الرعد ١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link268 | آيات ۴ - ۱، سوره رعد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link268 | آيات ۴ - ۱، سوره رعد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link269 | آهنگ كلى سوره : اثبات آيت بودن و حقانيت قرآن كريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link269 | آهنگ كلى سوره : اثبات آيت بودن و حقانيت قرآن كريم]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۳#link280 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۳#link280 | بحث روايتى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۳#link72 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۳#link72 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1» | |||
الف لام ميم را، آن آيات كتاب (آسمانى) است و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرو آمده، حقّ است، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- قرآن، كتابى بسيار با عظمت است. «تِلْكَ» | |||
2- نزول كتب آسمانى، براى تربيت مردم است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» | |||
3- در قرآن، باطل راه ندارد. أُنْزِلَ إِلَيْكَ ... الْحَقُ | |||
4- محور، حقانيّت است نه اكثريّت. بى توجّهى و ايمان نياوردن اكثريّت مردم، دليل بر باطل بودن راه نيست. «الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ» | |||
5- اكثريّت مردم حقّگرا نيستند. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ» | |||
6- رهبر بايد بداند كه بسيارى از مردم به او ايمان نمىآورند، پس با آمادگى بيشترى با اين مسأله روبرو مىشود. (مفهوم كلّ آيه) | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 313 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1» | |||
اختلاف اقوال فواتح السور سابقا مذكور و بطور اجمال مضبوط شود: | |||
1- اسامى سور 2- اسامى قرآن. 3- دال بر اسماء الهى. 4- قسمهاى سبحانى. 5- هر حرف آن مفتاح اسمى است از اسماء الهى. 6- مدت بقاى | |||
---- | |||
«1» وسائل الشيعة، جلد 4، ابواب قراءة القرآن، صفحه 889، حديث 7. | |||
جلد 6 - صفحه 323 | |||
امت پيغمبر. 7- تسكيت براى كفار. 8- رمزى است بين خدا و پيغمبر. 9- علم آن نزد پيغمبر و ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين. 10- در تفسير برهان «1»- ابن بابويه به اسناد خود از سفيان بن سعيد ثورى كه عرض كردم خدمت حضرت صادق عليه السّلام چيست معنى (المر) فرمود: معنى آن: انا اللّه المحيى المميت الرّازق. و باتفاق آن را آيتى نشمردهاند به خلاف (طه و حم) كوفيان هر يك را آيتى محسوب دارند. | |||
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ: اين آيات كه مىبينيد و مىخوانيد آيتهاى كتاب عجيب كامل ممتاز در بين تمام كتابهاى حق و شايسته، اختصاص كتاب به او، يعنى قرآن مجيد و فرقان حميد كه زبان از بيان و قلم از شرح توصيف آن عاجز است، يا آيات و قصص سابقه مذكوره آيات كتاب اوايل است از تورات و انجيل. وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ: و كتاب قرآنى كه نازل شده به تو از جانب پروردگار تو حق و راست و درست و تمام آنچه در آنست مطابق با واقع باشد بدون هيچ خلافى و قصور و نقصانى، و عقل سليم به تفكر در آيات آن و تأمل در بينات آن حقانيت آن را دريابد. وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ: و لكن بيشتر مردمان تصديق نكنند و باور ندارند به سبب عناد و لجاج و انكار. | |||
تحقيق: البته محقق است كه انسان قابل ترقيات و كمالات است و راه وصول به سعادات را خالق موجودات به طريق اتم و اكمل نسبت به جامعه عالم ارائه داده، و نسخه جامعه كافيه وافيه كه رافع اعتقادات فاسده و دافع اخلاق رذيله و حاوى ملكات حميده و صفات پسنديده باشد، در كتاب مبين قرآن به بيان متين حضرت سبحانى مشروح و به هيچ گونه فروگذار ننموده، اگر عقل منصفى در كار آمدى، هرآينه عالم كبير به اصلاح آمدى و جنبه مادى و معنوى تكميل شدى، لكن از آنجائى كه طبع مايل به مشتهيات نفسانى و معرض از حقايق و معارف ربانى است، لذا در اغلب نفوس، اخلاق رذيله غالب آمدى و فساد روحى و جسمى طارى گشتى، و گوهر قابليت انسانى و استعداد فطرى | |||
