گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۳: خط ۳۳:


معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
خطابى كه در صدر اين آيه است يا مخصوص به كفار است ، و يا مانند خطاب آيه قبلى مؤ منين را هم شامل مى شود، و لازمه اينكه شامل كفار هم باشد اين است كه زينت و طيبات رزق موضوعى باشد مشترك بين كافر و مؤمن. و چون سياق جمله (( قل هى للذين آمنوا(( سياق بيان مختصات مؤ منين است ، و مى خواهد بفرمايد: همين نعمت هايى كه امروز مؤ من و كافر در آن شريكند در آخرت مختص به مؤ منين است. لذا جمله (( فى الحيوه الدنيا(( متعلق است به جمله (( آمنوا(( و ظرف (( يوم القيمه (( متعلق خواهد بود به همان چيزى كه جمله (( للذين آمنوا(( متعلق به آن است ، حال يا كلمه (( كائنه (( است و يا شبيه به آن ، و در صورتى كه كلمه (( خالصه (( را هم حال از ضمير مؤ نث گرفته مقدم شدنش را بر (( يوم القيمه (( براى فاصله شدن بين آن و بين (( فى الحيوه الدنيا(( بدانيم معناى آيه چنين خواهد شد:  
 
خطابى كه در صدر اين آيه است يا مخصوص به كفار است ، و يا مانند خطاب آيه قبلى مؤ منين را هم شامل مى شود، و لازمه اينكه شامل كفار هم باشد اين است كه زينت و طيبات رزق موضوعى باشد مشترك بين كافر و مؤمن. و چون سياق جمله (( قل هى للذين آمنوا(( سياق بيان مختصات مؤ منين است ، و مى خواهد بفرمايد: همين نعمت هايى كه امروز مؤ من و كافر در آن شريكند در آخرت مختص به مؤ منين است.  
 
لذا جمله (( فى الحيوه الدنيا(( متعلق است به جمله (( آمنوا(( و ظرف (( يوم القيمه (( متعلق خواهد بود به همان چيزى كه جمله (( للذين آمنوا(( متعلق به آن است ، حال يا كلمه (( كائنه (( است و يا شبيه به آن ، و در صورتى كه كلمه (( خالصه (( را هم حال از ضمير مؤ نث گرفته مقدم شدنش را بر (( يوم القيمه (( براى فاصله شدن بين آن و بين (( فى الحيوه الدنيا(( بدانيم معناى آيه چنين خواهد شد:  


(( بگو آن زينت ها در روز قيامت تنها از آن مؤ منين است ، و ديگران را از آن بهره اى نيست ، زندگى آخرت مانند زندگى دنيا نيست كه هر كس و نا كسى در نعمت هاى آن سهيم باشد پس هر كه در دنيا ايمان آورد همه نعمت هاى آن روز قيامت از آن وى خواهد بود(( .
(( بگو آن زينت ها در روز قيامت تنها از آن مؤ منين است ، و ديگران را از آن بهره اى نيست ، زندگى آخرت مانند زندگى دنيا نيست كه هر كس و نا كسى در نعمت هاى آن سهيم باشد پس هر كه در دنيا ايمان آورد همه نعمت هاى آن روز قيامت از آن وى خواهد بود(( .
خط ۱۰۸: خط ۱۱۱:
<span id='link76'><span>
<span id='link76'><span>


==روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است . ==
==روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعت از زمامداران جائر است ==
در كتاب بصائر الدرجات از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از محمد بن منصور روايت شده كه گفت : از امام (عليه السلام ) معناى آيه (( و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا عليها ابائنا و الله امرنابها...(( را پرسيدم فرمود: آيا كسى را سراغ دارى كه خيال كند خداوند انسان را امر به زنا و نوشيدن شراب و ساير محرمات كرده باشد؟ عرض كردم : نه . فرمود پس فكر مى كنى . اين فاحشه اى كه مردم جاهليت مى گفتند: خدا ما را به آن امر كرده چيست ؟ عرض كردم خدا و رسول بهتر مى دانند. فرمود: اين آيه راجع به زمامداران و زعماى جور است كه مردم ادعا مى كنند خدا ايشان را امر به اقتداء به آنان نموده با اينكه خداوند چنين دستورى نداده است ، و خداوند در اين آيه ادعاى آنان را رد نموده ، به ما خبر مى دهد كه آنان دروغ مى گفته اند، و اين دروغشان را (( فاحشه (( ناميده است
در كتاب بصائر الدرجات از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از محمد بن منصور روايت شده كه گفت : از امام (عليه السلام ) معناى آيه (( و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا عليها ابائنا و الله امرنابها...(( را پرسيدم فرمود: آيا كسى را سراغ دارى كه خيال كند خداوند انسان را امر به زنا و نوشيدن شراب و ساير محرمات كرده باشد؟ عرض كردم : نه . فرمود پس فكر مى كنى . اين فاحشه اى كه مردم جاهليت مى گفتند: خدا ما را به آن امر كرده چيست ؟  
مؤ لف : اين روايت در كافى نيز از عده اى از روات شيعه از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از ابى وهب از محمد بن منصور نقل شده . و به اين مضمون در تفسير عياشى از محمد بن منصور از عبد صالح (عليه السلام ) روايت شده . پس معلوم مى شود از سند بصائرالدرجات ابو وهب افتاده ، و حسين بن سعيد از او و او از محمد بن منصور روايت كرده ، و نيز معلوم مى شود محمد بن منصور اين سؤ ال را از عبد صالح موسى بن جعفر (عليه السلام ) كرده است .
 
