تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
و در كافى، به سند خود، از زراره نقل كرده كه از حضرت باقر و حضرت صادق «عليهما السلام» شنيده كه فرمودند: خداى تعالى، امور خلق خود را به پيامبرش تفويض نموده، تا معلوم كند اطاعتشان چگونه است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند: «مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُم عَنهُ فَانتَهُوا».  
و در كافى، به سند خود، از زراره نقل كرده كه از حضرت باقر و حضرت صادق «عليهما السلام» شنيده كه فرمودند: خداى تعالى، امور خلق خود را به پيامبرش تفويض نموده، تا معلوم كند اطاعتشان چگونه است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند: «مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُم عَنهُ فَانتَهُوا».  


مؤلف: روايات در اين معنا، از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» بسيار وارد شده. و مراد از «واگذار نمودن امور خلق» - به طورى كه از روايات بر مى آيد - امضايى است كه خداى تعالى، از تشريعات رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نموده، و اطاعت آن جناب را در آن تشريعات واجب ساخته، و ولايت و سرپرستى مردم را به آن جناب واگذار نموده. اين است معناى تفويض، ‍نه اين كه از خود سلب اختيار نموده، و امور را به كلى به آن جناب واگذار كرده باشد،
مؤلف: روايات در اين معنا، از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» بسيار وارد شده. و مراد از «واگذار نمودن امور خلق» - به طورى كه از روايات بر مى آيد - امضايى است كه خداى تعالى، از تشريعات رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نموده، و اطاعت آن جناب را در آن تشريعات واجب ساخته، و ولايت و سرپرستى مردم را به آن جناب واگذار نموده. اين است معناى تفويض، نه اين كه از خود سلب اختيار نموده، و امور را به كلى به آن جناب واگذار كرده باشد، چون چنين چيزى عقلا محال است.
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۶۳ </center>
چون چنين چيزى عقلا محال است.


و نيز در همان كتاب، به سند خود، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: ايمان اجزايى دارد كه به هم متصل اند. پس ايمان خود يك خانه است، همچنان اسلام يك خانه، و كفر يك خانه است. (و لذا مى گويند: فلان جا، «دار الايمان» است، يا «دار الكفر» است).
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: ايمان اجزايى دارد كه به هم متصل اند. پس ايمان خود يك خانه است، همچنان اسلام يك خانه، و كفر يك خانه است. (و لذا مى گويند: فلان جا، «دار الايمان» است، يا «دار الكفر» است).