الملك ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link397 | آيات ۱ - ۱۴، سوره ملك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link397 | آيات ۱ - ۱۴، سوره ملك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link398 | اشاره به غرض سوره مباركه ملك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link398 | اشاره به غرض سوره مباركه ملك]]
خط ۴۴: خط ۴۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link408 | (رواياتى در ذيل جمله :((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و درذيل برخى ديگر از آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link408 | (رواياتى در ذيل جمله :((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و درذيل برخى ديگر از آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۵#link147 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۵#link147 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‌ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‌ مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»
همان كسى‌كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش خداوند رحمان هيچ خللى نمى‌بينى. بار ديگر ديده باز كن، آيا هيچ شكافى مى‌بينى؟ باز، پى در پى چشم خود را برگردان (و تماشا كن، خواهى ديد كه) چشم در حالى كه خسته و ناتوان است به سوى تو بازمى‌گردد (بدون آن كه نقص وخللى مشاهده كند).
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ: پس بار ديگر باز كن ديده را، يعنى به نگاه اول قناعت مكن، بازگردان چشم را، كَرَّتَيْنِ‌: دو بار بازگردانيدنى، يعنى رجعتى بعد از رجعتى، و متعاقب هم نظر نما تا يقين كنى كه هيچ عيبى و نقصى در آن نيست. يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ: بازگردد به سوى تو چشم تو، خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ: در حالتى كه دور باشد از يافتن عيب و خلل، و وامانده باشد از ديدن، و از نگريستن بازماند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «1» الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2» الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‌ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‌ مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ «5»
ترجمه‌
بلند مرتبه و پرخير و بركت است آنكه بدست او است اختيار امور و او بر همه چيز توانا است‌
آنكه پديد آورد مرگ و زندگانى را تا بيازمايد شما را كه كدام خوبتريد از جهت كردار و او است ارجمند آمرزنده‌
آنكه آفريد هفت آسمانرا طبقه بر طبقه بالاى يكديگر نمى‌بينى در آفرينش خداى بخشاينده تفاوتى پس بازگردان ديده را آيا مى‌بينى هيچ خللى‌
پس بازگردان ديده را مكرّر باز گردد بسوى تو ديده دور شده از منظور با آنكه خسته و مانده شده است‌
و بتحقيق آراستيم آسمان نزديكتر را بچراغهائى و قرار داديم آنها را رانندگانى براى شيطانها و مهيّا ساختيم براى آنها عذاب آتش سوزان.
تفسير
بزرگى و بزرگوارى و برترى و بالاترى و منشأ خيرات و بركات بودن ذات احديّت محتاج ببيان نيست و نفوذ اراده و اختيار و سلطنت حقّه و قدرت مطلقه او در كائنات و بر ممكنات واضح و آشكار در نزد اولو الابصار است و مقدّر فرموده مرگ و زندگانى را و قمّى ره نقل فرموده مراد تقدير حيات است پيش از موت و در كافى از امام باقر عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و بعضى گفته‌اند مراد خلق‌
----
جلد 5 صفحه 237
