الأعراف ١٦٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link241 | آيات ۱۶۱ - ۱۷۱، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link241 | آيات ۱۶۱ - ۱۷۱، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link242 | بيان آيات شريفه ، كه قسمت ديگرى از داستان هاى بنىاسرائيل و نافرمانى هايشان را نقل مى كند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link242 | بيان آيات شريفه ، كه قسمت ديگرى از داستان هاى بنىاسرائيل و نافرمانى هايشان را نقل مى كند.]]
خط ۴۶: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۲#link253 | چند روايت در مورد قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنىاسرائيل و پذيرفتن آنان تورات را پى از آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۲#link253 | چند روايت در مورد قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنىاسرائيل و پذيرفتن آنان تورات را پى از آن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link92 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link92 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «169»
پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشينان آنها شدند كه كتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپايدار اين دنيا را مى‌گرفتند (و با رها كردن قانون خدا) مى‌گفتند: به زودى ما بخشوده خواهيم شد. و اگر بار ديگر همان منافع مادّى پيش آيد، باز هم آن‌را مى‌گيرند (و قانون خدا را رها مى‌كنند). آيا از آنان در كتاب آسمانى، پيمان گرفته نشده كه جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اينكه مطالب آن كتاب وپيمان را بارها (به صورت درس) خوانده‌اند، (ولى در عمل، دنيا پرستند) در حالى كه خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آيا تعقّل نمى‌كنيد؟
===نکته ها===
«خلف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مى‌شود و «خلف» به فرزند صالح. «1»
«عرض»، به معناى هرگونه سرمايه است، ولى «عرض»، تنها پول نقد مى‌باشد، همچنين به موجود عارضى و كم دوام وناپايدار «عَرَض» مى‌گويند، لذا چون دنيا ناپايدار است، به آن عرض گفته مى‌شود. فيض كاشانى مى‌گويد: مراد از «عَرَض» در آيه، رشوه است.
«درس»، به معناى تكرار است و از آنجا كه به هنگام مطالعه و فراگرفتن چيزى از استاد، مطالب تكرار مى‌شود به آن درس گفته شده و به چيزهايى كه مكرّر استفاده و كهنه شده‌اند نيز مندرس مى‌گويند. «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند سفارش نموده، مردم چيزى را كه نمى‌دانند نگويند، سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ‌
----
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 211
إِلَّا الْحَقَّ» «1»
امام حسن عليه السلام فرمود: «عجب لمن يتفكّر فى مأكوله كيف لا يتفكّر فى معقوله فيجنب بطنه ما يوذيه و يودع صدره ما يرويه»، تعجّب از كسى است كه در غذا و خوراك جسمى خود تفكّر و تأمّل مى‌كند، امّا در انتخاب غذاى فكرى خود هيچ انديشه‌اى ندارد و هرچيزى را در دل و عقيده‌ى خود جاى مى‌دهد. «2»
===پیام ها===
1- تاريخ، شاهد نسل‌هايى دنياگرا و گناهكار از يهود بوده است. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌ ...
2- دنياگرايى، از آفات دين است. مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌ ... يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌
3- يهوديان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى كامل به آن. «وَرِثُوا الْكِتابَ»
4- كسى كه از تعاليمِ كتاب آسمانى آگاه شد، شايسته نيست دنياگرايى و حرام‌خوارى را پيشه خود كند. وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ‌ ...
5- رشوه و حرام‌خوارى در اديان ديگر نيز مورد انتقاد و توبيخ بوده است.
«يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌»
6- يهوديان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مى‌گفتند بخشيده خواهيم شد.
«سَيُغْفَرُ لَنا»
7- يهوديان چنان خودخواه بودند كه خيال مى‌كردند بدون توبه بخشيده مى‌شوند. «سَيُغْفَرُ لَنا» آرى، كسى كه مغفرت را براى خود تضمين شده مى‌داند، قابل توبيخ است.
8- اميد بى‌جا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سَيُغْفَرُ لَنا» اميد به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست.
----
«1». تفسير نورالثقلين و كافى، ج 1، ص 43.
«2». تفسير فرقان؛ بحار، ج 1، ص 218.
