گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۷: خط ۸۷:
<span id='link344'><span>
<span id='link344'><span>


==اشاره اى به منافع چهارپايان و هدف از خلقت آنها ==
==اشاره اى به منافع چهارپايان و هدف از خلقت آن ها ==
«'''اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَنْعَمَ لِترْكبُوا مِنهَا وَ مِنهَا تَأْكلُونَ'''»:
«'''اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَنْعَامَ لِترْكبُوا مِنهَا وَ مِنهَا تَأْكُلُونَ'''»:


خداى سبحان از بين همه چيزهايى كه آدميان در زندگى از آن منتفع مى شوند، و تدبير امر انسانها بدانها بستگى دارد، چارپايان را نام مى برد كه مراد از آن شتر و گاو و گوسفند است ، هر چند كه بعضى گفته اند: مراد از آن در اينجا تنها شتر است .
خداى سبحان، از بين همه چيزهايى كه آدميان در زندگى از آن منتفع مى شوند، و تدبير امر انسان ها بدان ها بستگى دارد، چارپايان را نام مى برد، كه مراد از آن، شتر و گاو و گوسفند است. هرچند كه بعضى گفته اند: مراد از آن در اين جا، تنها شتر است.


«'''جعل لكم الانعام لتركبوا منها و منها تاكلون'''» - ((جعل (( در اينجا به معناى آفريدن و يا مسخر كردن است . و لام در جمله ((لتركبوا(( لام غرض است . و حرف ((من (( براى تبعيض است . و معناى آيه اين است كه : خداى سبحان براى خاطر شما چارپايان را بيافريد، (و چارپايان را براى شما مسخر كرد). غرض از اين خلقت و يا تسخير اين است كه شما بر بعضى از آنها مانند يك قسم از شتران سوار شويد و از شير بعضى ديگر مانند قسمى از شتر و گاو و گوسفند بخوريد.
«'''جَعَلَ لَكُمُ الأنعَامَ لِتَركَبُوا مِنهَا وَ مِنهَا تَأكُلُون'''» - «جَعل» در اين جا، به معناى آفريدن و يا مسخّر كردن است. و «لام» در جملۀ «لِتَركَبُوا»، لام غرض است. و حرف «مِن»، براى تبعيض است. و معناى آيه اين است كه: خداى سبحان، براى خاطر شما چارپايان را بيافريد، (و چارپايان را براى شما مسخّر كرد). غرض از اين خلقت و يا تسخير، اين است كه شما بر بعضى از آن ها مانند يك قسم از شتران سوار شويد و از شير بعضى ديگر، مانند قسمى از شتر و گاو و گوسفند بخوريد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۳۸ </center>
«'''وَ لَكُمْ فِيهَا مَنَفِعُ ...'''»:
«'''وَ لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ ...'''»:


يعنى براى شما در آنها منافعى است ، مانند: شير، پشم ، كرك ، مو، پوست ، و ساير منافعشان .
يعنى: براى شما در آن ها منافعى است، مانند: شير، پشم، كرك ، مو، پوست، و ساير منافعشان.


((و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم (( - يعنى و غرض ديگر از خلقت آنها اين است كه بر پشت آنها سوار شويد و به مقاصد و حاجتهايى كه در سينه داريد برسيد.
«'''وَ لِتَبلُغُوا عَلَيهَا حَاجَةً فِى صُدُورِكُم'''» - يعنى: و غرض ديگر از خلقت آن ها، اين است كه بر پشت آن ها سوار شويد و به مقاصد و حاجت هايى كه در سينه داريد، برسيد.


«'''و عليها و على الفلك تحملون'''» - اين جمله كنايه است از وسيله پيمودن بيابانها و درياها كه بيابانها را با شتران مى پيمايند و درياها را با كشتى .
«'''و عليها و على الفلك تحملون'''» - اين جمله كنايه است از وسيله پيمودن بيابانها و درياها كه بيابانها را با شتران مى پيمايند و درياها را با كشتى .


«'''وَ يُرِيكُمْ ءَايَاتِهِ فَأَىّ ءَايَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ'''»:
«'''وَ يُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَىّ آيَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ'''»:


معناى نشان دادن خدا آيات خود را، در تفسير اوائل اين سوره گذشت . و گويا جمله ((و يريكم آياته (( منظور اصلى نيست تا مستلزم تكرار باشد، بلكه منظور زمينه چينى بوده براى توبيخ كفار، كه مى فرمايد: ((اى ايات اللّه تنكرون : كدام يك از آيات خدا را انكار مى كنيد(( يعنى كدام يك از اين آيات را كه خدا به شما نشان داده و به چشم خود مى بينيد و بيان ما را درباره آن مى شنويد، انكار مى كنيد؟ انكارى كه بهانه باشد براى اعراض از توحيد خدا.
معناى نشان دادن خدا آيات خود را، در تفسير اوائل اين سوره گذشت. و گويا جملۀ «وَ يُرِيكُم آيَاتِه»، منظور اصلى نيست تا مستلزم تكرار باشد، بلكه منظور زمينه چينى بوده براى توبيخ كفار، كه مى فرمايد: «أىّ آيَاتِ اللّهِ تُنكِرُون: كدام يك از آيات خدا را انكار مى كنيد». يعنى كدام يك از اين آيات را كه خدا به شما نشان داده و به چشم خود مى بينيد و بيان ما را درباره آن مى شنويد، انكار مى كنيد؟ انكارى كه بهانه باشد براى اعراض از توحيد خدا.


