البقرة ١٣٣: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link462 | آيات ۱۳۰ ۱۳۴ بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link462 | آيات ۱۳۰ ۱۳۴ بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link463 | روگرداندن از كيش حضرت ابراهيم (ع ) از حماقت و سفاهت نفس است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link463 | روگرداندن از كيش حضرت ابراهيم (ع ) از حماقت و سفاهت نفس است]] | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link477 | روايتى از بحارالانوار و سخن درباره نكاتى كه از آيات و روايات راجع به مراتبايمان و اسلام بدست مى آيد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link477 | روايتى از بحارالانوار و سخن درباره نكاتى كه از آيات و روايات راجع به مراتبايمان و اسلام بدست مى آيد]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link495 | آيه ۱۳۳ - ۱۳۴]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link495 | آيه ۱۳۳ - ۱۳۴]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link496 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link496 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۵: | خط ۵۸: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link498 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link498 | تفسير:]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link499 | همه مسئول اعمال خويشند]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link499 | همه مسئول اعمال خويشند]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«133» أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ | |||
آيا شما (يهوديان) هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، حاضر بوديد؟! آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من چه مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو وخداى پدرانت ابراهيم واسماعيل واسحاق، خداوند يكتا، وما در برابر او تسليم هستيم. | |||
===نکته ها=== | |||
گروهى از يهود اعتقاد و ادّعا داشتند كه يعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دينى كه يهود، با تمام تحريفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصيه كرده است و آنها بدين سبب | |||
---- | |||
«1». بسيار افرادى كه اهل ايمان بودند، ولى مرتد وكافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» نساء، 137. | |||
جلد 1 - صفحه 208 | |||
به آئين خود پاى بند هستند. خداوند در ردّ اين ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار مىدهد كه آيا شما در هنگام مرگ بر بالين يعقوب حاضر بودهايد كه اينگونه مىگوييد؟ بلكه او از فرزندان خود اسلام و تسليم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند كه عبادت و پرستش خداى يگانه و تسليم بودن در برابر او را در پيش گيرند. | |||
در قرآن از جدّ وعمو، به پدر «أب» تعبير مىكند. «آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ» چون ابراهيم، جدّ فرزندان يعقوب و اسماعيل، عموى آنان بوده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- سخن بايد بر اساس علم وآگاهى باشد. «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ» | |||
2- مرگ به سراغ همه مىآيد، حتّى پيامبران. «حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ» | |||
3- حسّاسترين زمانِ زندگى، لحظهى مرگ است و حسّاسترين مسئله، موضوع دين وعقيده و حسّاسترين مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ» | |||
4- موعظه در آستانهى مرگ، آثار عميقى دارد. «إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ» | |||
5- پدران بايد نسبت به آيندهى دينى فرزندان خويش، توجّه داشته باشند. حتّى فرزندان انبيا در معرض خطر بىدينى هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي» | |||
6- همه انبيا، به عبادت وتسليم در برابر خداوند سفارش مىكردند. «إِلهاً واحِداً» | |||
7- فقط در برابر فرمان خداوند، تسليم شويم. «لَهُ مُسْلِمُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (133) | |||
شأن نزول: جمعى از يهود گفتند: آيا ندانستهاى كه يعقوب عليه السلام در حين موت پسران خود را به دين يهوديت وصيت نمود؛ حق تعالى در رد | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 262 | |||
قول آنها آيه شريفه نازل فرمود: | |||
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ: (استفهام انكارى و «ام» منقطعه) آيا شما حاضر بوديد بلكه حاضر نبوديد، إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ: آن هنگام كه آمد يعقوب عليه السلام را مرگ و در آن حال وصيت نمود به فرزندان خود، پس از كجا دانستيد و دعوى مىكنيد كه وصيت او به اولاد خود به دين يهوديت بود. نزد بعضى خطاب به مؤمنين است، يعنى شما حاضر نبوديد نزد وصيت يعقوب، إِذْ قالَ لِبَنِيهِ: زمانى را كه فرمود يعقوب عليه السلام پسران خود را، ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي: چه چيز مىپرستيد و ستايش مىكنيد بعد از من. و اين را به جهت آن گفت كه اهل آن زمان بعضى بتپرست و جمعى آتشپرست بودند. يعقوب عليه السلام تذكر داد و انديشه نمود كه مبادا فرزندان او مايل شوند به آن. قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ: گفتند در جواب: پرستش و ستايش مىكنيم خداى تو را، وَ إِلهَ آبائِكَ: و خداى پدران تو، إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ: ابراهيم و اسمعيل و اسحق، إِلهاً واحِداً: خدائى را كه يكتا و يگانه است و عبادت را خاصه ذات سبحانى بجاى آريم. وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ: و حال آنكه ما خداى يكتا را تسليم هستيم به اوامر او، و منقاد باشيم به اطاعت او. | |||
تنبيه: در آيه شريفه اشارتى است: | |||
1- دال است بر استحباب وصيت و ترغيب در آن، زيرا حق تعالى مدح فرموده حضرت ابراهيم و يعقوب عليهما السلام را بر وصيت كه به اولاد خود نمودند. | |||
2- حضرت ابراهيم و يعقوب عليهما السلام با آنكه دانستند در عقب ايشان پيغمبرانى خواهند بود كه هادى ذريه ايشان باشند و نگذارند مردم در ضلالت افتند، با وجود بر اين اولاد خود را به دين اسلام و توحيد و طريق حق وصيت نمودند و كار آنها را معطل نگذاشتند؛ پس چگونه مىشود و متعقل باشد كه بدون وصيت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم از دنيا برود و كار امت را مهمل گذارد با آنكه مىدانست كه بعد از او پيغمبرى | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 263 | |||
مبعوث نخواهد بود، و از خداوند حكيم اين امر محال است. | |||
نعم ما قيل: | |||
قبل تعيين وصى و وزير | |||
من راى فات نبىّ و هجر | |||
3- مراد از اب در آيه: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ*، عمّ او باشد؛ زيرا در اين آيه شريفه اطلاق اب شده بر اسماعيل، و حال آنكه اسمعيل عموى پسران يعقوب بوده پس (آذر) عموى حضرت ابراهيم عليه السلام بود و پدرش به اتفاق مفسرين و مورخين «تارخ» نام داشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (133) | |||
ترجمه | |||
آيا بوديد نگهبانان وقتى كه فرا رسيد يعقوب را مرگ هنگاميكه گفت مر پسرانش را چه خواهيد پرستيد بعد از من گفتند ميپرستيم خداى تو و خداى پدران تو ابراهيم و اسماعيل و اسحق را كه خداوند يگانه است و ما براى او منقادانيم.. | |||
تفسير | |||
استفهام انكارى است يعنى در زمان وفات حضرت يعقوب نبوديد كه مشاهده نمائيد سؤال و جواب او و فرزندانش را گفتهاند يهود بحضرت رسول (ص) عرض كردند كه حضرت يعقوب در روز وفاتش بفرزندانش وصيت فرمود كه باقى باشند بكيش يهوديت پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه آنحضرت ميخواست از آنها اقرار بگيرد بر توحيد و ثابت نمايد ايشانرا بر اسلام و دين حق و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين سنت جارى شد در قائم و ظاهرا مراد آنست كه هر نبى و وصى از آنزمان اينوصيت و مقاوله را در روز فوت با اولاد خود كرده و ميكند و اينكه حضرت اسماعيل را پدر خواندهاند با آنكه او عم حضرت يعقوب بوده گفتهاند براى آنستكه عرب بعمو اطلاق پدر ميكنند چنانچه بجد هم پدر ميگويند بملاحظه احترام آنها و در حديث است كه عمو بمنزله پدر است و ممكن است از باب تغليب باشد چون اسحق و ابراهيم پدر و جد يعقوب عليهم السلامند باسماعيل هم ضمنا اطلاق پدر نمودهاند براى عظمت مقام آن حضرت و اين قبيل اطلاقات در كلام عرب و عجم شايع است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَم كُنتُم شُهَداءَ إِذ حَضَرَ يَعقُوبَ المَوتُ إِذ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعبُدُونَ مِن بَعدِي قالُوا نَعبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبراهِيمَ وَ إِسماعِيلَ وَ إِسحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ (133) | |||
(بلكه آيا شما حاضر بوديد هنگامي که يعقوب مشرف بمرگ بود پس فرزندان خود را گفت که چه چيز را از بعد من پرستش ميكنيد! گفتند خداي تو و خداي پدران تو ابراهيم و اسمعيل و اسحق را که خداي واحد است عبادت ميكنيم و ما نسبت باو تسليم شوندگانيم) «ام» براي اضراب و انكار است و ظاهر اينست که خطاب بيهود باشد و آيه ردّ بر ادعايي است که آنان مينمودهاند و حال آنكه علمي به آن | |||
---- | |||
1- مجلد سوم ص 48- 50 | |||
جلد 2 - صفحه 207 | |||
نداشته و حاضر و شاهد نبودهاند، و شهداء جمع شاهد بمعني حاضر است. | |||
ما تَعبُدُونَ مِن بَعدِي ما براي استفهام است و شايد وجه اينكه ما استفهاميه که براي غير ذوي العقول است آورده و من استفهاميه نياورده، اينکه باشد که اكثر معبودهاي اهل ضلال غير ذوي العقول بودهاند و شايد وجهش اينکه باشد که ما شامل هر دو يعني ذوي العقول و غير آنها ميشود. | |||
نَعبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبراهِيمَ وَ إِسماعِيلَ وَ إِسحاقَ در آيه اطلاق اب بر عم شده است زيرا اسمعيل عموي يعقوب بوده و تعبير پدر از او شده است و اينکه حجتي است براي ما درباره آزر که عموي ابراهيم بوده و باين عنايت از او به اب تعبير مينموده چنانچه در محل خود متذكر خواهيم شد. | |||
إِلهاً واحِداً نصب الها بر حال است براي مفعول نعبد، و اينکه قسمت براي دفع توهمي است که ممكن است روي دهد که اله يعقوب غير اله آباء باشد چنانچه عبده اوثان الهه متعدده اتخاذ مينمودند. | |||
وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ مسلمون بمعني تسليم شوندگان نسبت باوامر الهي است يعني علاوه بر اينكه او را پرستش ميكنيم پرستش و عبادت ما مطابق با دستورات و شرايعي است که بوسيله پيغمبران الهي بما ابلاغ ميشود و ما نسبت بآن اوامر و شرايع سر تسليم فرود آورده و از پيش خود و مطابق هواي نفس خود عملي انجام نميدهيم. | |||
208 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشاره | |||
آیه 133 | |||
شأن نزول: | |||
اعتقاد جمعی از یهود این بود که «یعقوب» به هنگام مرگ، فرزندان خویش را به دینی که هم اکنون یهود به آن معتقدند (با تمام تحریفاتش) توصیه کرد، خداوند در رد اعتقاد آنان این آیه را نازل فرمود. | |||
تفسیر: | |||
همه مسؤول اعمال خویشند- چنانکه در شأن نزول آیه خواندیم جمعی از منکران اسلام مطلب نادرستی را به یعقوب پیامبر خدا نسبت میدادند. | |||
قرآن برای رد این ادعای بیدلیل میگوید: «مگر شما به هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید» که چنان توصیهای را به فرزندانش کرد (أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ). | |||
آری! آنچه شما به او نسبت میدهید نبود، آنچه بود این بود که: «در آن هنگام از فرزندان خود پرسید، بعد از من چه چیز را میپرستید»؟ (إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی). | |||
آنها در پاسخ گفتند: «خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم خداوند یگانه یکتا» (قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً). | |||
«و ما در برابر فرمان او تسلیم هستیم» (وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||