى آمرزش گناهان - و رزق كريم - يعنى بهشت با همه نعمت هاى آن - است، و نيز نتايج كفر و انكار و آثار سوء آن- كه همنشينى با جهنميان و خلاصى نداشتن از عذاب است - را اعلام بدارد.


«'''وَ الَّذِينَ سعَوْا فى ءَايَاتِنَا مُعَجِزِينَ'''»:
«'''وَ الَّذِينَ سَعَوْا فى آيَاتِنَا مُعَجِزِينَ'''»:


كلمه ((سعى (( به معناى تند رفتن ، و در اينجا كنايه از جد و جهد عليه آيات الهى و تلاش براى ابطال و خاموش كردن نور آنها است ، و تعبير به تكلم با غير (آيات ما) در حقيقت بازگشت به سياق سابق است بعد از آنكه التفات در آيه قبلى در ((امليت لها - مهلتش دادم ...(( كار خود را كرد، و در جمله مورد بحث به سياق قبل مراجعه نمود كه سياق تكلم با غير بود.
كلمه «سعى»، به معناى تند رفتن، و در اين جا كنايه از جدّ و جهد عليه آيات الهى و تلاش براى ابطال و خاموش كردن نور آن ها است. و تعبير به تكلم با غير (آيات ما) در حقيقت، بازگشت به سياق سابق است، بعد از آن كه التفات در آيه قبلى در «أملَيتُ لَهَا: مهلتش دادم...» كار خود را كرد، و در جمله مورد بحث، به سياق قبل مراجعه نمود كه سياق تكلم با غير بود.


توضيح آيه: ((و ما ارسلنا من قبلك منرسول ولا نبى الا اذا تمنى القى الشيطان فى امنيته...((
==توضيح آيه: ((و ما ارسلنا من قبلك منرسول ولا نبى الا اذا تمنى القى الشيطان فى امنيته...((==


«'''وَ مَا أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك مِن رَّسولٍ وَ لا نَبىٍ إِلا إِذَا تَمَنى أَلْقَى الشيْطانُ فى أُمْنِيَّتِهِ...'''»:
«'''وَ مَا أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك مِن رَّسولٍ وَ لا نَبىٍ إِلا إِذَا تَمَنى أَلْقَى الشيْطانُ فى أُمْنِيَّتِهِ...'''»:
خط ۱۴۰: خط ۱۴۸:
و نيز از همين باب است كه لفظ شيطان را دوباره آورده ، با اينكه مى توانست و بلكه لازم بود ضمير آن را به كار برد، و اين بدان جهت است كه اشاره به اين نكته كرده باشد كه القاء كننده كه شيطان است خداوند هيچ اعتنايى به او و به كيد او ندارد.
و نيز از همين باب است كه لفظ شيطان را دوباره آورده ، با اينكه مى توانست و بلكه لازم بود ضمير آن را به كار برد، و اين بدان جهت است كه اشاره به اين نكته كرده باشد كه القاء كننده كه شيطان است خداوند هيچ اعتنايى به او و به كيد او ندارد.
<span id='link382'><span>
<span id='link382'><span>
==القائات و وساوس شيطان وسيله امتحان است ==
==القائات و وساوس شيطان وسيله امتحان است ==
«'''لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشيْطانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فى قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ...'''»:
«'''لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشيْطانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فى قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ...'''»: