تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
و از قرآن كريم، آياتى كه به روشنى بر آن دلالت دارد، يكى آيه مورد بحث است كه فرموده: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقّ القَمَر * وَ إن يَرَوا آيَةً يُعرِضَوا وَ يَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِر». چون همان طور كه قبلا اشاره كرديم، كلمۀ «آيت» در آيه دوم، جز اين كه همان باشد كه در جملۀ «انشَقّ القَمَر» از آن خبر داده، با هيچ آيتى ديگر منطبق نيست. براى اين كه نزديك ترين معجزه با نزول اين آيه، همان معجزۀ «شقّ القمر» بوده كه مشركان از آن مانند ساير آيات اعراض كردند و گفتند: سحرى است مستمر.
و از قرآن كريم، آياتى كه به روشنى بر آن دلالت دارد، يكى آيه مورد بحث است كه فرموده: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقّ القَمَر * وَ إن يَرَوا آيَةً يُعرِضَوا وَ يَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِر». چون همان طور كه قبلا اشاره كرديم، كلمۀ «آيت» در آيه دوم، جز اين كه همان باشد كه در جملۀ «انشَقّ القَمَر» از آن خبر داده، با هيچ آيتى ديگر منطبق نيست. براى اين كه نزديك ترين معجزه با نزول اين آيه، همان معجزۀ «شقّ القمر» بوده كه مشركان از آن مانند ساير آيات اعراض كردند و گفتند: سحرى است مستمر.


و اما از حديث: بايد دانست كه روايات بى شمارى بر آن دلالت دارد، که شيعه و سنّى، آن ها را نقل كرده اند،
و اما از حديث: بايد دانست كه روايات بى شمارى بر آن دلالت دارد، که شيعه و سنّى، آن ها را نقل  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۷ </center>
و محدثين هر دو طايفه آن ها را پذيرفته اند، كه در بحث روايتى گذشته، چند روايت از آن ها را نقل كرديم.
کرده اند، و محدّثين هر دو طايفه آن ها را پذيرفته اند، كه در بحث روايتى گذشته، چند روايت از آن ها را نقل كرديم.


پس هم كتاب بر وقوع چنين معجزه اى دلالت دارد و هم سنت. و اما اين که يك كرۀ آسمانى دو نيم شود، چنين چيزى فى نفسه ممكن است و عقل، دليلى بر محال بودن آن ندارد. از سوى ديگر، معجزه هم امرى خارق العاده، و وقوع حوادث خارق العاده نيز ممكن است، عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد. و ما در جلد اول اين كتاب، به طور مفصل در اين باره بحث نموده، هم امكان معجزه را اثبات كرديم و هم وقوع آن را. و يكى از روشن ترين شواهد بر وقوع شقّ القمر، قرآن كريم است. پس بايد آن را بپذيريم، هرچند كه از ضروريات دين نباشد.
پس هم كتاب بر وقوع چنين معجزه اى دلالت دارد و هم سنت. و اما اين که يك كرۀ آسمانى دو نيم شود، چنين چيزى فى نفسه ممكن است و عقل، دليلى بر محال بودن آن ندارد. از سوى ديگر، معجزه هم امرى خارق العاده، و وقوع حوادث خارق العاده نيز ممكن است، عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد. و ما در جلد اول اين كتاب، به طور مفصل در اين باره بحث نموده، هم امكان معجزه را اثبات كرديم و هم وقوع آن را. و يكى از روشن ترين شواهد بر وقوع شقّ القمر، قرآن كريم است. پس بايد آن را بپذيريم، هرچند كه از ضروريات دين نباشد.