---- | |||
«1» تفسير برهان ج 2 ص 277. | |||
جلد 6 - صفحه 324 | |||
ضايع و مهمل شدى. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1» اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ «2» | |||
ترجمه | |||
اين آيتهاى قرآن است و آنچه فرستاده شد بتو از پروردگارت حقّ است ولى بيشتر مردم نميگروند | |||
خدا است آنكه بر افراشت آسمانها را بدون ستونهائى كه به بينيد آنها را پس مستولى شد بر عرش و مسخّر كرد آفتاب و ماه را هر يك ميروند تا مدّتى نامبرده تدبير ميكند كار خلق را بيان ميكند آيتها را باشد كه شما بمشاهده جزاى پروردگارتان يقين كنيد.. | |||
تفسير | |||
- تحقيق فواتح السّور در اوّل سوره بقره گذشت و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه المر معناى آن انا اللّه المحيى المميت الرّزاق است. اين آيات آيات آن كتاب موعود است كه ناسخ كتب سماوى و مبيّن آنها و معجزه باقيه تو است و مثل و مانندى نداشته و نخواهد داشت و چيزى كه نازل شده است بتو از پروردگارت حق و محقّق و ثابت است ولى با وجود اين بيشتر مردم ايمان بتو و كتابت نمىآورند چون مستغرق در شهوات و سرگرم بلذّاتند از وادى علم و معرفت دور و ديده بصيرتشان در دنيا و آخرت كور است خداوند جهان آن چنان خدائى است كه آفريد آسمانهاى با رفعت و بلندى و عظمت را و نگهداشت آنرا بدون ستونهائى كه به بينيد آنها را چنانچه عيّاشى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه آنجا ستونهائى هست ولى شما نمىبينيد آنها را و بنابراين شايد مراد از ستونها قواء حافظه يا قدرت و مشيّت الهيّه باشد كه حافظ و نگهدار آنها است از سقوط و زوال و جمله ترونها صفت عمد است كه آن جمع عماد يا عميد است و بعضى آنرا جمله مستقلّه دانستهاند و ضمير | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 187 | |||
ها را راجع بسموات و بنابراين مراد آنستكه خداوند بر پا داشت آسمانهاى بلند را بدون ستونها مىبينيد آن آسمانها را كه بدون ستون بر پا است با آنكه ظاهرا مراد از سماوات افلاك هفتگانه است كه منسوب بكواكب سبعه سيّاره ميباشند و جسم آنها مرئى نيست تا بىستون بود نشان مرئى باشد مگر مراد از آسمان كبودى مشهود در فضا از تراكم هوا يا ادخنه و ابخره باشد كه بيستون بودن آن مرئى و نگهدار آن در جهت فوق قواء طبيعى و قدرت الهى است در هر حال معناى اوّل كه مؤيّد بروايت است اظهر و اتقن است پس مستولى و محيط و مسلّط شد بيك نسبت بر موجودات علوى و سفلى چنانچه مراد از عرش و استواء بر آن در سوره بقره و اعراف مستوفى گذشت و مسخّر فرمود آفتاب و ماه را باراده خود كه هر يك از آن دو كوكب مضىء و ساير كواكب سير ميكنند در مدار خود تا مدّت معينهاى كه خدا مقدر فرموده از شبانه روز و سال و ماه يا تا روز قيامت و تدبير ميكند امور خلق را از ايجاد و اعدام و اماته و احياء و غير اينها بر وفق حكمت و مصلحت بنظام اتمّ احسن و نازل ميكند و بيان ميفرمايد و شرح ميدهد آيات دالّه بر مبدء و معاد را تا مردم يقين كنند بروز جزا و لقاء خدا در آنروز بديده بصيرت و سعى كنند كه در چنين روز كه تمام خلق در پيشگاه الهى جمعند خجل و منفعل نباشند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
المر تِلكَ آياتُ الكِتابِ وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنُونَ «1» | |||
[اما كلام در فضيلت اينکه سوره مباركه] | |||
حديثي إبن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام مسندا روايت كرده فرمود | |||
(من اكثر من قراءة سورة الرعد لم يصبه اللّه بصاعقة و لو کان ناصبيا و اذا کان مؤمنا ادخله اللّه الجنة بغير حساب و يشفّع في جميع من يعرفه من اهل بيته و اخوانه) | |||
