تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
<span id='link35'><span>
<span id='link35'><span>


==معناى آيه : ولا تزروازرة وزراخرى ... ==
==معناى آيه: «و لا تزر وازرة وزر اخرى» ==
وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ...
«'''وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ...'''»:
راغب گفته : ((كلمه ((وزر((- به فتحه واو و زا - به معناى ملجاء و پناهگاهى است از كوه ، كه در مواقع ضرورت به آنجا پناهنده مى شوند و در آيه ((كلا لا وزر(( به همين معنا است .
 
راغب گفته: كلمه «وزر» - به فتحه واو و زا - به معناى ملجأ و پناهگاهى است از كوه، كه در مواقع ضرورت به آنجا پناهنده مى شوند و در آيه «كلا لا وزر»، به همين معنا است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸ </center>
و كلمه ((وزر(( - به كسره واو، و سكون زا - به معناى سنگينى است كه هر چيز سنگينى را به كوه تشبيه مى كنند از گناه هم به ((وزر(( تعبير مى كنند و هم به ((ثقل (( همچنان كه در قرآن كريم آمده يك جا فرموده : ((ليحملوا اوزارهم كاملة ((، و جايى ديگر همين مضمون را به عبارت ((وليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم (( آورده است .
و كلمه «وزر» - به كسره واو، و سكون زا - به معناى سنگينى است كه هر چيز سنگينى را به كوه تشبيه مى كنند از گناه هم به «وزر» تعبير مى كنند و هم به «ثقل» همچنان كه در قرآن كريم آمده يك جا فرموده: «ليحملوا اوزارهم كاملة»، و جايى ديگر همين مضمون را به عبارت «وليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم» آورده است.
پس مى فهميم كه وزر، و ثقل ، به يك معنا است ، و معناى جمله چنين است ، كه : هيچ نفسى در حالى كه بار گناه خود را به دوش دارد، بار گناه شخص ديگر را به دوش نمى كشد، و لازمه اين آن است كه هيچ شخصى جز به آنچه خود به دوش مى كشد بازخواست نشود، و تنها كيفر وزر و گناه خود را ببيند.
 
گويا اين آيه مى خواهد از توهمى كه ذيل آن ، بدان اشعار دارد جلوگيرى كند، و گويا بعد از آنكه فرمود: ((اگر بخواهد شما را مى برد، و مردمى ديگر مى آورد(( و با اين جمله مشركين را تهديد به هلاكت و فنا كرد، كسى مى گويد: مشركين آيات خدا را تكذيب كردند، بايد وزر گناه خود را به دوش بكشند، مؤ منين در اين ميان چه تقصيرى دارند؟ آيا آنها هم به جرم ديگران هلاك مى شوند؟
پس مى فهميم كه وزر، و ثقل، به يك معنا است، و معناى جمله چنين است كه: هيچ نفسى در حالى كه بار گناه خود را به دوش دارد، بار گناه شخص ديگر را به دوش نمى كشد، و لازمه اين آن است كه هيچ شخصى جز به آنچه خود به دوش مى كشد بازخواست نشود، و تنها كيفر وزر و گناه خود را ببيند.
جواب مى دهد: ((و لا تزر وازره وزر اخرى (( يعنى احدى وزر گناه ديگرى را حمل نمى كند، و سنگينى گناه هيچ كس بر شخص ديگر نيست ، هر چند كه خويشاوند گنه كار باشد.
 
