گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۰}}
__TOC__
__TOC__




فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِى أَن بُورِك مَن فى النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ سبْحَنَ اللَّهِ رَب الْعَلَمِينَ
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِى أَن بُورِك مَن فى النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ سبْحَنَ اللَّهِ رَب الْعَلَمِينَ
يعنى وقتى نزد آتش آمد و آنجا حاضر شد ندايى به گوشش خورد كه «'''ان بورك ...'''» ( كلمه «'''بورك '''» مجهول ماضى از «'''برك '''» در باب مفاعله - مباركة - است . مترجم )
يعنى وقتى نزد آتش آمد و آنجا حاضر شد ندايى به گوشش خورد كه «'''ان بورك ...'''» ( كلمه «'''بورك '''» مجهول ماضى از «'''برك '''» در باب مفاعله - مباركة - است . مترجم )
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۷ </center>
خط ۱۵: خط ۱۷:
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''من فى النار'''» نور خداى تعالى ، و مراد از «'''من حولها'''» موسى (عليه السّلام ) است .
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''من فى النار'''» نور خداى تعالى ، و مراد از «'''من حولها'''» موسى (عليه السّلام ) است .
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''من فى النار'''» درخت است كه در احاطه آتش قرار داشت و مراد از «'''من حولها'''» ملائكه اى است كه خداى را تسبيح مى گفته اند. ليكن بيشتر اين وجوه تفسير به راى است كه از نظر خواننده مخفى نمى باشد.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «'''من فى النار'''» درخت است كه در احاطه آتش قرار داشت و مراد از «'''من حولها'''» ملائكه اى است كه خداى را تسبيح مى گفته اند. ليكن بيشتر اين وجوه تفسير به راى است كه از نظر خواننده مخفى نمى باشد.
يَمُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ
يَمُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ
خداى تعالى در اين جمله خود را براى موسى معرفى مى كند، تا بداند آن كسى كه دارد با او سخن مى گويد پروردگار متعال اوست . پس ، اين آيه در اين سوره در برابر آيه «'''نودى ان يا موسى انى انا ربك فاخلع ...'''» مى باشد، كه خواننده بايد به سوره طه مراجعه نموده ، و در آن دقت كند.
خداى تعالى در اين جمله خود را براى موسى معرفى مى كند، تا بداند آن كسى كه دارد با او سخن مى گويد پروردگار متعال اوست . پس ، اين آيه در اين سوره در برابر آيه «'''نودى ان يا موسى انى انا ربك فاخلع ...'''» مى باشد، كه خواننده بايد به سوره طه مراجعه نموده ، و در آن دقت كند.
وَ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا رَءَاهَا تهْتزُّ كَأَنهَا جَانُّ وَلى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّب
وَ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا رَءَاهَا تهْتزُّ كَأَنهَا جَانُّ وَلى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّب
كلمه «'''تهتز'''» از اهتزاز است ، كه به معناى تحريك به شدت است و «'''جان '''» به معناى مار كوچكى است كه به سرعت مى دود، و «'''مدبرا'''» از ادبار است كه خلاف اقبال را معنا مى دهد و يعقب از تعقيب است كه به معناى حمله بعد از فرار است يعنى كسى كه دشمن را تعقيب مى كند اگر دشمن فرار كرد و دوباره حمله كرد او هم حمله كند.
كلمه «'''تهتز'''» از اهتزاز است ، كه به معناى تحريك به شدت است و «'''جان '''» به معناى مار كوچكى است كه به سرعت مى دود، و «'''مدبرا'''» از ادبار است كه خلاف اقبال را معنا مى دهد و يعقب از تعقيب است كه به معناى حمله بعد از فرار است يعنى كسى كه دشمن را تعقيب مى كند اگر دشمن فرار كرد و دوباره حمله كرد او هم حمله كند.
و در آيه ، حذف و ايجازى به كار رفته ، كه «'''فا'''»ى فصيحه از آن خبر مى دهد، چون بعد از آنكه فرمود: «'''عصايت را بينداز'''»، به دنبالش ‍ فرمود: پس همينكه ديد به شدت به حركت در آمد و از كلمه «'''پس ‍ همينكه '''» فهميده مى شود كه تقدير كلام چنين بوده : عصايت را بينداز، پس همينكه عصايش را افكند و ناگهان به صورت اژدهايى آشكار شده در آمد كه داشت به شدت حركت مى كرد و مثل يك مار كوچك جست و خيز مى كرد - چون آن را بديد كه به شدت حركت مى كند - رو به عقب فرار كرد...
و در آيه ، حذف و ايجازى به كار رفته ، كه «'''فا'''»ى فصيحه از آن خبر مى دهد، چون بعد از آنكه فرمود: «'''عصايت را بينداز'''»، به دنبالش ‍ فرمود: پس همينكه ديد به شدت به حركت در آمد و از كلمه «'''پس ‍ همينكه '''» فهميده مى شود كه تقدير كلام چنين بوده : عصايت را بينداز، پس همينكه عصايش را افكند و ناگهان به صورت اژدهايى آشكار شده در آمد كه داشت به شدت حركت مى كرد و مثل يك مار كوچك جست و خيز مى كرد - چون آن را بديد كه به شدت حركت مى كند - رو به عقب فرار كرد...
خط ۳۴: خط ۳۶:
و اما اينكه موسى كه از بزرگان و مرسلان بود، چرا از عصا كه به صورتى هائل و هول انگيز، يعنى مارى پر جست و خيز در آمده بود ترسيد؟ جوابش اين است كه : اين اثر طبيعت و جبلت آدمى است كه وقتى به منظرهاى هول انگيز، آن هم بى سابقه بر مى خورد، كه هيچ راهى براى دفع آن به نظرش نمى رسد مگر فرار كردن ، قهرا پا به فرار مى گذارد، مخصوصا كسى كه هيچ سلاحى براى دفاع ندارد، عصايى هم كه تنها سلاح او بوده خود به آن صورت هول انگيز در آمده ، قبلا هم از ناحيه خدا دستورى نگرفته بود، كه اگر عصايت اژدها شد فرار مكن و در جاى خود بايست ، بلكه تنها اين دستور رسيده بود كه «'''الق عصاك '''» و او هم امتثال كرد و معلوم است كه فرار از خطرهاى بزرگ آن هم از كسى كه دافع و چاره اى جز فرار ندارد، جزو ترسهاى مذموم نيست ، تا كسى موسى را به داشتن آن مذمت كند.
و اما اينكه موسى كه از بزرگان و مرسلان بود، چرا از عصا كه به صورتى هائل و هول انگيز، يعنى مارى پر جست و خيز در آمده بود ترسيد؟ جوابش اين است كه : اين اثر طبيعت و جبلت آدمى است كه وقتى به منظرهاى هول انگيز، آن هم بى سابقه بر مى خورد، كه هيچ راهى براى دفع آن به نظرش نمى رسد مگر فرار كردن ، قهرا پا به فرار مى گذارد، مخصوصا كسى كه هيچ سلاحى براى دفاع ندارد، عصايى هم كه تنها سلاح او بوده خود به آن صورت هول انگيز در آمده ، قبلا هم از ناحيه خدا دستورى نگرفته بود، كه اگر عصايت اژدها شد فرار مكن و در جاى خود بايست ، بلكه تنها اين دستور رسيده بود كه «'''الق عصاك '''» و او هم امتثال كرد و معلوم است كه فرار از خطرهاى بزرگ آن هم از كسى كه دافع و چاره اى جز فرار ندارد، جزو ترسهاى مذموم نيست ، تا كسى موسى را به داشتن آن مذمت كند.
و اما اين كه خداى تعالى به او فرمود: «'''انى لا يخاف لدى المرسلون '''»، انبياء و مرسلين مادامى كه در جوار پروردگارشان هستند از چيزى نمى ترسند، اين كرامت خود ايشان و از ناحيه خودشان نيست ، - تا چون موسى نداشت بگوييم رسولى ناقص بوده - بلكه اين فضيلت را به تعليم و تاديب خدا به دست مى آورده اند و چون آن شب ، يعنى شب طور، اولين موقفى بود كه خدا موسى را به مقام قرب خود برد و افتخار هم سخنى و رسالت و كرامت خود را به وى اختصاص داد، لذا اين دستورش كه فرمود: «'''لا تخف انك من الامنين '''» و آيه ديگر كه فرمود: «'''لا تخف انى لا يخاف لدى المرسلون '''»، همه همان تعليم و تاديب الهى است نه مذمت و سرزنش .
و اما اين كه خداى تعالى به او فرمود: «'''انى لا يخاف لدى المرسلون '''»، انبياء و مرسلين مادامى كه در جوار پروردگارشان هستند از چيزى نمى ترسند، اين كرامت خود ايشان و از ناحيه خودشان نيست ، - تا چون موسى نداشت بگوييم رسولى ناقص بوده - بلكه اين فضيلت را به تعليم و تاديب خدا به دست مى آورده اند و چون آن شب ، يعنى شب طور، اولين موقفى بود كه خدا موسى را به مقام قرب خود برد و افتخار هم سخنى و رسالت و كرامت خود را به وى اختصاص داد، لذا اين دستورش كه فرمود: «'''لا تخف انك من الامنين '''» و آيه ديگر كه فرمود: «'''لا تخف انى لا يخاف لدى المرسلون '''»، همه همان تعليم و تاديب الهى است نه مذمت و سرزنش .
إِلا مَن ظلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسنَا بَعْدَ سوءٍ فَإِنى غَفُورٌ رَّحِيمٌ
إِلا مَن ظلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسنَا بَعْدَ سوءٍ فَإِنى غَفُورٌ رَّحِيمٌ
توضيح درباره «'''الا من ظلم ثم بدل حسنا...'''»
توضيح درباره «'''الا من ظلم ثم بدل حسنا...'''»
آنچه درباره اين استثناء مى توان گفت - و خدا داناتر است - اين است كه بعد از آنكه در آيه قبلى خبر داد كه مرسلين ايمنند و ترسى ندارند، از اين خبر فهميده شد كه غير مرسلين همه اهل ظلمند و ايمن از عذاب نيستند و بايد بترسند و چون اين مفهوم به كليتش درست نبود، لذا در اين آيه اهل توبه را از بين غير مرسلين ، يعنى از اهل ظلم استثناء كرده ، فهماند كه اهل توبه به خاطر اينكه توبه كردند و ظلم خود را - كه همان سوء بوده باشد - به حسن مبدل كردند، مغفور و مرحومند و آنها هم مانند مرسلين خوفى ندارند.
آنچه درباره اين استثناء مى توان گفت - و خدا داناتر است - اين است كه بعد از آنكه در آيه قبلى خبر داد كه مرسلين ايمنند و ترسى ندارند، از اين خبر فهميده شد كه غير مرسلين همه اهل ظلمند و ايمن از عذاب نيستند و بايد بترسند و چون اين مفهوم به كليتش درست نبود، لذا در اين آيه اهل توبه را از بين غير مرسلين ، يعنى از اهل ظلم استثناء كرده ، فهماند كه اهل توبه به خاطر اينكه توبه كردند و ظلم خود را - كه همان سوء بوده باشد - به حسن مبدل كردند، مغفور و مرحومند و آنها هم مانند مرسلين خوفى ندارند.
خط ۴۳: خط ۴۵:
اولا: جمله «'''فى تسع آيات الى فرعون و قومه '''»، حال از دو معجزه عصا و يد بيضا باشد و معنا چنين باشد كه : اى موسى ! تو عصايت را بينداز و دستت را به گريبان كن ، در حالى كه اين دو معجزه دو تا از نه معجزهاى باشد كه براى دعوت فرعون و قومش به تو داديم .
اولا: جمله «'''فى تسع آيات الى فرعون و قومه '''»، حال از دو معجزه عصا و يد بيضا باشد و معنا چنين باشد كه : اى موسى ! تو عصايت را بينداز و دستت را به گريبان كن ، در حالى كه اين دو معجزه دو تا از نه معجزهاى باشد كه براى دعوت فرعون و قومش به تو داديم .
و ثانيا: اينكه دو معجزه مذكور دو تا از آن نه معجزه باشد كه ما در تفسير آيه «'''و لقد اتينا موسى تسع آيات بينات '''» درباره اينكه اين نه معجزه كدام است بحث مفصلى كرديم ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
و ثانيا: اينكه دو معجزه مذكور دو تا از آن نه معجزه باشد كه ما در تفسير آيه «'''و لقد اتينا موسى تسع آيات بينات '''» درباره اينكه اين نه معجزه كدام است بحث مفصلى كرديم ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
فَلَمَّا جَاءَتهُمْ ءَايَتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ
فَلَمَّا جَاءَتهُمْ ءَايَتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ
كلمه «'''مبصرة '''» به معناى واضح و روشن است و اينكه در مقابل گفتند: «'''هذا سحر مبين '''»، در حقيقت اهانتى بوده كه به آيات خدا كردند و دلالت واضح آنها را بر حقانيت دعوت موسى ، به هيچ گرفتند و حتى نسبت به عدد آنها هم توجهى نكردند و جز به اين مقدار كه اين كارها هم كارى است ، عنايتى بدان نورزيدند.