و قريب بهمين مفاد عياشي از آن حضرت روايت كرده و اخبار ديگري هم داريم لكن چون سند ندارد از نقلش خودداري كرديم. | |||
المر مكرر گفتهايم که اينکه حروف مقطعه قرآن رموزي است بين | |||
جلد 11 - صفحه 299 | |||
خداوند و رسول اكرم و تأويلات مفسرين اعتبار ندارد و تفسير برأي است لكن از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق عليه السّلام فرمود | |||
(المر معناه انا اللّه المحيي و المميت الرازق) | |||
و عياشي از حضرت باقر حديث مفصلي در باب حروف مقطعه قرآن بحساب ابجد نقل كرده که خلاصه آن ابتداء خروج حسين (عليه السّلام) الم خروج بني عباس المص، ظهور حضرت بقية اللّه (عجل اللّه تعالي فرجه) المرا، لكن حقير نتوانستم تطبيق كنم. | |||
تِلكَ آياتُ الكِتابِ بعضي گفتند اشاره بآيات تورية و انجيل است و جمله وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ اشاره بقرآن است بعضي گفتند هر دو جمله اشاره بقرآن است هم كتاب است هم منزل من عند اللّه و لكن آنچه بنظر ميرسد چون ظاهر عطف مغايرت است و اسم اشاره تلك بنزديك است مراد از تِلكَ آياتُ الكِتابِ همين آيات قرآني است و مراد از وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ دستورات و احكام و اموري که بتوسط وحي بر حضرتش نازل شده بقرينه الّذي موصوله که افاده عموم ميكند که آنچه بر تو نازل شده تمام الحق و ثابت و مطابق با واقع و حقيقت است. | |||
وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنُونَ نه ايمان بقرآن ميآورند و او را افتراء و كذب ميپندارند و نه بما انزل زير بار احكام نميروند و اطاعت نميكنند | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 1)- بار دیگر به حروف مقطعه برخورد میکنیم، منتها این سوره تنها سورهای است که در آغاز «الف، لام، میم، راء» (المر) دیده میشود. | |||
محتمل است این ترکیب اشاره به این باشد که محتوای سوره «رعد» جامع محتوای هر دو گروه از سورههایی است که با «الم» و «الر» آغاز میشود. | |||
به هر حال نخستین آیه این سوره از عظمت قرآن سخن میگوید: «اینها آیات کتاب بزرگ آسمانی است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ). | |||
«و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است حق است» (وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ). | |||
و جای هیچ گونه شک و تردید در آن دیده نمیشود، چرا که بیان کننده حقایق عینی جهان آفرینش و روابط آن با انسانها میباشد. | |||
«ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۹
ترجمه
سوره الرعد | آیه ١ | الرعد ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«المر» (نگا: بقره / . «تِلْکَ»: آن. در اینجا به معنی این است، و اشاره به آیات موجود در سوره است. به کار بردن اسم اشاره بعید به جای قریب، بیانگر عظمت و رفعت مشارالیه است. این واژه مبتدا و (آیات) خبر آن است. «الَّذی»: مبتدا است و خبر آن (اُنزِلَ إِلَیْکَ ...) یا (الْحَقُّ) است. «الْحَقُّ»: خبر (الَّذی)، یا خبر مبتدای محذوف است. «لکِنَّ أَکْثَرَ ...»: (نگا: یوسف / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴ - ۱، سوره رعد
- آهنگ كلى سوره : اثبات آيت بودن و حقانيت قرآن كريم
- مكى بودن سوره رعد و اشاره به اقوال ديگر در اين مورد
- معناى جمله : ((تلك آيات الكتاب )) و دلالت آن بر آيات كتاب طبيعت و كتاب وحى
- وجه دلالت آيه : ((الذى رفع السموات بغير عمد...)) بر وحدانيت رب و مدبر عالم ووجه آوردن قيد: ((ترونها))
- آيه شريفه : ((الذى رفع السموات ...)) در مقام اثبات وحدت خداى تعالى در ربوبيت است
- معناى تدبير و مراد از تدبير امر عالم (يدبّر الامر)
- معناى ((تفصيل آيات )) و مراد از اينكه مراد از آيات آيات تكوينى است يا آيات كتاب وحى
- برخى از نشانه ها و آيات تكوينى : ((هو الّذى مدّ الارض ...))