پس تنها تكذيب كنندگان در تهديد آيه ، مورد نظر هستند، و دعوت و انذار تو اى پيامبر هيچ سودى به حال آنان ندارد، براى اينكه دلهايشان مهر خورده ، تنها انذار تو به كسانى سود مى بخشد كه از پروردگار نديده خود خشيت دارند و نماز را به پا مى دارند، و معلوم است كه اين دو طايفه مثل هم و برابر نيستند، چون مثل آنان مثل كور و بينا، ظلمات و نور، سايه و سوزندگى آتش ، و زنده و مرده است .
گويا اين آيه مى خواهد از توهمى كه ذيل آن، بدان اشعار دارد جلوگيرى كند، و گويا بعد از آن كه فرمود: «اگر بخواهد شما را مى برد، و مردمى ديگر مى آورد» و با اين جمله مشركين را تهديد به هلاكت و فنا كرد، كسى مى گويد: مشركين آيات خدا را تكذيب كردند، بايد وزر گناه خود را به دوش بكشند، مؤمنين در اين ميان چه تقصيرى دارند؟ آيا آنها هم به جرم ديگران هلاك مى شوند؟
پس معناى جمله ((و لا تزر وازره وزر اخرى (( اين است كه : هيچ كس ‍ كه حامل وزر و گناه باشد، غير از وزر و گناه خود، وزر كس ديگرى را كه آن نيز حامل آن است نمى كشد.
 
((و ان تدع مثقلة الى حملها لا يحمل منه شى ء و لو كان ذا قربى (( - يعنى اگر شخص گرانبارى كه بار گناه به ستوهش آورده ، به ديگرى التماس كند، كه : مقدارى از بار او را بردارد و به دوش بكشد، احدى نيست كه خواهش وى را بپذيرد، و چيزى از بار گنا ه او را برداشته ، حمل كند، هر چند درخواست شده خويشاوند درخواست كننده باشد مثل پدر يا مادر يا برادر يا خواهر.
جواب مى دهد: «و لا تزر وازرة وزر اخرى» يعنى احدى وزر گناه ديگرى را حمل نمى كند، و سنگينى گناه هيچ كس بر شخص ديگر نيست، ه چند كه خويشاوند گنهكار باشد.
 
پس تنها تكذيب كنندگان در تهديد آيه، مورد نظر هستند، و دعوت و انذار تو اى پيامبر هيچ سودى به حال آنان ندارد، براى اين كه دل هايشان مهر خورده، تنها انذار تو به كسانى سود مى بخشد كه از پروردگار نديده خود خشيت دارند و نماز را به پا مى دارند، و معلوم است كه اين دو طايفه مثل هم و برابر نيستند، چون مثل آنان مثل كور و بينا، ظلمات و نور، سايه و سوزندگى آتش، و زنده و مرده است.
 
پس معناى جمله «و لا تزر وازرة وزر اخرى» اين است كه: هيچ كس ‍ كه حامل وزر و گناه باشد، غير از وزر و گناه خود، وزر كس ديگرى را كه آن نيز حامل آن است نمى كشد.
 
«'''و ان تدع مثقلة الى حملها لا يحمل منه شئ و لو كان ذا قربى'''» - يعنى اگر شخص گرانبارى كه بار گناه به ستوهش آورده ، به ديگرى التماس كند، كه: مقدارى از بار او را بردارد و به دوش بكشد، احدى نيست كه خواهش وى را بپذيرد، و چيزى از بار گناه او را برداشته، حمل كند، هرچند درخواست شده خويشاوند درخواست كننده باشد، مثل پدر يا مادر يا برادر يا خواهر.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۹ </center>
((انما تنذر الّذين يخشون ربهم بالغيب و اقاموا الصلوة (( - يعنى اينها كه تو را تكذيب مى كنند، از انذار تو سود نمى برند و اصلا انذار حقيقى نسبت به آنان محقق نمى شود، براى اين كه گفتيم دلهايشان مهر شده است ، تو تنها كسانى را به حقيقت انذار مى كنى و انذارت به آنان سود مى دهد كه از پروردگار ناديده خود خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، كه بهترين عبادات و مهم ترين آنهاست .
«'''انما تنذر الّذين يخشون ربهم بالغيب و اقاموا الصلوة'''» - يعنى اين ها كه تو را تكذيب مى كنند، از انذار تو سود نمى برند و اصلا انذار حقيقى نسبت به آنان محقق نمى شود، براى اين كه گفتيم دل هايشان مهر شده است، تو تنها كسانى را به حقيقت انذار مى كنى و انذارت به آنان سود مى دهد كه از پروردگار ناديده خود خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، كه بهترين عبادات و مهم ترين آن هاست.
و كوتاه سخن اينكه : به خدا ايمان آورده ، او را مى پرستند، يعنى آنان كه از پروردگار خود به غيب يعنى به صرف انذار تو خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، نه اينكه قبل از انذار تو از پروردگا رشان خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، و سپس تو ايشان را انذار مى كنى ، تا گفته شود اين تحصيل حاصل است . پس آيه شريفه نظير آيه ((انى ارينى اعصر خمرا(( است .
 
