گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۷}}
__TOC__
__TOC__




توضيح و تفصيل معناى جمله : «'''نزل به الروح الامين على قلبك '''»
توضيح و تفصيل معناى جمله : «'''نزل به الروح الامين على قلبك '''»
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ
مراد از «'''روح الامين '''» جبرئيل (عليه السّلام ) است ، كه فرشته وحى مى باشد، به دليل آيه «'''من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك باذن اللّه '''» و در جاى ديگر او را روح القدس خوانده ، فرموده : «'''قل نزله روح القدس من ربك بالحق '''» كه ما در تفسير دو سوره نحل و اسراء بحثى پيرامون معناى روح گذرانديم .
مراد از «'''روح الامين '''» جبرئيل (عليه السّلام ) است ، كه فرشته وحى مى باشد، به دليل آيه «'''من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك باذن اللّه '''» و در جاى ديگر او را روح القدس خوانده ، فرموده : «'''قل نزله روح القدس من ربك بالحق '''» كه ما در تفسير دو سوره نحل و اسراء بحثى پيرامون معناى روح گذرانديم .
و اگر جبرئيل را امين خواند، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه او مورد اعتماد خداى تعالى و امين در رساندن رسالت او به پيامبر او است ، نه چيزى از پيام او را تغيير مى دهد و نه جابجا و تحريف مى كند، نه عمدا و نه سهوا و نه دچار فراموشى مى گردد، همچنان كه توصيف او در جاى ديگر به روح قدس نيز به اين معانى اشاره دارد، چون او را منزه از اين گونه منقصت ها معرفى مى كند.
و اگر جبرئيل را امين خواند، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه او مورد اعتماد خداى تعالى و امين در رساندن رسالت او به پيامبر او است ، نه چيزى از پيام او را تغيير مى دهد و نه جابجا و تحريف مى كند، نه عمدا و نه سهوا و نه دچار فراموشى مى گردد، همچنان كه توصيف او در جاى ديگر به روح قدس نيز به اين معانى اشاره دارد، چون او را منزه از اين گونه منقصت ها معرفى مى كند.
خط ۵۰: خط ۵۲:
<span id='link307'><span>
<span id='link307'><span>
==معناى اينكه فرمود قرآن در كتب انبياى گذشته آمده بود (انه لفى ذبر الاولين ) ==
==معناى اينكه فرمود قرآن در كتب انبياى گذشته آمده بود (انه لفى ذبر الاولين ) ==
وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ
وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ
ضمير «'''انه '''» به قرآن بر مى گردد و يا به نزول آن بر قلب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و كلمه «'''زبر'''» جمع زبور است ، كه به معناى كتابست ، و معناى آيه اين است كه خبر آمدن قرآن و يا نزولش بر تو، در كتب گذشتگان از انبياء آمده بود.
ضمير «'''انه '''» به قرآن بر مى گردد و يا به نزول آن بر قلب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و كلمه «'''زبر'''» جمع زبور است ، كه به معناى كتابست ، و معناى آيه اين است كه خبر آمدن قرآن و يا نزولش بر تو، در كتب گذشتگان از انبياء آمده بود.
بعضى ديگر گفته اند: ضمير به معانى قرآن و آن معارف كليه اى كه در قرآن است بر مى گردد و معنا اين است كه معارف قرآنى در كتب انبياى گذشته نيز بود.
بعضى ديگر گفته اند: ضمير به معانى قرآن و آن معارف كليه اى كه در قرآن است بر مى گردد و معنا اين است كه معارف قرآنى در كتب انبياى گذشته نيز بود.
خط ۵۷: خط ۵۹:
اول اينكه : مشركين ايمانى به انبياى گذشته و كتب ايشان نداشتند، تا عليه ايشان احتجاج شود به اينكه معارف قرآن از توحيد و معاد و غيره در كتب انبياى ديگر نيز بوده ، به خلاف معنايى كه ما كرديم ، كه اين اشكال متوجه آن نمى شود، براى اينكه در اين صورت آيه شريفه به مشركين خبرى غيبى مى دهد و مى فرمايد اگر در اين كتاب شك داريد برويد و از اهل كتاب بپرسيد، چون خبر آمدن اين كتاب ، در كتب انبياى گذشته موجود است و اين خود دلها را ناگزير مى كند به اينكه قرآن را بپذيرند.
اول اينكه : مشركين ايمانى به انبياى گذشته و كتب ايشان نداشتند، تا عليه ايشان احتجاج شود به اينكه معارف قرآن از توحيد و معاد و غيره در كتب انبياى ديگر نيز بوده ، به خلاف معنايى كه ما كرديم ، كه اين اشكال متوجه آن نمى شود، براى اينكه در اين صورت آيه شريفه به مشركين خبرى غيبى مى دهد و مى فرمايد اگر در اين كتاب شك داريد برويد و از اهل كتاب بپرسيد، چون خبر آمدن اين كتاب ، در كتب انبياى گذشته موجود است و اين خود دلها را ناگزير مى كند به اينكه قرآن را بپذيرند.
دوم اينكه : اين توجيه با آيه بعدى نمى سازد؛ زيرا علماى بنى اسرائيل هيچ آگاهى به معارف عاليه قرآن نداشتند.
دوم اينكه : اين توجيه با آيه بعدى نمى سازد؛ زيرا علماى بنى اسرائيل هيچ آگاهى به معارف عاليه قرآن نداشتند.