- معناى اينكه خداوند ميوه ها را ((زوجين اثنين )) قرار داد
- بيان طنطاوى در تطبيق (زوجين اثنين ) با نر و ماده بودن گياهان
- وجود اختلاف ، تنوع و تمايز در خلقت مستند به اختلاف اراده مسبب الاسباب عزوجل است
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1»
الف لام ميم را، آن آيات كتاب (آسمانى) است و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرو آمده، حقّ است، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند.
پیام ها
1- قرآن، كتابى بسيار با عظمت است. «تِلْكَ»
2- نزول كتب آسمانى، براى تربيت مردم است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»
3- در قرآن، باطل راه ندارد. أُنْزِلَ إِلَيْكَ ... الْحَقُ
4- محور، حقانيّت است نه اكثريّت. بى توجّهى و ايمان نياوردن اكثريّت مردم، دليل بر باطل بودن راه نيست. «الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»
5- اكثريّت مردم حقّگرا نيستند. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»
6- رهبر بايد بداند كه بسيارى از مردم به او ايمان نمىآورند، پس با آمادگى بيشترى با اين مسأله روبرو مىشود. (مفهوم كلّ آيه)
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 313
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1»
اختلاف اقوال فواتح السور سابقا مذكور و بطور اجمال مضبوط شود:
1- اسامى سور 2- اسامى قرآن. 3- دال بر اسماء الهى. 4- قسمهاى سبحانى. 5- هر حرف آن مفتاح اسمى است از اسماء الهى. 6- مدت بقاى
«1» وسائل الشيعة، جلد 4، ابواب قراءة القرآن، صفحه 889، حديث 7.
جلد 6 - صفحه 323
امت پيغمبر. 7- تسكيت براى كفار. 8- رمزى است بين خدا و پيغمبر. 9- علم آن نزد پيغمبر و ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين. 10- در تفسير برهان «1»- ابن بابويه به اسناد خود از سفيان بن سعيد ثورى كه عرض كردم خدمت حضرت صادق عليه السّلام چيست معنى (المر) فرمود: معنى آن: انا اللّه المحيى المميت الرّازق. و باتفاق آن را آيتى نشمردهاند به خلاف (طه و حم) كوفيان هر يك را آيتى محسوب دارند.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ: اين آيات كه مىبينيد و مىخوانيد آيتهاى كتاب عجيب كامل ممتاز در بين تمام كتابهاى حق و شايسته، اختصاص كتاب به او، يعنى قرآن مجيد و فرقان حميد كه زبان از بيان و قلم از شرح توصيف آن عاجز است، يا آيات و قصص سابقه مذكوره آيات كتاب اوايل است از تورات و انجيل. وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ: و كتاب قرآنى كه نازل شده به تو از جانب پروردگار تو حق و راست و درست و تمام آنچه در آنست مطابق با واقع باشد بدون هيچ خلافى و قصور و نقصانى، و عقل سليم به تفكر در آيات آن و تأمل در بينات آن حقانيت آن را دريابد. وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ: و لكن بيشتر مردمان تصديق نكنند و باور ندارند به سبب عناد و لجاج و انكار.
تحقيق: البته محقق است كه انسان قابل ترقيات و كمالات است و راه وصول به سعادات را خالق موجودات به طريق اتم و اكمل نسبت به جامعه عالم ارائه داده، و نسخه جامعه كافيه وافيه كه رافع اعتقادات فاسده و دافع اخلاق رذيله و حاوى ملكات حميده و صفات پسنديده باشد، در كتاب مبين قرآن به بيان متين حضرت سبحانى مشروح و به هيچ گونه فروگذار ننموده، اگر عقل منصفى در كار آمدى، هرآينه عالم كبير به اصلاح آمدى و جنبه مادى و معنوى تكميل شدى، لكن از آنجائى كه طبع مايل به مشتهيات نفسانى و معرض از حقايق و معارف ربانى است، لذا در اغلب نفوس، اخلاق رذيله غالب آمدى و فساد روحى و جسمى طارى گشتى، و گوهر قابليت انسانى و استعداد فطرى
«1» تفسير برهان ج 2 ص 277.
جلد 6 - صفحه 324
ضايع و مهمل شدى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1» اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ «2»
ترجمه
اين آيتهاى قرآن است و آنچه فرستاده شد بتو از پروردگارت حقّ است ولى بيشتر مردم نميگروند
خدا است آنكه بر افراشت آسمانها را بدون ستونهائى كه به بينيد آنها را پس مستولى شد بر عرش و مسخّر كرد آفتاب و ماه را هر يك ميروند تا مدّتى نامبرده تدبير ميكند كار خلق را بيان ميكند آيتها را باشد كه شما بمشاهده جزاى پروردگارتان يقين كنيد..