به هر حال مضمون اين روايت منطبق با ايام نزول آيه نيست ، و همچنين استدلالى هم كه در آن است منطبق با مورد آيه نيست ، زيرا اهل جاهليت احكام زيادى درباره فحشاء و منكرات داشته و آن را به خداى سبحان نسبت مى دادند، از آن جمله يكى كه جاى ترديد نيست طواف بدون ستر عورت است . پس نمى توان گفت كه اين روايت شان نزول آيه را بيان مى كند، و ليكن اين هم هست كه بعد از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هيچ عمل زشت و شنيعى كه مردم آن را جايز دانسته و به خداوند نسبتش دهند جز مساءله امامت غاصبانه ائمه جور عمل ديگرى نيست كه مصداق اين آيه بوده باشد، و مساءله مزبور با آيه شريفه كاملا منطبق است ، زيرا بعد از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) قرن ها بر مسلمين گذشت كه زنازادگانى امثال زياد بن ابيه و فرزند نامشروعش عبيدالله زياد و حجاج بن يوسف و طاغيانى امثال آنان بر ايشان حكومت مى كردند،
عرض كردم خدا و رسول بهتر مى دانند. فرمود: اين آيه راجع به زمامداران و زعماى جور است كه مردم ادعا مى كنند خدا ايشان را امر به اقتداء به آنان نموده با اينكه خداوند چنين دستورى نداده است ، و خداوند در اين آيه ادعاى آنان را رد نموده ، به ما خبر مى دهد كه آنان دروغ مى گفته اند، و اين دروغشان را (( فاحشه (( ناميده است
 
مؤ لف : اين روايت در كافى نيز از عده اى از روات شيعه از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از ابى وهب از محمد بن منصور نقل شده . و به اين مضمون در تفسير عياشى از محمد بن منصور از عبد صالح (عليه السلام ) روايت شده .  
 
پس معلوم مى شود از سند بصائرالدرجات ابو وهب افتاده ، و حسين بن سعيد از او و او از محمد بن منصور روايت كرده ، و نيز معلوم مى شود محمد بن منصور اين سؤ ال را از عبد صالح موسى بن جعفر (عليه السلام ) كرده است .
 
به هر حال مضمون اين روايت منطبق با ايام نزول آيه نيست ، و همچنين استدلالى هم كه در آن است منطبق با مورد آيه نيست ، زيرا اهل جاهليت احكام زيادى درباره فحشاء و منكرات داشته و آن را به خداى سبحان نسبت مى دادند، از آن جمله يكى كه جاى ترديد نيست طواف بدون ستر عورت است.  
 