جلد 3 - صفحه 212
9- حرام‌خواران يهود به گناه خود اصرار داشتند. «وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ»
10- هركس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، به خدا نسبت ناحقّ داده است. «أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»
11- دانستن تعاليم كتاب آسمانى و مطالعه‌ى آن به طور مكرّر كافى نيست، عمل به آن لازم است. وَرِثُوا الْكِتابَ‌ ... دَرَسُوا
12- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمت‌هايى جاودانه و پايدار است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ»
13- دورى از حرام‌خوارى، نشانه‌ى تقواست. (جمله‌ى‌ «يَتَّقُونَ»، در برابر جمله‌ى‌ «يَأْخُذُونَ عَرَضَ» قرار گرفته است.)
14- بهره‌گيرى از حيات سراسر خير اخروى، در گرو تقوا و پرهيزگارى است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ»
15- هركس دنبال دنيا برود و آخرت را رها كند، خردمند نيست. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
16- از روشهاى تبليغى و تربيتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است كه وجدان‌ها را بيدار مى‌كند. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (169)
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌: پس جانشين شدند بعد از يهود بازماندگان يا خلفى. وَرِثُوا الْكِتابَ‌: و ميراث گرفتند تورات را، يعنى بياموختند علم آن را از پدران. يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌: اخذ مى‌كنند عرض متاع اين دنياى پست را. مراد اخبار زمان حضرت رسالتند كه رشوه مى‌گرفتند در تحريف احكام تورات.
----
«1» بطر: خودخواهى و تكبّر.
----
جلد 4 صفحه 231
وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا: و مى‌گويند زود باشد كه بيامرزند ما را و اين را به اعتقاد فاسد خود گفتند به زعم آنكه گناه روز به شب، و گناه شب به روز آمرزيده شود، وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ‌: و اگر بيايد بديشان متاعى و عرضى مثل آن متاع در حرمت و منع، يَأْخُذُوهُ‌: مى‌گيرند آن را و هيچ باك ندارند، و با وجود اصرار بر اخذ رشوه و اكل حرام اميد مغفرت دارند و اصلا نادم نشوند. از ابن عباس و سعيد بن جبير و مجاهد نقل است كه سير نمى‌كند ايشان را چيزى.
أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ‌: آيا اخذ نشده است بر ايشان عهد تورات، أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ‌: اينكه نگويند بر خدا مگر سخن حق. اين توبيخ است ايشان را بر قطع و جزم به مغفرت با عدم توبه، و دال است بر افتراى به خداى تعالى و خروج از ميثاق كتاب؛ پس در جزم به غفران با عدم توبه، محض افترا، و حق تعالى نفرموده و به اين طريق عهد از آنها گرفته نشده.
فى الكافى عن الصّادق عليه السّلام: انّ اللّه خصّ عباده به آيتين من كتابه:
ان لا يقولوا حتّى يعلموا و لا يردّوا ما لم يعلموا. قال عزّ و جلّ: الم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب ان لا يقولوا على اللّه الّا الحقّ، و قال: بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه. «1» در كافى شريف روايت از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: بتحقيق خداى تعالى تخصيص داده بندگان خود را به دو آيه از كتاب خود: يكى اينكه نگويند مگر آنچه مى‌دانند، و ديگر، رد نكنند آنچه نمى‌دانند. فرموده است خداى عز و جل: آيا اخذ نشده است بر ايشان عهد كتاب اينكه نگويند بر خداى تعالى مگر حق را، و فرمود: بلكه دروغ گفتند به آنچه احاطه نداشت علم آنها.
وَ دَرَسُوا ما فِيهِ‌: و به تحقيق اخذ ميثاق از ايشان شده و خوانده‌اند آنچه در كتاب است كأنّه اين حكم را در آن نديده‌اند، وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌: و رستگارى آخرت و مغفرت بهتر است از عرض دنيا براى كسانى كه بپرهيزند از محرمات و قتل محارم و افتراى بر حق تعالى، أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌: آيا تعقل نمى‌كنند و خير و شر و صلاح و فساد خود را در نمى‌يابند تا قبح آن را فهميده،
----
«1» اصول كافى، كتاب التوحيد، صفحه 43، حديث 8.
----
جلد 4 صفحه 232
استبدال نكنند نعيم باقى را به عرض فانى، كه مؤدى به عقاب اليم است.
حفص و نافع به خطاب مى‌خوانند، يعنى اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، بگو به ايشان آيا در نمى‌يابيد كه نعمت عقبى بهتر است از عرض دنيا.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 167 تا 169
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (167) وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (168) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (169)
ترجمه‌
و هنگاميكه اعلام نمود پروردگارت كه هر آينه برانگيزاند بر آنها تا روز قيامت كسى را كه بچشاند بآنها عذاب بدى همانا پروردگار تو هر آينه زود عقوبت است و همانا او هر آينه آمرزنده مهربان است‌
و متفرق نموديم آنها را در زمين فرقه‌هائى بعضى‌
----
جلد 2 صفحه 488
از آنها بودند شايستگان و برخى بودند بر خلاف ايشان و آزموديم آنها را بخوبى‌ها و بدى‌ها باشد كه ايشان بازگشت نمايند
پس جانشين شدند بعد از آنها جانشينانى كه بميراث بردند كتاب را ميگيرند متاع اين دنياى دنى را و ميگويند زود باشد آمرزيده شويم ما و اگر آيد آنها را متاعى مانند آن ميگيرند آن را آيا گرفته نشد از ايشان پيمان كتاب كه نگويند از جانب خدا مگر حق و خواندند آنچه در آنست و سراى آخرت بهتر است براى آنانكه مى‌پرهيزند آيا پس تعقل نمى‌نمائيد.
تفسير
و ياد آور اى پيغمبر وقتى را كه اعلام فرمود خدا يا عزم فرمود و قسم ياد كرد كه هر آينه مبعوث فرمايد بر يهود تا روز قيامت كسيرا كه بچشاند و برساند بعنف بر آنها عذاب شديد را بكشتن و ذليل نمودن و جزيه گرفتن و در مجمع فرموده مراد از مبعوث امّت محمّد (ص) ميباشند نزد جميع مفسرين و آن مروىّ از امام باقر (ع) است و اين دلالت دارد بر آنكه يهود تا روز قيامت داراى سلطنت و عزت نمى‌شوند و مراد از بعث در اينجا امر و رخصت و كمك است و نيز گفته شده است خداوند مبعوث فرمود بر آنها بعد از حضرت سليمان بخت نصر را كه ديار آنانرا خراب نمود و مردان آنها را كشت و زنان و فرزندانشان را اسير كرد و وضع نمود بر بقيّه آنها جزيه را كه بعد از آن بمجوس ميدادند تا خداوند پيغمبر آخر الزمان را مبعوث فرمود كه كرد با آنها آنچه كرد و براى آنها جزيه مقرر فرمود كه باقى است حكم او تا آخر دنيا و بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنستكه خداوند يكنفر را مبعوث ميفرمايد كه اين معاملات را با آنها بنمايد چون لفظ من اگر چه در مفرد و جمع استعمال ميشود ولى اگر مراد جمع باشد ضمير راجع بآنرا معمولا جمع ميآورند و در اينجا يسومهم فرموده كه داراى ضمير مستتر مفرد است و اگر مراد جمع بود مناسب بود يسومونهم بفرمايد و دلالت ندارد بر آنكه اين عذاب بايد تا روز قيامت براى آنها باقى باشد بلكه دلالت دارد بر آنكه چنين عذابى تا روز قيامت بر آنها واقع خواهد شد اگر چه يكمرتبه باشد چون ظاهر آيه آنست كه الى يوم القيمه ظرف است براى بعث نه عذاب و باين جهت مقدّم شده است بر آن و الّا بايد موّخر شود و ما نبايد چيزى را بقرآن نسبت دهيم كه اگر خلافش ظاهر شود مورد اشكال گردد اگر مراد آن بود كه فرمودند بايد بفرمايد ليبعثنّ عليهم من يسومونهم سوء العذاب الى يوم القيمه و مراد از آن كس ظاهرا همان حضرت ختمى مرتبت است چون مناسب با بعث ماموريّت‌
----
جلد 2 صفحه 489
