الأنعام ٦٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[الإسراء ٦٦ | رَبُّکُمُ‌ الَّذِي‌ يُزْجِي‌ لَکُمُ‌...]] (۰) [[الإسراء ٦٧ | وَ إِذَا مَسَّکُمُ‌ الضُّرُّ فِي‌...]] (۰) [[الملك ١٨ | وَ لَقَدْ کَذَّبَ‌ الَّذِينَ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[الحشر ١٤ | لاَ يُقَاتِلُونَکُمْ‌ جَمِيعاً إِلاَّ...]] (۱)   
[[الإسراء ٦٦ | رَبُّکُمُ‌ الَّذِي‌ يُزْجِي‌ لَکُمُ‌...]] (۰) [[الإسراء ٦٧ | وَ إِذَا مَسَّکُمُ‌ الضُّرُّ فِي‌...]] (۰) [[الملك ١٨ | وَ لَقَدْ کَذَّبَ‌ الَّذِينَ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[الحشر ١٤ | لاَ يُقَاتِلُونَکُمْ‌ جَمِيعاً إِلاَّ...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.</ref>
'''شأن نزول آیات ۶۵، ۶۶ و ۶۷:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۳۸.</ref>
زید بن اسلم گوید: هنگامى كه اوائل آیه ۶۵ نازل شد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مبادا بعد از من كافر شده و به كفر برگردید كه مجبور شوید بعضى از شما بعضى دیگر را با شمشیر به خاطر كفر گردن بزنید.
مردم گفتند: یا رسول الله ما شهادت به یكتائى خداوند و به رسالت و نبوت تو مى‌دهیم، بعضى دیگر از آن‌ها گفتند: این همیشه نخواهد بود كه ما در حال اسلام آوردن بعضى از ما بعضى دیگر را كشته و به قتل برسانیم سپس بقیه آیه ۶۵ و نیز آیات ۶۶ و ۶۷ نازل گردید.<ref> تفسیر ابن ابى‌حاتم.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]]
خط ۶۲: خط ۷۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض ‍ مى كنند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض ‍ مى كنند.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۱#link188 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۱#link188 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ «65»
بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پايتان عذابى بر شما بفرستد يا شما را به صورت گروه‌هاى گوناگون با هم درگير كند، و طعم تلخ جنگ و خونريزى را توسط يكديگر به شما بچشاند. بنگر كه چگونه آيات را گونه‌گون بازگو مى‌كنيم، باشد كه بفهمند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ (65)
----
«1» بحار الانوار، جلد 93، صفحه 380، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 297
بعد از آن انداز و تهديد قوم نموده بر وجه احتجاج فرمايد:
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ‌: بگو اى پيغمبر، حق تعالى قادر است بر آنكه نازل فرمايد بر شما عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ‌: عذابى از فوق شما مانند طوفان كه به قوم نوح و حجاره بر قوم لوط و اصحاب فيل نازل شد أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ‌: يا عذابى از زير قدم شما مانند آل فرعون كه در دريا غرق شدند يا قارون كه به زمين فرو رفت. از حضرت صادق عليه السّلام مروى است‌ «1» عذاب فوق، حكّام ظالمند، و زير پا، بندگان و خدمتكاران بد باشند. يا «من فوق» كبائر قوم و «من تحت» صغايرند أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً: يا مختلط سازد شما را با هم دسته دسته و هر گروهى را سودائى و تمنائى و آرزوئى و مدعائى خلاف ديگرى تا آن مخالفت به مقاتله انجامد و همه در هم افتند و سبب اين عذاب سوء اختيار بندگان است كه به جهت فرط عناد و انكار فرمان الهى، شما را به حال خود گذارد و طريق الطاف از شما مسدود سازد تا شيطان مسلط شده سنگ مخالفت در شما انداخته علم جدال و قتال در بين برافرازد. وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ‌: و بچشاند بعض شما را رنج و سختى و قتال بعض ديگر را. مراد بدى اختلاف است. از ابى عبد اللّه عليه السّلام مروى است كه‌ «2» مراد همسايه بد باشد.
