گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
<span id='link387'><span>
<span id='link387'><span>


==مژده به مهاجران فى سبيل الله كه كشته شدند يا به مرگ طبيعى درگذشتند ==
==مژده به مهاجران فى سبيل الله، كه كشته شدند، يا به مرگ طبيعى درگذشتند ==
«'''وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسناً'''»:
«'''وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا فى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسناً'''»:


بعد از آنكه اخراج مهاجرين از ديارشان را بيان كرد دنبالش پاداش مهاجرت و محنتشان در راه خدا را ذكر مى كند، و آن عبارت است از وعد حسن و رزق حسن .
بعد از آن كه اخراج مهاجران از ديارشان را بيان كرد، دنبالش پاداش مهاجرت و محنتشان در راه خدا را ذكر مى كند، و آن عبارت است از وعد حسن و رزق حسن.


و اگر هجرت را مقيد به قيد ((فى سبيل اللّه (( كرد براى اين است كه اگر هجرت براى خدنبوده باشد مثوبتى بر آن مترتب نمى شود، چون مثوبت متعلق به عمل صالح مى شود، و عمل صالح وقتى عمل صالح مى شود كه با خلوص نيت باشد، و در راه خدا انجام شودنه در راه غير خدا، از قبيل به دست آوردن مال و جاه و امثال آنها از مقاصد دنيوى ، و لذا مى گوييم دو جمله ((قتلوا(( و ((اوماتوا(( نيز در واقع مقيد به قيد مزبور است ، يعنى ((قتلوا فى سبيل اللّه (( و ((ماتوا فى سبيل اللّه (( و يا ((تغربوا فى سبيل اللّه (( در راه خدا كشته شدند، يا مردند يا غربت كشيدند.
و اگر هجرت را مقيد به قيد «فِى سَبِيلِ اللّه» كرد، براى اين است كه اگر هجرت براى خدا نبوده باشد، مثوبتى بر آن مترتب نمى شود. چون مثوبت متعلق به عمل صالح مى شود، و عمل صالح، وقتى عمل صالح مى شود كه با خلوص نيت باشد، و در راه خدا انجام شود، نه در راه غير خدا. از قبيل به دست آوردن مال و جاه و امثال آن ها از مقاصد دنيوى.  


«'''و ان اللّه لهو خير الرازقين'''» - اين جمله آيه را ختم مى كند، و مضمون آن را كه رزق حسن (نعمت اخروى ) است تعليل مى نمايد، چون بعد از مردن و كشته شدن جز آخرت جايى نيست كه آدمى در آن رزق حسن ب خورد. و اصولا در آيات قرآنى اطلاق رزق بر نعمتهاى بهشت شده ، مانند آيه ((احياء عند ربهم يرزقون ((
و لذا مى گوييم: دو جمله «قُتِلُوا» و «أو ماَتوُا» نيز، در واقع مقيد به قيد مزبور است. يعنى «قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّه»، و «مَاتُوا فِى سَبِيلِ اللّه»، و يا «تَغَرَّبُوا فِى سَبِيلِ اللّه»: در راه خدا كشته شدند، يا مُردند، يا غربت كشيدند.


«'''لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ'''»:
«'''وَ إنَّ اللّهَ لَهُوَ خَيرُ الرَّازِقِين'''» - اين جمله، آيه را ختم مى كند، و مضمون آن را كه رزق حسن (نعمت اخروى) است، تعليل مى نمايد. چون بعد از مُردن و كشته شدن، جز آخرت جايى نيست كه آدمى در آن رزق حسن بخورد. و اصولا در آيات قرآنى، اطلاق رزق بر نعمت هاى بهشت شده. مانند آيه: «أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُون».


كلمه ((يدخلن (( و ((مدخل (( هر دو از ادخال گرفته شده ، و ((مدخل (( - به ضم ميم و فتح خاء - اسم مكان از ادخال است و احتمال اينكه مصدر ميمى باشد آنطور كه بايد مناسب با سياق نيست .
«'''لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ'''»:


و در اينكه اين مدخل را كه همان بهشت است توصيف كرده به اينكه ((يرضونه - مايه خشنودى ايشان است (( ((رضاء(( را هم مطلق آورده تا منتها درجه آنچه آدمى آرزويش مى كند مشمول آن شود همچنانكه فرموده : ((لهم فيها ما يشاون ((
كلمۀ «يُدخِلَنَّ» و «مُدخَل»، هر دو از «إدخال» گرفته شده، و «مُدخَل» - به ضم ميم و فتح خاء - اسم مكان از «إدخال» است، و احتمال اين كه مصدر ميمى باشد، آن طور كه بايد مناسب با سياق نيست.