الهى است كه آنحضرت داشته نه مجرد جلوگيرى نكردن اگر چه بنحو معصيت واقع شود چنانچه بعضى گفته‌اند بلى كسانيكه به تبع قانون اسلام اين سلوك را با يهود نموده‌اند ممكن است گفته شود مبعوث باين امر بودند و شايد تصديق امام باقر (ع) از اين قول هم باين ملاحظه باشد و شايد بملاحظه تماميّت آن بدست امام زمان (ع) باشد در هر حال مناسب با سرعت عقوبت خدا آن است كه اين امر قبل از روز قيامت در دنيا واقع شود چنانچه مناسب با رحمت و مغفرت الهى قبول توبه و اسلام آنها است كه در دنيا است و اين معانى مناسبت با دوام عقوبت ندارد و خداوند آنها را متفرّق در بلاد نمود بطوريكه كمتر بلدى است كه از آنها خالى باشد و بعضى از ايشان مردمان خوبى بودند كه بعد از حضرت موسى بانبياء هر عصرى ايمان آوردند و در آخر الزمان بامّت خاتم النبيّين (ص) ملحق شدند و بعضى بر خلاف آنها بودند كه بكفر و عصيان خودشان ادامه دادند و در عناد و لجاج باقى ماندند و خداوند بانواع مختلفه از نعمت و نقمت و عزّت و ذلّت و دولت و مكنت آنها را امتحان فرمود براى آنكه متنبّه شوند و بحق بازگشت نمايند و ننمودند بلكه بجاى خودشان قوميرا بيادگار گذاشتند كه بدتر از خودشان بودند چون خلف بسكون لام غالبا در جانشين بد استعمال ميشود و آنها كسانى بودند كه در عصر پيغمبر ما بودند كه تورية از پدرانشان بآنها ارث رسيده بود و پول ميگرفتند احكام آنرا مطابق دلخواه مردم تغيير ميدادند يا معنى ميكردند و مى‌گفتند خدا مى‌آمرزد ما را و معلوم بود كه در اين اظهار طلب مغفرت هم تدليس ميكردند و پشيمان نبودند چون بار ديگر هم كه بآنها رشوه ميدادند قبول ميكردند و مقصود رشوه دهنده را انجام ميدادند با آنكه خداوند از آنها در تورية عهد گرفته بود كه بخدا افترا نه بندند و از تورية چيزى كم و بر آن زياد ننمايند و آنها با علم و عمد اين عمل را مينمودند چون تورية را خوانده بودند و معنى آن را فهميده بودند و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه خداوند دو الزام بر بندگان در كتاب خود نموده است يكى آنكه نگويند مگر بدانند ديگر آنكه ردّ نكنند چيزيرا كه نمى‌دانند دليل اول اين آيه است دليل دوم آنستكه فرموده بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه يعنى بلكه تكذيب نمودند چيزى را كه نميدانستند در مقام ملامت آنها و عيّاشى از آنحضرت و امام كاظم (ع) قريب باين مضمون را نقل نموده است و دار آخرت كه نعيم آن باقى است بهتر است براى كسانيكه پرهيز
----
جلد 2 صفحه 490
ميكنند از رشوه و ساير اموال حرام و استفادات كثيف موّقت آيا اينان رجوع بعقل خودشان نميكنند تا بدانند صحّت گفتار ما را اگر يعقلون بصيغه مغايب قرائت شود و اگر بصيغه مخاطب باشد معنى واضح است و مراد آنستكه پيغمبر (ص) بآنها بفرمايد آيا تعقل نمى‌كنيد تا بدانيد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَخَلَف‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ خَلف‌ٌ وَرِثُوا الكِتاب‌َ يَأخُذُون‌َ عَرَض‌َ هذَا الأَدني‌ وَ يَقُولُون‌َ سَيُغفَرُ لَنا وَ إِن‌ يَأتِهِم‌ عَرَض‌ٌ مِثلُه‌ُ يَأخُذُوه‌ُ أَ لَم‌ يُؤخَذ عَلَيهِم‌ مِيثاق‌ُ الكِتاب‌ِ أَن‌ لا يَقُولُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ إِلاَّ الحَق‌َّ وَ دَرَسُوا ما فِيه‌ِ وَ الدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ أَ فَلا تَعقِلُون‌َ (169)
‌پس‌ جايگزين‌ شدند ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رفتن‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دنيا جاي‌ گزيناني‌ ‌که‌ بميراث‌ ‌از‌ ‌آنها‌ تورات‌ ‌را‌ ارث‌ بردند و ميگرفتند زخارف‌ دنيوي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌هر‌ راهي‌ ‌که‌ بدست‌ ‌آنها‌ ميآمد ‌از‌ حلال‌ ‌ يا ‌ حرام‌ و ميگفتند خداوند ‌ما ‌را‌ ميآمرزد و ‌اگر‌ باز بدست‌ ‌آنها‌ ميآمد ‌از‌ ‌اينکه‌ زخارف‌ و مثل‌ آنچه‌ بدست‌ آورده‌ بودند ميگرفتند آيا ‌از‌ ‌آنها‌ عهد و ميثاق‌ ‌در‌ تورات‌ گرفته‌ نشده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ مال‌ حرام‌ اجتناب‌ كنيد و حال‌ آنكه‌ مكررا ‌در‌ تورات‌ خوانده‌ بودند و حال‌ آنكه‌ دار آخرت‌ بهتر ‌است‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ حرام‌ اجتناب‌ و پرهيز ميكنند آيا ‌پس‌ تعقل‌ نميكنيد.