پس نمى توان گفت كه اين روايت شان نزول آيه را بيان مى كند، و ليكن اين هم هست كه بعد از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هيچ عمل زشت و شنيعى كه مردم آن را جايز دانسته و به خداوند نسبتش دهند جز مساءله امامت غاصبانه ائمه جور عمل ديگرى نيست كه مصداق اين آيه بوده باشد، و مساءله مزبور با آيه شريفه كاملا منطبق است ، زيرا بعد از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) قرن ها بر مسلمين گذشت كه زنازادگانى امثال زياد بن ابيه و فرزند نامشروعش عبيدالله زياد و حجاج بن يوسف و طاغيانى امثال آنان بر ايشان حكومت مى كردند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۱ </center>
در حالى كه در اطراف تخت سلطنت شان علمايى بودند كه به امثال آيه (( اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم (( تمسك نموده و به نفوذ اوامر ايشان و وجوب اطاعت شان فتوا مى دادند، پس اين روايت ناظر به اين جهت است كه مصداق آيه مورد بحث تنها رفتار مردم جاهليت نبوده ، بلكه رفتار مسلمين هم يكى از مصاديق آن است .
در حالى كه در اطراف تخت سلطنت شان علمايى بودند كه به امثال آيه (( اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم (( تمسك نموده و به نفوذ اوامر ايشان و وجوب اطاعت شان فتوا مى دادند، پس اين روايت ناظر به اين جهت است كه مصداق آيه مورد بحث تنها رفتار مردم جاهليت نبوده ، بلكه رفتار مسلمين هم يكى از مصاديق آن است .
خط ۱۱۷: خط ۱۲۸:
==چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى ==
==چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى ==
در تفسير عياشى از ابى بصير نقل شده كه گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: اگر كسى بگويد خداوند امر به فحشاء مى كند دروغ به خدا نسبت داده ، و اگر كسى بگويد خير و شر همه مستند به او است باز هم به خداوند دروغ نسبت داده .
در تفسير عياشى از ابى بصير نقل شده كه گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: اگر كسى بگويد خداوند امر به فحشاء مى كند دروغ به خدا نسبت داده ، و اگر كسى بگويد خير و شر همه مستند به او است باز هم به خداوند دروغ نسبت داده .
و نيز در كتاب مزبور از مسعده بن صدقه از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد خداوند امر به كار بد و فحشاء مى كند به خداوند دروغ بسته ، و اگر بگويد خير و شر عالم بدون مشيت او صورت مى گيرد خدا را از سلطنتش بيرون نموده ، و اگر بگويد گناهان بدون قوت خدا ارتكاب مى شود باز به خدا دروغ بسته ، و كسى كه به خدا دروغ ببندد خداوند او را داخل آتشش مى نمايد.
و نيز در كتاب مزبور از مسعده بن صدقه از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: اگر كسى بگويد خداوند امر به كار بد و فحشاء مى كند به خداوند دروغ بسته ، و اگر بگويد خير و شر عالم بدون مشيت او صورت مى گيرد خدا را از سلطنتش بيرون نموده ، و اگر بگويد گناهان بدون قوت خدا ارتكاب مى شود باز به خدا دروغ بسته ، و كسى كه به خدا دروغ ببندد خداوند او را داخل آتشش مى نمايد.
مؤ لف : اينكه فرمود: (( و كسى كه بگويد خير و شر عالم بدون مشيت او صورت مى گيرد...(( ناظر به قول مفوضه است كه مى گويند: بنده در كار خير و شر خود مستقل است . همچنانكه جمله (( و اگر كسى بگويد خير و شر همه مستند به او است (( كه در روايت قبلى بود ناظر است به قول جبرى مذهب ها كه مى گفتند: خير و شر و اطاعت و معصيت همه مستند به اراده خود خدا است ، و اراده و مشيت عبد كوچكترين دخالتى در صدور آن ندارد، البته اين وقتى است كه ضمير (( او(( در آن روايت به خداى تعالى برگردد و اما اگر به خود صاحب عمل برگردد آن وقت مانند روايت دوم ناظر به قول مفوضه خواهد بود.
مؤ لف : اينكه فرمود: (( و كسى كه بگويد خير و شر عالم بدون مشيت او صورت مى گيرد...(( ناظر به قول مفوضه است كه مى گويند: بنده در كار خير و شر خود مستقل است . همچنانكه جمله (( و اگر كسى بگويد خير و شر همه مستند به او است (( كه در روايت قبلى بود ناظر است به قول جبرى مذهب ها كه مى گفتند: خير و شر و اطاعت و معصيت همه مستند به اراده خود خدا است ، و اراده و مشيت عبد كوچكترين دخالتى در صدور آن ندارد، البته اين وقتى است كه ضمير (( او(( در آن روايت به خداى تعالى برگردد و اما اگر به خود صاحب عمل برگردد آن وقت مانند روايت دوم ناظر به قول مفوضه خواهد بود.
رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((  
رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((  
شيخ در تهذيب به سند خود از ابن مسكان نقل كرده كه گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) سؤ ال كردم معناى آيه (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( چيست ؟ فرمود: اين آيه راجع به قبله است .
شيخ در تهذيب به سند خود از ابن مسكان نقل كرده كه گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) سؤ ال كردم معناى آيه (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( چيست ؟ فرمود: اين آيه راجع به قبله است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۲ </center>
مؤ لف : اين نيز از باب تطبيق كلى بر مصداق است ، و عياشى هم در تفسير خود نظير اين روايت را از ابى بصير از يكى از دو امام باقر و صادق (عليهماالسلام ) نقل كرده است .
مؤ لف : اين نيز از باب تطبيق كلى بر مصداق است ، و عياشى هم در تفسير خود نظير اين روايت را از ابى بصير از يكى از دو امام باقر و صادق (عليهماالسلام ) نقل كرده است .
و نيز در كتاب نامبرده به سند خود از حلبى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه در ذيل آيه (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( فرمود: مقصود مساجدى است كه در اسلام بنا شده و معناى آيه اين است كه : در مساجد نوبنياد هم روى خود را به جانب مسجدالحرام كنيد. اين مضمون را عياشى نيز از زراره و حمران و محمد بن مسلم از ابى جعفر و ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت كرده است .
و نيز در كتاب نامبرده به سند خود از حلبى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه در ذيل آيه (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( فرمود: مقصود مساجدى است كه در اسلام بنا شده و معناى آيه اين است كه : در مساجد نوبنياد هم روى خود را به جانب مسجدالحرام كنيد. اين مضمون را عياشى نيز از زراره و حمران و محمد بن مسلم از ابى جعفر و ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت كرده است .
مؤ لف : گويا مراد امام (عليه السلام ) اين است كه معناى (( اقامه وجوه (( در اين آيه صرف توجه به خدا و استقبال قبله است ، و اما اينكه اين قبله كجا است متعرض آن نيست . در اين آيه اجمالا گوشزد مى كند كه قبله اى هست ، و در آيه (( فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره (( آن قبله را معين مى كند. قبلا هم در بحث پيرامون آيات قبله گفتيم كه كعبه در مدينه ، و بعد از هجرت قبله مسلمين شد، و آيه مورد بحث كه از آيات سوره (( اعراف (( است در مكه نازل شده ، و اگر با سياق آيات قبله سازگار باشد بعيد نيست گفته شود: اصل تشريع قبله در مكه و در اين سوره بوده ، و تفصيل و تفسير جزئيات آن در مدينه در سوره بقره بوده است ، و از اين قبيل احكام از واجبات و محرمات زياد داريم كه سوره هاى مكى اجمال آن را متعرض شده اند و سوره هاى مدنى تفصيل و تفسير آن را.
مؤ لف : گويا مراد امام (عليه السلام ) اين است كه معناى (( اقامه وجوه (( در اين آيه صرف توجه به خدا و استقبال قبله است ، و اما اينكه اين قبله كجا است متعرض آن نيست . در اين آيه اجمالا گوشزد مى كند كه قبله اى هست ، و در آيه (( فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره (( آن قبله را معين مى كند. قبلا هم در بحث پيرامون آيات قبله گفتيم كه كعبه در مدينه ، و بعد از هجرت قبله مسلمين شد، و آيه مورد بحث كه از آيات سوره (( اعراف (( است در مكه نازل شده ، و اگر با سياق آيات قبله سازگار باشد بعيد نيست گفته شود: اصل تشريع قبله در مكه و در اين سوره بوده ، و تفصيل و تفسير جزئيات آن در مدينه در سوره بقره بوده است ، و از اين قبيل احكام از واجبات و محرمات زياد داريم كه سوره هاى مكى اجمال آن را متعرض شده اند و سوره هاى مدنى تفصيل و تفسير آن را.
بنابراين ، اينكه امام (عليه السلام ) فرمود: (( مساجدى است كه در اسلام بنا شده (( معنايش اين است كه مراد از اين مساجد هر مسجدى است كه مسلمين در اكناف زمين بنا مى كنند و منظور از (( اقامه وجوه (( گردانيدن وجوهى است كه در آيه كعبه است .
بنابراين ، اينكه امام (عليه السلام ) فرمود: (( مساجدى است كه در اسلام بنا شده (( معنايش اين است كه مراد از اين مساجد هر مسجدى است كه مسلمين در اكناف زمين بنا مى كنند و منظور از (( اقامه وجوه (( گردانيدن وجوهى است كه در آيه كعبه است .
در تفسير عياشى از حسين بن مهران از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده كه در ذيل جمله (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( فرمودند: منظور ائمه مى باشند.
در تفسير عياشى از حسين بن مهران از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده كه در ذيل جمله (( و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد(( فرمودند: منظور ائمه مى باشند.
مؤ لف : ظاهرا مراد امام (عليه السلام ) از كلمه ائمه ، ائمه جماعات است ، و به زودى معناى ديگرى براى آن خواهد آمد.
مؤ لف : ظاهرا مراد امام (عليه السلام ) از كلمه ائمه ، ائمه جماعات است ، و به زودى معناى ديگرى براى آن خواهد آمد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۳ </center>
رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...((  و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...((  و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
و نيز از حسين بن مهران از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرمود: يعنى ائمه .
و نيز از حسين بن مهران از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرمود: يعنى ائمه .
مؤ لف : اين حديث نظير حديث سابق است ، و ممكن است اشاره به جلو انداختن امام جماعت باشد، چون اين هم خود براى نماز زينتى است ، همچنانكه جلو انداختن نيكان و بزرگترها و به آنان اقتدا كردن زينت نماز است . و نيز ممكن است منظور از ائمه ، ائمه دين باشد نه امام جماعت . و به زودى در ذيل روايت علاء بن سيابه در آخر بحث اين احتمال خواهد آمد.
مؤ لف : اين حديث نظير حديث سابق است ، و ممكن است اشاره به جلو انداختن امام جماعت باشد، چون اين هم خود براى نماز زينتى است ، همچنانكه جلو انداختن نيكان و بزرگترها و به آنان اقتدا كردن زينت نماز است . و نيز ممكن است منظور از ائمه ، ائمه دين باشد نه امام جماعت . و به زودى در ذيل روايت علاء بن سيابه در آخر بحث اين احتمال خواهد آمد.
در الدر المنثور است كه عقيلى و ابوالشيخ و ابن مردويه و ابن عساكر از انس از رسول خدا نقل كرده اند كه در ذيل آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرمود: نماز بخوانيد با كفش هايتان .
در الدر المنثور است كه عقيلى و ابوالشيخ و ابن مردويه و ابن عساكر از انس از رسول خدا نقل كرده اند كه در ذيل آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرمود: نماز بخوانيد با كفش هايتان .
مؤ لف : اين معنا بطرق ديگرى از على بن ابى طالب (عليه السلام ) و ابى هريره و ابن مسعود و شداد بن اوس و ديگران نيز نقل شده .
مؤ لف : اين معنا بطرق ديگرى از على بن ابى طالب (عليه السلام ) و ابى هريره و ابن مسعود و شداد بن اوس و ديگران نيز نقل شده .
و نيز در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام ) مرا نزد ابن الكواء و يارانش فرستاد، وقتى من بر آنها وارد شدم پيراهنى نازك و حله اى بر تن داشتم . گفتند: تو ابن عباسى و مثل اين لباسها بر تن كرده اى ؟ گفتم آرى ، و اولين چيزى كه با آن با شما مخاصمه مى كنم همين لباس ها است ،زيرا خداوند در آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده (( و در آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( آن را حلال كرده ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم در عيد فطر و عيد قربان دو برد حبره (كه از بافته هاى يمن و لباس هاى فاخر آنروز بود) مى پوشيد، و شما آن را بر خود حرام كرده ايد.
 
در كافى به سند خود از يحيى بن ابى العلاء از ابى عبدالله (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عبدالله بن عباس را پيش ‍ ابن الكواء و يارانش روانه كرد، ابن عباس آن روز پيراهن نازك و حله اى به تن داشت اصحاب ابن الكواء وقتى او را ديدند گفتند: اى ابن عباس تو بهترين مردان ما بودى ، و ما تو را از همه مردم بهتر مى دانستيم ، حالا مى بينيم كه اينگونه لباس به تن كرده اى ؟ ابن عباس گفت : همين لباس ‍ اولين چيزى است كه من بر سر آن با شما بحث خواهم كرد، و به شما ايراد خواهم نمود
و نيز در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام) مرا نزد ابن الكواء و يارانش فرستاد، وقتى من بر آنها وارد شدم پيراهنى نازك و حله اى بر تن داشتم . گفتند: تو ابن عباسى و مثل اين لباسها بر تن كرده اى ؟  
 
گفتم آرى ، و اولين چيزى كه با آن با شما مخاصمه مى كنم همين لباس ها است ،زيرا خداوند در آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده (( و در آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( آن را حلال كرده ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم در عيد فطر و عيد قربان دو برد حبره (كه از بافته هاى يمن و لباس هاى فاخر آنروز بود) مى پوشيد، و شما آن را بر خود حرام كرده ايد.
 
در كافى به سند خود از يحيى بن ابى العلاء از ابى عبدالله (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عبدالله بن عباس را پيش ‍ ابن الكواء و يارانش روانه كرد، ابن عباس آن روز پيراهن نازك و حله اى به تن داشت اصحاب ابن الكواء وقتى او را ديدند گفتند:  
 
اى ابن عباس تو بهترين مردان ما بودى ، و ما تو را از همه مردم بهتر مى دانستيم ، حالا مى بينيم كه اينگونه لباس به تن كرده اى ؟ ابن عباس گفت : همين لباس ‍ اولين چيزى است كه من بر سر آن با شما بحث خواهم كرد، و به شما ايراد خواهم نمود
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۴ </center>
(زيرا شما آن را حرام مى دانيد، و مرا به پوشيدن آن ملامت مى كنيد) در حالى كه خداى سبحان فرموده : (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( و نيز فرموده : (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( .
(زيرا شما آن را حرام مى دانيد، و مرا به پوشيدن آن ملامت مى كنيد) در حالى كه خداى سبحان فرموده: (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( و نيز فرموده : (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( .
 
و نيز در كافى به سند خود از فضاله بن ايوب نقل كرده كه در تفسير آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرموده است : در عيد و جمعه .
و نيز در كافى به سند خود از فضاله بن ايوب نقل كرده كه در تفسير آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( فرموده است : در عيد و جمعه .
مؤ لف : اين روايت را تهذيب از فضاله از عبدالله بن سنان از ابى عبدالله (عليه السلام ) نقل كرده . و به همين مضمون عياشى در تفسير خود و طبرسى در مجمع البيان از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده اند.
مؤ لف : اين روايت را تهذيب از فضاله از عبدالله بن سنان از ابى عبدالله (عليه السلام ) نقل كرده . و به همين مضمون عياشى در تفسير خود و طبرسى در مجمع البيان از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده اند.
و در كتاب فقيه است كه شخصى از حضرت رضا (عليه السلام ) پرسيد منظور از زينت در آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( چيست ؟ حضرت فرمود از آن جمله است شانه زدن قبل از هر نمازى .
و در كتاب فقيه است كه شخصى از حضرت رضا (عليه السلام ) پرسيد منظور از زينت در آيه (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( چيست ؟ حضرت فرمود از آن جمله است شانه زدن قبل از هر نمازى .
مؤ لف : در اين معنا روايات ديگرى نيز هست .
مؤ لف : در اين معنا روايات ديگرى نيز هست .
و در تفسير عياشى از خيثمه بن ابى خيثمه روايت شده كه گفت : حسن بن على (عليهماالسلام ) هر وقت مى خواست به نماز بايستد بهترين لباس هاى خود را مى پوشيد. خدمتش عرض كردند يا بن رسول الله چرا لباس هاى خوب خود را در موقع نماز مى پوشيد؟ فرمود: خداوند جميل و زيبا است ، و هر زيبايى را دوست مى دارد و مى فرمايد: (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( ، من نيز خود را براى پروردگارم زينت مى دهم و دوست دارم بهترين لباسم را بپوشم .
و در تفسير عياشى از خيثمه بن ابى خيثمه روايت شده كه گفت : حسن بن على (عليهماالسلام ) هر وقت مى خواست به نماز بايستد بهترين لباس هاى خود را مى پوشيد. خدمتش عرض كردند يا بن رسول الله چرا لباس هاى خوب خود را در موقع نماز مى پوشيد؟ فرمود: خداوند جميل و زيبا است ، و هر زيبايى را دوست مى دارد و مى فرمايد: (( خذوا زينتكم عند كل مسجد(( ، من نيز خود را براى پروردگارم زينت مى دهم و دوست دارم بهترين لباسم را بپوشم .
مؤ لف : اين حديث از طرق اهل سنت نيز روايت شده است .
مؤ لف : اين حديث از طرق اهل سنت نيز روايت شده است .
و در كافى به سند خود از يونس بن ابراهيم روايت كرده كه گفت : بر ابى عبد الله (عليه السلام ) وارد شدم در حالى كه طيلسان و كلاهى از خز بر تن داشتم .
و در كافى به سند خود از يونس بن ابراهيم روايت كرده كه گفت : بر ابى عبد الله (عليه السلام ) وارد شدم در حالى كه طيلسان و كلاهى از خز بر تن داشتم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۵ </center>
حضرت نگاهى به من كرد و چيزى نگفت . من عرض كردم : فدايت شوم جبه و طيلسان من از خز است درباره آن چه مى فرماييد؟ حضرت فرمود: خز عيبى ندارد، عرض كردم تارى كه در بافت آن به كار رفته ابريشم است . فرمود: اين نيز اشكال ندارد، چون حسين بن على (عليهماالسلام ) در حالى كه كشته شد جبه اى از خز بر تن مباركش بود. آنگاه حضرت ، داستان عبدالله بن عباس و خوارج و احتجاج او را عليه آنان نقل كرد.
حضرت نگاهى به من كرد و چيزى نگفت . من عرض كردم : فدايت شوم جبه و طيلسان من از خز است درباره آن چه مى فرماييد؟ حضرت فرمود: خز عيبى ندارد، عرض كردم تارى كه در بافت آن به كار رفته ابريشم است.  
و نيز در همان كتاب به سند خود از احمد بن ابى عبدالله از محمد بن على بطور مرفوع نقل مى كند كه وقتى سفيان ثورى در مسجدالحرام قدم مى زد، امام صادق (عليه السلام ) را ديد كه لباس هاى زيبا و گرانبها پوشيده بود. گفت به خدا سوگند مى روم و ملامتش مى كنم . نزديك رفت و عرض كرد: يا بن رسول الله به خدا سوگند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و على بن ابى طالب و هيچكس از پدرانت از اين لباس ها نپوشيدند. حضرت فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در روزگارى تنگ زندگى مى كرد و به مقتضاى فقر و تنگدستى اش رفتار مى نمود، و پس از آن حضرت روزگار به وسعت گراييد، و سزاوارترين مردم به استفاده از نعمت ها ابرار و نيكانند. آنگاه آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( را تلاوت نموده ، فرمود: ما از هركس ديگرى به استفاده از داده هاى پروردگار سزاوارتريم .
 
فرمود: اين نيز اشكال ندارد، چون حسين بن على (عليهماالسلام ) در حالى كه كشته شد جبه اى از خز بر تن مباركش بود. آنگاه حضرت ، داستان عبدالله بن عباس و خوارج و احتجاج او را عليه آنان نقل كرد.
 
و نيز در همان كتاب به سند خود از احمد بن ابى عبدالله از محمد بن على بطور مرفوع نقل مى كند كه وقتى سفيان ثورى در مسجدالحرام قدم مى زد، امام صادق (عليه السلام ) را ديد كه لباس هاى زيبا و گرانبها پوشيده بود. گفت به خدا سوگند مى روم و ملامتش مى كنم . نزديك رفت و عرض كرد: يا بن رسول الله به خدا سوگند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و على بن ابى طالب و هيچكس از پدرانت از اين لباس ها نپوشيدند.  
 
حضرت فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در روزگارى تنگ زندگى مى كرد و به مقتضاى فقر و تنگدستى اش رفتار مى نمود، و پس از آن حضرت روزگار به وسعت گراييد، و سزاوارترين مردم به استفاده از نعمت ها ابرار و نيكانند. آنگاه آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( را تلاوت نموده ، فرمود: ما از هركس ديگرى به استفاده از داده هاى پروردگار سزاوارتريم .
 
اى ثورى ! اين لباس ها را كه بر تن من مى بينى براى آميزش با مردم پوشيده ام . آنگاه امام دست ثورى را گرفت و به طرف خود كشيد و لباس هاى زيبا را كنار زده لباس زبرى را از زير آن نشان داد و فرمود: اين را براى خود و آنچه را مى بينى براى مردم پوشيده ام . آنگاه لباسهاى پشمينه و زبر ثورى را كنار زده لباس نرمى نمايان ساخت و فرمود تو اين را براى خود مى پوشى و آن پشمينه ها را براى نشان دادن به مردم .
اى ثورى ! اين لباس ها را كه بر تن من مى بينى براى آميزش با مردم پوشيده ام . آنگاه امام دست ثورى را گرفت و به طرف خود كشيد و لباس هاى زيبا را كنار زده لباس زبرى را از زير آن نشان داد و فرمود: اين را براى خود و آنچه را مى بينى براى مردم پوشيده ام . آنگاه لباسهاى پشمينه و زبر ثورى را كنار زده لباس نرمى نمايان ساخت و فرمود تو اين را براى خود مى پوشى و آن پشمينه ها را براى نشان دادن به مردم .
و نيز به سند خود از ابن قداح روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) در حالى كه لباسى زيبا از جنس پارچه هاى مرو به تن داشت و به دست من تكيه كرده بود به عباد ابن كثير برخورد نمود. عباد عرض كرد: يا ابا عبدالله تو از خاندان نبوتى و پدرت على امير المؤ منين بود كه هميشه كرباس مى پوشيد، اين لباسهاى فاخر مروى چيست كه به تن كرده اى ؟ چرا به لباس ساده ترى اكتفا ننمودى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى عباد! اين چه اعتراضى است كه مى كنى ؟ زينت خدايى و طيبات رزق را چه كسى حرام كرده ؟ خداى عز و جل وقتى به بنده اش نعمتى بدهد دوست دارد آن نعمت را در بنده اش ببيند.
 
و نيز به سند خود از ابن قداح روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) در حالى كه لباسى زيبا از جنس پارچه هاى مرو به تن داشت و به دست من تكيه كرده بود به عباد ابن كثير برخورد نمود. عباد عرض كرد: يا ابا عبدالله تو از خاندان نبوتى و پدرت على امير المؤ منين بود كه هميشه كرباس مى پوشيد، اين لباسهاى فاخر مروى چيست كه به تن كرده اى ؟ چرا به لباس ساده ترى اكتفا ننمودى ؟  
 
