تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:


<span id='link162'><span>
<span id='link162'><span>
==نتائجى كه اين گروه از تئوريها و فرضيات خود گرفته اند ==
==نتائجى كه اين گروه از تئوري ها و فرضيات خود گرفته اند ==
از اين تئوريها و فرضيات كه جز در ذهن ، و در عالم فرض ، جائى ندارد، نتيجه گرفته اند كه اولا: پيغمبر آن كسى استكه داراى نبوغ فكرى باشد، و قوم خود را دعوت كند، تا باصلاح محيط اجتماعى خود بپردازند.
از اين تئوري ها و فرضيات كه جز در ذهن و در عالَم فرض، جایى ندارد، نتيجه گرفته اند كه:
و ثانيا: وحى بمعناى نقش بستن افكار فاضله در ذهن انسان نامبرده است
 
اولا - پيغمبر آن كسى است كه داراى نبوغ فكرى باشد، و قوم خود را دعوت كند، تا به اصلاح محيط اجتماعى خود بپردازند.
 
و ثانيا - وحى، به معناى نقش بستن افكار فاضله در ذهن انسان نامبرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۶ </center>
و ثالثا: كتاب آسمانى عبارت است از مجموع همان افكار فاضله ، و دور از هوس و از اغراض نفسانى شخصى .
و ثالثا - كتاب آسمانى عبارت است از: مجموع همان افكار فاضله، و دور از هوس و از اغراض نفسانى شخصى.
و رابعا: ملائكه كه انسان نامبرده از آنها خبر ميدهد، عبارتند از قواى طبيعى ايكه در عالم طبيعت امور طبيعى را اداره مى كند، و يا عبارتست از قواى نفسانيه ايكه كمالات را به نفس افاضه مى كند، و در ميان ملائكه خصوص روح القدس ‍ عبارتست از مرتبه اى از روح طبيعى مادى ، كه اين افكار از آن ترشح ميشود.
 
و در مقابل ، شيطان عبارتست از مرتبه اى از روح كه افكار زشت و پليد از آن ترشح مى گردد، و انسانرا بكارهاى زشت و بفساد انگيزى در اجتماع دعوت مى كند، و روى همين اساس واهى ، تمامى حقايقى را كه انبياء از آن خبر داده اند، تفسير مى كنند، و سر هر يك از لوح ، و قلم ، و عرش ، و كرسى ، و كتاب ، حساب و بهشت ، و دوزخ ، از اين قبيل حقايق را ببالينى مناسب با اصول نامبرده مى خوابانند.
و رابعا - ملائكه كه انسان نامبرده از آن ها خبر می دهد، عبارتند از: قواى طبيعى ای كه در عالَم طبيعت، امور طبيعى را اداره مى كند. و يا عبارت است از: قواى نفسانيه ای كه كمالات را به نفس افاضه مى كند، و در ميان ملائكه خصوص روح القدس ‍ عبارت است از: مرتبه اى از روح طبيعى مادى، كه اين افكار از آن ترشح می شود.
و خامسا: بطور كلى ، دين تابع مقتضيات هر عصرى است ، كه با تحول آن عصر بعصرى ديگر بايد متحول شود.
 
و سادسا: معجزاتى كه از انبياء نقل شده ، همه دروغ است ، و خرافاتى است كه بآن حضرات نسبت داده اند، و يا از باب اغراق گوئى حوادثى عادى بوده ، كه بمنظور ترويج دين ، و حفظ عقائد عوام ، ازاينكه در اثر تحول اعصار متحول شود، و يا حفظ حيثيت پيشوايان دين ، و رؤ ساى مذهب ، از سقوط، بصورت خارق العاده اش در آورده ، و نقل كرده اند، و از اين قبيل ياوه سرائى هائى كه يك عده آنرا سروده ، و جمعى ديگر هم از ايشان پيروى نموده اند.
و در مقابل، شيطان عبارت است از: مرتبه اى از روح كه افكار زشت و پليد از آن ترشح مى گردد، و انسان را به كارهاى زشت و به فسادانگيزى در اجتماع دعوت مى كند. و روى همين اساس واهى، تمامى حقايقى را كه انبيا از آن خبر داده اند، تفسير مى كنند، و سرِ هر يك از لوح، قلم، عرش، كرسى، كتاب، حساب، بهشت و دوزخ، از اين قبيل حقايق را به بالينى مناسب با اصول نامبرده مى خوابانند.
و نبوت باين معنا به خيمه شب بازيهاى سياسى شبيه تر است ، تا به رسالت الهى ، و چون بحث و گفتگو در پيرامون اين سخنان ، خارج از بحث مورد نظر است ، لذا از پرداختن پاسخ بدآنها صرفنظر نموده مى گذريم .
 
و خامسا - به طور كلّى، دين تابع مقتضيات هر عصرى است، كه با تحوّل آن عصر به عصرى ديگر، بايد متحوّل شود.
 
و سادسا - معجزاتى كه از انبيا نقل شده، همه دروغ است، و خرافاتى است كه به آن حضرات نسبت داده اند. و يا از باب اغراق گویى حوادثى عادى بوده، كه به منظور ترويج دين، و حفظ عقائد عوام، ازاين كه در اثر تحول اعصار متحوّل شود، و يا حفظ حيثيّت پيشوايان دين، و رؤساى مذهب از سقوط، به صورت خارق العاده اش در آورده، و نقل كرده اند. و از اين قبيل ياوه سرایى هایى كه يك عده آن را سروده، و جمعى ديگر هم از ايشان پيروى نموده اند.
 
و نبوّت، به اين معنا، به خيمه شب بازي هاى سياسى شبيه تر است، تا به رسالت الهى. و چون بحث و گفتگو در پيرامون اين سخنان، خارج از بحث مورد نظر است، لذا از پرداختن پاسخ بدان ها صرفنظر نموده، مى گذريم.
<span id='link163'><span>
<span id='link163'><span>
==با عينك مادى معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد ==
==با عينك مادى معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد ==
آنچه در اينجا ميتوانيم بگوئيم ، اين استكه كتابهاى آسمانى ، و بياناتيكه از پيغمبران بما رسيده ، بهيچ وجه با اين تفسيريكه آقايان كرده اند، حتى كمترين سازش و تناسب را ندارد.
آنچه در اينجا ميتوانيم بگوئيم ، اين استكه كتابهاى آسمانى ، و بياناتيكه از پيغمبران بما رسيده ، بهيچ وجه با اين تفسيريكه آقايان كرده اند، حتى كمترين سازش و تناسب را ندارد.