فَخَلَف‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ ‌يعني‌ ‌بعد‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ بعذاب‌ الهي‌ ‌ يا ‌ بمرگ‌ هلاك‌ شدند خلف‌ يك‌ دسته‌ ديگر ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌يعني‌ قرن‌ ‌بعد‌ ‌از‌ قرن‌ ‌آنها‌ جاي‌ ‌آنها‌ جايگزين‌ شدند و بوجود آمدند و كتاب‌ التورية ‌از‌ سابقين‌ بلاحقين‌ رسيد وَرِثُوا الكِتاب‌َ لكن‌ اعتنايي‌ بدستورات‌ ‌آن‌ نكردند و حب‌ّ دنيا چنان‌ چشم‌ و گوش‌ ‌آنها‌ ‌را‌ پر كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ بهر وسيله‌اي‌ ‌که‌ ممكن‌ ‌بود‌ ‌از‌ راه‌ حرام‌، رشوه‌،
جلد 8 - صفحه 20
‌ يا ‌ تقلب‌، غش‌، سرقت‌، حيله‌ و تزوير.
يَأخُذُون‌َ عَرَض‌َ هذَا الأَدني‌ تعبير بعرض‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ گفتند (كل‌ّ ‌ما بالعرض‌ يزول‌) دنيا و زخارف‌ ‌آن‌ فاني‌ ميشود و ‌از‌ دست‌ ميرود، و تعبير بادني‌ ‌ يا ‌ دنائت‌ و پستي‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ دنوّ و پيش‌ ‌است‌ نسبت‌ بآخرت‌ وَ يَقُولُون‌َ سَيُغفَرُ لَنا فقط تمنّاي‌ مغفرت‌ دارند بدون‌ آنكه‌ توبه‌ كنند و دست‌ ‌از‌ حرام‌ بكشند چنانچه‌ امروزه‌ قرآن‌ ‌را‌ مكرر ميخوانند و احكام‌ ‌آن‌ ‌را‌ مخالفت‌ ميكنند و ميگويند ‌ما ‌را‌ ‌خدا‌ ميآمرزد ‌اگر‌ ‌ما ‌هم‌ جهنم‌ رويم‌ ‌علي‌ ميماند و حوضش‌ ‌اينکه‌ معاصي‌ ‌ما ‌که‌ چيزي‌ نيست‌ ‌آن‌ معاصي‌ بزرگ‌ باعث‌ جهنم‌ ميشود و عذاب‌ وَ إِن‌ يَأتِهِم‌ عَرَض‌ٌ مِثلُه‌ُ يَأخُذُوه‌ُ ‌که‌ اصرار ‌بر‌ معاصي‌ دارند و ندامت‌ و توبه‌ ‌در‌ كار نيست‌ ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ كجا ‌باشد‌ مال‌ دنيا ‌را‌ ميگيرند و مي‌بلعند.
