تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
<span id='link60'><span>
<span id='link60'><span>


==جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند ==
==جميع موجودات و آثار و اعمال آن ها، منتهى به ذات پروردگارند ==
البته همه مى دانيم كه (( لباس (( به معناى چيزى است كه انسان آن را براى پوشيدن تهيه مى كند، نه مواد اصلى آن از قبيل پنبه ، پشم ، ابريشم و غيره كه پس از انجام عملياتى از قبيل رشتن ، بافتن ، بريدن و دوختن به صورت لباس در مى آيد. بنابراين ، آيه مورد بحث كه لباس را با اينكه عمل خود انسان است مخلوق خدا شمرده نظير آيه (( و الله خلقكم و ما تعملون (( است ، كه عمل انسان را هم مخلوق خدا شمرده است . و جهتش اين است كه از نظر تكوين فرقى ميان نسبتى كه عمل انسان به خدا دارد، و نسبتى كه عمل طبايع از قبيل زردى طلا و شيرينى عسل و روئيدن گياهان به وى دارد، نيست ، زيرا جميع علل و اسباب و قدرت آنها همه منتهى به خداى سبحان است ، و خداوند به همه آنها و آثارشان احاطه دارد.
البته همه مى دانيم كه «لباس»، به معناى چيزى است كه انسان آن را براى پوشيدن تهيه مى كند. نه مواد اصلى آن، از قبيل پنبه، پشم، ابريشم و غيره كه پس از انجام عملياتى از قبيل رشتن، بافتن، بريدن و دوختن، به صورت لباس در مى آيد.  


البته اينكه گفتيم جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند، معنايش اين نيست كه نسبت خلقت به همه اشيا يكنواخت است ، به طورى كه نواقص و قبائحى كه در آنها ديده مى شود مخلوق خدا باشد، نه ، چنين نيست ، زيرا هر چيزى كه معناى نقص و قبح را دارا باشد چه مانند گناهان از مقوله عمل اختيارى بوده باشد و چه مانند گزيدن عقرب عمل غريزى باشد برگشت حقيقيش به فقدان كمال و نداشتن تماميت و زيبايى در خلقت است ، و همه اينها امورى است عدمى كه خلقت به آن تعلق نمى گيرد.
بنابراين، آيه مورد بحث كه لباس را با اين كه عمل خود انسان است، مخلوق خدا شمرده، نظير آيه «و الله خلقكم و ما تعملون» است، كه عمل انسان را هم مخلوق خدا شمرده است، و جهتش اين است كه از نظر تكوين، فرقى ميان نسبتى كه عمل انسان به خدا دارد، و نسبتى كه عمل طبايع از قبيل زردى طلا و شيرينى عسل و روئيدن گياهان به وى دارد، نيست. زيرا جميع علل و اسباب و قدرت آن ها، همه منتهى به خداى سبحان است، و خداوند به همه آن ها و آثارشان احاطه دارد.
 
البته اين كه گفتيم جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آن ها منتهى به ذات پروردگارند، معنايش اين نيست كه نسبت خلقت به همه اشيا يكنواخت است، به طورى كه نواقص و قبائحى كه در آن ها ديده مى شود، مخلوق خدا باشد. نه، چنين نيست. زيرا هر چيزى كه معناى نقص و قبح را دارا باشد، چه مانند گناهان از مقوله عمل اختيارى بوده باشد و چه مانند گزيدن عقرب عمل غريزى باشد، برگشت حقيقی اش، به فقدان كمال و نداشتن تماميت و زيبايى در خلقت است، و همه اين ها امورى است عدمى كه خلقت به آن تعلق نمى گيرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۸۶ </center>
جمله (( يوارى سواتكم (( كه وصف براى (( لباس (( است دلالت دارد بر اينكه لباس پوشش واجب و لازمى است كه كسى از آن بى نياز نيست ، و آن پوشش عضوى است كه برهنه بودنش زشت و مايه رسوايى آدمى است ، به خلاف ريش كه به معناى پوشش زايد بر مقدار حاجت و باعث زينت و جمال است .
جمله «يوارى سواتكم»، كه وصف براى «لباس» است، دلالت دارد بر اين كه لباس پوشش واجب و لازمى است، كه كسى از آن بى نياز نيست، و آن پوشش عضوى است كه برهنه بودنش زشت و مايه رسوايى آدمى است، به خلاف «ريش»، كه به معناى پوشش زايد بر مقدار حاجت و باعث زينت و جمال است.


خداى تعالى در اين جمله بر آدميان منت مى گذارد كه به پوشيدن لباس و آرايش خود هدايت شان كرده است. و به طورى كه بعضى گفته اند اين آيه دلالت بر اباحه لباس زينت دارد.
خداى تعالى، در اين جمله بر آدميان منت مى گذارد كه به پوشيدن لباس و آرايش خود هدايت شان كرده است. و به طورى كه بعضى گفته اند، اين آيه دلالت بر اباحه لباس زينت دارد.


==مراد از «لباس تقوا» و بهتر بودن لباس تقوا از لباس ظاهر==
==مراد از «لباس تقوا» و بهتر بودن لباس تقوا از لباس ظاهر==