الجن ٢٢: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[الأحقاف ٨ | أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ...]] (۲) | [[الأحقاف ٨ | أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ...]] (۲) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
حضرمى گوید: یکى از جنیان که از اشراف آنها بوده و داراى پیروانى هم بوده است. گفت: محمد میخواهد که خداوند او را در پناه خود بگیرد در صورتى که من به خود او پناه میبرم سپس این آیه نازل شد.<ref> طبرى صاحب جامع البیان.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link51 | آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link51 | آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link52 | وجوه مختلف درباره مراد از اينكه مساجد از آن خدا است (و انّ المساجد للّه ...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link52 | وجوه مختلف درباره مراد از اينكه مساجد از آن خدا است (و انّ المساجد للّه ...)]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link61 | (رواياتى راجع به جمله ((انّ المساجد للّه )) واينكه پيغمبر(صلى اللّه عليه وآله ) وائمه (عليه السلام ) عالم غيب يوده اند)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link61 | (رواياتى راجع به جمله ((انّ المساجد للّه )) واينكه پيغمبر(صلى اللّه عليه وآله ) وائمه (عليه السلام ) عالم غيب يوده اند)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۶#link64 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۶#link64 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً «23» | |||
بگو: همانا هيچ كس مرا در برابر خدا حفظ نخواهد كرد و جز او هرگز پناهگاهى نخواهم يافت. (وظيفه من) جز ابلاغى از جانب خدا و رساندن پيام او نيست. و كسى كه خدا و رسولش را نافرمانى كند قطعاً آتش دوزخ برايش خواهد بود، در حالى كه هميشه در آن آتش جاودانهاند. | |||
===نکته ها=== | |||
بيش از سيصد مرتبه كلمه قل در قرآن آمده است كه يا پاسخ به سؤالات مطرح شده است و يا پاسخ به سؤالاتى كه ممكن است پيش آيد و يا موضعگيرى در برابر توهّمات و پندارها و توقّعات نابجاست. | |||
يكى از راههاى دعوت به اخلاص آن است كه انسان فكر كند چه كسى مىتواند بلاها را از او دفع كند: «لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» | |||
جلد 10 - صفحه 257 | |||
پيامبران الهى مردم را به سوى خدا دعوت مىكردند و براى خود امتياز خاصى قائل نبودند. | |||
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» «1»* همانا من بشرى همانند شما هستم. | |||
«ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي» «2» نمىدانم بر سر من چه خواهد آمد. | |||
«لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ» «3»* گنج الهى نزد من نيست. | |||
«لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» در برابر خدا، كسى نمىتواند مرا حفظ كند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همه در برابر قانون الهى يكسانند و هيچ كس مصونيت ويژه ندارد. «قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» | |||
2- نه تنها مالك سود و زيان شما نيستم بلكه به هنگام خطر، مالك دفع بلا از خودم هم نيستم. «لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» | |||
3- پيامبر نيز اگر خلاف كند از قهر الهى مصون نمىماند. «لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» | |||
4- تنها راه نجات از قهر الهى، انجام وظيفه و رسالت است. إِلَّا بَلاغاً ... وَ رِسالاتِهِ | |||
5- پيامبر معصوم است، زيرا مخالفت با او در رديف مخالفت با خدا قرار گرفته است. «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» | |||
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي: بگو بدرستى كه مرا هرگز نجات ندهد و پناه نگيرد، مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ: از عذاب خدا هيچكس، يعنى اگر خدا خواهد به من ضررى رساند از مرض و انواع ابتلا و محن، كسى حمايت نتواند كرد و از آن نتواند رهانيد. وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً: و نيابم هرگز به غير از او سبحانه، پناهى كه روى به او آرم و از آن بليه نجات يابم. | |||
جلد 13 - صفحه 352 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً «21» قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً «23» حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً «24» قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25» | |||
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28» | |||
ترجمه | |||
بگو همانا من مالك نيستم براى شما زيانى و نه نفعى | |||
بگو همانا من هرگز پناه نميدهد مرا از خدا كسى و هرگز نمىيابم غير از او پناهى | |||
مگر رساندن احكام از خدا و پيغامهاى او و هر كه نافرمانى كند خدا و پيغمبرش را پس همانا براى او است آتش جهنّم جاودانيانند در آن هميشه | |||
تا وقتى كه به بينند آنچه را كه وعده داده ميشوند پس زود است بدانند كه كيست ضعيفتر از جهت ياور و كمتر از حيث عدد | |||
بگو نميدانم آيا نزديك است آنچه وعده داده ميشويد يا قرار ميدهد براى آن پروردگارم زمانى دراز | |||
او است داناى پنهان پس مطّلع نميسازد بر علم غيب خود كسى را | |||
مگر آن را كه بپسندد از پيغمبران پس همانا او ميگمارد از پيش روى او و از پشت سرش نگهبانى | |||
تا بداند كه بتحقيق رساندند پيغامهاى پروردگارشان را و احاطه دارد بآنچه نزد ايشان است و احصاء فرموده تمام موجودات را بشماره. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود دستور فرموده كه بكفّار قريش و غيره كه مزاحم حضرت ميشدند بفرمايد از من خوف و رجائى نداشته باشيد و گرد من اجتماع ننمائيد من از خود قدرت و اختيارى ندارم هر چه هست از خدا است و هر خوف و رجائى بايد بساحت او منتهى شود من بنده عاجزم نه ميتوانم بشما ضرر برسانم نه منفعت او خداى قادر بر ضرر و نفع است من هم اگر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 290 | |||