اشياء بيروح است مانند خاك و نطفه قبل از حيوان كه داراى روح است و بنظر حقير مطلب همانستكه امام عليه السّلام فرموده نهايت آنكه تقديم موت بر حيات در كلام الهى براى مزيد تأثير آن در آزمايش الهى است بندگانرا كه مقصود از خلقت است و خداوند بيان فرموده چون مرگ و ياد آن بيشتر از هر چيز انسانرا وادار مينمايد كه بتكليف الهى عمل كند و آزمايش بآن حاصل ميشود و حسن عمل بخلوص نيّت و مزيد همّت و ورع از معصيت و مقارنت با خوف و خشيت و ازدياد نظر و فكرت و امتثال اوامر و نواهى بسرعت است نه بكثرت عبادت و اشتغال بنوافل و تهيّه وسائل چنانچه از روايات معتبره اينمقام استفاده ميشود و خداوند عزيز است از عمل بد كسى عاجز نميشود و غفور است گناه تائب را ميآمرزد آنذات مقدّسى كه خلق فرمود هفت آسمانرا طبقه بطبقه هر يك فوق ديگرى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده نمى‌بيند بينا در مخلوقات خداوند تفاوتى در اتقان صنع و مطابقت حكمت و مصلحت با اختلاف فاحش در صورت و هيئت و هر قدر انسان در اجزاء عالم وجود نظر نمايد بيشتر پى بعظمت صنع و صانع آن ميبرد ولى افسوس كه نظر خسته و بصر مانده و بصيرت رانده و بعشرى از اعشار و بكمى از مصالح و حكم بسيار آن پى نخواهد برد و لذا امر فرموده بناظرى كه نظام عالم را مشاهده نموده كه اعاده نظر نمايد در صنع و به بيند نقص و خللى ندارد پس تكرار كند آنرا تا رانده شود از مقام عقل گويا باو ميگويند ديگر بس است و خسته و مانده شود از فكر و يقين كند كه عيبى نداشته چون لفظ كرّتين اگر چه تثنيه است ولى مراد تكرار و ازدياد است و از اين قبيل تثنيه در كلام عرب يافت ميشود و مخفى نماند كه ناظر هر چه بيشتر نظر كند بهتر ميفهمد صانع اين مصنوعات عالم و حكيم و تمام آنها بر طبق حكمت و مصلحت است ولى حكم و مصالح آنها را كاملا درك نميكند و بايد باين ملاحظه امر بتكرار نظر شده باشد با آنكه ناظر نااميد و نظر نامراد بصاحبش برميگردد اگر چه گفته شده مراد آنستكه هر قدر نظر كنى نقصى نخواهى يافت خسته و نااميد از يافتن نقص برميگردى و بنابراين مقصود از امر فقط اثبات عجز مأمور است از پيدا كردن عيب و نقص در دستگاه‌
----
جلد 5 صفحه 238
خلقت بتأمّل و نظر نه اثبات عجز او از ادراك مصالح و حكم و اعتراف بعظمت صنع و صانع آن كه بيان شد و خاسئ بر سگ و خوك رانده و دور شده اطلاق ميشود و حسير بر شتر خسته مانده و خساء البصر گويند وقتى چشم خيره و تيره شود و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از تفاوت فساد است و مقصود از تكرار نظر تأمّل در ملكوت آسمانها و زمين است و خداوند آسمان اوّل را كه مشهود است زينت فرموده بچراغهائى از انواع ستارگان و قرار داده است آنها را وسيله از براى راندن شيطانها از نفوذ در آسمان كه گاهى مشاهده ميشود از آنها برقى لامع و بجانبى سريعا سير مينمايد و شرح آن مكرّر گذشته است و اين راندن و سوزاندن آنها منافات با عذاب آخرتشان ندارد چون آنها هم تكليف دارند و در صورت تخلّف بعذاب دنيا و عقبى مبتلا خواهند شد چون خداوند آتش سوزان جهنّم را براى كفّار از جنّ و انس آماده و مهيّا فرموده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُم‌َّ ارجِع‌ِ البَصَرَ كَرَّتَين‌ِ يَنقَلِب‌ إِلَيك‌َ البَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»
جلد 17 - صفحه 90
‌پس‌ مكرر كن‌ نظر ‌را‌ مرة ‌بعد‌ مرة برميگردد بسوي‌ تو بصر مأيوس‌ ‌از‌ طلب‌ و ‌او‌ كند و كوتاه‌ ‌است‌.
ثُم‌َّ ارجِع‌ِ البَصَرَ كَرَّتَين‌ِ انسان‌ بنظر اولي‌ و فكر ابتدايي‌ تمام‌ خصوصيات‌ ‌را‌ درك‌ نميكند ‌هر‌ چه‌ امعان‌ نظر كند و فكر ‌خود‌ ‌را‌ ادامه‌ دهد تدريجا پاره‌اي‌ ‌از‌ حقايق‌ ‌را‌ درك‌ ميكند و بهترين‌ عبادات‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:
(تفكر ساعة خير ‌من‌ عبادة سنة).
