تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۳: خط ۷۳:
<span id='link382'><span>
<span id='link382'><span>


==بيان غرض و مفاد اين آيات شريفه ==
==غرض و مفاد آيات سوره ذاریات ==
دعوت پيامبر اسلام همواره لبه تيزش به طرف وثنيت بود، كه ايشان را به توحيد در ربوبيت مى خواند، و مى خواست به آنها بفهماند كه خداى تعالى تنها رب آنان و رب تمامى عالم است . و اين دعوتش از دو طريق بود، يكى از راه بشارت و نويد، و يكى از راه انذار و تهديد كه مخصوصا بر اين انذار بيشتر تكيه داشت . و انذارش به دو چيز بود: يكى عذاب دنيا كه اقوام و ملل گذشته را به جرم تكذيب منقرض ساخت . و يكى هم عذاب آخرت كه عذابى است جاودانه . و در پيشبرد دعوت همين انذار مؤثر و عمده بود، چون اگر حساب و جزاى روز قيامت نباشد، ايمان به وحدانيت خدا و نبوت انبياء لغو و بى اثر است.
دعوت پيامبر اسلام، همواره لبه تيزش به طرف وثنيت بود، كه ايشان را به توحيد در ربوبيت مى خواند، و مى خواست به آن ها بفهماند كه خداى تعالى، تنها ربّ آنان و ربّ تمامى عالَم است. و اين دعوتش از دو طريق بود. يكى از راه بشارت و نويد، و يكى از راه انذار و تهديد، كه مخصوصا بر اين انذار بيشتر تكيه داشت.


همچنان كه مشركين به همين منظور خداى آسمان و زمين را با خدايان دروغين معاوضه كردند، و شديدا با اصول سه گانه توحيد و نبوت و معاد مخالفت و انكار مى ورزيدند.
و انذارش به دو چيز بود: يكى عذاب دنيا كه اقوام و ملل گذشته را به جرم تكذيب منقرض ساخت. و يكى هم، عذاب آخرت كه عذابى است جاودانه. و در پيشبرد دعوت، همين انذار مؤثر و عمده بود. چون اگر حساب و جزاى روز قيامت نباشد، ايمان به وحدانيت خدا و نبوت انبياء لغو و بى اثر است.
 
همچنان كه مشركان به همين منظور، خداى آسمان و زمين را با خدايان دروغين معاوضه كردند، و شديدا با اصول سه گانه «توحيد» و «نبوت» و «معاد»، مخالفت و انكار مى ورزيدند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵۴۶ </center>
آرى مى خواستند با انكار معاد و اصرار در اينكه چنين چيزى نيست و مسخره كردن آن به هر راهى كه ممكن باشد خود را از قيد و بند آزاد كنند، چون آنها هم اين قدر مى فهميدند كه اگر بتوانند اصل سوم يعنى معاد را باطل كنند آن دو اصل ديگر خود به خود باطل مى شود.
آرى، مى خواستند با انكار «معاد» و اصرار در اين كه چنين چيزى نيست و مسخره كردن آن، به هر راهى كه ممكن باشد، خود را از قيد و بند آزاد كنند. چون آن ها هم، اين قدر مى فهميدند كه اگر بتوانند اصل سوم، يعنى «معاد» را باطل كنند، آن دو اصل ديگر، خود به خود، باطل مى شود.
 
و اين سوره، متعرض مسأله معاد و انكار مشركان نسبت به آن است، و با اين مسأله ختم مى شود. اما نه از اين جهت كه خود معاد را اثبات كند، همچنان كه در مواردى از كلام مجيدش، معاد بدان جهت كه معاد است، مورد نظر قرار گرفته، بلكه از اين جهت متعرض آن شده كه روز جزاء است، و كسى كه وعده آن را داده، خداى تعالى است. و خداى تعالى هم، يگانه ربّ ايشان است، و وعدۀ او صدق است، و در آن شكى نيست.


