تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۴: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
<span id='link266'><span> | <span id='link266'><span> | ||
==بحث روايتى (رواياتى در تفسير آيه ذر ...) == | ==بحث روايتى: (رواياتى در تفسير آيه ذر...) == | ||
در | در كافى، به سند خود، از زراره، از حمران، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آن دو را به هم آميخت، و از روى زمين، خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد. سپس به اصحاب يمين، كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند، فرمود: به سوى جنت شويد، كه مرا در اين امر باكى نيست، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى آتش شويد، و مرا در اين امر باكى و اعتنایى نيست. آنگاه فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم»؟ «قالوا بلى شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنا كنا عن هذا غافلين...». | ||
و نيز به سند | و نيز به سند خود، از عبداللّه بن سنان، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب پرسيدم: اين كدام فطرت است كه آيه شريفه: «فطرة اللّه التى فطر الناس عليها»، از آن ياد كرده؟ | ||
فرمود: اسلام | فرمود: اسلام است، كه خداوند بشر را در موقعى كه از او بر توحيد خود ميثاق مى گرفت، به كافر و مؤمن فرمود: «ألستُ بربّكم»، بشر را بر فطرت اسلام خلق كرد. | ||
و در تفسير عياشى و خصائص سيد | و در تفسير عياشى و خصائص سيد رضى، از اصبغ بن نباته، از على بن ابی طالب «عليه السلام» روايت شده كه گفت: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۲۲ </center> | ||
وقتى ابن الكواء نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: يا | وقتى ابن الكواء نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مرا خبر ده از خداى تعالى، و اين كه آيا قبل از موسى با كسى از اولاد آدم تكلم كرده؟ حضرت فرمود: خداوند با جميع مخلوقات خود تكلم كرده. چه خوب آنان و چه بدشان، و همه جواب او را داده اند. اين معنا بر ابن الكواء گران آمد و مقصود امام را نفهميد و لذا پرسيد: چطور يا اميرالمؤمنين؟ | ||
حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه به پيغمبر خود مى فرمايد: | حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه به پيغمبر خود مى فرمايد: «و إذ أخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم على أنفسهم ألستُ بربّكم قالوا بلى». اگر اين آيه را خوانده اى، بايد بدانى كه خداوند، كلام خود را به جميع افراد بنى آدم شنوانده و ايشان هم جواب او را داده اند. | ||
اى ابن كواء! جمله «قالوا بلى»، جواب بنى آدم است. خداوند به بنى آدم فرمود: به درستى منم معبود يكتا، معبودى نيست جز من و منم رحمان و رحيم. پس اقرار آوردند به اطاعت و ربوبيت، و رسل و انبياء، و اوصياى انبياء را از ديگران جدا كرد و بشر را مأمور به اطاعتشان كرد. بشر نيز در عهد ازل، به همه اين ها اقرار نمود. موقعى كه اقرار مى كردند، ملائكه ناظر بودند و گفتند: اى بنى آدم! ما عليه شما گواه شديم، تا در قيامت نتوانيد بگوييد ما از اين امر غافل بوديم. | |||
و گويا تشبيه | مؤلف: اين روايت مانند روايت قبلى و بعضى از رواياتى كه بعدا نقل مى شود، تنها مطلق أخذ ميثاق را ذكر مى كند، و متعرض بيرون آوردن ذريه از صلب آدم و نشان دادن خويش به ايشان نشده. | ||
و گويا تشبيه «ذريه» به «ذر»، كه در بعضى از روايات آمده، به منظور فهماندن كثرت ذريه است. نه خردى آن ها و اين كه از كوچكى حجم به اندازه ذَر بودند، و از آن جا كه اين تعبير در روايات بسيار و مكرر وارد شده، از اين رو، اين نشأت را، «عالَم ذَر» ناميده اند. | |||
و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اينكه سؤ ال و جواب مزبور گفتگوى حقيقى بوده نه صرف زبان حال. | و اين روايت به خوبى دلالت دارد بر اينكه سؤ ال و جواب مزبور گفتگوى حقيقى بوده نه صرف زبان حال. |