تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
<span id='link323'><span>
<span id='link323'><span>
==خداوند دلهاى مؤمنين را به زيورى آراسته كه مجذوب ايمان مى شوند و از كفر و عصيان تنفر پيدا مى كنند ==
==خداوند دلهاى مؤمنين را به زيورى آراسته كه مجذوب ايمان مى شوند و از كفر و عصيان تنفر پيدا مى كنند ==
((و لكن اللّه حبب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم (( - كلمه ((لكن (( در ابتداى اين جمله است دراك و اعراض از مطلبى است كه جمله قبل آن را هم شامل مى شود، يعنى جمله ((لو يطيعكم فى كثير من الامر لعنتم (( اين معنا را هم مى فهماند كه شما مسلمانان در معرض هلاكت و گمراهى هستيد و كلمه ((لكن (( مى خواهد اين را استثناء كند، بفرمايد: نه ، شما به خاطر اينكه خدا ايمان را محبوب دلهايتان كرده ، و اين انعام را بر شما كرده كه ايمان را در دلهايتان زينت داده ، و كفر را از نظرتان انداخته ، و ديگر اشتهائى به كفر و فسوق و عصيان نداريد، لذا مشرف به هلاكت و گمراهى نيستيد.
«'''و لكن اللّه حبب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم'''» - كلمه ((لكن (( در ابتداى اين جمله است دراك و اعراض از مطلبى است كه جمله قبل آن را هم شامل مى شود، يعنى جمله ((لو يطيعكم فى كثير من الامر لعنتم (( اين معنا را هم مى فهماند كه شما مسلمانان در معرض هلاكت و گمراهى هستيد و كلمه ((لكن (( مى خواهد اين را استثناء كند، بفرمايد: نه ، شما به خاطر اينكه خدا ايمان را محبوب دلهايتان كرده ، و اين انعام را بر شما كرده كه ايمان را در دلهايتان زينت داده ، و كفر را از نظرتان انداخته ، و ديگر اشتهائى به كفر و فسوق و عصيان نداريد، لذا مشرف به هلاكت و گمراهى نيستيد.


محبوب كردن ايمان در دل مؤمنين به اين معنا است كه : خداى تعالى ايمان را به زيورى آراسته كه دلهاى شما را به سوى خود جذب مى كند، به طورى كه دلهاى شما به آسانى دست از آن برنمى دارد، و از آن رو به سوى چيزهاى ديگر نمى كند.
محبوب كردن ايمان در دل مؤمنين به اين معنا است كه : خداى تعالى ايمان را به زيورى آراسته كه دلهاى شما را به سوى خود جذب مى كند، به طورى كه دلهاى شما به آسانى دست از آن برنمى دارد، و از آن رو به سوى چيزهاى ديگر نمى كند.


((و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان (( - اين جمله عطف است بر جمله ((حبب ((، و معناى مكروه كردن كفر و فسوق و عصيان اين است كه دلهاى شما را طورى كرده كه خود به خود از كفر و توابع آن تنفر دارد. و فرق بين فسوق و عصيان - به طورى كه گفته اند - اين است كه فسوق عبارتست از خروج از طاعت به سوى معصيت، و عصيان عبارتست از خود معصيت. به عبارت ديگر عصيان عبارتست از همه گناهان. بعضى هم گفته اند: مراد از فسوق دروغ است، به قرينه آيه قبلى كه از خبر دروغين فساق سخن مى گفت ، و عصيان عبارتست از بقيه گناهان .
«'''و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان'''» - اين جمله عطف است بر جمله ((حبب ((، و معناى مكروه كردن كفر و فسوق و عصيان اين است كه دلهاى شما را طورى كرده كه خود به خود از كفر و توابع آن تنفر دارد. و فرق بين فسوق و عصيان - به طورى كه گفته اند - اين است كه فسوق عبارتست از خروج از طاعت به سوى معصيت، و عصيان عبارتست از خود معصيت. به عبارت ديگر عصيان عبارتست از همه گناهان. بعضى هم گفته اند: مراد از فسوق دروغ است، به قرينه آيه قبلى كه از خبر دروغين فساق سخن مى گفت ، و عصيان عبارتست از بقيه گناهان .


