تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
<span id='link300'><span>
<span id='link300'><span>


==مضمون كلمه سوره مباركه اعلى ==
 
بيان آيات
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>
در اين آيات به توحيد خداى تعالى امر شده ، توحيدى كه لايق به ساحت مقدس او باشد، و نيز به تنزيه ذات متعاليه اش از اينكه نام مقدسش با نامى ديگر ذكر شود، و يا چيزى كه بايد به او مستند شود بغير او نسبت دهند، مثلا كسى ديگر را در خلقت و تدبير و رزق شريك او بدانند، و به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) وعده تاءييد مى دهد، تاءييد به وسيله علم و حفظ، و نيز وعده مى دهد كه او را از آسان ترين طريق و مناسب ترين راه موفق به تبليغ و دعوت بفرمايد.
 
در اين آيات، به توحيد خداى تعالى امر شده. توحيدى كه لايق به ساحت مقدس او باشد. و نيز به تنزيه ذات متعاليه اش، از اين كه نام مقدسش، با نامى ديگر ذكر شود، و يا چيزى كه بايد به او مستند شود، به غير او نسبت دهند. مثلا كسى ديگر را در خلقت و تدبير و رزق، شريك او بدانند. و به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» وعده تأييد مى دهد. تأييد به وسيلۀ علم و حفظ؛ و نيز وعده مى دهد كه او را از آسان ترين طريق و مناسب ترين راه، به تبليغ و دعوت موفق بفرمايد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۹ </center>
و سياق آيات اول سوره سياق آيات مكى است ، و اما ذيل سوره يعنى از جمله «'''قد افلح من تزكى ...'''» مورد ترديد است براى اينكه از طرق ائمه اهل بيت و همچنين از طرق اهل سنت رواياتى رسيده كه منظور از «'''تزكى '''» دادن زكات فطره و خواندن نماز عيد است ، و اين را هم مى دانيم كه روزه و توابعش كه يكى زكات فطره است و همچنين نماز عيد، بعد از هجرت در مدينه تشريع شده نتيجه مى گيريم كه آيات ذيل سوره در مدينه نازل شده ، پس سوره مورد بحث مشتمل است بر آيات مكى و مدنى هر دو، و اين با رواياتى كه مى گويد اين سوره مكى است منافاتى ندارد، براى اينكه مى توان آن را حمل كرد به اينكه منظور صدر سوره است .
و سياق آيات اول سوره، سياق آيات مكّى است. و اما ذيل سوره، يعنى از جملۀ «قد أفلح من تزكّى...» مورد ترديد است. براى اين كه از طرق ائمۀ اهل بيت، و همچنين از طرق اهل سنت رواياتى رسيده كه منظور از «تزكّى»، دادن زكات فطره و خواندن نماز عيد است. و اين را هم مى دانيم كه روزه و توابعش، كه يكى زكات فطره است و همچنين نماز عيد، بعد از هجرت در مدينه تشريع شده. نتيجه مى گيريم كه: آيات ذيل سوره در مدينه نازل شده. پس سوره مورد بحث، مشتمل است بر آيات مكّى و مدنى هر دو. و اين با رواياتى كه مى گويد اين سوره مكّى است، منافاتى ندارد؛ براى اين كه مى توان آن را حمل كرد به اين كه منظور صدر سوره است.
توضيح معناى اينكه فرود: «'''سبّح اسم ربّك - نام پروردگارت را تنزيه كن '''»
 
سبِّح اسمَ رَبِّك الاَعْلى
'''توضيح معناى اين كه فرمود: «'''سبّح اسم ربّك'''»
در اين آيه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) دستور مى دهد اسم پروردگار خود را تقديس و تنزيه كند، و از اينكه نفرمود پروردگارت را تنزيه كن ، فرمود اسم پروردگارت را تنزيه كن - و ظاهر لفظ اسم كلمه اى است كه بر مسمى دلالت كند - و كلمه هم جايش در زبان است ، مى فهميم كه منظور اين است كه : هر وقت نام پروردگارت را به زبان مى آورى نام چيز ديگرى از قبيل آلهه و شركا و شفعا كه خدا از آن منزه است با آن كلمه به زبان ميار، و نسبت ربوبيت به آنها مده يعنى امورى كه از شوون ربوبيت است و مختص به خداى تعالى است ، از قبيل خلقت ، ايجاد، رزق ، احياء، اماته ، و امثال آن را بغير خدا نسبت مده .
 
و يا معنايش اين است كه : امورى كه لايق ساحت مقدس خداى تعالى نيست از قبيل عجز، جهل ، ظلم ، غفلت و نظائر آن از هر صفت نقص و عيب را به خدا منسوب مكن .
* «'''سبِّح اسمَ رَبِّك الاَعْلى'''»:
و كوتاه سخن اينكه : تنزيه نام خدا اين است كه وقتى سخن از خدا مى رود بايد كلام از ذكر امورى كه مناسب با ذكر او نيست خالى باشد، اين تنزيه خدا در مرحله زبان و سخن است كه بايد با تنزيه او در مرحله عمل موافق باشد و لازمه اين تنزيه توحيد كامل و نفى شرك جلى است ، و شرك جلى درست عكس توحيد است ، و شخص مشرك نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذكور نمى داند، بلكه از شنيدن نام خدا به تنهايى ناراحت مى شود، و دو آيه زير بر اين معنا ناطق است : «'''و اذا ذكر اللّه وحده اشمازت قلوب الذين لا يومنون بالاخره و اذا ذكر الذين من دونه اذا هم يستبشرون '''»، «'''و اذا ذكرت ربك فى القران وحده ولوا على ادبارهم نفورا'''».
 
در اين آيه، به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» دستور مى دهد اسم پروردگار خود را تقديس و تنزيه كند. و از اين كه نفرمود پروردگارت را تنزيه كن، فرمود اسم پروردگارت را تنزيه كن - و ظاهر لفظ «اسم» كلمه اى است كه بر مسمّى دلالت كند - و كلمه هم جايش در زبان است؛ مى فهميم كه منظور اين است كه: هر وقت نام پروردگارت را به زبان مى آورى، نام چيز ديگرى از قبيل آلهه و شركا و شفعا - كه خدا از آن منزّه است - با آن كلمه به زبان ميار، و نسبت ربوبيت به آن ها مده. يعنى امورى كه از شؤون ربوبيت است و مختص به خداى تعالى است، از قبيل خلقت، ايجاد، رزق، احياء، اماته و امثال آن را، به غير خدا نسبت مده.
 
و يا معنايش اين است كه: امورى كه لايق ساحت مقدس خداى تعالى نيست، از قبيل عجز، جهل، ظلم، غفلت و نظائر آن از هر صفت نقص و عيب را، به خدا منسوب مكن.
 
و كوتاه سخن اين كه: تنزيه نام خدا اين است كه وقتى سخن از خدا مى رود، بايد كلام از ذكر امورى كه مناسب با ذكر او نيست، خالى باشد. اين تنزيه خدا، در مرحلۀ زبان و سخن است كه بايد با تنزيه او در مرحلۀ عمل موافق باشد؛ و لازمۀ اين تنزيه، توحيد كامل و نفى شرك جلى است. و شرك جلى، درست عكس توحيد است و شخص مشرك، نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذكور نمى داند، بلكه از شنيدن نام خدا به تنهايى ناراحت مى شود. و دو آيه زير بر اين معنا ناطق است: «'''و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الّذين لا يؤمنون بالآخرة و إذا ذكر الّذين من دونه إذا هم يستبشرون'''»، «'''و إذا ذكرت ربّك فى القران وحده ولّوا على أدبارهم نفورا'''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۴۰ </center>
و در اينكه اسم را اضافه كرد به كلمه «'''رب '''» و رب را اضافه كرد به كاف خطاب نكته اى است كه بيان قبلى ما را تاءييد مى كند، چون معناى آن چنين مى شود: منزه بدار نام پروردگارت را كه تو او را پروردگار خود گرفته اى ، و مردم را به ربوبيت و الوهيت او مى خوانى ، پس ديگر در كلام خود آنجا كه نام او را به ربوبيت مى برى ، نبايد نام غير او به طورى ذكر شود كه با ربوبيت خداى تعالى كه خودش نيز خود را بدان ناميده منافات داشته باشد.
و در اين كه اسم را اضافه كرد به كلمۀ «ربّ» و رب را اضافه كرد به كاف خطاب، نكته اى است كه بيان قبلى ما را تأييد مى كند. چون معناى آن چنين مى شود: منزّه بدار نام پروردگارت را كه تو، او را پروردگار خود گرفته اى و مردم را به ربوبيّت و الوهيّت او مى خوانى. پس ديگر در كلام خود، آن جا كه نام او را به ربوبيّت مى برى، نبايد نام غير او به طورى ذكر شود كه با ربوبيت خداى تعالى - كه خودش نيز خود را بدان ناميده - منافات داشته باشد.
كلمه «'''الاعلى '''» - به معناى كسى است كه بر فراز هر بلندى كه تصور شود در آمده ، و بر هر چيزى قاهر و چيره باشد، و اين كلمه صفت «'''ربك '''»است ، نه صفت «'''اسم '''»، و همين صفت حكم آيه را تعليل مى كند، و مى فهماند كه چرا گفتيم نام پروردگارت را منزه بدار، براى اينكه او از هر علوى كه تصور شود عالى تر است .
 
مفسرين درباره اين جمله چهار قول دارند:
كلمۀ «الأعلى»: به معناى كسى است كه بر فراز هر بلندى كه تصور شود در آمده، و بر هر چيزى قاهر و چيره باشد، و اين كلمه، صفت «ربّك»است، نه صفت «اسم»، و همين صفت حكم آيه را تعليل مى كند، و مى فهماند كه چرا گفتيم نام پروردگارت را منزه بدار. براى اين كه او از هر علوى كه تصور شود، عالى تر است.
 
مفسّران درباره اين جمله، چهار قول دارند:
<span id='link302'><span>
<span id='link302'><span>
==اقوال مختلف در اين باره ==
==اقوال مختلف در اين باره ==
بعضى گفته اند: معناى «'''سبح اسم ربك الاعلى '''» اين است كه : بايد بگويى «'''سبحان ربى الاعلى '''»، نقل از ابن عباس . البته اين نسبت را هم به وى داده اند كه گفته معنايش اين است كه نماز بخوان .
بعضى گفته اند: معناى «'''سبح اسم ربك الاعلى '''» اين است كه : بايد بگويى «'''سبحان ربى الاعلى '''»، نقل از ابن عباس . البته اين نسبت را هم به وى داده اند كه گفته معنايش اين است كه نماز بخوان .