۱۴٬۴۰۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link135'><span> | <span id='link135'><span> | ||
==شجره زقوم و وصف آن == | ==شجره زقوم و وصف آن == | ||
و | و كلمۀ «زقّوم» - به طورى كه گفته اند - نام درختى است كه برگ هايى كوچك و تلخ و بدبو دارد، و چون برگ آن را بكَنَند، در محل كنده شده، شيرى بيرون مى آيد كه به هر جا از بدن آدمى برسد، آن جا ورم مى كن.د و اين درخت، در سرزمين «تهامه» و نيز در هر سرزمين خشك و بى آب و علف مى رويد. سرزمين هايى كه مجاور صحراى خشك باشد. و درختى كه در آيه شريفه توصيف شده، «زقّوم» ناميده شده. | ||
و بعضى گفته اند: قريش اصلا چنين درختى را نمى | و بعضى گفته اند: قريش اصلا چنين درختى را نمى شناخت، كه در بحث روايتى روايتش خواهد آمد. | ||
و | و كلمه «خير» در آيه شريفه، به معناى وصف است، نه به معناى لغوى اش (كه در فارسى به معنى بهتر است). چون معنا ندارد بگوييم: درخت زقّوم بهتر نيست، زيرا درخت زقّوم، اصلا خوب نيست. همچنان كه در آيه «مَا عِندَ اللّهِ خَيرٌ مِنَ اللّهو» نيز، به همين معنا است. چون «لهو»، اصلا خوب نيست، تا ثواب هاى خدايى از آن بهتر باشد. | ||
و | و اين آيه شريفه - به طورى كه از سياق بر مى آيد - كلام خداست، نه تتمۀ كلام آن گوينده، كه آيات قبل آن را حكايت مى كرد. | ||
«''' | و ضمير «ها» در جملۀ «إنّا جَعَلنَاهَا فِتنَةً لِلظّالِمِين»، به «شجره زقّوم» بر مى گردد. و «فتنه»، به معناى محنت و عذاب است. | ||
و جمله «إنّهَا شَجَرَةً تَخرُجُ فِى أصلِ الجَحِيم»، وصف «شجره زقّوم» است. و «أصل جحيم»، به معناى قعر جهنم است. و اين، تعجب ندارد كه در آتش جهنّم، درختى برويد و همچنان باقى بماند و نسوزد. براى اين كه زنده ماندن دوزخيان در آتش عجيب تر است. و خدا هر كارى بخواهد، مى تواند بكند. | |||
«'''طَلعُهَا كَأنّهُ رُؤُسُ الشّيَاطِين'''» - كلمۀ «طَلع»، به معناى شكوفه ميوه اى است كه در اولين بار، در درخت خرما يا در هر درخت ميوه ديگر پيدا مى شود. در اين آيه، ميوه درخت «زقّوم» را به سرِ شيطان ها تشبيه كرده و اين، بدان عنايت است كه: عوام از مردم، شيطان را در زشت ترين صورت ها، تصوير مى كنند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۲ </center> | ||
همچنان كه وقتى بخواهند عكسى از فرشته اى بكشند، او را در زيباترين صورت ترسيم مى كنند، و هر زيباى ديگر را به | همچنان كه وقتى بخواهند عكسى از فرشته اى بكشند، او را در زيباترين صورت ترسيم مى كنند، و هر زيباى ديگر را به فرشته، تشبيه مى نمايند. همچنان كه زنان دربارى مصر، وقتى يوسف را ديدند، گفتند: «مَا هَذَا بَشَراً إن هَذَا إلّا مَلَكٌ كَرِيمٌ». | ||
با اين بيان، ديگر جايى براى اين اشكال نمى ماند كه در تشبيه هر چيز، اين معنا لازم است كه به چيزى تشبيه شود، كه شنونده آن را بشناسد، و مردم سرِ شيطان ها را نديده اند و نمى شناسند. | |||
«''' | «'''فَإنّهُم لَآكِلُونَ مِنهَا فَمَالِئُونَ مِنهَا البُطُون'''» - حرف «فاء» - كه در آغاز جمله است - فاى تعليل است و بيان مى كند كه درخت مزبور، وسيله پذيرايى از ستمگران است كه از آن مى خورند. و در اين كه فرمود: «پس شكم ها را از آن، پُر خواهند كرد»، اشاره است به گرسنگى شديد اهل دوزخ، به طورى كه آن قدر حريص بر خوردن مى شوند، كه ديگر در فكر آن نيستند چه مى خورند. | ||
«''' | «'''ثُمّ إنّ لَهُم عَلَيهَا لَشَوباً مِن حَمِيم'''» - كلمه «شوب»، به معناى مخلوط و آميخته است. و كلمه «حَمِيم»، به معناى آب داغ و بسيار سوزنده است. و معناى جمله اين است كه: ستمگران نامبرده، علاوه بر عذاب هايى كه گفته شد، مخلوطى از آب داغ و بسيار سوزنده مى نوشند، و آن آب با آنچه از درخت زقّوم خورده اند، مخلوط مى شود. | ||
«''' | «'''ثُمّ إنّ مَرجِعَهُم لَإلَى الجَحِيم'''» - يعنى: تازه بعد از آن كه شكم ها را از درخت زقّوم و آب حميم پُر كردند، به سوى دوزخ بر مى گردند، و در آن جا مى مانند، تا عذاب ببينند. در اين آيه، اشاره است به اين كه: حميم مذكور، در داخل جهنم نيست. | ||
«''' | «'''إنّهُم ألفَوا آبَاءَهُم ضَالِّين * فَهُم عَلى آثَارِهِم يُهرَعوُن'''» - كلمۀ «ألفَوا»، از «إلفاء» است، كه به معناى يافتن است. و معناى اين كه مى گوييم: «ألفَيتُ فُلاناً»، اين است كه: من فلانى را يافتم و به او برخوردم. و كلمۀ «يُهرَعُون»، فعل مضارع مجهول است، از مادۀ «إهراع»، كه به معناى سرعت گرفتن است. | ||
معناى آيه اين است كه : علت خوردنشان از درخت | معناى آيه اين است كه: علت خوردنشان از درخت «زقّوم» و نوشيدن شان از «حَمِيم» و برگشتن به سوى «دوزخ»، اين است كه: اينان، پدران خود را گمراه يافتند - و با اين كه مى دانستند ايشان گمراهند، با اين حال از ايشان كه ريشه و مرجع آنان بودند، تقليد كردند - و به همين جهت، دنبال پدران خود، به سرعت به سوى دوزخ مى روند. نخست به خوراكی هاى مذكور بر مى خورند، و سپس به سوى دوزخ بر مى گردند. درست جزاى آخرتشان، مطابق رفتار دنيايشان است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۱۳ </center> | ||
<span id='link136'><span> | <span id='link136'><span> |
ویرایش