((و من تزكى فانما يتزكى لنفسه (( - در اين جمله خشيت و اقامه نماز كه در جمله قبلى بود، به عبارت خود را تزكيه كند مبدل شد، تا اشاره باشد به اينكه مقصود اصلى از دعوت بشر به سوى توحيد و انذار آنان ، اين است كه نفوس بشر از رذايل و خرافات پاك شود، و پاك شدن نفس ، به خشيت او از خداى ناديده و اقامه نماز است .
و كوتاه سخن اين كه: به خدا ايمان آورده، او را مى پرستند، يعنى آنان كه از پروردگار خود به غيب يعنى به صرف انذار تو خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، نه اينكه قبل از انذار تو از پروردگا رشان خشيت دارند، و نماز به پا مى دارند، و سپس تو ايشان را انذار مى كنى، تا گفته شود اين تحصيل حاصل است. پس آيه شريفه نظير آيه «انى ارينى اعصر خمرا» است.
و اين جمله مطلب قبلى را تاءكيد و تقرير مى كند، كه خدا را غنى و حميد معرفى مى كرد، مى فرمايد: خدا از تزكيه شدن شما كه شما را بدان مى خواند استفاده نمى كند، بلكه هركس تزكّى كند، به نفع خود تزكّى كرده است .
 
آنگاه آيه را با جمله ((و الى اللّه المصير(( ختم مى كند، تا دلالت كند بر اينكه تزكيه كسى كه تزكّى كند هدر نمى رود، چون هر يك از دو فريق به سوى پروردگارشان بازگشت مى كنند، و به طور قطع روزى خداوند به حسابشان رسيدگى مى كند و پاداش و كيفر آنان را مى دهد و به اين گونه افرادى كه تزكيه كردند، بهترين جزا را خواهد داد.
«'''و من تزكى فانما يتزكى لنفسه'''» - در اين جمله خشيت و اقامه نماز كه در جمله قبلى بود، به عبارت خود را تزكيه كند مبدّل شد، تا اشاره باشد به اين كه مقصود اصلى از دعوت بشر به سوى توحيد و انذار آنان، اين است كه نفوس بشر از رذايل و خرافات پاك شود، و پاك شدن نفس، به خشيت او از خداى ناديده و اقامه نماز است.
 
و اين جمله مطلب قبلى را تأكيد و تقرير مى كند، كه خدا را غنى و حميد معرفى مى كرد، مى فرمايد: خدا از تزكيه شدن شما كه شما را بدان مى خواند استفاده نمى كند، بلكه هركس تزكّى كند، به نفع خود تزكّى كرده است.
 
آنگاه آيه را با جمله «و الى اللّه المصير» ختم مى كند، تا دلالت كند بر اين كه تزكيه كسى كه تزكّى كند هدر نمى رود، چون هر يك از دو فريق به سوى پروردگارشان بازگشت مى كنند، و به طور قطع روزى خداوند به حسابشان رسيدگى مى كند و پاداش و كيفر آنان را مى دهد و به اين گونه افرادى كه تزكيه كردند، بهترين جزا را خواهد داد.
<span id='link36'><span>
<span id='link36'><span>
==تمثيل هايى براى بيان حال و اعمال مؤ من و كافر ==
==تمثيل هايى براى بيان حال و اعمال مؤ من و كافر ==
وَ مَا يَستَوِى الاَعْمَى وَ الْبَصِيرُ
وَ مَا يَستَوِى الاَعْمَى وَ الْبَصِيرُ