قال رسول اللّه‌ «3» صلى اللّه عليه و آله: سئلت ربّى ان لا يظهر على امّتى اهل دين غيرهم فاعطانى و سئلته ان لا يهلكهم جوعا فاعطانى و سئلته ان لا يجمعهم على ضلالة فاعطانى و سئلته ان لا يلبسهم شيعا فمنعنى ربّى. فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله: از پروردگار خود خواستم اهل كفر را بر امت من مسلط نفرمايد،
----
«1» مجمع البيان ج 2 ص 315.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 315.
«3» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 315.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 298
پس عطا فرمود مرا. و مسئلت نمودم هلاك نفرمايد همه ايشانرا به گرسنگى، عطا فرمود. و درخواست كردم اين كه جمع نفرمايد همه ايشانرا بر گمراهى، پس عطا فرمود. و سؤال نمودم مخالفت و شدت بأس در ميان آنها نيفتد، مرا از آن منع (و فرمود: آن را به من واگذار).
در بحار «1» از جابر بن عبد اللّه انصارى مروى است: حج نمودم با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله در حجة الوداع. پس از فراغ، آمد محل وداع كعبه، ملازم حلقه درب، و ندا نموده به صوت بلند: اى مردمان! جمع شدند اهل مسجد و بازار. پس فرمود بشنويد كه من گوينده‌ام آنچه را بعد از من مى‌شود؛ برسانيد شما حاضرين غايبين را. پس گريه نمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و گريه كردند به سبب گريه آن حضرت تمام مردم. بعد از ساكت شدن فرمود: بدانيد خدا رحمت كند شما را، مثل شما امروز مانند ورقى است بدون خار تا صد و چهل سال، پس بعد از آن آيد خار و ورق تا دويست سال، پس مى‌آيد بعد از آن خار كه ورق در آن نباشد (كنايه از اينكه صلاح و خير معدوم و فساد ظهور دارد) تا اينكه ديده نشود مگر سلطان جائر و غنىّ بخيل و عالم راغب به مال و فقير دروغگو و پيرمرد فاجر و بچه بى‌حيا و زن كم عقل. پس گريه كرد پيغمبر. سلمان ايستاد عرض كرد: يا رسول اللّه، خبر ده ما را چه زمان باشد؟ فرمود: اى سلمان، زمانى كه كم شوند علماى شما، و بروند قرّاء شما، و قطع شود زكات شما، و ظاهر گردد منكرات شما، و بلند شود صداهاى شما در مساجد، و قرار دهيد دنيا را بالاى سر خود و علم را زير اقدام؛ و دروغ صحبت شما، و غيبت ميوه مجلس شما، و حرام غنيمت شما باشد، و رحم نكند بزرگ شما كوچك را، و احترام نكند صغير كبير شما را، پس نزد اين افعال نازل شود لعنت بر شما و قرار داده شود بأس ميان شما و باقيماند دين لفظى به زبانهاى شما. پس زمانى كه آمد شما را اين صفات، متوقع باشيد باد سرخ يا مسخ يا باريدن سنگ را و تصديق اين در كتاب الهى است: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً- الخ».
----
«1» بحار الانوار، جلد 52، صفحه 262، حديث 148.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 299
انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ‌: پس نظر كن چگونه مى‌گردانيم آيات خود را به وعد و وعيد لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ‌: براى اينكه بدانند حق را و متابعت كنند و بفهمند باطل را و اجتناب كنند و موجبات نزول عذاب را فراهم ننمايند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ (65)
ترجمه‌
بگو او است قادر بر آنكه برانگيزد بر شما عذابى را از بالاى سرتان يا از زير پاهاتان يا درآميزد شما را با هم گروهانى و بچشاند بعضى از شما را آسيب بعضى بنگر چگونه مكرر مينمائيم آيتها را باشد كه ايشان بفهمند.