كلمه «'''مبصرة '''» به معناى واضح و روشن است و اينكه در مقابل گفتند: «'''هذا سحر مبين '''»، در حقيقت اهانتى بوده كه به آيات خدا كردند و دلالت واضح آنها را بر حقانيت دعوت موسى ، به هيچ گرفتند و حتى نسبت به عدد آنها هم توجهى نكردند و جز به اين مقدار كه اين كارها هم كارى است ، عنايتى بدان نورزيدند.
وَ جَحَدُوا بهَا وَ استَيْقَنَتْهَا أَنفُسهُمْ ظلْماً وَ عُلُوًّا....
وَ جَحَدُوا بهَا وَ استَيْقَنَتْهَا أَنفُسهُمْ ظلْماً وَ عُلُوًّا....
راغب گفته است : كلمه «'''جحد'''» به معناى انكار چيزى است كه در دل ثبوتش مسلم شده و يا اثبات چيزيست كه در قلب نفى آن به ثبوت رسيده است ، و كلمه استيقان و يقين هر دو به يك معناست .
راغب گفته است : كلمه «'''جحد'''» به معناى انكار چيزى است كه در دل ثبوتش مسلم شده و يا اثبات چيزيست كه در قلب نفى آن به ثبوت رسيده است ، و كلمه استيقان و يقين هر دو به يك معناست .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۲ </center>
<span id='link331'><span>
<span id='link331'><span>
==آيات ۱۵ - ۴۴، سوره نمل ==
==آيات ۱۵ - ۴۴، سوره نمل ==
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ عِلْماً وَ قَالا الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى فَضلَنَا عَلى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۵)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ عِلْماً وَ قَالا الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى فَضلَنَا عَلى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۵)
وَ وَرِث سلَيْمَنُ دَاوُدَ وَ قَالَ يَأَيُّهَا النَّاس عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطيرِ وَ أُوتِينَا مِن كلِّ شىْءٍ إِنَّ هَذَا لهَُوَ الْفَضلُ الْمُبِينُ(۱۶)
وَ وَرِث سلَيْمَنُ دَاوُدَ وَ قَالَ يَأَيُّهَا النَّاس عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطيرِ وَ أُوتِينَا مِن كلِّ شىْءٍ إِنَّ هَذَا لهَُوَ الْفَضلُ الْمُبِينُ(۱۶)
وَ حُشِرَ لِسلَيْمَنَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الانسِ وَ الطيرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ(۱۷)
وَ حُشِرَ لِسلَيْمَنَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الانسِ وَ الطيرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ(۱۷)
حَتى إِذَا أَتَوْا عَلى وَادِ النَّمْلِ قَالَت نَمْلَةٌ يَأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسكِنَكمْ لا يحْطِمَنَّكُمْ سلَيْمَنُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۱۸)
حَتى إِذَا أَتَوْا عَلى وَادِ النَّمْلِ قَالَت نَمْلَةٌ يَأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسكِنَكمْ لا يحْطِمَنَّكُمْ سلَيْمَنُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۱۸)
فَتَبَسمَ ضاحِكاً مِّن قَوْلِهَا وَ قَالَ رَب أَوْزِعْنى أَنْ أَشكُرَ نِعْمَتَك الَّتى أَنْعَمْت عَلىَّ وَ عَلى وَلِدَى وَ أَنْ أَعْمَلَ صلِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنى بِرَحْمَتِك فى عِبَادِك الصلِحِينَ(۱۹)
فَتَبَسمَ ضاحِكاً مِّن قَوْلِهَا وَ قَالَ رَب أَوْزِعْنى أَنْ أَشكُرَ نِعْمَتَك الَّتى أَنْعَمْت عَلىَّ وَ عَلى وَلِدَى وَ أَنْ أَعْمَلَ صلِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنى بِرَحْمَتِك فى عِبَادِك الصلِحِينَ(۱۹)
وَ تَفَقَّدَ الطيرَ فَقَالَ مَا لىَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغَائبِينَ(۲۰)
وَ تَفَقَّدَ الطيرَ فَقَالَ مَا لىَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغَائبِينَ(۲۰)
لاُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شدِيداً أَوْ لاَاذْبحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنى بِسلْطنٍ مُّبِينٍ(۲۱)
لاُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شدِيداً أَوْ لاَاذْبحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنى بِسلْطنٍ مُّبِينٍ(۲۱)
فَمَكَث غَيرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطت بِمَا لَمْ تحِط بِهِ وَ جِئْتُك مِن سبَإِ بِنَبَإٍ يَقِينٍ(۲۲)
فَمَكَث غَيرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطت بِمَا لَمْ تحِط بِهِ وَ جِئْتُك مِن سبَإِ بِنَبَإٍ يَقِينٍ(۲۲)
إِنى وَجَدت امْرَأَةً تَمْلِكهُمْ وَ أُوتِيَت مِن كلِّ شىْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِيمٌ(۲۳)
