گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
<span id='link219'><span>
<span id='link219'><span>


==مقصود از اين كه قرآن عوج (كجى) نداشته، قيّم است؟ ==
==اقوال مفسران، در آیه: «قرآن عِوَج نداشته و قيّم است»، چیست؟==
خداى تعالى در اين سوره كلامش را با ذكر ثناى خود افتتاح فرموده ، و به اين نحوخود را ستوده كه : قرآنى بر بنده اش نازل كرده كه هيچ انحرافى از حق در آن نيست ، وآن كتاب قيم مصالح بندگانش در زندگى دنيا و آخرت است ، واز عهده اين كار به خوبى برمى آيد، پس همه حمدها كه در ترتب خيرات وبركات آن از روز نزولش تا روز قيامت هست ، همه براى خدا است .
خداى تعالى در اين سوره، كلامش را با ذكر ثناى خود افتتاح فرموده، و به اين نحو، خود را ستوده كه: قرآنى بر بنده اش نازل كرده كه هيچ انحرافى از حق در آن نيست، وآن كتاب قيم، مصالح بندگانش در زندگى دنيا و آخرت است، و از عهده اين كار به خوبى بر مى آيد. پس همه حمدها كه در ترتب خيرات و بركات آن از روز نزولش تا روز قيامت هست، همه براى خدا است.


پس سزاوار نيست كه هيچ دانشمند اهل بحثى ترديد كند در اينكه : آنچه از صلاح وسداد در جوامع بشرى به چشم مى خورد همه از بركات انبياى كرام است كه در بشر منتشر كرده اند، وتخمى است كه آنان با دعوت خود به سوى حق وحسن خلق وعمل صالح افشانده اند، و اينكه قرآن كريم در چهارده قرنى كه از نزولش مى گذرد تمدنى به بشر داده وارتقائى بخشيده وعلم نافع وعمل صالحى در بشر به وجود آورده كه مخصوص خود آن است وبه همين جهت دعوت نبوى منتهائى بزرگ بر بشر دارد، پس همه حمدها براى خدا است .
پس سزاوار نيست كه هيچ دانشمند اهل بحثى ترديد كند در اين كه: آنچه از صلاح و سداد در جوامع بشرى به چشم مى خورد، همه از بركات انبياى كرام است كه در بشر منتشر كرده اند، و تخمى است كه آنان با دعوت خود به سوى حق و حسن خلق و عمل صالح افشانده اند، و اين كه قرآن كريم، در چهارده قرنى كه از نزولش مى گذرد، تمدنى به بشر داده و ارتقایى بخشيده وعلم نافع و عمل صالحى در بشر به وجود آورده، كه مخصوص خود آن است و به همين جهت دعوت نبوى منت هایى بزرگ بر بشر دارد. پس همه حمدها براى خدا است.


و با اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين در تفسير اين آيه ، يعنى جمله «الحمد لله الذى انزل...» گفته اند: يعنى بگوييد ((الحمد لله الّذى نزل (( صحيح نيست .
و با اين بيان روشن مى شود اين كه بعضى از مفسران در تفسير اين آيه، يعنى جملۀ «الحَمدُ لِلهِ الَّذِى أنزَلَ...» گفته اند: يعنى بگوييد «الحَمدُ لِلهِ الّذِى نَزَّل صحيح نيست.


«'''و لم يجعل له عوجا'''» - ضمير در ((له (( به كتاب بر مى گردد، و جمله مورد بحث جمله حاليه است از كتاب. و كلمه ((قيما(( آن گونه كه از كتاب فهميده مى شود حال بعد از حال است ، زيرا خداى تعالى در مقام ستايش خويش است از اين جهت كه كتابى نازل كرده و به صفت نداشتن اعوجاج متصف است ، و از اين جهت كه آن كتاب بر تاءمين مصالح جامعه بشرى قيم است . پس به هر دو صفت بذل عنايت شده، آن هم بطورى مساوى ، وهمين اقتضاء مى كند كه جمله مزبور حاليه باشد، و((قيم (( نيز حال دوم باشد.
«'''وَ لَم يَجعَل لَهُ عِوَجاً'''» - ضمير در «لَهُ» به كتاب بر مى گردد، و جمله مورد بحث، جمله حاليه است از كتاب. و كلمۀ «قَيِّماً»، آن گونه كه از كتاب فهميده مى شود، حال بعد از حال است. زيرا خداى تعالى در مقام ستايش خويش است، از اين جهت كه كتابى نازل كرده و به صفت نداشتن اعوجاج متصف است، و از اين جهت كه آن كتاب بر تأمين مصالح جامعه بشرى قيّم است.  
 
پس به هر دو صفت بذل عنايت شده، آن هم به طورى مساوى، و همين اقتضاء مى كند كه جمله مزبور حاليه باشد، و «قيّم» نيز، حال دوم باشد.
<span id='link220'><span>
<span id='link220'><span>


۱۳٬۸۷۹

ویرایش