((اولئك هم الراشدون (( - اين جمله مساءله محبوب كردن ايمان و مجذوب كردن دلهاى مؤمنين در برابر آن، و نيز مكروه كردن كفر و فسوق و عصيان را بيان مى كند، مى فرمايد همين سبب رشدى است كه هر انسانى به فطرت خود در جستجوى آنست ، و در مقابل باز به فطرت خود از گمراهى متنفر است ، پس بر مؤمنين لازم است كه دست از ايمان برندارند، و از كفر و فسوق و عصيان اجتناب ورزند، تا رشد يابند كه اگر رشد يابند تابع رسول مى شوند، و ديگر هواهاى خود را پيروى نمى كنند.
«'''اولئك هم الراشدون'''» - اين جمله مساءله محبوب كردن ايمان و مجذوب كردن دلهاى مؤمنين در برابر آن، و نيز مكروه كردن كفر و فسوق و عصيان را بيان مى كند، مى فرمايد همين سبب رشدى است كه هر انسانى به فطرت خود در جستجوى آنست ، و در مقابل باز به فطرت خود از گمراهى متنفر است ، پس بر مؤمنين لازم است كه دست از ايمان برندارند، و از كفر و فسوق و عصيان اجتناب ورزند، تا رشد يابند كه اگر رشد يابند تابع رسول مى شوند، و ديگر هواهاى خود را پيروى نمى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۶۸ </center>
<span id='link324'><span>
<span id='link324'><span>
==وجه تغيير سياق آيه كه در آن خطاب را متوجه شخص پيامبر نموده است ==
==وجه تغيير سياق آيه كه در آن خطاب را متوجه شخص پيامبر نموده است ==
و چون دوست داشتن ايمان و مجذوب شدن در برابر آن ، و تنفر از كفر و توابع آن ، صفت بعضى از افرادى بوده كه رسول در بين آنان بوده است و تمامى اصحاب آن جناب ، داراى چنين صفاتى نبوده اند - همان طور كه آيه قبلى هم تصريح به آن مى كرد - و اگر خطاب را متوجه همه اصحاب كرده با اينكه محبت به ايمان و كراهت از كفر و فسق و عصيان در همه اصحاب نبود، همچنان كه آيه سابق بر آن شهادت مى داد، براى اين بود كه خواست وحدتشان محفوظ باشد، و خلاصه به گردن آنهايى هم كه چنين نيستند بگذارد كه چنين هستيد، و بايد چنين باشيد، و به همين جهت در آخر آيه ، سياق را تغيير داد، و خطاب را متوجه شخص رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم) نمود و فرمود: اينان رشد يافتگانند. و اشاره به كلمه ((اينان (( اشاره به خصوص آنهايى است كه چنين صفاتى دارند، يعنى آنهايى كه دلهايشان دوستدار ايمان و متنفر از كفر و فسوق و عصيان است ، تا به اين وسيله ، هم اين افراد را مدح كرده باشد و هم آنهايى را كه چنين نبوده اند تشويق نموده باشد.
و چون دوست داشتن ايمان و مجذوب شدن در برابر آن ، و تنفر از كفر و توابع آن ، صفت بعضى از افرادى بوده كه رسول در بين آنان بوده است و تمامى اصحاب آن جناب ، داراى چنين صفاتى نبوده اند - همان طور كه آيه قبلى هم تصريح به آن مى كرد - و اگر خطاب را متوجه همه اصحاب كرده با اينكه محبت به ايمان و كراهت از كفر و فسق و عصيان در همه اصحاب نبود، همچنان كه آيه سابق بر آن شهادت مى داد، براى اين بود كه خواست وحدتشان محفوظ باشد، و خلاصه به گردن آنهايى هم كه چنين نيستند بگذارد كه چنين هستيد، و بايد چنين باشيد، و به همين جهت در آخر آيه ، سياق را تغيير داد، و خطاب را متوجه شخص رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم) نمود و فرمود: اينان رشد يافتگانند. و اشاره به كلمه ((اينان (( اشاره به خصوص آنهايى است كه چنين صفاتى دارند، يعنى آنهايى كه دلهايشان دوستدار ايمان و متنفر از كفر و فسوق و عصيان است ، تا به اين وسيله ، هم اين افراد را مدح كرده باشد و هم آنهايى را كه چنين نبوده اند تشويق نموده باشد.