النساء ١٠٤: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴..</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است. | |||
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در بهشت هستند و كشته هاى شما در دوزخ مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.<ref> مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.</ref><ref> در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از غزوه احد در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و مدينه را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آنها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آنها را ديدى كه بر اسبهاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسبها را رها كرده اند، بدان كه قصد مكه را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخمهائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسبها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آنها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان ميدهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آنها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آنها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخمهاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه ۱۷۲ سوره آل عمران نيز آمده است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۳#link96 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۳#link96 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104» | |||
و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مىكشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مىبريد رنج مىبرند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است. | |||
---- | |||
«1». وسائل، ج 5، ص 488. | |||
«2». كافى، ج 3، ص 394. | |||
جلد 2 - صفحه 150 | |||
===نکته ها=== | |||
پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشتههاى شما در دوزخ. | |||
آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد. | |||
آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى و اجلّ» خداوند بالاتر و جليلتر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- مسلمانان بايد روحيّهى قوى داشته باشند و شكستهاى موردى (مثل احد) آنان را سست نكند. «وَ لا تَهِنُوا» | |||
2- به جاى موضع تدافعى، در تعقيب دشمن و در حالت تهاجمى باشيد. «لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ» | |||
3- از عوامل روحيّه گرفتن مؤمنان، مقايسهى دردهاى خود با رنج ديگران و اميد و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ» | |||
4- با همهى آسيبها و تلخىهاى جنگ، شما پيروزيد، چون اميد به الطاف الهى داريد. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ» | |||
5- مسلمانان، اميدهاى گونهگون از خدا دارند. اميد به امدادهاى غيبى، پيروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداشهاى معنوى و امثال آن. (مورد اميد در آيه ذكر نشده و هر اميدى را شامل مىشود). «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ» | |||
6- اميد، بزرگترين اهرم حركت و سرمايهى روحى رزمنده است. يا شهادت و سعادت، يا پيروزى. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ» | |||
جلد 2 - صفحه 151 | |||
7- رنج و مشقّت مؤمنان در جنگها، در مدار علم و حكمت خداوند است و لذا از آن جلوگيرى نمىكند. «عَلِيماً حَكِيماً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104) | |||
شأن نزول: عكرمه روايت نموده كه در غزوه «حمر الاسد»، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از جنگ احد مىخواست ابو سفيان را تعاقب نمايد، و صحابه از جراحات متألم بودند؛ آيه شريفه نازل شد: | |||
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ: و سستى مكنيد و ضعف مورزيد در طلب كفار و حرب با آنها، إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ: اگر هستيد شما كه متألم و دردمند شدهايد از جراحات، فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ: پس بدرستى كه كافران نيز متألم شدند و زخم خورده، همچنان كه شما دردمنديد، وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ: و شما با وجود الم اميد داريد از خداوند سبحان، ما لا يَرْجُونَ: آنچه ايشان اميد ندارند از ثواب آخرت و نصرت در دنيا. اين الزام ايشان است در ثبات قدم به معركه جهاد و تقريع بر قدرت ايشان در آن، به آنكه ضرر قتال داير است بين الفريقين، و مختص به شما نيست، و معذلك شما اميدواريد از خدا به اظهار دين اسلام و استحقاق ثواب كه دشمنان اميد به اين ندارند. پس سزاوار آنست كه رغبت شما از ايشان بيشتر باشد در حرب و صبر شما بر آن اكثر. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خداوند دانا به ضماير و اعمال شما محكم كار در امر و نهى، و جز بر وفق حكمت، امر نفرمايد و نهى نمىنمايد. پس مطيع اوامر و نواهى او شويد. و تفصيل اين، در سوره آل عمران گذشت. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 561 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104) | |||
ترجمه | |||
و سستى مكنيد در طلب آن جماعت اگر هستيد كه تالم داريد پس همانا آنان | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 118 | |||
در الم ميباشند چنانچه شما در الميد و اميد داريد شما از خدا آنچه را كه اميد ندارند آنها و باشد خدا داناى درست كردار. | |||
تفسير | |||
خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه در تعقيب دشمن كوتاهى نكنيد اگر چه در الم و زحمت سفر و جراحت جنگ باشيد زيرا كه آنها هم مانند شما خسته و متألم و مجروحند پس قوه شما نسبت بآنها تفاوتى نكرده و نبايد از فتح و ظفر بر آنها در صورت خستگى و جراحت مأيوس باشيد بلكه شما اولى از آنها در ثبات قدم هستيد زيرا كه از طرف خداوند بشما وعده فتح و ظفر داده شده است و بآنها داده نشده و شما اميد بهشت داريد و آنها ندارند با وصف اين در طلب شما كوتاهى ننمودند و تا توانستند ثبات قدم بخرج دادند و خداوند عالم بمصالح شما است و اوامرش از روى حكمت است كه شما را به تعقيب كفار و ثبات قدم در دين و نصرت اسلام امر مىفرمايد و قمى ره فرموده كه چون حضرت ختمى مرتبت از جنگ احد مراجعت فرمود و داخل مدينه شد جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد خدا امر فرموده است كه كفار را تعقيب فرمائى و با تو بيرون نيايد مگر كسيكه در جنگ مجروح شده و پيغمبر (ص) امر فرمود كه منادى ندا كرد كه از مهاجر و انصار هر كس مجروح است بايد بيرون آيد و هر كس سالم است بايد در مدينه بماند و اصحاب اطاعت نموده ضماد بر جراحات خودشان ميگذاردند و حركت ميكردند پس اين آيه نازل شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَهِنُوا فِي ابتِغاءِ القَومِ إِن تَكُونُوا تَألَمُونَ فَإِنَّهُم يَألَمُونَ كَما تَألَمُونَ وَ تَرجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرجُونَ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104) | |||
و سستي نكنيد در طلب دشمن اگر الم و مصيبتي از جراحات و قتل و خستگي | |||
جلد 5 - صفحه 191 | |||
بشما وارد شده بدشمن هم وارد شده و شما اميد نصرت و فيروزي از طرف خداوند داريد و آنها اميد بجايي و پناهي ندارند و خداوند عالم است بحال شما و موافقت حكمت و مصلحت شما را اعانت ميكند. | |||
اينکه آيه شريفه نظير آيه سابقه در سوره آل عمران است إِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ الاية آيه 140. | |||
وَ لا تَهِنُوا و هن بمعني ضعف و خستگي و سستي است نبايد مجاهدين اظهار ضعف كنند زيرا اگر دشمن حسّ ضعف در مسلمين كرد چيره ميشود و اينکه موجب جبن ميشود و منافي با شجاعت است. | |||
فِي ابتِغاءِ القَومِ مراد از قوم كفار و مشركين هستند که در ميدان محاربه آمدهاند إِن تَكُونُوا تَألَمُونَ دفع دخل است كانّه ميفرمايد اگر منشأ ضعف و سستي شما آلاميست که از مشركين بشما متوجه شده از كشته شدن يا مجروح شدن يا خستگي و امثال اينها بدانيد فَإِنَّهُم يَألَمُونَ آنها هم بدست شما مقتول و مجروح و خسته شدهاند كَما تَألَمُونَ همين نحوي که شما شدهايد بعلاوه چيزي در شما هست که آنها فاقد هستند و آن اينست که وَ تَرجُونَ مِنَ اللّهِ اگر كشته شويد بفيض شهادت و بهشت نائل و اگر فاتح شديد ترويج دين شده و بمثوبات الهي واصل ما لا يَرجُونَ ولي آنها اگر كشته شوند بجهنم واصل و اگر مجروح گردند بنكبت دچار ميشوند. | |||
وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً مكرر تفسير شده و احتياج ببيان ندارد. | |||
192 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||