تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
<span id='link190'><span>
<span id='link190'><span>


== در ذيل آيه فالمدبرات امرا ==
== گفتارى پيرامون واسطه بودن فرشتگان، در تدبیر امور جهان==
بطورى كه از آيات قرآن كريم استفاده مى شود فرشتگان در ابداء موجودات از ناحيه خداى تعالى ، و برگشتن آنها به سوى او، بين خدا و خلق واسطه هستند، به اين معنا كه اسبابى هستند براى حدوث حوادث ، مافوق اسباب مادى و جارى در عالم ماده كه البته كاربردشان تا وقتى است كه مرگ نرسيده و موجود به نشاه ديگر منتقل نشده است ، چون بعد از مرگ و انتقال ، ديگر اسباب مادى سببيتى ندارند.
به طورى كه از آيات قرآن كريم استفاده مى شود، فرشتگان در ابداء موجودات از ناحيه خداى تعالى، و برگشتن آن ها به سوى او، بين خدا و خلق واسطه هستند. به اين معنا كه اسبابى هستند براى حدوث حوادث، مافوق اسباب مادى و جارى در عالَم ماده، كه البته كاربردشان تا وقتى است كه مرگ نرسيده و موجود به نشئۀ ديگر منتقل نشده است. چون بعد از مرگ و انتقال، ديگر اسباب مادى سببيتى ندارند.
اما وساطت ملائكه در مساءله «'''عود'''»، يعنى حال ظهور نشانه هاى مرگ و قبض روح و اجراء سؤ ال و ثواب و عذاب قبر، و سپس ميراندن تمام انسانها در نفخه صور، و زنده كردن آنان در نفخه دوم ، و محشور كردن آنان ، و دادن نامه اعمال ، و وضع ميزانها، و رسيدگى به حساب ، و سوق به سوى بهشت و دوزخ ، كه بسيار واضح است ، و آيات دال بر اين وساطت بسيار زياد است ، و احتياجى به ايراد آنها نيست ، روايات وارده در اين مسائل از ناحيه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) هم بيش از آن است كه به شمار آيد.
 
و همچنين وساطت ملائكه در مرحله تشريع دين يعنى نازل شدن ، و آوردن وحى ، و دفع شيطانها از مداخله در آن ، و پشت گرمى و يارى دادن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، و نيز تاءييد مومنين ، و پاك كردن آنان از راه استغفار، و طلب مغفرت كردن از خدا براى آنان ، جاى ترديد و بحث نيست .
اما وساطت ملائكه در مسأله «عود»، يعنى حال ظهور نشانه هاى مرگ و قبض روح و اجراء سؤال و ثواب و عذاب قبر، و سپس ميراندن تمام انسان ها در نفخۀ صور، و زنده كردن آنان در نفخۀ دوم، و محشور كردن آنان، و دادن نامه اعمال، و وضع ميزان ها، و رسيدگى به حساب، و سوق به سوى بهشت و دوزخ، كه بسيار واضح است، و آيات دالّ بر اين وساطت، بسيار زياد است و احتياجى به ايراد آن ها نيست. روايات وارده در اين مسائل، از ناحيه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلّم» و ائمۀ اهل بيت «عليهم السلام» هم، بيش از آن است كه به شمار آيد.
 
و همچنين، وساطت ملائكه در مرحله تشريع دين يعنى نازل شدن و آوردن وحى، و دفع شيطان ها از مداخلۀ در آن، و پشت گرمى و يارى دادن به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، و نيز تأييد مؤمنان، و پاك كردن آنان از راه استغفار، و طلب مغفرت كردن از خدا براى آنان، جاى ترديد و بحث نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۷ </center>
و اما دليل وساطت آنان در تدبير امور اين عالم ، با اينكه هر امرى براى خود سببى مادى دارد، همين آيات اول سوره مورد بحث است ، كه بطور مطلق ملائكه را نازعات و ناشطات و سابحات و سابقات و مدبرات خوانده كه بيانش گذشت .
و اما دليل وساطت آنان در تدبير امور اين عالَم، با اين كه هر امرى براى خود سببى مادى دارد، همين آيات اول سوره مورد بحث است، كه به طور مطلق، ملائكه را «نازعات» و «ناشطات» و «سابحات» و «سابقات» و «مُدبّرات» خوانده كه بيانش گذشت.
و همچنين دليل ديگرش آيه زير است ، كه مى فرمايد: «'''جاعل الملائكه رسلا اولى اجنحه مثنى و ثلاث و رباع '''»، كه از آن به خاطر مطلق بودنش فهميده مى شود كه ملائكه خلق شده اند براى اينكه واسطه باشند ميان خدا و خلق ، و براى ان فاذ امر او فرستاده مى شوند، همان امرى كه در آيه «'''بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون '''»، و آيه «'''يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يومرون '''»، از آن سخن گفته است كه توضيح بيشترش در تفسير آيه سوره فاطر گذشت ، و گفتيم كه بال قرار دادن براى ملائكه اشاره به همين وساطت است .
 