إِنى وَجَدت امْرَأَةً تَمْلِكهُمْ وَ أُوتِيَت مِن كلِّ شىْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِيمٌ(۲۳)
وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسجُدُونَ لِلشمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشيْطنُ أَعْمَلَهُمْ فَصدَّهُمْ عَنِ السبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ(۲۴)
وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسجُدُونَ لِلشمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشيْطنُ أَعْمَلَهُمْ فَصدَّهُمْ عَنِ السبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ(۲۴)
أَلا يَسجُدُوا للَّهِ الَّذِى يخْرِجُ الْخَب ءَ فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ(۲۵)
أَلا يَسجُدُوا للَّهِ الَّذِى يخْرِجُ الْخَب ءَ فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ(۲۵)
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ رَب الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (۲۶)
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ رَب الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (۲۶)
* قَالَ سنَنظرُ أَ صدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَذِبِينَ(۲۷)
* قَالَ سنَنظرُ أَ صدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَذِبِينَ(۲۷)
اذْهَب بِّكِتَبى هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُمْ فَانظرْ مَا ذَا يَرْجِعُونَ(۲۸)
اذْهَب بِّكِتَبى هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُمْ فَانظرْ مَا ذَا يَرْجِعُونَ(۲۸)
قَالَت يَأَيهَا الْمَلَؤُا إِنى أُلْقِىَ إِلىَّ كِتَبٌ كَرِيمٌ(۲۹)
قَالَت يَأَيهَا الْمَلَؤُا إِنى أُلْقِىَ إِلىَّ كِتَبٌ كَرِيمٌ(۲۹)
إِنَّهُ مِن سلَيْمَنَ وَ إِنَّهُ بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ(۳۰)
إِنَّهُ مِن سلَيْمَنَ وَ إِنَّهُ بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ(۳۰)
أَلا تَعْلُوا عَلىَّ وَ أْتُونى مُسلِمِينَ(۳۱)
أَلا تَعْلُوا عَلىَّ وَ أْتُونى مُسلِمِينَ(۳۱)
قَالَت يَأَيهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونى فى أَمْرِى مَا كنت قَاطِعَةً أَمْراً حَتى تَشهَدُونِ(۳۲)
قَالَت يَأَيهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونى فى أَمْرِى مَا كنت قَاطِعَةً أَمْراً حَتى تَشهَدُونِ(۳۲)
قَالُوا نحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شدِيدٍ وَ الاَمْرُ إِلَيْكِ فَانظرِى مَا ذَا تَأْمُرِينَ(۳۳)
قَالُوا نحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شدِيدٍ وَ الاَمْرُ إِلَيْكِ فَانظرِى مَا ذَا تَأْمُرِينَ(۳۳)
قَالَت إِنَّ الْمُلُوك إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسدُوهَا وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَ كَذَلِك يَفْعَلُونَ(۳۴)
قَالَت إِنَّ الْمُلُوك إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسدُوهَا وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَ كَذَلِك يَفْعَلُونَ(۳۴)
وَ إِنى مُرْسِلَةٌ إِلَيهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةُ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسلُونَ(۳۵)
وَ إِنى مُرْسِلَةٌ إِلَيهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةُ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسلُونَ(۳۵)
فَلَمَّا جَاءَ سلَيْمَنَ قَالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا ءَاتَانَِ اللَّهُ خَيرٌ مِّمَّا ءَاتَاكُم بَلْ أَنتُم بهَدِيَّتِكمْ تَفْرَحُونَ(۳۶)
فَلَمَّا جَاءَ سلَيْمَنَ قَالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا ءَاتَانَِ اللَّهُ خَيرٌ مِّمَّا ءَاتَاكُم بَلْ أَنتُم بهَدِيَّتِكمْ تَفْرَحُونَ(۳۶)
ارْجِعْ إِلَيهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُم بجُنُودٍ لا قِبَلَ لهَُم بهَا وَ لَنُخْرِجَنهُم مِّنهَا أَذِلَّةً وَ هُمْ صغِرُونَ(۳۷)
ارْجِعْ إِلَيهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُم بجُنُودٍ لا قِبَلَ لهَُم بهَا وَ لَنُخْرِجَنهُم مِّنهَا أَذِلَّةً وَ هُمْ صغِرُونَ(۳۷)
قَالَ يَأَيهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينى بِعَرْشهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونى مُسلِمِينَ(۳۸)