تفسير
ارسال عذاب از فوق مانند صاعقه و سنگ ريزه كه بر امم سابقه و اصحاب فيل نازل شد و از زير پا مانند خسف و غرق كه نصيب قارون و فرعون شد و اختلاط و امتزاج فرق مختلفه در عقائد و افكار با يكديگر با آنكه همه اهل يك دين و كتاب و قبله هستند و رسيدن بهر يك از آن فرق آسيبى از فرقه ديگرى از قبيل طعن و لعن و قتل مانند اختلاط و نزاع ملل مختلفه اسلام است و اين عذابى است كه مسلمانان در نتيجه ترك عمل بنصوص ولايت مبتلا بآن شده‌اند و تغيير اسلوب آيات وعد و وعيد براى فهم و ارتداع است‌
----
جلد 2 صفحه 332
و جاى تعجّب است از آنكه خداوند چگونه يك دليل را به بيانات مختلفه تقرير فرموده است كه هر يك جايگيرتر و دلپذيرتر از ديگرى است و عياشى و قمى رحمة اللّه عليهما از حضرت باقر (ع) نقل نموده‌اند كه عذاب از فوق دود و صيحه آسمانى است و از زير پا خسف است و اختلاط فرق اختلاف در دين و طعن بعضى از آنها است بر بعضى و چشاندن بعضى را باس بعضى قتل برخى از آنها است برخى را و تمام اينها در اهل قبله است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه عذاب فوق سلاطين جورند و عذاب تحت غلامان بد و بى‌خيرند و اختلاط فرق آميزشى است كه موجب عداوت و عصبيّت ميان آنها ميشود و چشاندن بأس سوء جوار است و روايت شده است كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر (ص) از خداوند مسئلت نمود كه امّت او را بعذاب فوق و تحت و اختلاف كلمه و قتل بعضى بدست بعضى گرفتار نفرمايد و خداوند دو خواهش اول را قبول فرمود و دو خواهش آخر را اجابت نكرد و جبرئيل عرض كرد اختلاف كلمه و قتل در ميان امّت تو باقى است تا روز قيامت ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ هُوَ القادِرُ عَلي‌ أَن‌ يَبعَث‌َ عَلَيكُم‌ عَذاباً مِن‌ فَوقِكُم‌ أَو مِن‌ تَحت‌ِ أَرجُلِكُم‌ أَو يَلبِسَكُم‌ شِيَعاً وَ يُذِيق‌َ بَعضَكُم‌ بَأس‌َ بَعض‌ٍ انظُر كَيف‌َ نُصَرِّف‌ُ الآيات‌ِ لَعَلَّهُم‌ يَفقَهُون‌َ (65)
بگو اي‌ ‌رسول‌ گرامي‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ قدرت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ بفرستد ‌بر‌ ‌شما‌ عذابي‌ ‌از‌ بالاي‌ سر ‌شما‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ زير پاي‌ ‌شما‌ ‌ يا ‌ بپوشاند بشما لباس‌ اختلاف‌ مسلك‌ و بچشاند بعض‌ ‌شما‌ ‌را‌ بآزار بعض‌ ديگري‌ ‌يعني‌ ‌شما‌ ‌را‌ بجان‌ يكديگر اندازد نظر نما چگونه‌ ‌ما نشانه‌هاي‌ مختلف‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بيان‌ ميكنيم‌ شايد اينها درك‌ كنند و بفهمند.