أَ وَ لَمْ يَكُن لهَُّمْ ءَايَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُا بَنى إِسرءِيلَ
أَ وَ لَمْ يَكُن لهَُّمْ ءَايَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُا بَنى إِسرءِيلَ
ضمير در «'''يعلمه '''» به خبر قرآن يا خبر نزول آن بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بر مى گردد و معنايش اين است كه آيا اطلاع علماى بنى اسرائيل از خبر قرآن و يا نزول آن بر تو كه به عنوان بشارت در كتب انبياى گذشته آمده ، آيتى نيست براى مشركين بر صحت نبوت تو؟ با اينكه يهود همواره به يكديگر به آمدن دين تو بشارت داده و براى دشمنان ، خط نشان مى كشيدند، كه اگر آخرين پيامبر ما آمد، چنين و چنان خواهيم كرد و انتقام خود را از شما خواهيم گرفت ، همچنان كه در تفسير آيه «'''و كانوا من قبل يستفتحون على الّذين كفروا'''» به اين معنا تصريح فرموده و به همين جهت عده زيادى از علماى يهود در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) اسلام آورده ، اعتراف كردند به اينكه اين همان پيامبرى است كه كتب قبل به آمدنش نويد داده بود و اين سوره هم از سوره هاى اولى است كه در مكه و قبل از هجرت نازل شده و عداوت يهود با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هنوز بر ملا نشده و شدت نيافته بود و اميد آن مى رفت كه اگر مشركين بروند و از ايشان شهادت بخواهند اقلا به پاره اى از معلومات خود كه در اين باره دارند اعتراف كنند، و حتى اگر شده بطور كلى او را تصديق نمايند.
ضمير در «'''يعلمه '''» به خبر قرآن يا خبر نزول آن بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بر مى گردد و معنايش اين است كه آيا اطلاع علماى بنى اسرائيل از خبر قرآن و يا نزول آن بر تو كه به عنوان بشارت در كتب انبياى گذشته آمده ، آيتى نيست براى مشركين بر صحت نبوت تو؟ با اينكه يهود همواره به يكديگر به آمدن دين تو بشارت داده و براى دشمنان ، خط نشان مى كشيدند، كه اگر آخرين پيامبر ما آمد، چنين و چنان خواهيم كرد و انتقام خود را از شما خواهيم گرفت ، همچنان كه در تفسير آيه «'''و كانوا من قبل يستفتحون على الّذين كفروا'''» به اين معنا تصريح فرموده و به همين جهت عده زيادى از علماى يهود در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) اسلام آورده ، اعتراف كردند به اينكه اين همان پيامبرى است كه كتب قبل به آمدنش نويد داده بود و اين سوره هم از سوره هاى اولى است كه در مكه و قبل از هجرت نازل شده و عداوت يهود با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هنوز بر ملا نشده و شدت نيافته بود و اميد آن مى رفت كه اگر مشركين بروند و از ايشان شهادت بخواهند اقلا به پاره اى از معلومات خود كه در اين باره دارند اعتراف كنند، و حتى اگر شده بطور كلى او را تصديق نمايند.
تفسير «'''ولو نزلناه على بعض الاءعجمين فقراه عليهم ما كانوا به مؤ منين '''» و معناى«'''اعجمين '''»
تفسير «'''ولو نزلناه على بعض الاءعجمين فقراه عليهم ما كانوا به مؤ منين '''» و معناى«'''اعجمين '''»
خط ۹۳: خط ۹۵:
أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ
أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ
اين آيه توبيخ و تهديد ايشان است .
اين آيه توبيخ و تهديد ايشان است .
أَ فَرَءَيْت إِن مَّتَّعْنَهُمْ سِنِينَ...يُمَتَّعُونَ
أَ فَرَءَيْت إِن مَّتَّعْنَهُمْ سِنِينَ...يُمَتَّعُونَ
اين جمله متصل است به جمله «'''فيقولوا هل نحن منظرون '''» و حاصل معناى آن اين است كه آرزوى اينكه مهلت و رخصتى يابند، آرزويى است كه سودى به حالشان ندارد،
اين جمله متصل است به جمله «'''فيقولوا هل نحن منظرون '''» و حاصل معناى آن اين است كه آرزوى اينكه مهلت و رخصتى يابند، آرزويى است كه سودى به حالشان ندارد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۹ </center>
خط ۱۳۳: خط ۱۳۵:
و اما اينكه گفتيد ثواب دادن خدا به اعمال صالحه از فضل خداست ، نه استحقاق بندگان ، چون عمل بنده مانند خود او ملك خداست ، در پاسخ مى گوييم : اين حرف صحيح است ، اما مستلزم آن نيست كه از فضلى ديگر جلوگيرى كند و فضلى ديگر را به اعتبار عملش به عنوان مزد، ملك او كند و قرآن كريم پر است از اجر بر اعمال صالحه از قبيل آيه «'''ان اللّه اشترى من المؤ منين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة '''»
و اما اينكه گفتيد ثواب دادن خدا به اعمال صالحه از فضل خداست ، نه استحقاق بندگان ، چون عمل بنده مانند خود او ملك خداست ، در پاسخ مى گوييم : اين حرف صحيح است ، اما مستلزم آن نيست كه از فضلى ديگر جلوگيرى كند و فضلى ديگر را به اعتبار عملش به عنوان مزد، ملك او كند و قرآن كريم پر است از اجر بر اعمال صالحه از قبيل آيه «'''ان اللّه اشترى من المؤ منين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة '''»


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش