۸٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(بر وزن عنق) جمع عروب يا عروبه است و آن زنى است كه به شوهرش اظهار عشق و محبت كند [واقعة:36-37]. در مجمع فرموده: «منحننّات على ازواجهنّ و متحبّبات اليهم» و به قولى عروب زنى است كه با شوهر خود بازى كند و با او انس گيرد مثل انس عرب به كلام عربى رجوع شود به «ترب». | (بر وزن عنق) جمع عروب يا عروبه است و آن زنى است كه به شوهرش اظهار عشق و محبت كند [واقعة:36-37]. در مجمع فرموده: «منحننّات على ازواجهنّ و متحبّبات اليهم» و به قولى عروب زنى است كه با شوهر خود بازى كند و با او انس گيرد مثل انس عرب به كلام عربى رجوع شود به «ترب». | ||
(بر وزن فرس) طائفهاى از مردماند خلاف عجم. و عجم هر غير عرب است از هر نژاد و قوم كه بوده باشد. راغب گفته: عرب اولاد اسمعيلاند. جوهرى گفته: عرب طائفهاى از مردماند. به عرب شهرنشين گويند عربىّ و به عرب باديهنشين گويند اعرابى، اعراب جمع عرب نيست بلكه عرب اسم جنس است در شعر صحيح جمع اعراب اعاريب آمده. در مفردات گويد: اعراب در اصل جمع عرب است سپس به عربهاى باديهنشين اسم شده. دانشمندان در اين متفّق القولند كه: اعراب و اعرابى به باديهنشينان مخصوص است و به شهرنشين اعرابى اطلاق نمىشود. ولى در صحاح گفته: اعراب جمع است و از خود مفرد ندارد. [توبه:97]. علت شدّت كفر و نفاق ظاهراً دور بودن از حضارت و تمدّن است زيرا در اهل باديه جهالت بيشتر حكم فرماست [توبه:99]. كلمه اعراب مجموعاً ده بار در قرآن آمده و مراد از همه آنها باديه نشيناناند. مراد از «عَرَبِىٌّ مُبينٌ» و «عَرَبِىٌّ» در وصف قرآن، فصيح و روشن بودن آن است [نحل:103]، [يوسف:2]، [رعد:37]، [احقاف:12]. راغب گفته: «اَلْعَرَبِىُّ اَلْفَصيحُ الْبَيِّنُ مِنَ الْكَلامِ» در صحاح گفته: «اعرب به حجّةاى افصح» بعضى از مفسران از «عربى»فقط زبان را در نظر گرفتهاند ولى ظاهراً فصاحت مراد است. اعراب روشن كردن به وسيله حركه است. | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
ویرایش