الفكر حركة ‌من‌ المبادي‌ ||  و ‌من‌ مبادي‌ ‌الي‌ المراد
الفكر حياة قلب‌ البصير، خداوند تمجيد ميفرمايد صاحبان‌ عقل‌ ‌را‌ بتفكر ميفرمايد: إِن‌َّ فِي‌ خَلق‌ِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ اختِلاف‌ِ اللَّيل‌ِ وَ النَّهارِ لَآيات‌ٍ لِأُولِي‌ الأَلباب‌ِ الَّذِين‌َ يَذكُرُون‌َ اللّه‌َ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي‌ جُنُوبِهِم‌ وَ يَتَفَكَّرُون‌َ فِي‌ خَلق‌ِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ رَبَّنا ما خَلَقت‌َ هذا باطِلًا سُبحانَك‌َ فَقِنا عَذاب‌َ النّارِ آل‌ عمران‌ آيه 191. أَ وَ لَم‌ يَتَفَكَّرُوا فِي‌ أَنفُسِهِم‌ ما خَلَق‌َ اللّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ وَ ما بَينَهُما إِلّا بِالحَق‌ِّ روم‌ آيه 8. كَذلِك‌َ يُبَيِّن‌ُ اللّه‌ُ‌-‌ لَكُم‌ُ الآيات‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَفَكَّرُون‌َ فِي‌ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ بقره‌ آيه 220. و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و اخبار ‌در‌ فضيلت‌ تفكر.
و مراد ‌از‌ كرتين‌ ظاهرا دو نظر نيست‌ بلكه‌ مراد كرة ‌بعد‌ كرة ‌است‌ و مرة ‌بعد‌ مرة چنانچه‌ ‌در‌ ترجمه‌ گفتيم‌، و ‌اگر‌ بگوئيم‌ ‌که‌ مراد فقط دو نظر ‌است‌ ممكن‌ ‌است‌ بگوئيم‌:
دو نظر داريم‌ يك‌ نظر سطحي‌ ‌که‌ فقط ظواهر ‌را‌ درك‌ ميكند و يك‌ نظر عمقي‌ ‌که‌ پي‌ ببواطن‌ اشياء ميبرد.
يَنقَلِب‌ إِلَيك‌َ البَصَرُ برميگردد بسوي‌ تو بصر ‌يعني‌ درك‌ ميكني‌ ‌که‌ نميتواني‌ ببواطن‌ اشياء و جميع‌ حكم‌ و مصالح‌ ‌آن‌ پي‌ ببري‌ ‌هر‌ كسي‌ بقدر قوه‌ و استعداد ‌خود‌ ميتواند درك‌ كند عالم‌ بجميع‌ حكم‌ و مصالح‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و بس‌.
حكيم‌ نازي‌ بفكر ‌تا‌ كي‌ ||  بفكرت‌ ‌اينکه‌ ره‌ نميشود طي‌
بكنه‌ ذاتش‌ خرد برد پي‌ ||  ‌اگر‌ رسد خس‌ بقعر دريا
اقول‌: رسيدن‌ خس‌ بقعر دريا محال‌ عادي‌ ‌است‌ ولي‌ امكان‌ ذاتي‌ دارد ‌بر‌ خلاف‌
جلد 17 - صفحه 91
عادت‌ و رسيدن‌ فكر بكنه‌ ذات‌ محال‌ عقلي‌ ‌است‌ چون‌ ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ و ‌غير‌ محدود و ‌هر‌ چه‌ فكر بالا رود تناهي‌ دارد و محدود ‌است‌ و بهتر ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ بگويد:
بكنه‌ اشياء خرد برد پي‌ ||  ‌اگر‌ رسد خس‌ بقعر دريا
خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ خاسئا بمعني‌ دوري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌از‌ فكر دور ‌است‌ بآخر نميرسد و حسير بمعني‌ خستگي‌ و ملالت‌ و وامانده‌ شدن‌ و تعب‌ و مشقت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ بخود زحمت‌ دهد بجايي‌ نميرسد و حسرت‌ بمعني‌ ندامت‌ و پشيماني‌ و اينكه‌ نفعي‌ ‌را‌ ميتوانست‌ دست‌ بياورد ‌از‌ دست‌ داده‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 4)- و لذا در این آیه برای تأکید همین معنی می‌افزاید: «بار دیگر به عالم هستی بنگر، سر انجام چشمانت به سوی تو باز می‌گردد در حالی که خسته و ناتوان شده» و در جستجوی خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


برگرفته از «https://www.alketab.org/الملك_٤»