قُل‌ هُوَ القادِرُ قدرت‌ يكي‌ ‌از‌ صفات‌ ذاتيه‌ حق‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند معناي‌ قدرت‌ (‌ان‌ شاء فعل‌ و ‌ان‌ شاء ‌لم‌ يفعل‌) و بعضي‌ تعبير كردند (بتساوي‌ فعل‌ و ترك‌) و ثبوت‌ قدرت‌ دليل‌ ‌بر‌ ردّ حكماء ‌است‌ ‌که‌ توهّم‌ كردند ‌که‌ ‌از‌ خداوند يك‌ فعل‌ بيشتر واقع‌ نميشود بواسطه‌ دو قاعده‌ مسلّمه‌ يكي‌ (الواحد ‌لا‌ يصدر عنه‌ الا الواحد)
جلد 7 - صفحه 101
و ديگر (‌لا‌ يصدر الواحد الا ‌عن‌ الواحد) و استدلال‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ نمودند ‌که‌ خداوند بسيط ‌است‌ چون‌ صرف‌ وجود ‌است‌ ‌در‌ غاية بساطة و مناسبت‌ ‌بين‌ علت‌ و معلول‌ شرط ‌است‌ و تركيب‌ ‌در‌ ‌او‌ روا نيست‌ نه‌ تركيب‌ خارجي‌ و نه‌ ذهني‌ و نه‌ وهمي‌ لكن‌ ‌اينکه‌ توهّم‌ فاسد ‌است‌ زيرا ‌اينکه‌ كلام‌ و ‌اينکه‌ دو قاعده‌ ‌در‌ علة تامه‌ تمام‌ ‌است‌ و خداوند علة فاعليست‌ و شرائط ديگري‌ ‌هم‌ لازم‌ ‌است‌ محل‌ قابليت‌ وجود داشته‌ ‌باشد‌، مصلحت‌ ‌در‌ ايجاد ‌باشد‌، وجودش‌ قبيح‌ نباشد و بواسطه‌ اختلاف‌ مصالح‌ و حكم‌ فعل‌ مختلف‌ ميشود و لذا عالم‌ ‌را‌ حادث‌ و مسبوق‌ بعدم‌ ميدانيم‌ و ‌آنها‌ چون‌ علة تامه‌ فرض‌ كردند و انفكاك‌ علة ‌از‌ معلول‌ ‌هم‌ محال‌ ‌است‌ عالم‌ ‌را‌ قديم‌ دانسته‌ و فقط ‌از‌ ‌خدا‌ همان‌ صادر اول‌ ‌که‌ عقل‌ اول‌ ‌باشد‌ صادر ‌شده‌ و كثرات‌ بمسلك‌ افلاطون‌ عقول‌ طوليه‌ ‌که‌ عقول‌ عشره‌ ‌باشد‌ و ‌از‌ عقل‌ عاشر كثرات‌ موجود ‌شده‌، و بمسلك‌ ارسطو عقول‌ عرضيه‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ مزخرفات‌ ‌با‌ معناي‌ قدرت‌ سازش‌ ندارد و تفصيل‌ ‌اينکه‌ كلام‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ باب‌ قدرت‌ داده‌ايم‌.
عَلي‌ أَن‌ يَبعَث‌َ عَلَيكُم‌ بعث‌ بمعني‌ ارسال‌ ‌است‌ چنانچه‌ بعث‌ انبياء ارسال‌ رسل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ خداوند قادر ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌شما‌ ارسال‌ نمايد و نازل‌ كند عَذاباً مِن‌ فَوقِكُم‌ مثل‌ صاعقه‌، صيحه‌، امطار حجاره‌، و امروز بام‌ اتم‌ و ساير بلاهاي‌ آسماني‌ أَو مِن‌ تَحت‌ِ أَرجُلِكُم‌ مثل‌ زلزله‌، خسف‌ و ‌اينکه‌ تصادفات‌ ‌که‌ ‌هر‌ روز پيش‌آمد ميشود و ساير بليات‌ ارضيه‌ مثل‌ وباء، طاعون‌، قتال‌ و جدال‌ و امراض‌ جديده‌ ‌غير‌ قابل‌ معالجه‌.