قَالَ يَأَيهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينى بِعَرْشهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونى مُسلِمِينَ(۳۸)
قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الجِْنِّ أَنَا ءَاتِيك بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِك وَ إِنى عَلَيْهِ لَقَوِىُّ أَمِينٌ(۳۹)
قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الجِْنِّ أَنَا ءَاتِيك بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِك وَ إِنى عَلَيْهِ لَقَوِىُّ أَمِينٌ(۳۹)
قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَبِ أَنَا ءَاتِيك بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْك طرْفُك فَلَمَّا رَءَاهُ مُستَقِراًّ عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضلِ رَبى لِيَبْلُوَنى ءَ أَشكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شكَرَ فَإِنَّمَا يَشكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبى غَنىُّ كَرِيمٌ(۴۰)
قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَبِ أَنَا ءَاتِيك بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْك طرْفُك فَلَمَّا رَءَاهُ مُستَقِراًّ عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضلِ رَبى لِيَبْلُوَنى ءَ أَشكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شكَرَ فَإِنَّمَا يَشكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبى غَنىُّ كَرِيمٌ(۴۰)
قَالَ نَكِّرُوا لهََا عَرْشهَا نَنظرْ أَ تهْتَدِى أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يهْتَدُونَ(۴۱)
قَالَ نَكِّرُوا لهََا عَرْشهَا نَنظرْ أَ تهْتَدِى أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يهْتَدُونَ(۴۱)
فَلَمَّا جَاءَت قِيلَ أَ هَكَذَا عَرْشكِ قَالَت كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِينَ(۴۲)
فَلَمَّا جَاءَت قِيلَ أَ هَكَذَا عَرْشكِ قَالَت كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسلِمِينَ(۴۲)
وَ صدَّهَا مَا كانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنهَا كانَت مِن قَوْمٍ كَفِرِينَ(۴۳)
وَ صدَّهَا مَا كانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنهَا كانَت مِن قَوْمٍ كَفِرِينَ(۴۳)
قِيلَ لهََا ادْخُلى الصرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشفَت عَن ساقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَت رَب إِنى ظلَمْت نَفْسى وَ أَسلَمْت مَعَ سلَيْمَنَ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ(۴۴)
قِيلَ لهََا ادْخُلى الصرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشفَت عَن ساقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَت رَب إِنى ظلَمْت نَفْسى وَ أَسلَمْت مَعَ سلَيْمَنَ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ(۴۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۳ </center>
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۱۵۱: خط ۱۵۳:
«'''ان هذا لهو الفضل المبين '''»- اين شكرى است از سليمان (عليه السّلام ) كه بدون عجب و كبر و غرور، همان حديث به نعمت قبل را تاءكيد مى كند، زيرا همه نعمتها را به خدا نسبت داد، در يكجا گفت : «'''علمنا'''» ( علم منطق طير را به ما داده اند) يكجا گفت «'''اوتينا'''» ( و از هر چيز به ما دادهاند)، اينجا هم آن دو جمله را تاءكيد نموده مى گويد: «'''همه اينها فضلى است آشكارا از خدا'''»، هر چند كه بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه : جمله اخير كلام خدا باشد، نه سخن سليمان ، ولى سياق اين احتمال را نمى پذيرد.
«'''ان هذا لهو الفضل المبين '''»- اين شكرى است از سليمان (عليه السّلام ) كه بدون عجب و كبر و غرور، همان حديث به نعمت قبل را تاءكيد مى كند، زيرا همه نعمتها را به خدا نسبت داد، در يكجا گفت : «'''علمنا'''» ( علم منطق طير را به ما داده اند) يكجا گفت «'''اوتينا'''» ( و از هر چيز به ما دادهاند)، اينجا هم آن دو جمله را تاءكيد نموده مى گويد: «'''همه اينها فضلى است آشكارا از خدا'''»، هر چند كه بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه : جمله اخير كلام خدا باشد، نه سخن سليمان ، ولى سياق اين احتمال را نمى پذيرد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش