تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
==پنج نكته درباره صراط مستقيم ==
==پنج نكته درباره صراط مستقيم ==


نكته اول اين كه: طرقى كه به سوى خدای تعالى منتهى مى شود، از نظر كمال و نقص، و نايابى و رواجى، و دورى و نزديكی اش از منبع حقيقت، و از صراط مستقيم، مختلف است. مانند: طريقه اسلام و ايمان و عبادت و اخلاص وإخبات.
* نكته اول اين كه:  
 
طرقى كه به سوى خدای تعالى منتهى مى شود، از نظر كمال و نقص، و نايابى و رواجى، و دورى و نزديكی اش از منبع حقيقت، و از صراط مستقيم، مختلف است. مانند: طريقه اسلام و ايمان و عبادت و اخلاص وإخبات.
همچنان كه در مقابل اين نامبرده ها، كفر، و شرك، و جحود، و طغيان، و معصيت، نيز از مراتب مختلفى از گمراهى را دارا هستند. همچنان كه قرآن كريم درباره هر دو صنف فرموده: «'''و لكلّ درجات ممّا عملوا، و ليوفّيهم أعمالهم و هم لايظلمون'''»: (براى هر دسته اى درجاتى است از آنچه مى كنند، تا خدا سزاى عملشان را به كمال و تمام بدهد، و ايشان ستم نمى شوند). و اين معنا نظير معارف الهيه است، كه عقول در تلقى و درك آن مختلف است. چون استعدادها مختلف، و به الوان قابليت ها متلوّن است. همچنان كه آيه شريفه (رعد - ۱۷) نيز به اين اختلاف گواهى می داد.
همچنان كه در مقابل اين نامبرده ها، كفر، و شرك، و جحود، و طغيان، و معصيت، نيز از مراتب مختلفى از گمراهى را دارا هستند. همچنان كه قرآن كريم درباره هر دو صنف فرموده: «'''و لكلّ درجات ممّا عملوا، و ليوفّيهم أعمالهم و هم لايظلمون'''»: (براى هر دسته اى درجاتى است از آنچه مى كنند، تا خدا سزاى عملشان را به كمال و تمام بدهد، و ايشان ستم نمى شوند). و اين معنا نظير معارف الهيه است، كه عقول در تلقى و درك آن مختلف است. چون استعدادها مختلف، و به الوان قابليت ها متلوّن است. همچنان كه آيه شريفه (رعد - ۱۷) نيز به اين اختلاف گواهى می داد.


نكته دوم اين كه: همان طور كه «صراط مستقيم» مهيمن و مافوق همه سبيل هاست، همچنين اصحاب صراط مستقيم كه خدا آنان را در آن صراط جاى داده، مهيمن و مافوق ساير مردمند. چون خدای تعالى امور آنان را خودش به عهده گرفته، و امور مردم را به عهده آنان نهاده، و امر هدايت ايشان را به آنان واگذار نموده و فرموده: «'''و حسن أولئك رفيقا'''»: (اينان بهترين رفيق اند). و نيز فرموده: «'''إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا، الّذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون'''»: (تنها ولىّ و سرپرست شما خداست، و رسول او، و آنان كه ايمان آورده اند، يعنى آنان كه نماز می گذارند، و در حال ركوع صدقه می دهند)، كه به حكم آيه اول، صراط مستقيم و يا بگو «'''صراط الّذين أنعم اللّه عليهم'''»، را صراط انبياء و صدّيقين و شهداء و صالحين دانسته، به حكم آيه دوم با در نظر گرفتن روايات متواتره صراط، اميرالمؤمنين على بن ابی طالب عليهم السلام شمرده است، و آن جناب را اوّلين فاتح اين صراط دانسته كه إن شاء اللّه بحث مفصل آن در آيه بعدى خواهد آمد.
* نكته دوم اين كه:  
 
همان طور كه «صراط مستقيم» مهيمن و مافوق همه سبيل هاست، همچنين اصحاب صراط مستقيم كه خدا آنان را در آن صراط جاى داده، مهيمن و مافوق ساير مردمند. چون خدای تعالى امور آنان را خودش به عهده گرفته، و امور مردم را به عهده آنان نهاده، و امر هدايت ايشان را به آنان واگذار نموده و فرموده: «'''و حسن أولئك رفيقا'''»: (اينان بهترين رفيق اند). و نيز فرموده: «'''إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا، الّذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون'''»: (تنها ولىّ و سرپرست شما خداست، و رسول او، و آنان كه ايمان آورده اند، يعنى آنان كه نماز می گذارند، و در حال ركوع صدقه می دهند)، كه به حكم آيه اول، صراط مستقيم و يا بگو «'''صراط الّذين أنعم اللّه عليهم'''»، را صراط انبياء و صدّيقين و شهداء و صالحين دانسته، به حكم آيه دوم با در نظر گرفتن روايات متواتره صراط، اميرالمؤمنين على بن ابی طالب عليهم السلام شمرده است، و آن جناب را اوّلين فاتح اين صراط دانسته كه إن شاء اللّه بحث مفصل آن در آيه بعدى خواهد آمد.
 
* تحقيق درباره معنى هدايت در «'''إهدنا الصراط المستقيم '''»:


تحقيق درباره معنى هدايت در «'''إهدنا الصراط المستقيم '''»
* نكته سوم اين كه:


نكته سوم اين كه: وقتى مى گویيم: «ما را به سوى صراط مستقيم هدايت فرما»، هدايت به سوى صراط مستقيم وقتى معنايش مشخص مى شود، كه معناى صراط مستقيم معين گردد. لذا ما نخست به بحث لغوى آن پرداخته، مى گویيم: در صحاح گفته: هدايت به معناى دلالت است. ساير علماى اهل لغت به وى اشكال كرده اند، كه اين كلمه همه جا به معناى دلالت نيست، بلكه وقتى به معناى دلالت است، كه مفعول دومش را به وسيله كلمه (إلى) بگيرد. و امّا در جایی كه خودش ‍ و بدون كلمه نامبرده، هر دو مفعول خود را گرفته باشد، نظير آيه «إهدنا الصراط» - كه هم ضمير (نا) و هم (صراط) را مفعول گرفته - به معناى ايصال و رساندن مطلوب است. مثل كسى كه در مقابل شخصى كه مى پرسد: منزل زيد كجا است؟ دست او را گرفته، بدون دادن آدرس و دلالت زبانى، او را به در خانه زيد برساند.
وقتى مى گویيم: «ما را به سوى صراط مستقيم هدايت فرما»، هدايت به سوى صراط مستقيم وقتى معنايش مشخص مى شود، كه معناى صراط مستقيم معين گردد. لذا ما نخست به بحث لغوى آن پرداخته، مى گویيم: در صحاح گفته: هدايت به معناى دلالت است. ساير علماى اهل لغت به وى اشكال كرده اند، كه اين كلمه همه جا به معناى دلالت نيست، بلكه وقتى به معناى دلالت است، كه مفعول دومش را به وسيله كلمه «إلى» بگيرد. و امّا در جایی كه خودش ‍ و بدون كلمه نامبرده، هر دو مفعول خود را گرفته باشد، نظير آيه «إهدنا الصراط» - كه هم ضمير «نا» و هم «صراط» را مفعول گرفته - به معناى ايصال و رساندن مطلوب است. مثل كسى كه در مقابل شخصى كه مى پرسد: منزل زيد كجا است؟ دست او را گرفته، بدون دادن آدرس و دلالت زبانى، او را به در خانه زيد برساند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۵ </center>
و استدلال كرده اند به امثال آيه: «'''أنّك لا تهدى من أحببت، ولكنّ الله يهدى من يشاء'''»: (تو هر كس را كه دوست بدارى هدايت نمى كنى، ولكن خداست كه هر كه را بخواهد، هدايت مى كند)، كه چون كلمه هدايت در آن هر دو مفعول را بدون حرف (إلى) گرفته، به معناى رساندن به مطلوب است، نه راهنمایى. چون دلالت و راهنمایى چيزى نيست كه از پيغمبر(ص) نفى شود، زيرا او همواره دلالت می كرد. پس معنا ندارد آيه نامبرده بفرمايد: تو هر كس را بخواهى دلالت نمى كنى، به خلاف اين كه كلمه نامبرده به معناى رساندن به هدف باشد، كه در اين صورت صحيح است بفرمايد: تو نمى توانى هر كه را بخواهى، به هدف برسانى.
و استدلال كرده اند به امثال آيه: «'''أنّك لا تهدى من أحببت، ولكنّ الله يهدى من يشاء'''»: (تو هر كس را كه دوست بدارى هدايت نمى كنى، ولكن خداست كه هر كه را بخواهد، هدايت مى كند)، كه چون كلمه هدايت در آن هر دو مفعول را بدون حرف (إلى) گرفته، به معناى رساندن به مطلوب است، نه راهنمایى. چون دلالت و راهنمایى چيزى نيست كه از پيغمبر(ص) نفى شود، زيرا او همواره دلالت می كرد. پس معنا ندارد آيه نامبرده بفرمايد: تو هر كس را بخواهى دلالت نمى كنى، به خلاف اين كه كلمه نامبرده به معناى رساندن به هدف باشد، كه در اين صورت صحيح است بفرمايد: تو نمى توانى هر كه را بخواهى، به هدف برسانى.