پس ملائكه جز وساطت بين خداى تعالى و بين خلق او، و انفاذ دستورات او در بين خلق ، وظيفه و كارى ندارند، و اين بر اساس تصادف و اتفاق نيست ، كه مثلا خداى تعالى گاهى او امر خود را به دست ايشان جارى سازد، و گاهى مثل همان امر را بدون وساطت ملائكه خودش ‍ انجام دهد، چون در سنت خداى تعالى نه اختلافى هست ، و نه تخلفى ، همچنان كه فرمود: «'''ان ربى على صراط مستقيم '''»، و نيز فرموده : «'''فلن تجد لسنت اللّه تبديلا و لن تجد لسنت اللّه تحويلا'''».
و همچنين دليل ديگرش، آيه زير است كه مى فرمايد: «جَاعِلُ المَلائِكَة رُسُلاً أُولِى أجنِحَةٍ مَثنى وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ»، كه از آن به خاطر مطلق بودنش فهميده مى شود كه «ملائكه»، خلق شده اند براى اين كه «واسطه» باشند ميان خدا و خلق، و براى انفاذ امر او فرستاده مى شوند؛ همان امرى كه در آيه: «بَل عِبَادٌ مُكرَمُون لا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُونَ»، و آيه: «يَخافُونَ رَبَّهُم مِن فَوقِهِم وَ يَفعَلُونَ مَا يُؤمَرُونَ»، از آن سخن گفته است كه توضيح بيشترش در تفسير آيه سوره فاطر گذشت، و گفتيم كه بال قرار دادن براى ملائكه، اشاره به همين وساطت است.
از جمله وساطت هاى ملائكه يكى اين است كه بعضى از آنان مقام بلندترى دارند، و امر خداى تعالى را گرفته به پائين تر خود مى رسانند و در تدبير بعضى امور پائين تر خود را ماءمور مى كنند، و اين در حقيقت توسطى است كه متبوع و دارنده مقام بلندتر بين خدا و بين تابع و دارنده مقام پائين تر آن دارد، مثل توسطى كه ملك الموت در مساءله قبض ‍ ارواح دارد،
 
پس ملائكه جز وساطت بين خداى تعالى و بين خلق او، و انفاذ دستورات او در بين خلق، وظيفه و كارى ندارند و اين، بر اساس تصادف و اتفاق نيست، كه مثلا خداى تعالى، گاهى اوامر خود را به دست ايشان جارى سازد، و گاهى مثل همان امر را بدون وساطت ملائكه خودش ‍ انجام دهد. چون در سنّت خداى تعالى، نه اختلافى هست و نه تخلّفى، همچنان كه فرمود: «إنّ رَبّى عَلى صِرَاطٍ مُستَقِيمٍ»، و نيز فرموده: «فَلَن تَجِدَ لِسُنّتِ اللّه تَبدِيلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنّتِ اللّه تَحوِيلاً».
 
از جمله وساطت هاى ملائكه، يكى اين است كه بعضى از آنان مقام بلندترى دارند، و امر خداى تعالى را گرفته، به پائين تر خود مى رسانند و در تدبير بعضى امور، پائين تر خود را مأمور مى كنند و اين، در حقيقت توسطى است كه متبوع و دارندۀ مقام بلندتر بين خدا و بين تابع و دارنده مقام پائين تر آن دارد. مثل توسطى كه مَلَكُ الموت در مسألۀ قبض ‍ ارواح دارد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۸ </center>
و پائين تر خود را ماءمور به آن مى كند، و خداى تعالى از خود آنان حكايت كرده كه گفته اند: «'''و ما منا الا له مقام معلوم '''»، و نيز فرموده «'''مطاع ثم امين '''»، و نيز فرموده : «'''حتى اذا فزع عن قلوبهم قالوا ما ذا قال ربكم قالوا الحق '''».
و پائين تر خود را مأمور به آن مى كند و خداى تعالى، از خود آنان حكايت كرده كه گفته اند: «وَ مَا مِنّا إلّا لَهُ مَقَامٌ مَعلُومٌ»، و نيز فرموده: «مُطَاعٍ ثَمَّ أمِين»، و نيز فرموده: «حَتّى إذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِم قَالُوا مَا ذَا قَالَ رَبُّكُم قَالُوا الحَقّ».
<span id='link191'><span>
<span id='link191'><span>