و اين سوره متعرض مساءله معاد و انكار مشركين نسبت به آن است. و با اين مساءله ختم مى شود. اما نه از اين جهت كه خود معاد را اثبات كند، همچنان كه در مواردى از كلام مجيدش، معاد بدان جهت كه معاد است مورد نظر قرار گرفته، بلكه از اين جهت متعرض آن شده كه روز جزاء است، و كسى كه وعده آن را داده خداى تعالى است ، و خداى تعالى هم يگانه رب ايشان است، و وعده او صدق است ، و در آن شكى نيست.
و به همين منظور، وقتى رشته كلام به احتجاج بر مسأله معاد مى كشد، بر مسأله توحيد احتجاج مى كند، و آيات بيرونى از زمينى و آسمانى و آيات درونى را به رُخ مى كشد. و عذاب هايى كه با آن عذاب ها، امت هاى گذشته را به دنبال دعوت به توحيد عقوبت كرد - وقتى دعوت انبيا را نپذيرفتند، و نبوتشان را تكذيب كردند - ذكر مى كند. و اين نيست مگر براى همين منظور كه با اثبات توحيد، روز جزاء را كه خداى واحد وعده داده اثبات كند، خدايى كه هرگز خلف وعده نمى كند.  


و به همين منظور وقتى رشته كلام به احتجاج بر مساءله معاد مى كشد، بر مساءله توحيد احتجاج مى كند، و آيات بيرونى از زمينى و آسمانى و آيات درونى را به رخ مى كشد. و عذابهايى كه با آن عذابها امت هاى گذشته را به دنبال دعوت به توحيد عقوبت كرد - وقتى دعوت انبيا را نپذيرفتند، و نبوتشان را تكذيب كردند - ذكر مى كند، و اين نيست مگر براى همين منظور كه با اثبات توحيد، روز جزاء را كه خداى واحد وعده داده اثبات كند، خدايى كه هرگز خلف وعده نمى كند، از سوى ديگر روز جزاء را اثبات كند كه دعوت نبويه از آن خبر داده ، (دعوتى كه هرگز دروغ و فريب در آن وجود ندارد)، تا در نتيجه راهى براى انكار معاد برايشان باقى نماند، و نتوانند از راه انكار معاد مساءله توحيد و نبوت را هم لغو جلوه دهند، كه بيانش گذشت.
از سوى ديگر، روز جزاء را اثبات كند كه دعوت نبويّه از آن خبر داده، (دعوتى كه هرگز دروغ و فريب در آن وجود ندارد)، تا در نتيجه، راهى براى انكار معاد برايشان باقى نماند، و نتوانند از راه انكار معاد، مسأله توحيد و نبوت را هم لغو جلوه دهند، كه بيانش گذشت.


اين سوره به شهادت سياق آياتش ، در مكه نازل شده ، و احدى هم در اين معنا اختلاف ندارد. و هر چند همه آياتش برجسته است ، اما يكى از برجسته ترين آياتش آيه شريفه ((و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (( است.
اين سوره به شهادت سياق آياتش، در مكه نازل شده، و احدى هم در اين معنا اختلاف ندارد. و هرچند همه آياتش برجسته است، اما يكى از برجسته ترين آياتش، آيه شريفه: «وَ مَا خَلَقتُ الجِنّ وَ الإنسَ إلّا لِيَعبُدُون» است.


و اين نوزده آيه اى كه از اول سوره در اينجا آورديم ، در حقيقت آغاز گفتار است ، و در آن خاطرنشان مى سازد اين وعده اى كه داده شده اند وعده اى است حق و صدق ، و انكارشان نسبت به آن و لجبازيشان در انكار آن به جز تخمين و احتمال دليلى ندارد، آنگاه به تو صيف روز جزاء مى پردازد كه متقين در آن روز چه وصفى دارند، و منكرين چه حالى.
و اين نوزده آيه اى كه از اول سوره در اين جا آورديم، در حقيقت آغاز گفتار است، و در آن خاطرنشان مى سازد: اين وعده اى كه داده شده اند، وعده اى است حق و صدق، و انكارشان نسبت به آن و لجبازی شان در انكار آن، به جز تخمين و احتمال دليلى ندارد. آنگاه به تو صيف روز جزاء مى پردازد كه متقين در آن روز چه وصفى دارند، و منكران چه حالى.


«'''وَ الذَّارِيَاتِ ذَرْواً * فَالحَْامِلَاتِ وِقْراً * فَالجَْارِيَاتِ يُسراً * فَالْمُقَسمَاتِ أَمْراً'''»:
«'''وَ الذَّارِيَاتِ ذَرْواً * فَالحَْامِلَاتِ وِقْراً * فَالجَْارِيَاتِ يُسراً * فَالْمُقَسمَاتِ أَمْراً'''»: