گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷۰: خط ۷۰:
<span id='link125'><span>
<span id='link125'><span>


==تحدى قرآن به بلاغت ==
==تحدّى قرآن به بلاغت ==
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۰۷ </center>
يكى ديگر از جهات اعجاز كه قرآن كريم بشر را با آن تحدى كرده ، يعنى فرموده : اگر در آسمانى بودن اين كتاب شك داريد، نظير آنرا بياوريد، مسئله بلاغت قرآن است ، و در اين باره فرموده : «'''ام يقولون افتريه ، قل فاتوا بعشر سور مثله مفتريات ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ان كنتم صادقين ، فان لم يستجيبوا لكم ، فاعلموا انما انزل بعلم اللّه ، و ان لا اله الا هو، فهل انتم مسلمون '''»؟ و يا ميگويند: اين قرآن را وى بخدا افتراء بسته ، بگو اگر چنين چيزى ممكن است ، شما هم ده سوره مثل آنرا بخدا افتراء ببنديد، و حتى غير خدا هر كسى را هم كه ميتوانيد بكمك بطلبيد، اگر راست ميگوئيد، و اما اگر نتوانستيد اين پيشنهاد را عملى كنيد، پس بايد بدانيد كه اين كتاب بعلم خدا نازل شده ، و اينكه معبودى جز او نيست ، پس آيا باز هم تسليم نميشويد؟!، و نيز فرموده : «'''ام يقولون : افتريه ، قل فاتوا بسوره مثله ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ، ان كنتم صادقين ، بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه ، و لما ياتهم تاءويله '''»، و يا ميگويند: قرآنرا بدروغ بخدا نسبت داده ، بگو: اگر راست ميگوئيد، يك سوره مثل آن بياوريد، و هر كسى را هم كه ميتوانيد بكمك دعوت كنيد، لكن اينها بهانه است ، حقيقت مطلب اين استكه چيزيرا كه احاطه علمى بدان ندارند، و هنوز بتاءويلش دست نيافته اند، تكذيب مى كنند).
يكى ديگر از جهات اعجاز كه قرآن كريم بشر را با آن تحدّى كرده، يعنى فرموده: «اگر در آسمانى بودن اين كتاب شك داريد، نظير آن را بياوريد»؛ مسئله بلاغت قرآن است ، و در اين باره فرموده: «'''آم يقولون افتريه، قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه إن كنتم صادقين، فإن لم يستجيبوا لكم، فاعلموا أنّما أنزل بعلم اللّه، و أن لا إله إلّا هو، فهل أنتم مسلمون'''»؟  
اين دو آيه مكى هستند، و در آنها بنظم و بلاغت قرآن تحدى شده ، چون تنها بهره اى كه عرب آنروز از علم و فرهنگ داشت ، و حقا هم متخصص در آن بود، همين مسئله سخندانى ، و بلاغت بود، چه ، تاريخ ، هيچ ترديدى نكرده ، در اينكه عرب خالص آنروز، (يعنى قبل از آنكه زبانش در اثر اختلاط با اقوام ديگر اصالت خود را از دست بدهد)، در بلاغت بحدى رسيده بود، كه تاريخ چنان بلاغتى را از هيچ قوم و ملتى ، قبل از ايشان و بعد از ايشان ، و حتى از اقواميكه بر آنان آقائى و حكومت مى كردند، سراغ نداده ، و در اين فن بحدى پيش رفته بودند، كه پاى احدى از اقوام بدان جا نرسيده بود، و هيچ قوم و ملتى كمال بيان و جزالت نظم ، و وفاء لفظ، و رعايت مقام ، و سهولت منطق ايشانرا نداشت .
 
از سوى ديگر قرآن كريم ، عرب متعصب و غيرتى را بشديدترين و تكان دهنده ترين بيان تحدى كرده ، با اينكه همه ميدانيم عرب آنقدر غيرتى و متعصب است ، كه بهيچ وجه حاضر نيست براى كسى و در برابر كار كسى خضوع كند، و احدى در اين مطلب ترديد ندارد.
و يا می گويند: اين قرآن را وى به خدا افترا بسته، بگو اگر چنين چيزى ممكن است، شما هم ده سوره مثل آن را به خدا افترا ببنديد و حتى غير خدا، هر كسى را هم كه می توانيد به كمك بطلبيد، اگر راست می گویيد. و اما اگر نتوانستيد اين پيشنهاد را عملى كنيد، پس بايد بدانيد كه اين كتاب به علم خدا نازل شده، و اين كه معبودى جز او نيست. پس آيا باز هم تسليم نمی شويد؟!،  
 
و نيز فرموده: «'''أم يقولون : افتريه ، قل فأتوا بسورة مثله، وادعوا من استطعتم من دون اللّه، إن كنتم صادقين، بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه، و لمّا يأتهم تأويله'''»: و يا می گويند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده، بگو: اگر راست می گویيد، يك سوره مثل آن بياوريد، و هر كسى را هم كه می توانيد به كمك دعوت كنيد، لكن اين ها بهانه است، حقيقت مطلب اين است كه چيزی را كه احاطه علمى بدان ندارند، و هنوز بتأويلش دست نيافته اند، تكذيب مى كنند.
 
اين دو آيه مكّى هستند، و در آن ها به نظم و بلاغت قرآن تحدّى شده. چون تنها بهره اى كه عرب آن روز از علم و فرهنگ داشت، و حقّا هم متخصص در آن بود، همين مسئله سخندانى و بلاغت بود. چه، تاريخ هيچ ترديدى نكرده در اين كه عرب خالص آن روز، (يعنى قبل از آن كه زبانش در اثر اختلاط با اقوام ديگر، اصالت خود را از دست بدهد)، در بلاغت به حدّى رسيده بود، كه تاريخ چنان بلاغتى را از هيچ قوم و ملتى، قبل از ايشان و بعد از ايشان، و حتى از اقوامی كه بر آنان آقایى و حكومت مى كردند، سراغ نداده، و در اين فن به حدّى پيش رفته بودند، كه پاى احدى از اقوام بدان جا نرسيده بود، و هيچ قوم و ملتى كمال بيان و جزالت نظم، و وفاء لفظ، و رعايت مقام، و سهولت منطق ايشان را نداشت.
 
از سوى ديگر قرآن كريم، عرب متعصّب و غيرتى را به شديدترين و تكان دهنده ترين بيان تحدّى كرده، با اين كه همه می دانيم عرب، آن قدر غيرتى و متعصّب است، كه به هيچ وجه حاضر نيست براى كسى و در برابر كار كسى خضوع كند، و احدى در اين مطلب ترديد ندارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۰۸ </center>
و نيز از سوئى ديگر، اين تحدى قرآن يكبار، و دو بار نبوده ، كه عرب آنرا فراموش كند، بلكه در مدتى طولانى انجام شد، و در اين مدت عرب آنچنانى ، براى تسكين حميت و غيرت خود نتوانست هيچ كارى صورت دهد، و اين دعوت قرآنرا جز با شانه خالى كردن ، و اظهار عجز بيشتر پاسخى ندادند، و جز گريختن ، و خود پنهان كردن ، عكس العملى نشان ندادند، همچنانكه خود قرآن در اين باره مى فرمايد: «'''الا انهم يثنون صدورهم ، ليستخفوا منه ، الا حين يستغشون ثيابهم ، يعلم ما يسرون و ما يعلنون '''»، متوجه باشيد، كه ايشان شانه خالى مى كنند، تا آرام آرام خود را بيرون كشيده ، پنهان كنند، بايد بدانند كه در همان حاليكه لباس خود بر سر مى افكنند، كه كسى ايشانرا نشناسد، خدا ميداند كه چه اظهار مى كنند، و چه پنهان ميدارند).
و نيز از سویى ديگر، اين تحدّى قرآن، يك بار و دو بار نبوده كه عرب آن را فراموش كند، بلكه در مدتى طولانى انجام شد، و در اين مدت عرب آن چنانى، براى تسكين حميّت و غيرت خود نتوانست هيچ كارى صورت دهد، و اين دعوت قرآن را جز با شانه خالى كردن و اظهار عجز بيشتر پاسخى ندادند، و جز گريختن و خود پنهان كردن، عكس العملى نشان ندادند. همچنان كه خود قرآن در اين باره مى فرمايد:  
 
«'''ألا إنّهم يثنون صدورهم، ليستخفوا منه، ألا حين يستغشون ثيابهم، يعلم ما يسرّون و ما يعلنون'''»: متوجه باشيد، كه ايشان شانه خالى مى كنند، تا آرام آرام خود را بيرون كشيده، پنهان كنند. بايد بدانند كه در همان حالی كه لباس خود بر سر مى افكنند، كه كسى ايشان را نشناسد، خدا می داند كه چه اظهار مى كنند، و چه پنهان می دارند).
<span id='link126'><span>
<span id='link126'><span>
==نمونه هائى از معارضاتى كه با قرآن شده ==
==نمونه هائى از معارضاتى كه با قرآن شده ==
از طول مدت اين تحدى ، در عصر نزولش كه بگذريم ، در مدت چهارده قرن هم كه از عمر نزول قرآن گذشته ، كسى نتوانسته كتابى نظير آن بياورد، و حد اقل كسى اين معنا را در خور قدرت خود نديده ، و اگر هم كسى در اين صدد بر آمده ، خود را رسوا و مفتضح ساخته .
از طول مدت اين تحدى ، در عصر نزولش كه بگذريم ، در مدت چهارده قرن هم كه از عمر نزول قرآن گذشته ، كسى نتوانسته كتابى نظير آن بياورد، و حد اقل كسى اين معنا را در خور قدرت خود نديده ، و اگر هم كسى در اين صدد بر آمده ، خود را رسوا و مفتضح ساخته .
۱۴٬۳۷۲

ویرایش