معصيت خدا را نمايم پناه و محلّ التجائى جز او و رحمتش ندارم اگر بخواهد بقهرش با من معامله كند بلى مورد التجاء و در تحت اختيار من ابلاغ احكام خدا و رساندن پيامهاى او است و بنابر اين الّا بلاغا ميشود استثناء از ملتحدا باشد و ميشود استثناء از شيئا باشد كه مستفاد از لا املك ضرّا و لا رشدا است و ميشود استثناء از رشدا باشد چون ابلاغ از سنخ ارشاد است و در هر حال تخلّف از فرمان خدا و پيغمبر بانكار موجب خلود در آتش جهنّم است و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت بقبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود قريش جمع شدند و از حضرت استدعا نمودند كه آنها را از اين امر معاف فرمايد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اختيار آن با خدا است و آنها حضرت را متّهم نمودند و از نزد او خارج شدند پس اين آيات نازل شد و مراد از بلاغا من اللّه و رسالاته امر ولايت است و عصيان در آن موجب خلود در آتش است و گفتهاند چون قريش بكثرت عدد خودشان و قلّت عدد مسلمانان افتخار مينمودند خداوند فرموده اين عصيان و تكبّر براى آنها باقى است تا روز كه به بينند وعده خداوند بنصرت اسلام بر كفر انجاز شده در صدر اسلام يا در زمان رجعت امير المؤمنين عليه السّلام و ظهور امام زمان عليه السّلام بمقتضاى بعضى از روايات يا در قيامت بمشاهده عذاب خودشان و ثواب اهل ايمان آنوقت معلوم خواهد شد كه ياور كدام يك از آن دو دسته ضعيفتر و عددشان كمتر است و در هر حال به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه اظهار بىاطّلاعى از موعد آن نمايد چون علم غيب منحصر بخدا است و بكسى نميدهد مگر كسانيرا كه بپسندد از انبياء بقدريكه مصلحت باشد و ميرسد از ايشان باوصياء بر حسب بعضى از روايات تا دليل باشد بر نبوّت و امامتشان و آن پيغمبرى كه باو علم غيب عنايت شده در پيش رو و پشت سرش ملائكهاى سالك و مترصدند شياطين چيزى از آن علم نربايند و با آن مخلوط ننمايند تا بداند آن پيغمبر كه ملائكهاى كه واسطه ابلاغ پيامهاى الهى هستند از قبيل جبرئيل و اعوان او كاملا بوظيفه خود عمل نمودهاند و چيزى از وحى الهى كم و زياد نشده يا تا مشهود شود بر خدا كه انبياء ابلاغ رسالات خدا را بىكم و زياد نمودهاند يعنى تعلق گيرد علم الهى بوجود عينى آن چنانچه تحقّق | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 291 | |||
داشت بوجود علميش قبل از تحقّق در خارج و رصد بمعناى نگهبان است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود و علم خداوند احاطه دارد بعلم انبياء و غير هم و عدد تمام افراد موجودات حتى قطرات باران و ريگهاى بيابان را خدا ميداند. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كسيكه زياد سوره قل اوحى را بخواند از انواع صدمات جنّيان محفوظ خواهد شد و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محشور ميگردد انشاء اللّه تعالى. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 292 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللّهِ أَحَدٌ وَ لَن أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلتَحَداً «22» | |||
بفرما بدرستي که من هرگز پناه نميدهد مرا از تقديرات الهي احدي و هرگز نمييابم از غير خداي متعال پناهگاهي. | |||
انسان دو نحو بلا و مصيبت و ضرر باو متوجه ميشود يكي آنكه از جانب حق است احدي قدرت بر جلوگيري از آنها ندارد که مفاد: | |||
قُل إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللّهِ أَحَدٌ ديگر اذيت و آزاري که از طرف دشمن باو متوجه ميشود پناهگاهي جز خدا ندارد و خداوند قدرت دارد جلوگيري كند، گفتند که: خدمت امير المؤمنين (ع) عرض كردند که: افلاطون حكيم گفته: (الافلاك قسي | |||
جلد 17 - صفحه 241 | |||
و الحوادث سهام و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر)!- حضرت فرمود: | |||
فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ | |||
الذاريات آيه 50 که مفاد: | |||
وَ لَن أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلتَحَداً است لحد حرز است که انسان چيزهايي که ميخواهد نگهداري كند در جعبه يا صندوق يا در بيت مقفل يا در كيف بسته نگاه ميدارد که از خطرات مصون و محفوظ بماند و در باب سرقت که ميفرمايد: وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقطَعُوا أَيدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ مائده آيه 42. | |||
گفتند شرايطي دارد يكي آنكه بحد نصاب باشد، دوم اينكه از حرز باشد، سوم آنكه قبل از ثبوت توبه نكرده باشد. حرز انسان خدا است که بنده را در كنف خود حفظ فرمايد: قُل مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيهِ إِن كُنتُم تَعلَمُونَ مؤمنون آيه 90. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 22)- و باز اضافه میکند: «بگو: (اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هیچ کس مرا در برابر او حمایت نمیکند و پناهگاهی جز او نمییابم» (قل انی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدا). | |||
به این ترتیب نه کسی میتواند به من پناه دهد نه چیزی میتواند پناهگاه واقع شود این سخنان از یک سو اعتراف به عبودیت کامل در پیشگاه خداوند است، و از سوی دیگر هرگونه «غلوّ» را در مورد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نفی میکند، و از سوی سوم نشان میدهد که نه تنها از بتها کاری ساخته نیست که شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز با آن همه عظمت ملجأ و پناه مستقلی در برابر عذاب خدا نمیتواند باشد، و از سوی چهارم | |||
ج5، ص304 | |||
به بهانهجوئیها و انتظارات بیموردی که افراد لجوج در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داشتند و از او تقاضای ØǘљǘǙɠخدائی میکردند پایان میدهد، و ثابت میکند که توسل و شفاعت نیز به اذن خداست. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||