حضرت فرمود: واى بر تو اى عباد! اين چه اعتراضى است كه مى كنى ؟ زينت خدايى و طيبات رزق را چه كسى حرام كرده ؟ خداى عز و جل وقتى به بنده اش نعمتى بدهد دوست دارد آن نعمت را در بنده اش ببيند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱۶ </center>
در الدر المنثور است كه ترمذى از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش ‍ روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببيند.
در الدر المنثور است كه ترمذى از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش ‍ روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببيند.
در قرب الاسناد حميرى از احمد بن محمد بن ابى نصر روايت شده كه گفت حضرت رضا (عليه السلام ) در ضمن حديثى طولانى به من فرمود: درباره لباس خشن چگونه فكر مى كنى ؟ عرض كردم شنيده ام كه حسن اين نوع لباس مى پوشيده ، و نيز شنيده ام كه جعفر بن محمد هر وقت لباس نو تهيه مى كرد در آب مى شست تا به نظرها مستعمل بيايد. فرمود: لباس خوب بپوش و خود را بياراى ، على بن الحسين (عليهماالسلام ) جبه هاى خز پانصد درهمى و رداى خز پنجاه دينارى مى پوشيد، و وقتى زمستان تمام مى شد مى فروخت و پول آنها را صدقه مى داد. آنگاه حضرت رضا (عليه السلام ) آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( را تلاوت فرمود.
در قرب الاسناد حميرى از احمد بن محمد بن ابى نصر روايت شده كه گفت حضرت رضا (عليه السلام ) در ضمن حديثى طولانى به من فرمود: درباره لباس خشن چگونه فكر مى كنى ؟ عرض كردم شنيده ام كه حسن اين نوع لباس مى پوشيده ، و نيز شنيده ام كه جعفر بن محمد هر وقت لباس نو تهيه مى كرد در آب مى شست تا به نظرها مستعمل بيايد.  
 
فرمود: لباس خوب بپوش و خود را بياراى ، على بن الحسين (عليهماالسلام ) جبه هاى خز پانصد درهمى و رداى خز پنجاه دينارى مى پوشيد، و وقتى زمستان تمام مى شد مى فروخت و پول آنها را صدقه مى داد. آنگاه حضرت رضا (عليه السلام ) آيه (( قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق (( را تلاوت فرمود.
 
مؤ لف : در اين باره روايات بسيار زيادى هست كه از همه جامع تر روايت زير است .
مؤ لف : در اين باره روايات بسيار زيادى هست كه از همه جامع تر روايت زير است .
در تفسير عياشى از ابان بن تغلب روايت شده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود: خيال مى كنى كه اگر خداوند به كسى نعمتى مى دهد از كرامت آن كس است ؟ و اگر دريغ مى دارد از خوارى او است ؟ نه ، چنين نيست ، مال مال خدا است كه به وديعه بدست هر كس بخواهد مى سپارد، و خوردن ، آشاميدن ، پوشيدن ، نكاح و سوارى و ساير انواع تصرفات در آن را مباح كرده به شرطى كه رعايت اعتدال و اقتصاد را بنمايند و مازاد آن را به فقراى مؤ من رسانيده يا با آن امور خود را اصلاح كنند، وگرنه همه آن تصرفات حرام خواهد بود. آنگاه جمله (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين (( را تلاوت نمود.
در تفسير عياشى از ابان بن تغلب روايت شده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود: خيال مى كنى كه اگر خداوند به كسى نعمتى مى دهد از كرامت آن كس است ؟ و اگر دريغ مى دارد از خوارى او است ؟ نه ، چنين نيست ، مال مال خدا است كه به وديعه بدست هر كس بخواهد مى سپارد، و خوردن ، آشاميدن ، پوشيدن ، نكاح و سوارى و ساير انواع تصرفات در آن را مباح كرده به شرطى كه رعايت اعتدال و اقتصاد را بنمايند و مازاد آن را به فقراى مؤ من رسانيده يا با آن امور خود را اصلاح كنند، وگرنه همه آن تصرفات حرام خواهد بود. آنگاه جمله (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين (( را تلاوت نمود.
سپس فرمودند: آيا مى پندارى خدا كسى را در مالى كه به او داده امين مى كند كه اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه اسبى به ارزش بيست درهم او را كفايت مى كند، و كنيزى به بهاى هزار دينار بخرد با اينكه كنيزى به قيمت بيست درهم براى او كافى است ، و از طرف ديگر بفرمايد اسراف نكنيد چون خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.
سپس فرمودند: آيا مى پندارى خدا كسى را در مالى كه به او داده امين مى كند كه اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه اسبى به ارزش بيست درهم او را كفايت مى كند، و كنيزى به بهاى هزار دينار بخرد با اينكه كنيزى به قيمت بيست درهم براى او كافى است ، و از طرف ديگر بفرمايد اسراف نكنيد چون خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.


۱۳٬۹۸۷

ویرایش