تفسير
- تحقيق فواتح السّور در اوّل سوره بقره گذشت و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه المر معناى آن انا اللّه المحيى المميت الرّزاق است. اين آيات آيات آن كتاب موعود است كه ناسخ كتب سماوى و مبيّن آنها و معجزه باقيه تو است و مثل و مانندى نداشته و نخواهد داشت و چيزى كه نازل شده است بتو از پروردگارت حق و محقّق و ثابت است ولى با وجود اين بيشتر مردم ايمان بتو و كتابت نمىآورند چون مستغرق در شهوات و سرگرم بلذّاتند از وادى علم و معرفت دور و ديده بصيرتشان در دنيا و آخرت كور است خداوند جهان آن چنان خدائى است كه آفريد آسمانهاى با رفعت و بلندى و عظمت را و نگهداشت آنرا بدون ستونهائى كه به بينيد آنها را چنانچه عيّاشى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه آنجا ستونهائى هست ولى شما نمىبينيد آنها را و بنابراين شايد مراد از ستونها قواء حافظه يا قدرت و مشيّت الهيّه باشد كه حافظ و نگهدار آنها است از سقوط و زوال و جمله ترونها صفت عمد است كه آن جمع عماد يا عميد است و بعضى آنرا جمله مستقلّه دانستهاند و ضمير
جلد 3 صفحه 187
ها را راجع بسموات و بنابراين مراد آنستكه خداوند بر پا داشت آسمانهاى بلند را بدون ستونها مىبينيد آن آسمانها را كه بدون ستون بر پا است با آنكه ظاهرا مراد از سماوات افلاك هفتگانه است كه منسوب بكواكب سبعه سيّاره ميباشند و جسم آنها مرئى نيست تا بىستون بود نشان مرئى باشد مگر مراد از آسمان كبودى مشهود در فضا از تراكم هوا يا ادخنه و ابخره باشد كه بيستون بودن آن مرئى و نگهدار آن در جهت فوق قواء طبيعى و قدرت الهى است در هر حال معناى اوّل كه مؤيّد بروايت است اظهر و اتقن است پس مستولى و محيط و مسلّط شد بيك نسبت بر موجودات علوى و سفلى چنانچه مراد از عرش و استواء بر آن در سوره بقره و اعراف مستوفى گذشت و مسخّر فرمود آفتاب و ماه را باراده خود كه هر يك از آن دو كوكب مضىء و ساير كواكب سير ميكنند در مدار خود تا مدّت معينهاى كه خدا مقدر فرموده از شبانه روز و سال و ماه يا تا روز قيامت و تدبير ميكند امور خلق را از ايجاد و اعدام و اماته و احياء و غير اينها بر وفق حكمت و مصلحت بنظام اتمّ احسن و نازل ميكند و بيان ميفرمايد و شرح ميدهد آيات دالّه بر مبدء و معاد را تا مردم يقين كنند بروز جزا و لقاء خدا در آنروز بديده بصيرت و سعى كنند كه در چنين روز كه تمام خلق در پيشگاه الهى جمعند خجل و منفعل نباشند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
المر تِلكَ آياتُ الكِتابِ وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنُونَ «1»
[اما كلام در فضيلت اينکه سوره مباركه]
حديثي إبن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام مسندا روايت كرده فرمود
(من اكثر من قراءة سورة الرعد لم يصبه اللّه بصاعقة و لو کان ناصبيا و اذا کان مؤمنا ادخله اللّه الجنة بغير حساب و يشفّع في جميع من يعرفه من اهل بيته و اخوانه)
و قريب بهمين مفاد عياشي از آن حضرت روايت كرده و اخبار ديگري هم داريم لكن چون سند ندارد از نقلش خودداري كرديم.
المر مكرر گفتهايم که اينکه حروف مقطعه قرآن رموزي است بين
جلد 11 - صفحه 299
خداوند و رسول اكرم و تأويلات مفسرين اعتبار ندارد و تفسير برأي است لكن از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق عليه السّلام فرمود
(المر معناه انا اللّه المحيي و المميت الرازق)
و عياشي از حضرت باقر حديث مفصلي در باب حروف مقطعه قرآن بحساب ابجد نقل كرده که خلاصه آن ابتداء خروج حسين (عليه السّلام) الم خروج بني عباس المص، ظهور حضرت بقية اللّه (عجل اللّه تعالي فرجه) المرا، لكن حقير نتوانستم تطبيق كنم.
تِلكَ آياتُ الكِتابِ بعضي گفتند اشاره بآيات تورية و انجيل است و جمله وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ اشاره بقرآن است بعضي گفتند هر دو جمله اشاره بقرآن است هم كتاب است هم منزل من عند اللّه و لكن آنچه بنظر ميرسد چون ظاهر عطف مغايرت است و اسم اشاره تلك بنزديك است مراد از تِلكَ آياتُ الكِتابِ همين آيات قرآني است و مراد از وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ دستورات و احكام و اموري که بتوسط وحي بر حضرتش نازل شده بقرينه الّذي موصوله که افاده عموم ميكند که آنچه بر تو نازل شده تمام الحق و ثابت و مطابق با واقع و حقيقت است.
وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنُونَ نه ايمان بقرآن ميآورند و او را افتراء و كذب ميپندارند و نه بما انزل زير بار احكام نميروند و اطاعت نميكنند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- بار دیگر به حروف مقطعه برخورد میکنیم، منتها این سوره تنها سورهای است که در آغاز «الف، لام، میم، راء» (المر) دیده میشود.
محتمل است این ترکیب اشاره به این باشد که محتوای سوره «رعد» جامع محتوای هر دو گروه از سورههایی است که با «الم» و «الر» آغاز میشود.
به هر حال نخستین آیه این سوره از عظمت قرآن سخن میگوید: «اینها آیات کتاب بزرگ آسمانی است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ).
«و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است حق است» (وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ).
و جای هیچ گونه شک و تردید در آن دیده نمیشود، چرا که بیان کننده حقایق عینی جهان آفرینش و روابط آن با انسانها میباشد.
«ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ).
نکات آیه
۱- ا. ل. م. ر ، از رمزهاى قرآن (المر)
۲- آیات سوره رعد بخشى از قرآن است. (تلک ءایت الکتب) مشارالیه «تلک» آیات سوره رعد است. بنابراین «تلک آیات ...» ; یعنى ، آیاتى که پیش روى شماست، آیات این کتاب (قرآن) است.
۳- آیات سوره رعد آیاتى ارجمند و رفیع است. (تلک ءایت الکتب) «تلک» لفظى است براى اشاره به دور. به کارگیرى آن براى مشارالیه نزدیک ، حاکى از عظمت آن در نزد متکلم است.
۴- کتابت قرآن در عصر پیامبر(ص) (تلک ءایت الکتب) اطلاق «کتاب» (نوشته و نگارش یافته) بر قرآن یا بدان جهت است که آیات آن پس از نزول نوشته مى شد و یا توصیه اى است از جانب خدا که باید به صورت کتاب و نوشته درآید. به هر تقدیر ، برداشت فوق استفاده مى شود.
۵- قرآن و آیات آن ، از نشانه هاى خداوند است. (تلک ءایت الکتب) کلمه «آیات» به معناى نشانه هاست و آیات قرآن به این دلیل آیات نامیده شدند که ویژگیهاى نازل کننده خود را نشان مى دهند.
۶- قرآن کتابى سراسر حق ، بدون نقص و پیراسته از هر گونه باطل و ناروایى (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق) «ال» در «الحق» براى استغراق خصایص افراد است. بنابراین «الحق» ; یعنى ، حق کامل که کمترین باطلى در آن راه ندارد.
۷- قرآن ، کتابى از ناحیه خدا و نازل شده بر پیامبر(ص) (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق)
۸- قرآن ، جلوه اى از ربوبیت خداوند است. (و الذى أُنزل إلیک من ربک)
۹- آیات قرآن ، آیاتى عظیم الشأن و داراى محتوا و تعالیمى والا و بلند مرتبه است. (تلک ءایت الکتب)
۱۰- براى نزول قرآن بر پیامبر(ص) ، میان او و خداوند واسطه اى وجود داشته است. (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق) فاعل «أنزل» در عبارت فوق نمى تواند خداوند فرض شود ; زیرا در این صورت صحیح آن بود که گفته مى شد: «و الذى أنْزَل ربک إلیک الحق» و یا «الذى أُنزل إلیک الحق» ; یعنى، آن گاه که فاعل حذف شود و فعل به صورت مجهول آورده شود، نباید در عبارت اشاره به فاعل شود. بنابراین فاعل «أنزل» شخصى دیگر (جبرئیل یا ...) خواهد بود.