و جمله مورد بحث بيان است براى جمله ((ليرزقنهم اللّه رزقا حسنا(( و اينكه ايشان را به مدخلى داخل مى كند كه مايه خشنوديشان باشد و از آن كراهتى نداشته باشند تلافى اخراج مشركين است كه ايشان را از ديارشان اخراج كردند، اخراجى كه مايه كراهتشان شد و لذا اين
و در اين كه اين مُدخَل را كه همان بهشت است، توصيف كرده به اين كه «يَرضَونَهُ: مايه خشنودى ايشان است»، «رضاء» را هم مطلق آورده تا منتها درجه آنچه آدمى آرزويش مى كند، مشمول آن شود. همچنان كه فرموده: «لَهُم فِيهَا مَا يَشَاؤُون».
 
و جمله مورد بحث، بيان است براى جملۀ «لَيَرزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزقاً حَسَناً»، و اين كه ايشان را به مُدخلى داخل مى كند كه مايه خشنوديشان باشد و از آن كراهتى نداشته باشند، تلافى اخراج مشركان است كه ايشان را از ديارشان اخراج كردند. اخراجى كه مايه كراهتشان شد. و لذا اين جمله را تعلیل کرد به این که:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۶۶ </center>
جمله را تعليل كرد به اينكه ((چون خدا دانا و بردبار است ((، يعنى مى داند كه مايه خشنودى مسلمين چيست، همان را برايشان فراهم مى سازد، اما فراهم ساختن شخصى بردبار و لذا در عقوبت دشمنان ستمگر ايشان عجله نمى كند.
«چون خدا دانا و بردبار است». يعنى مى داند كه مايه خشنودى مسلمين چيست، همان را برايشان فراهم مى سازد. اما فراهم ساختن شخصى بردبار، و لذا در عقوبت دشمنان ستمگر ايشان عجله نمى كند.


معناى آيه : ((ذلك و من عاقب بمثل ما عوقب به ...(( و مراد از نصرت خدا در آن
==معناى آيه : ((ذلك و من عاقب بمثل ما عوقب به ...(( و مراد از نصرت خدا در آن==


«'''ذَلِك وَ مَنْ عَاقَب بِمِثْلِ مَا عُوقِب بِهِ ثُمَّ بُغِىَ عَلَيْهِ لَيَنصرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ'''»:
«'''ذَلِك وَ مَنْ عَاقَب بِمِثْلِ مَا عُوقِب بِهِ ثُمَّ بُغِىَ عَلَيْهِ لَيَنصرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ'''»:
خط ۱۶۴: خط ۱۶۶:
با اين بيان اين نكته نيز روشن مى شود كه به چه مناسبت در آخر آيه قبلى وصف حلم را آورد و نيز روشن مى گردد كه كلمه ((ثم (( تنها براى رساندن بعديت به حسب ذكر است ، نه بعديت زمانى .
با اين بيان اين نكته نيز روشن مى شود كه به چه مناسبت در آخر آيه قبلى وصف حلم را آورد و نيز روشن مى گردد كه كلمه ((ثم (( تنها براى رساندن بعديت به حسب ذكر است ، نه بعديت زمانى .
<span id='link389'><span>
<span id='link389'><span>
==تفسير مفسرين در معناى آيه و بيان اشكالات آن ==
==تفسير مفسرين در معناى آيه و بيان اشكالات آن ==
بعضى از مفسرين در معناى آيه گفته اند: هر كس به جنايت كننده بر خود جنايتى وارد آورد و سپس برگردد و او را دوباره مجازات كند خدا آن مظلوم را يارى مى كند، كه خدا بخشنده آن عقابى است كه بار دوم به دشمن داده و اين ترك اولى را مرتكب شده ، هر چند كه جا داشت كه صبر، و عفو از جانى ، و بزرگوارى را ترك نكند، همچنانكه قرآن دستور داده فرمود: ((و ان تعفوا اقرب للتقوى (( و نيز فرمود: ((فمن عفى و اصلح فاجره على اللّه (( و نيز فرمود: ((و لمن صبر و غفر فان ذلك من عزم الامور((
بعضى از مفسرين در معناى آيه گفته اند: هر كس به جنايت كننده بر خود جنايتى وارد آورد و سپس برگردد و او را دوباره مجازات كند خدا آن مظلوم را يارى مى كند، كه خدا بخشنده آن عقابى است كه بار دوم به دشمن داده و اين ترك اولى را مرتكب شده ، هر چند كه جا داشت كه صبر، و عفو از جانى ، و بزرگوارى را ترك نكند، همچنانكه قرآن دستور داده فرمود: ((و ان تعفوا اقرب للتقوى (( و نيز فرمود: ((فمن عفى و اصلح فاجره على اللّه (( و نيز فرمود: ((و لمن صبر و غفر فان ذلك من عزم الامور((
۱۴٬۱۱۵

ویرایش