گمنام

تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۶: خط ۲۶:
<span id='link92'><span>
<span id='link92'><span>


==چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است ==
تنها چيزى كه دانشمندان را از آزادى در بحث پيرامون اين مباحث باز داشته ، وحشتى بوده كه از نتايج وخيم آن (البته به زعم خود آنان ) بوده ، مثلا جبرى مسلكان از آنان ، پنداشتند كه اگر بگويند موجودات با يكديگر ارتباط و اسباب عالم در يكديگر تاءثير دارند، خود به خود اعتراف كرده اند به اينكه پس خدا هيچكاره است ، و قدرت مطلقه او را بر تصرف در مصنوعاتش سلب كرده اند.
تنها چيزى كه دانشمندان را از آزادى در بحث پيرامون اين مباحث باز داشته ، وحشتى بوده كه از نتايج وخيم آن (البته به زعم خود آنان ) بوده ، مثلا جبرى مسلكان از آنان ، پنداشتند كه اگر بگويند موجودات با يكديگر ارتباط و اسباب عالم در يكديگر تاءثير دارند، خود به خود اعتراف كرده اند به اينكه پس خدا هيچكاره است ، و قدرت مطلقه او را بر تصرف در مصنوعاتش سلب كرده اند.
و مفوضه از آنان ، پنداشتند كه اگر اين مطلب را بپذيرند، و مخصوصا در مرحله اعمال ارتباط آنهارا با يكديگر به اراده و قدرت خدا نسبت دهند خود به خود به مساءله جبر گردن نهاده و مصنوع خدا يعنى انسان را هيچكاره دانسته اند، با اينكه مسلكشان تفويض است ، و با بطلان اختيار مساءله ثواب و عقاب و تكليف و تشريع دين باطل مى شود.
 
با اينكه هر دو طايفه مى توانستند دست از اين وحشت برداشته ، با كلام خدا كه مى فرمايد: «'''و اللّه غالب على امره '''».
و مفوضه از آنان ، پنداشتند كه اگر اين مطلب را بپذيرند، و مخصوصا در مرحله اعمال ارتباط آنهارا با يكديگر به اراده و قدرت خدا نسبت دهند خود به خود به مساءله جبر گردن نهاده و مصنوع خدا يعنى انسان را هيچ كاره دانسته اند، با اينكه مسلكشان تفويض است ، و با بطلان اختيار مساءله ثواب و عقاب و تكليف و تشريع دين باطل مى شود.
و نيز مى فرمايد: «'''الا له الخلق و الامر'''» و «'''ان للّه ما فى السموات و الارض '''» انس بگيرند، (و جبرى مسلك از افراط خود، و تفويضى از تفريط خود برگشته ، بفهمند كه قبول وجود ارتباط بين اشيا و اعمال ، هيچ محذورى به بار نمى آورد، نه خدا را هيچكاره مى كند، و نه انسانها را) علاوه بر اينكه اين آيات وآيات مشابه آن در اين باب برهانى ارائه مى دهد، و ما در بحثى كه پيرامون آيه شريفه : «'''ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا'''» شد پاره اى مطالب مربوط به اينجا را گذرانديم .
 
با اينكه هر دو طايفه مى توانستند دست از اين وحشت برداشته ، با كلام خدا كه مى فرمايد: «و اللّه غالب على امره».
 
و نيز مى فرمايد: «الا له الخلق و الامر» و «ان للّه ما فى السماوات و الارض» انس بگيرند، (و جبرى مسلك از افراط خود، و تفويضى از تفريط خود برگشته ، بفهمند كه قبول وجود ارتباط بين اشيا و اعمال ، هيچ محذورى به بار نمى آورد، نه خدا را هيچكاره مى كند، و نه انسانها را). علاوه بر اينكه اين آيات و آيات مشابه آن در اين باب برهانى ارائه مى دهد، و ما در بحثى كه پيرامون آيه شريفه: «ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا» شد پاره اى مطالب مربوط به اينجا را گذرانديم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۰ </center>
چهار نكته راجع به آيه كريمه «'''زين للناس حب الشهوات '''»
==چهار نكته راجع به آيه كريمه: «زين للناس حب الشهوات»==
حال به گفتارى كه در تفسير آيه مورد بحث داشتيم برگشته و نكاتى را متذكر مى شويم :
حال به گفتارى كه در تفسير آيه مورد بحث داشتيم برگشته و نكاتى را متذكر مى شويم :
نكته اول : از ظاهر جمله : «'''زين للناس حب الشهوات '''» بر مى آيد كه فاعل زينت گرى ، غير از خداى تعالى است يعنى يا شيطان است ، و يا نفس ، دليل گفته ما دو نكته است ، اول اينكه مقام آيه مقام مذمت كفار به اين رفتار انحرافى است ، كه به لذائذ مادى از مال و اولاد اعتماد نموده ، و به خاطر اينكه شيطان اين انحراف را در نظرشان جلوه داد خود را از خدا بى نياز دانستند، و در مثل چنين مقامى زينتى تناسب دارد كه باعث غفلت از خدا باشد، و چنين زينت گرى لايق به ساحت مقدس خدا نيست .
نكته اول : از ظاهر جمله : «'''زين للناس حب الشهوات '''» بر مى آيد كه فاعل زينت گرى ، غير از خداى تعالى است يعنى يا شيطان است ، و يا نفس ، دليل گفته ما دو نكته است ، اول اينكه مقام آيه مقام مذمت كفار به اين رفتار انحرافى است ، كه به لذائذ مادى از مال و اولاد اعتماد نموده ، و به خاطر اينكه شيطان اين انحراف را در نظرشان جلوه داد خود را از خدا بى نياز دانستند، و در مثل چنين مقامى زينتى تناسب دارد كه باعث غفلت از خدا باشد، و چنين زينت گرى لايق به ساحت مقدس خدا نيست .
خط ۵۱: خط ۵۳:
در پاسخ مى گوئيم لازمه آن قرائنى كه ما ذكر كرديم اين است كه مراد از تزيين حب ، اين باشد كه خداوند اين حب را طورى قرار داده كه انسانها را به سوى خود جذب كند، و آنان را از غير خودش باز دارد، چون زينت دادن امرى مطلوب و جالب است ، كه با غير خودش ضميمه مى شود و انسان را به سوى آن غير، جلب مى كند، (مثلا خانه اى ساده كه جلب نظر مشترى را نمى كند زينت مى كنند، تا به تبع آن زينت ، خانه هم جلب توجه كند «'''مترجم '''») و يا زنى كه قيافه جالبى ندارد خود را زينت مى كند، تا به تبع آن زينت ، خودش هم زيبا شود، و مرد را به سوى خود بكشاند، پس در حقيقت مقصود اصلى همان امور زينت آور است ، و زن از اين مقصد استفاده مى كند.
در پاسخ مى گوئيم لازمه آن قرائنى كه ما ذكر كرديم اين است كه مراد از تزيين حب ، اين باشد كه خداوند اين حب را طورى قرار داده كه انسانها را به سوى خود جذب كند، و آنان را از غير خودش باز دارد، چون زينت دادن امرى مطلوب و جالب است ، كه با غير خودش ضميمه مى شود و انسان را به سوى آن غير، جلب مى كند، (مثلا خانه اى ساده كه جلب نظر مشترى را نمى كند زينت مى كنند، تا به تبع آن زينت ، خانه هم جلب توجه كند «'''مترجم '''») و يا زنى كه قيافه جالبى ندارد خود را زينت مى كند، تا به تبع آن زينت ، خودش هم زيبا شود، و مرد را به سوى خود بكشاند، پس در حقيقت مقصود اصلى همان امور زينت آور است ، و زن از اين مقصد استفاده مى كند.
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>
==معناى تزئين حب براى مردم ==
==معناى تزئين حب براى مردم ==
خلاصه اينكه ، برگشت معناى تزيين حب براى مردم به اين است كه حب را در نظر آنان طورى قرار دهد كه باعث شيدائى و دلربائى آنان شود، و در اشتغال به آن حريص سازد.
خلاصه اينكه ، برگشت معناى تزيين حب براى مردم به اين است كه حب را در نظر آنان طورى قرار دهد كه باعث شيدائى و دلربائى آنان شود، و در اشتغال به آن حريص سازد.
۱۳٬۸۷۹

ویرایش