۱۱- لزوم ایمان به قرآن ، الهى بودن و پیراستگى آن از هر گونه باطل (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون)
۱۲- بیشتر مردم به قرآن ایمان نمى آورند و حقانیت کامل آن را باور نمى کنند. (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون) متعلق «لایؤمنون» مطالبى است که از جمله «والذى أنزل ...» معلوم مى شود ، از جمله آنهاست قرآن و کمال آن در حق بودن.
۱۳- بیشتر مردم به الهى بودن قرآن و نزولش از ناحیه خداوند ایمان نمى آورند. (الذى ... من ربک الحق و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون) از حقایقى که جمله «الذى أنزل ...» گویاى آن است الهى بودن قرآن مى باشد (من ربک). از این رو این حقیقت نیز متعلق «لایؤمنون» مى باشد ; یعنى: «لایؤمنون بأن القرآن من ربک».
۱۴- ایمان نیاوردن همه و یا اکثر مردم به قرآن خلاف انتظار است. (و الذى أُنزل إلیک من ربک الحق و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون) برداشت فوق با توجه به کلمه «لکن» - که براى استدراک است - استفاده مى شود. گویا مخاطب پس از شنیدن این حقیقت که قرآن تنها کتاب سراسر حق است چنین مى اندیشد و انتظار دارد که عموم مردم به آن ایمان آورند. کلمه «لکن» براى برطرف کردن این اندیشه بیان مى کند که: چنین نشد، بلکه اکثر ایمان نیاوردند.
۱۵- گرایش و عدم گرایش اکثریت مردم به چیزى ، ملاک حقانیّت یا عدم حقانیّت آن نیست. (و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون)
روایات و احادیث
۱۶- «عن سفیان ... الثورى ، قال: قلت لجعفربن محمد ... یابن رسول الله ما معنى قول الله عزوجل:... «المر»... قال(ع):... فمعناه: أنا الله المحیى الممیت الرازق... ;[۱] از سفیان ثورى روایت شده است: به جعفربن محمد (امام صادق(ع)) گفتم: اى فرزند رسول الله معناى سخن خداوند عزوجل:... «المر» چیست؟...حضرت فرمود:... معناى آن این است که من خداى زنده کننده، میراننده و روزى دهنده ام ...». مراد از روایت این است که: «الف» رمز «أنا»، «ل» رمز «الله»، «م» رمز «محیى و ممیت» و «ر» رمز «رازق» مى باشد.
موضوعات مرتبط
آیات خدا: ۵
- ارزیابى : ارزیابى با اکثریت ۱۵ اکثریت: بى ایمانى اکثریت ۱۲، ۱۳، ۱۴; نقش اکثریت ۱۵
- امور: امور شگفت آور ۱۴
- ایمان: ایمان به حقانیت قرآن ۱۱; ایمان به وحیانیت قرآن ۱۱; بى ایمانى به قرآن ۱۲، ۱۳، ۱۴
- حروف مقطعه: ۱ مراد از حروف مقطعه ۱۶
- حقانیت: ملاک حقانیت ۱۵
- خدا: حیات بخشى خدا ۱۶; رازقیت خدا ۱۶; نشانه هاى ربوبیت خدا ۸
- سوره رعد: آیات سوره رعد ۲; عظمت سوره رعد ۳
- قرآن: آیات قرآن ۲، ۵; تاریخ قرآن ۴; تعالیم قرآن ۹; تنزیه قرآن ۶; جمع قرآن ۴; حقانیت قرآن ۶; رموز قرآن ۱; عظمت آیات قرآن ۳، ۹; قرآن از آیات خدا ۵; کتابت قرآن ۴; نزول قرآن ۷; واسطه نزول قرآن ۱۰; وحیانیت قرآن ۷، ۱۳; ویژگیهاى قرآن ۶، ۸، ۹
- محمد(ص): وحى به محمد(ص) ۷، ۱۰
منابع
- ↑ معانى الأخبار، ص ۲۲، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۳.