أَ لَم‌ يُؤخَذ عَلَيهِم‌ مِيثاق‌ُ الكِتاب‌ِ مخصوصا ‌حتي‌ ‌در‌ همين‌ تورات‌ رائج‌ اهل‌ كتاب‌ لعن‌ كرده‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ باحكام‌ ‌آن‌ عمل‌ نكند لذا نصاري‌ ‌در‌ حق‌ عيسي‌ (ع‌) ميگويند (فدانا ‌من‌ لعنه‌ الناموس‌).
أَن‌ لا يَقُولُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ إِلَّا الحَق‌َّ كجا دارد و ‌در‌ چه‌ كتابيست‌ ‌که‌ اصرار ‌بر‌ معاصي‌ بالاخص‌ معاصي‌ كبار ‌را‌ ‌خدا‌ ميآمرزد وَ دَرَسُوا ما فِيه‌ِ مكرر خوانده‌اند و فراگرفته‌اند ‌که‌ ‌غير‌ ‌از‌ حق‌ و واقع‌ نسبت‌ بخدا ندهيد وَ الدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌که‌ سعادت‌ و رستگاري‌ ‌از‌ ‌براي‌ مؤمن‌ ‌با‌ تقوي‌ ‌است‌ أَ فَلا تَعقِلُون‌َ عقل‌ سليم‌ البته‌ حكم‌ ميكند ‌که‌ اوامر الهي‌ بايد امتثال‌ شود و ‌از‌ نواهي‌ ‌او‌ بايد اجتناب‌ كرد و بهشت‌ ‌از‌ ‌براي‌ مطيع‌ ‌است‌ و استحقاق‌ عذاب‌ ‌از‌ ‌براي‌ عاصي‌ مگر آنكه‌ بيك‌ وسيله‌ ‌اگر‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا برود مورد عفو واقع‌ شود لكن‌ نبايد مطمئن‌ شد و طغيان‌ ‌در‌ معاصي‌ و گناه‌ كرد
21
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 169)- در آیات گذشته سخن از نیاکان یهود بود، ولی در این آیه، بحث از فرزندان و اخلاف آنها به میان آمده است.
نخست یادآور می‌شود که: «پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی تورات) شدند اما با این حال متاع این دنیای پست را گرفته» بر اطاعت خدا ترجیح می‌دهند (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی).
سپس اضافه می‌کند: هنگامی که آنها در کشمکش وجدان از یک سو، و منافع مادی از سوی دیگر قرار می‌گیرند، دست به دامن امیدهای کاذب زده، «و می‌گویند (ما این منفعت نقد را مشروع یا نامشروع به چنگ می‌آوریم، خداوند رحیم و مهربان است) و به زودی ما مورد بخشش قرار خواهیم گرفت» (وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا).
این جمله نشان می‌دهد که آنها بعد از انجام چنین کاری یک نوع پشیمانی زود گذر و حالت توبه ظاهری به خود می‌گرفتند، ولی بطوری که قرآن می‌گوید:
این ندامت و پشیمانی آنها به هیچ وجه ریشه نداشت به همین دلیل «اگر سود مادی دیگری همانند آن به دستشان می‌آمد، آن را نیز می‌گرفتند» (وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ).
ج2، ص109
در هر حال این جمله اشاره به رشوه خواریهای جمعی از یهود، و تحریف آیات آسمانی به خاطر آن، و فراموش کردن احکام پروردگار به خاطر تضادّ با منافع آنها می‌کند.
لذا به دنبال آن می‌فرماید: «آیا اینها به وسیله کتاب آسمانیشان (تورات) پیمان نبسته بودند که بر خدا (دروغ نبندند و احکام او را تحریف نکنند و) جز حق چیزی نگویند؟!» (أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ).
سپس می‌گوید: اگر آنها از آیات الهی آگاهی نداشتند و دست به این اعمال خلاف می‌زدند ممکن بود برای خودشان عذری بسازند، ولی اشکال کار این است که: «آنها کرارا محتویات تورات را دیده و فهمیده بودند» (وَ دَرَسُوا ما فِیهِ). در عین حال آن را ضایع ساختند و فرمانش را پشت سر انداختند.
سر انجام می‌فرماید: اینها اشتباه می‌کنند، و این اعمال و متاعها سودی برای آنها نخواهد داشت، بلکه «سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است» (وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ).
«آیا شما حقایقی را به این روشنی درک نمی‌کنید» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>