«'''أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فى الاَرْضِ فَيَنظرُوا ...'''»:
«'''أَفَلَمْ يَسِيرُوا فى الاأرْضِ فَيَنظُرُوا ...'''»:


اين آيه شريفه مشركين را ملامت مى كند و آنان را به سرگذشت امتهاى سابق و سنت قضاى الهى كه در آن امتها جريان داشت توجه مى دهد. و نظير اين آيه در اوائل سوره نيز گذشت و گويا غرض از آن در آنجا اين بوده كه براى آنها روشن سازد كه خدا هر يك از آن امتها را به گناهانشان بگرفت ، چون هر وقت پيغمبرشان با معجزات به سويشان آمدند، كفر ورزيدند و به همين جهت در آنجا دنبال آيه فرمود: ((فاخذهم اللّه بذنوبهم : خدا ايشان را به گناهانشان بگرفت (( ولى در اينجا غرض اين بوده كه براى مشركين روشن كند كه آنچه در زندگى به دست مى آورند، بى نيازشان نمى كند و از عذاب خدا جلوگيرى نمى نمايد، نه آن خوشحاليها كه از دانش خود دارند و نه توبه شان و ندامتشان از آنچه كه كرده اند.
اين آيه شريفه، مشركان را ملامت مى كند و آنان را به سرگذشت امت هاى سابق و سنت قضاى الهى كه در آن امت ها جريان داشت، توجه مى دهد. و نظير اين آيه در اوائل سوره نيز گذشت، و گويا غرض از آن در آن جا، اين بوده كه براى آن ها روشن سازد كه خدا هر يك از آن امت ها را به گناهانشان بگرفت. چون هر وقت پيغمبرشان با معجزات به سويشان آمدند، كفر ورزيدند و به همين جهت، در آن جا دنبال آيه فرمود: «فَأخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِم: خدا ايشان را به گناهانشان بگرفت». ولى در اين جا، غرض اين بوده كه براى مشركان روشن كند كه آنچه در زندگى به دست مى آورند، بى نيازشان نمى كند و از عذاب خدا جلوگيرى نمى نمايد. نه آن خوشحالی ها كه از دانش خود دارند و نه توبه شان و ندامتشان از آنچه كه كرده اند.


و اگر در ابتداى آيه مورد بحث ((فاء(( تفريع آورد، براى اين است كه آيه را بر جمله آخر آيه قبلى كه مى فرمود: ((فاى ايات اللّه تنكرون (( تفريع كرده باشد، يعنى اين را فرع و نتيجه آن قرار داده باشد. و اگر از خطاب در جمله قبلى (تنكرون ) به غيبت ( فلم يسيروا) التفات كرد، براى اين است كه بفهماند مردمى كه از آيات او رو بگردانند و آن را انكار كنند، قابل آن نيستند كه مورد خطاب ما واقع شوند، لذا گويا از آنان روی گردانيد و متوجه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) گرديد.
و اگر در ابتداى آيه مورد بحث، «فاء» تفريع آورد، براى اين است كه آيه را بر جملۀ آخر آيه قبلى كه مى فرمود: «فَأىّ آيَاتِ اللّهِ تُنكِرُون» تفريع كرده باشد. يعنى اين را فرع و نتيجه آن قرار داده باشد. و اگر از خطاب در جملۀ قبلى «تُنكِرُون»، به غيبت «فَلَم يَسِيرُوا» التفات كرد، براى اين است كه بفهماند مردمى كه از آيات او روی گردانند و آن را انكار كنند، قابل آن نيستند كه مورد خطاب ما واقع شوند. لذا گويا از آنان روی گردانيد و متوجه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» گرديد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۳۹ </center>
و گويا فرموده : وقتى آيات خداى تعالى ظاهر و روشن است ، ديگر قابل انكار نيست ، و از جمله آنها يكى آن آياتى است كه در آثار گذشتگان هست و به زبان بيزبانى از هلاكت صاحبانش خبر مى دهد، و اين مردم آن آثار را ديدهاند، ولى در آن به نظر عبرت نمى نگرند تا بفهمند گذشتگان با اينكه قويتر از ايشان بودند، هم از نظر مقدار و هم از جهت كيفيت ، مع ذلك قدرتشان و فرحى كه از علم و قدرت خود داشتند، سودى به حالشان نداد.
و گويا فرموده: وقتى آيات خداى تعالى ظاهر و روشن است، ديگر قابل انكار نيست، و از جمله آن ها، يكى آن آياتى است كه در آثار گذشتگان هست و به زبان بی زبانى، از هلاكت صاحبانش خبر مى دهد، و اين مردم آن آثار را ديده اند، ولى در آن به نظر عبرت نمى نگرند، تا بفهمند گذشتگان با اين كه قوی تر از ايشان بودند، هم از نظر مقدار و هم از جهت كيفيت، مع ذلك قدرتشان و فرحى كه از علم و قدرت خود داشتند، سودى به حالشان نداد.
<span id='link345'><span>
<span id='link345'><span>


۱۴٬۱۱۵

ویرایش