تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۴: خط ۵۴:
از اين جا روشن مى شود كه آنچه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در دل پنهان مى داشته، همين حكم بوده، و معلوم مى شود اين عمل، قبلا براى آن جناب واجب شده بود. نه اين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، آن طورى كه بعضى از مفسران گفته اند - عاشق «زينب» شده باشد، و عشق خود را پنهان كرده باشد، بلكه وجوب اين عمل را پنهان مى كرده.
از اين جا روشن مى شود كه آنچه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در دل پنهان مى داشته، همين حكم بوده، و معلوم مى شود اين عمل، قبلا براى آن جناب واجب شده بود. نه اين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، آن طورى كه بعضى از مفسران گفته اند - عاشق «زينب» شده باشد، و عشق خود را پنهان كرده باشد، بلكه وجوب اين عمل را پنهان مى كرده.


مفسران در اثر اين اشتباه، به حيص و بيص افتاده و در مقام توجيه عشق رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بر آمده اند، كه او هم بشر بوده، و عشق هم يك حالت جبلى و فطرى است، كه هيچ بشرى از آن مستثنى نيست. غافل از اين كه اولا با اين توجيه نيروى تربيت الهى را از نيروى جبلت و طبيعت بشرى كمتر دانسته اند، و حال آن كه نيروى تربيت الهى قاهر بر هر نيروى ديگر است.
مفسران در اثر اين اشتباه، به حيص و بيص افتاده و در مقام توجيه عشق رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بر آمده اند، كه او هم بشر بوده، و عشق هم يك حالت جبلى و فطرى است، كه هيچ بشرى از آن مستثنى نيست. غافل از اين كه:


و ثانيا در چنين فرضى ديگر معنا ندارد كه آن جناب را عتاب كند، كه چرا عشق خودت را پنهان كرده اى. چون معنايش اين مى شود كه تو بايد عشق خود را نسبت به زن مردم اظهار مى كردى، و چرا نكردى؟ و رسوايى اين حرف از آفتاب روشن تر است. چون از يك فرد عادى پسنديده نيست كه دنبال ناموس مردم حرفى بزند، و به ياد آنان باشد، و براى به چنگ آوردن آنان تثبيت كند. تا چه رسد به خاتم انبياء «صلوات الله عليه».
اولاً، با اين توجيه نيروى تربيت الهى را از نيروى جبلت و طبيعت بشرى كمتر دانسته اند، و حال آن كه نيروى تربيت الهى قاهر بر هر نيروى ديگر است.
 
و ثانياً، در چنين فرضى ديگر معنا ندارد كه آن جناب را عتاب كند، كه چرا عشق خودت را پنهان كرده اى. چون معنايش اين مى شود كه تو بايد عشق خود را نسبت به زن مردم اظهار مى كردى، و چرا نكردى؟ و رسوايى اين حرف از آفتاب روشن تر است. چون از يك فرد عادى پسنديده نيست كه دنبال ناموس مردم حرفى بزند، و به ياد آنان باشد، و براى به چنگ آوردن آنان تثبيت كند. تا چه رسد به خاتم انبياء «صلوات الله عليه».


«'''مَّا كانَ عَلى النَّبىِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَض اللَّهُ لَهُ ...مَّقْدُوراً'''»:
«'''مَّا كانَ عَلى النَّبىِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَض اللَّهُ لَهُ ...مَّقْدُوراً'''»:


كلمۀ «فرض»، به معناى تعيين و سهم دادن است. وقتى مى گويند: فلانى، فلان مقدار را براى فلان كس فرض كرده.
كلمۀ «فرض»، به معناى تعيين و سهم دادن است. وقتى مى گويند: فلانى، فلان مقدار را براى فلان كس فرض كرده. یعنی معین کرده و سهم داده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۵ </center>
يعنى معين كرده و سهم داده.


بعضى از علماء گفته اند: كلمۀ «فرض»، در خصوص آيه مورد بحث، به معناى اباحه و تجويز است. و كلمۀ «حَرَج»، به معناى به زحمت افتادن و در تنگنا بودن است، و مراد از اين كه فرمود: پيغمبر در تنگنا نيست، نفى علت تنگنايى است، و آن علت، عبارت است از منع خدا از انجام آنچه برايش معين شده.
بعضى از علماء گفته اند: كلمۀ «فرض»، در خصوص آيه مورد بحث، به معناى اباحه و تجويز است. و كلمۀ «حَرَج»، به معناى به زحمت افتادن و در تنگنا بودن است، و مراد از اين كه فرمود: پيغمبر در تنگنا نيست، نفى علت تنگنايى است، و آن علت، عبارت است از منع خدا از انجام آنچه برايش معين شده.
خط ۷۲: خط ۷۳:
«'''وَ كَانَ أمرُ اللهِ قَدراً مَقدُوراً'''» - يعنى خدا از ناحيه خود براى هر فردى، چيزى را كه سازگار حال اوست مقدر مى كند، و انبياء هم از آنچه خدا برايشان مقدر كرده، استثناء نشده، و ممنوع نگشته اند. همان چيزهايى كه براى ساير مردم مباح است، براى يشان نيز مباح است، بدون اين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از پاره اى از آن مقدرات، ممنوع و محروم باشد.
«'''وَ كَانَ أمرُ اللهِ قَدراً مَقدُوراً'''» - يعنى خدا از ناحيه خود براى هر فردى، چيزى را كه سازگار حال اوست مقدر مى كند، و انبياء هم از آنچه خدا برايشان مقدر كرده، استثناء نشده، و ممنوع نگشته اند. همان چيزهايى كه براى ساير مردم مباح است، براى يشان نيز مباح است، بدون اين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از پاره اى از آن مقدرات، ممنوع و محروم باشد.


«'''الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالَاتِ اللَّهِ وَ يخْشوْنَهُ وَ لا يخْشوْنَ أَحَداً إِلا اللَّهَ...'''»:
«'''الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ يَخْشوْنَهُ وَ لا يَخْشوْنَ أَحَداً إِلّا اللَّهَ...'''»:


كلمۀ «الَّذِينَ»، بيانگر موصول قبلى، يعنى «الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبل» است.
كلمۀ «الَّذِينَ»، بيانگر موصول قبلى، يعنى «الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبل» است.