أَو يَلبِسَكُم‌ شِيَعاً كنايه‌ ‌از‌ افتراق‌ و اختلاف‌ و دسته‌بنديها و احزاب‌ مختلفه‌ و عقائد كثيره‌ ‌که‌ باعث‌ شود بجان‌ يكديگر بيفتند و همديگر ‌را‌ بكشند ‌که‌ هيچ‌ بلائي‌ بدتر ‌از‌ دوئيت‌ نيست‌، و كلمه‌ شيعا جمع‌ شيعه‌ و شيعه‌ اگرچه‌ فعلا متصرف‌ بكسانيست‌ ‌که‌ معتقد بخلافت‌ بلا فصل‌ امير المؤمنين‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ هستند
جلد 7 - صفحه 102
‌در‌ مقابل‌ سنّي‌ ‌که‌ معتقد بخلافت‌ خلفاء سه‌گانه‌ هستند، لكن‌ ‌در‌ لغت‌ عبارت‌ ‌از‌ تبعه‌ يك‌ شخصيت‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ فرمايشات‌ منسوبه‌ بحضرت‌ سيّد الشهداء ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ خطاب‌ بلشگر كربلا
‌ يا ‌ شيعة آل‌ ابي‌ سفيان‌
و ‌در‌ قرآن‌ مجيد حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ شيعه‌ نوح‌ قرار داد ‌يعني‌ تابع‌ نوح‌ (ع‌) چنانچه‌ ميفرمايد وَ إِن‌َّ مِن‌ شِيعَتِه‌ِ لَإِبراهِيم‌َ صافات‌ ‌آيه‌ 81، و ‌در‌ علائم‌ آخر الزمان‌ دارد ‌که‌ ‌هر‌ گوشه‌ يك‌ علمي‌ بلند ميشود و يك‌ داعي‌ باطلي‌ پيدا ميشود و ‌هر‌ دسته‌ بيك‌ لباسي‌ ملبس‌ ميشوند ‌که‌ امروز ‌که‌ قلم‌ و زبان‌ آزاد ‌شده‌ چه‌ اندازه‌ تبليغات‌ سوء و مقاله‌ها و مجله‌ها و روزنامه‌جات‌ پخش‌ ميشود و مردم‌ ‌را‌ ببي‌ديني‌ سوق‌ ميدهند و يكديگر ‌را‌ هلاك‌ ميكنند وَ يُذِيق‌َ بَعضَكُم‌ بَأس‌َ بَعض‌ٍ ‌که‌ بيك‌ديگر ظلم‌ و اذيت‌ ميكنند.
انظُر ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ بنظر المعرفة كَيف‌َ چگونه‌ نُصَرِّف‌ُ الآيات‌ِ ادله‌ و براهين‌ و قضاياي‌ پيشينيان‌ ‌که‌ تمام‌ حجت‌ ‌است‌ و عبرت‌ ‌است‌
(‌ما اكثر العبر و اقل‌ّ الاعتبار)  نهج‌ البلاغه‌.
لَعَلَّهُم‌ يَفقَهُون‌َ مكرر بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ لعل‌ّ ‌در‌ مورد خداوند ‌که‌ بمعني‌ ترجّي‌ ‌است‌ غلط ‌است‌ چون‌ ترديد ‌در‌ ذات‌ مقدّس‌ ‌او‌ روا نيست‌ بلكه‌ بمعني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آيات‌ اقتضاء تامه‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ بفهمند و درك‌ كنند و متنبّه‌ شوند ‌اگر‌ مانعي‌ ‌در‌ ‌بين‌ نباشد ‌از‌ عناد و عصبيت‌ و حب‌ّ جاه‌ و مال‌ هرآينه‌ تأثير تامي‌ دارد لكن‌ بواسطه‌ ‌اينکه‌ موانع‌ تمام‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميكنند ‌ يا ‌ حمل‌ ‌بر‌ سحر ميكنند ‌ يا ‌ بمذاق‌ كفر و فسق‌ تأويل‌ ميكنند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>